مشهد در صدر جدول مگامال ها

شراره معدنیان*

تاریخ ظهور نوع جدید مراکز خرید بزرگ، به این شیوه که متفاوت از بازار است به دهه ۴۰ و ۵۰ برمی‌گردد، مانند ساختمان پلاسکو یا بازار صفویه در تهران و بازار رضا در مشهد؛ به‌زعم من تفاوت از این جهت است که مدرن شدن فضا باعث شد رنگ و بوی تولیدی و کارگاهی بودن بازارهای سنتی جای خود را به حال و هوای فروش و تجارت بدهد.

البته برای مردم، این مراکز، قسمتی از فراغت و تفریحی را که در میان اجتماعات جستجو می‌کنند، پوشش می‌دهد. مردم دوست دارند در میدان و خیابان ظاهر شوند و همدیگر را ببینند. این قسمتی از میل ذاتی انسان به اجتماعی زندگی کردن است. مگر نه اینکه رضاخان میادین را به فلکه تبدیل کرد، حال اگر میدان را از ایشان بگیریم، به سراغ مراکز مشابه آن خواهد رفت. چیزی‌که در قالب مگامال رشد یافته، همین مراکز بزرگ خرید هستند که البته خاص دهه ۹۰ محسوب می‌شوند، اما به‌نظر می‌رسد مگامال‌ها در شهرسازی نوین خصوصا در غرب برای پرکردن مفاصل و گره‌های ارتباطی شکل گرفتند. در کنار ایستگاه‌های مترو یا فضاهای باز شهری یا حتی به شکل outlets در حاشیه بزرگراه‌های پرتردد بین‌شهری، جایی‌که مردم فارغ از تراکم‌های درون‌شهری، به‌دنبال نقطه‌ای برای تجربه جمعی می‌گردند که با خرید دلنوازتر می‌شود.

حال چطور شد که این مراکز مدرن عظیم، جای خود را در شهرها باز کردند، برمی‌گردد به میل مدیریت شهری در شریک شدن در این بازی فروش و تجارت که حالا دیگر سطح و شأن دیگری یافته بود. وقتی مدیریت شهری به‌جای رفع مشکلات و گاه برای رفع مشکلات دست به دامن جذب درآمد از هر طریقی می‌شود، این وضعیت فزونی می‌گیرد.

رتبه اول ساخت مگامال‎ها

اما چرا مشهد رتبه اول تعداد مگامال‌ها را کسب می‌کند؟ برخی از مردم در شهرهای مذهبی تفریح دیگری جز خوردن و خرید نمی شناسند که این‌هم به برنامه‌ریزی غلط ما برمی‌گردد. اسلامی شدن در ترک تفریحات سالم، نیست.

مصادیق مدیریت و یا شهرسازی صحیح در اسلام، معیارها و شاخص‌های عمیق‌تری می‌تواند داشته باشد، به‌عنوان مثال مگر نه‌اینکه اسراف و تبذیر از گناهان مذموم است که قبل‌ها در اسلام با این تعاریف آمده و حال با طرح جنبش‌های محیط‌زیستی در دنیا دنبال می‌شود؟ این نوع برنامه‌ریزی شهری چه میزان رعایت این نگاه و پرهیز از اسراف را درنظر داشته است؟

اما از طرف دیگر مگامال، میدان دربسته مسقفی است که امکان مدیریت جمعیت و قانون‌گذاری دارد و راحت‌تر از میدان و فضای باز است. پس شاید بتوان گفت ذائقه حاکمیتی هم این نوع از فضاهای شهری را که برای رفع نیازهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و تفریحی مردم است، ترجیح می‌دهد. رشد مگامال‌ها سبب نابود شدن کسب‌وکارهای خرد و متوسط و رونق نظام سرمایه‌داری است که صدالبته با اقتصاد مقاومتی همگونی ندارد و تمرکز اقتصادی، فساد اقتصادی را به‌دنبال خواهد داشت. به‌نظر می‌رسد ما ساده‌ترین و بی‌دردسرترین راه را به‌دست آورده‌ایم اما تجمع بی‌بهانه جوانان مشهدی در کنار یک فروشگاه بزرگ زنجیره ای یا شروع همین حرکت در کنار یک مجتمع دیگر در تهران علیرغم سطحی بودن دلایل آن و صرفا تخلیه هیجانات اجتماعی نسل جوان، یادآور این نکته است که این شیوه درمان نمی‌کند و تنها مکان و فرم بروز مشکل را تغییر می‌دهد.

همچنین حضور برندها و نمای مدرن دنیای غرب از مظاهری است که نتایج فرهنگی آن ناخودآگاه برنامه‌ریزی حاکمیتی را نیز برهم خواهد زد، که اگر آن را اصل ندانیم، نتایج اقتصادی آن دامن همه را خواهد گرفت.

از دیدگاه محیط‌زیستی که امروز باید مبنای تمام برنامه‌ریزی‌های پایدار قرار گیرد، تصویر تلخ و اغراق شده‌ای از آینده مگامال‌ها می‌تواند شهرهای مسقفی باشد که با تولید حرارت بیش از پیش که به تدریج سبب نابودی حیات طبیعی زمین گردیده است، برای حفظ حیات بشر دست به دامان حفظ موقت سلول‌های شهری شکل گرفته بر کره زمین هستند تا باقیمانده طبیعت محصور در این شهرهای مسقف را هزینه حیات بشر کنند.

*کارشناس امور شهری