جنرال موتورز اینگونه گاورمنت موتورز شد
دهم جولای 2009 برای بسیاری از آمریکایی‌ها یک روز عادی مانند دیگر روزهای جولای بود. حتی برای بسیاری از کارکنان و کارگران کارخانه‌های جنرال موتورز نیز تفاوتی با روزهای دیگر نداشت. اما برای کارشناسان اقتصادی و خبرنگاران، این روز، یک روز عادی نبود. در دهم جولای 2009 جنرال موتورزی که ویلیام سی دورانت و چارلز استوارت 101 سال قبل بنیان گذاشته بودند از بین رفت و جنرال موتورز جدیدی به وجود آمد. نام این شرکت نیز از جنرال موتورز کورپوریشن به جنرال موتورز کمپانی تغییر پیدا کرد.

این فقط یک تغییر اسم و اساسنامه نبود. جنرال موتورز از سوی دولت ناگزیر شد تا تغییراتی در شیوه عمل و فعالیت‌های خود بدهد تا بتواند کمک مالی دولت را بگیرد. جنرال موتورز تا قبل از دهم جولای ۲۰۰۹ در زیرمجموعه خود ۱۲ برند داشت. با اساسنامه جدید مجبور شد چهار برند را حذف کند. برندهای پونتیاک، ‌هامر، ساب و ساترن از خط تولید جنرال موتورز حذف شده و در این میان برند ساب برای فروش گذاشته شد. به اعتقاد کارشناسان وزارت خزانه‌داری آمریکا این چهار برند سال‌ها قبل باید به‌دلیل زیان آور بودن حذف می‌شدند. در واقع یکی از دلایل ورشکستگی جنرال موتورز همین برندهایی بودند که هزینه خود را نیز تامین نمی‌کردند.

یکی دیگر از تغییرات مهمی که در جنرال موتورز رخ داد تعطیل شدن بسیاری از نمایندگی‌های فروش این شرکت بود. جنرال موتورز در طول حیات ۱۰۱ ساله خود تا آن زمان بیش از ۵۹۰۰ نمایندگی فروش در سطح ایالات‌متحده راه‌اندازی کرده بود. بسیاری از این نمایندگی‌ها در سال کمتر از ۵۰ دستگاه خودرو به فروش می‌رساندند. با تصمیم وزارت خزانه‌داری آمریکا هیات‌مدیره جدید این شرکت ۹۰۰ نمایندگی فروش را تعطیل کرد.

ترکیب سهامداران جنرال موتورز نیز در این روز با تغییر گسترده‌ای رو‌به‌رو شد. سهامداران این شرکت که تا قبل از آن عموم مردم و شرکت‌های سرمایه‌گذاری وال استریت در کنار سهامداران عضو هیات‌مدیره بودند، در این روز به سهامداران دولتی تغییر کردند. وزارت خزانه‌داری آمریکا با ۶۱ درصد سهام، به مالک اصلی جنرال موتورز تبدیل شد. همین مساله موجب شد تا مطبوعات ایالات‌متحده به طعنه لقب GM را به جای General Motors به عنوان مخففMotors Government به کار برده و به دولتی شدن جنرال موتورز اشاره کنند. دیگر سهامداران این شرکت نیز دولت فدرال کانادا، دولت محلی ایالت اونتاریو کانادا و اتحادیه کارگران آمریکا شدند. جالب آنکه جنرال موتورز سه سال قبل پیشنهاد اتحادیه کارگران را برای خرید بخشی از سهام مدیریتی این شرکت رد کرده بود.

دامنه تغییرات در جنرال موتورز به همین‌جا محدود نشد؛ بلکه این شرکت ناگزیر شد تعدادی از سایت‌های تولیدی و دفاتر طراحی و تحقیقاتی خود را نیز تعطیل کند. از ۴۷ سایت جنرال موتورز تنها ۳۴ سایت باقی ماندند. در نهایت یک تعدیل نیروی گسترده در داخل خاک آمریکا پایان‌بخش حرکت از خصوصی به دولتی شدن جنرال موتورز بود. جنرال موتورز در داخل آمریکا ۹۱ هزار نیرو داشت که بعد از این تغییرات تعداد آنها به ۶۸ هزار نفر رسید.

این تغییرات موجب شد تا مطبوعات آمریکا انگشت اتهام را به سوی مدیران وقت جنرال موتورز بگیرند. انتشار اسناد مالی شرکت در همین زمان نشان داد که این شرکت در پروژه‌هایی مانند شورولت ولت بسیار بیشتر از آنچه در ابتدا برآورد می‌شده سرمایه‌گذاری کرده است و دست آخر خودرو تمام الکتریکی شورولت ولت نتوانسته آنگونه که انتظار می‌رفت فروش داشته باشد. همچنین جنرال موتورز در زمانی که به هیچ عنوان از نظر مالی آمادگی و توانش را نداشته در مسابقات ورزش‌های موتوری مانند ناسکار سرمایه‌گذاری کرده است.

جنرال موتورز همچنین در زمینه سرمایه‌گذاری در خودروسازی‌های کوچک دیگر کشورها نیز خوب عمل نکرده بود. سرمایه‌گذاری‌های این شرکت در هولدن استرالیا، اوپل آلمان، واکسهال انگلیس و دوو کره جنوبی اگر چه برای آن شرکت‌ها سودمند بود، اما برای بدنه جنرال موتورز چیزی غیر از زیان به همراه نداشت. همچنین مطبوعات آمریکا به این نکته اشاره کردند که جنرال موتورز در سال‌های بعد از قرن بیستم که شرکت‌های خودروسازی اروپایی به‌طور گسترده به‌دنبال مواد جایگزین و ارزانتر به جای فولاد بودند، تلاشی در این زمینه انجام نداده و سعی در کاهش بهای تمام شده خودروهای خود نکردند. همچنین جنرال موتورز را در زمینه جذب نیروهای متخصص زیر سوال برده و عنوان کردند که هیات‌مدیره و مدیرعامل این شرکت در یک دهه گذشته بیشتر بر اساس روابط نزدیک با دولتمردان انتخاب می‌شدند تا توانایی‌هایشان در صنعت خودروسازی. مجموعه این عوامل در نهایت موجب شد تا یکی از بزرگ‌ترین ورشکستگی‌های تاریخ صنعت خودرو بلکه اقتصاد جهان رقم بخورد. هر چند جنرال موتورز توانست یک بار دیگر خصوصی شود، اما سابقه چهار سال دولتی بودن برای همیشه در کارنامه‌اش به ثبت رسید.