کتاب را شیک عرضه کنیم
محمدهاشم اکبریانی
کتاب را یک کالای فرهنگی بدانیم یا کالای اقتصادی یا ترکیبی از هر دو؟ در این نکته فرقی ندارد که عرضه آن باید با شرایطی همراه باشد. با اینکه تفاوتهایی میان عرضه کالای فرهنگی و کالای اقتصادی وجود دارد، اما اشتراکات آنها نیز کم نیست. متاسفانه برخی به این نکته بیتوجهند و گمانشان بر این است چون کتاب یک کالای فرهنگی است؛ بنابراین ارائه آن، از روشها و اصول عرضه کالاهای اقتصادی کاملا جداست. مثلا گمان میرود شکل کتاب یا چگونگی بستهبندی آن با کالایی چون ساعت، تفاوت ماهوی دارد.
محمدهاشم اکبریانی
کتاب را یک کالای فرهنگی بدانیم یا کالای اقتصادی یا ترکیبی از هر دو؟ در این نکته فرقی ندارد که عرضه آن باید با شرایطی همراه باشد. با اینکه تفاوتهایی میان عرضه کالای فرهنگی و کالای اقتصادی وجود دارد، اما اشتراکات آنها نیز کم نیست. متاسفانه برخی به این نکته بیتوجهند و گمانشان بر این است چون کتاب یک کالای فرهنگی است؛ بنابراین ارائه آن، از روشها و اصول عرضه کالاهای اقتصادی کاملا جداست. مثلا گمان میرود شکل کتاب یا چگونگی بستهبندی آن با کالایی چون ساعت، تفاوت ماهوی دارد. برای همین هم کتاب با شکلی ساده و بدون بستهبندی شکیل، روانه بازار میشود، در حالیکه ساعت برای عرضه، انواع و اقسام بستهبندیهای زیبا را به خود میگیرد.
این تصور که ارائه کتاب نیاز به آرایش ندارد از آنجا ناشی میشود که برخی معتقدند خوانندگان کتاب، افرادی هستند بیتوجه به شکل یا بستهبندی آن، و آنچه برایشان مهم است محتوای کتاب است و بس. به این ترتیب در این باور، کتاب با هر حروفی تایپ شود، با هر کاغذی صفحهبندی شود، با هر جلدی پوشش بخورد، با هر بستهبندی به کتابفروشیها برود فرق چندانی ندارد.این برداشت شاید در صد سال قبل که طیف کتابخوان، محدود به الیت و نخبگان جامعه بود صحیح به نظر میرسید، اما در زمانه ما که مطالعه، عمومیت پیدا کرده و تمام آحاد جامعه میتوانند مخاطب کتاب باشند این نگاه، نگاه بیراهی است. باید توجه کرد که خواننده امروز کتاب همان کسی است که ساعت و کفش و لباس و ماشین و لوازم خانه هم میخرد؛ بنابراین برای او همانقدر که زیبایی بستهبندی و زیبایی شکل کفش و ساعت اهمیت دارد، زیبایی جلد و کاغذ و نوع خطوط و... هم اهمیت پیدا میکند.از این نکته برسیم به نکته بعد. باید توجه کرد که عرضه کتاب هم باید با زیبایی همراه باشد. فرق است بین کتابفروشیای که کتابها را صرفا در قفسه میچیند و پیش چشم خواننده قرار میدهد و کتابفروشیای که قفسهها را میآراید و همراه با آن به تزئین کتابفروشی هم همت میگمارد. گذشت دورانی که کتاب اگر در پیادهرو و در قالب بساط هم عرضه میشد خریدار داشت. البته این نوع کتابفروشی هنوز هم جایگاه خود را دارد ولی دنیای امروز از جنس دیگر است و حرفی دیگر را میخواهد.
آنچه در کشورهایی که مردمش کتابخوان هستند شاهدیم با کتابفروشی در قالب بساط یا مغازهای بیآرایش متفاوت است. کتابفروشیهای امروز شیک، مزین به انواع و اقسام تزئینات، دارای میز و صندلی برای استراحت، کافیشاپ و مانند اینها هستند. در واقع کتابفروشیِ امروز، آمیختهای از خدمات متفاوت است. این امر نیز از همان موضوعی ناشی میشود که به آن اشاره کردیم؛ اینکه مطالعه، پدیدهای عمومی شده است و خوانندگان کتاب طیفهای مختلف جامعه را در برمیگیرند که سلیقه و ذائقهشان با زیبایی و شیکبودن پیوند خورده است. شاید ذکر یک مثال در اینجا بد نباشد. با ناشری که کتابفروشیاش را در یکی از مجتمعهای بزرگ و زیبای تجاری راهاندازی کرده بود صحبت میکردم. او کتابفروشی خود را به شکلهای مختلف تزئین کرده بود، به طوریکه فرد با ورود به آن و با دیدن کتابها به وجد میآمد. ناشر میگفت اصلا گمان نمیکردیم کتابفروشی ما که در طبقه پنجم مجتمع است تا این حد مورد استقبال قرار بگیرد، ولی خوشبختانه بسیاری از افرادی که میآیند ماهی یکیدوبار سر میزنند و برای بعضیها هم اینجا پاتوق شده است.اگر بخواهم درباره نمایشگاه بینالمللی کتاب هم سخن بگویم به همین موضوع اشاره میکنم. بد نیست غرفهداران به تزئینات غرفه خود دقت بیشتری کنند. اینکه غرفه را مانند یک بساط بدانیم که کتاب را در خود جای داده، نمیتواند آنچنانکه ناشر میخواهد به جلب مشتری بینجامد. بهتر است غرفهداران به این مقوله دقت کنند که خواننده امروز زیبایی در عرضه را هم از عرضهکننده، طلب میکند.
ارسال نظر