نگاه اقتصادی یا نگاه اعتقادی ؟!

کسری عابدینی- تئاتر مذهبی به نمایش‌هایی گفته می‌شود که در زمان و مناسبت خاصی و به سفارش یک ارگان به روی صحنه می‌رود. با تماشای اندک نمایش‌هایی که هر ساله در مناسبت‌های مختلف به روی صحنه های انگشت شمار استان می‌رود این سؤال قابل طرح است که مگر نه اینکه تئاتر مذهبی می‌خواهد به عنوان یک پدیده فرهنگی تأثیرگذار، قالبی مناسب و امروزی برای ترویج اندیشه دینی اسلام باشد؟ اگر چنین هدفی در میان است، پس چرا در هر اجرا و هرسال دو ویژگی بارز هنر را فراموش می کنیم : تأثیرگذاری و تکثیر. در واقع با زبان هنر هم می‌توان تأثیر گذاشت و هم می‌توان تکثیر شد؛ بدین معنی که یک ایده به تعداد زیادی از افراد انتقال پیدا کند و روی آن‌ها تأثیرگذار باشد. پس می‌توانیم تئاتری داشته باشیم که ضمن داشتن محتوا و ایده‌ای بر اساس الگو‌های اسلامی و ایرانی، تأثیرگذار نیز باشد و بتواند مخاطب امروز را، در میان انبوه بمباران‌های اطلاعاتی و فرهنگی شرق و غرب، متوجه خود کند و ضمناً قابلیت پراکندگی داشته باشد؛ یعنی محدود به قشر یا طبقه خاصی نباشد.

برای مثال، تنها مخاطبان طبقه‌ مذهبی را به خود جذب نکند، بلکه قابلیت درگیر کردن و تأثیرگذاری بر انبوهی از مخاطبان مخالف و موافق را دارا باشد.به فرض اینکه هدفمان از داشتن تئاتر مذهبی مانند آنچه گفتیم باشد، در این صورت باید گفت جایگاهی که تئاتر مذهبی امروزه در آن قرار دارد بسیار با چیزی که باید باشد فاصله دارد. تئاتر مذهبی امروز نه فقط در شهر اصفهان بلکه در ایران به «تئاتر سفارشی» یا «تئاتر مناسبتی» تقلیل جایگاه داده است؛ بدین معنی که تئاتر مذهبی به نمایش‌هایی گفته می‌شود که در زمان و مناسبت خاصی و به سفارش یک ارگان به روی صحنه می‌رود. هدف این ارگان‌ها از به روی صحنه بردن این گونه آثار، تنها پر کردن بیلان کاری است و نظارت بر این آثار نیز کمّی است، نه کیفی. البته کمّی هم نه از آن جهت که بر چه تعداد مخاطب تأثیر می‌گذارد، بلکه فقط تعداد اجراها و میزان هزینه‌ ها ملاک است. نفس سفارش در هنر و به خصوص هنر دینی امر ناپسندی نیست، اما سفارشی که بدون اندیشه و برنامه‌ریزی و بدون هدف‌گذاری کوتاه‌مدت و بلندمدت انجام می‌گیرد سفارشی بی توجیه است. هرچند باید جانب انصاف را در مورد هنرمندانی که صادقانه در حوزه‌ تئاتر استان کار می‌کنند نگه داشت، ولی در اغلب موارد هنرمندانی که این گونه نمایش‌ها را به روی صحنه های اصفهان می‌برند نگاه سفارشی، و نه نگاهی اعتقادی به اثر خود دارند.

برای این افراد تنها ضرورتِ تولید اثر، «سفارش» است و نه دغدغه‌ی دینی یا حتی هنری. بنابراین نه تنها این نگاه ارزشمند دینی در کارشان نمود پیدا نمی‌کند، بلکه بلافاصله پس از اتمام قرارداد، وقتی در مقابل هجمه منتقدین و مخالفان به کیفیت اثر قرار می‌گیرند، با این جمله از خودشان دفاع می‌کنند که «به خاطر نیاز مالی قبول کردم» و این جمله را با گستاخی تمام به زبان می‌آورند. از طرف دیگر، چنین آثاری عمدتاً شعاری هستند و به لحاظ هنری تنزل پیدا می‌کنند و حتی در زمره‌ آثار جدی و بدنه‌ تئاتر قرار نمی‌گیرند؛ چرا که وقتی پای دین به میان می‌آید، حرف از حق و باطل است. حق یعنی سفید مطلق و باطل یعنی سیاه مطلق. وقتی هنرمندی که با ریزه‌کاری‌های هنر دینی آشنا نیست در مقابل موضوعاتی این‌چنین قرار می‌گیرد، دچار شعارزدگی می‌شود، چرا که باید از مطلق‌ها حرف بزند و از طرفی چون اعتقاد باطنی ندارد، نمی‌تواند حرفش را طوری بزند که مخاطب را درگیر کند. پس مخاطب با حرف‌هایی شعاری مواجه می‌شود که از سوز دل نیست و بر دل هم نمی‌نشیند.

هنر با جان آدم‌ها کار دارد و مخاطب هنر دینی افرادی با فطرت پاک و اهل معنویات یا تشنه‌ معنویات هستند. هنری که با نیت خالصی تولید نشود بوی ریا می‌دهد و مخاطب این بوی ریا را از اثر خواهد شنید. وظیفه‌ مسئولین امر و ارگان‌های سفارش‌دهنده این است که سلیقه و دانش خود را در هنر بالا ببرند و از مشاورانی کمک بگیرند که در این زمینه تخصص دارند و نتیجه کیفی کار را پس از هر دوره‌ کاری بسنجند، و به آمار و ارقام اکتفا نکنند. در غیر این صورت، نتیجه‌ این فعالیت‌ها تئاتر بدون مخاطب یا حداقل با مخاطب کم خواهد بود. البته در برخی مواقع هم مخاطبان زیادی برای دیدن این آثار خواهند آمد، ولی مخاطبانی که با نیت عزاداری و به واسطه‌ عشق به اهل بیت (علیهم السلام) برای تماشای این آثار می‌آید چیزی فراتر از گریه نصیبشان نمی‌شود. به نظر تئاتر مذهبی می‌بایست راه نفوذش را به سمت مخاطب غیرمذهبی باز کند و با استفاده از جذابیت‌های نمایش، به وسیله‌ای برای تبیین و تبلیغ اندیشه‌های ناب اسلام بدل گردد. در اینجاست که کارکرد آمیختن تئاتر و مذهب معنی پیدا می‌کند. البته واضح است که رسیدن به این معنی کاری دشوار و بلندمدت است و نیاز به تحقیق و پژوهش و کار مداوم و به اصطلاح نیاز به کادرسازی دارد. این کادرسازی در وهله‌ اول می‌بایست در اذهان مخاطبین جدی و فعالان تئاتر صورت گیرد که تلقی‌شان از تئاتر مذهبی تغییر پیدا کند و تئاتر مذهبی از لحاظ مضمون و زمان اجرا گسترده‌تر شود و به همه روزها و ماه‌های سال گسترش یابد. وقتی تئاتر مذهبی به عنوان ژانری مستقل پذیرفته شود، می‌توان انتظار داشت که تحولی در تعداد فعالان و مخاطبانش صورت پذیرد. در این صورت، نه مدیران می‌توانند رانت‌هایی را به افراد خاص برای تولید آثار سفارشی بدهند و نه به ناحق به این عمل متهم شوند.