عابران پیاده سوار بر قانون
هادی نظری گزارشگر در حال رانندگی در بزرگراه هستید، ناگهان با شخصی مواجه میشوید که عرض اتوبان را با رمانتیکترین اتوبانهای دنیا اشتباه گرفته است و خرامان خرامان در حال عبور از آن است، اینک در آن موقع چه باید کرد؟ خط ترمزی چند متری در اتوبان به یادگار بگذاریم، یا ترمزی بزنیم و پذیرای ماشینهای پشت سر شویم و یا. . . . واقعا چه کار باید کرد؟ طرف ماجرا را هم باید دید. آنجا که با احتیاط در حال رد شدن از خط عابر پیاده هستید، اما ماشینی خیابان را با پیست فرمول یک اشتباه گرفته است و ناگهان همدیگر را روبهروی هم میبینید این موضوعات آغاز ماجرای چالشبرانگیزی است که موضوع این هفته گزارش ما است.
هادی نظری گزارشگر در حال رانندگی در بزرگراه هستید، ناگهان با شخصی مواجه میشوید که عرض اتوبان را با رمانتیکترین اتوبانهای دنیا اشتباه گرفته است و خرامان خرامان در حال عبور از آن است، اینک در آن موقع چه باید کرد؟ خط ترمزی چند متری در اتوبان به یادگار بگذاریم، یا ترمزی بزنیم و پذیرای ماشینهای پشت سر شویم و یا.... واقعا چه کار باید کرد؟ طرف ماجرا را هم باید دید. آنجا که با احتیاط در حال رد شدن از خط عابر پیاده هستید، اما ماشینی خیابان را با پیست فرمول یک اشتباه گرفته است و ناگهان همدیگر را روبهروی هم میبینید این موضوعات آغاز ماجرای چالشبرانگیزی است که موضوع این هفته گزارش ما است. به خاطر چند مشت ریال آقای منوچهری، مدیرعامل یک شرکت وسایل یارانهای است. ماشین مدل بالایی سوار است و وضع مالی مناسبی دارد. او از شبی تعریف میکند که در حال حرکت در اتوبان ناگهان با عابری برخورد میکند. میگوید: «یک دفعه دیدم چیزی با ماشین برخورد کرد، وقتی از ماشین پیاده شدم، دیدم مرد میانسالی روی زمین افتاده و هیچ صدایی از او بیرون نمیآید، واقعا فکر کردم او را کشتهام، به پلیس و آمبولانس زنگ زدم و به محض رسیدن آنها کسی که نیم
ساعت صدایی از او بیرون نمیآمد، شروع به آه و ناله کرد و من فهمیدم وارد چه ماجرایی شدهام. امیدوارم برای هیچ کسی این اتفاق نیفتد، نزدیک یک سال درگیر این ماجرا بودم، تا توانستم رضایت طرف را بگیرم. فکر کنید من که هرگز پایم به کلانتری باز نشده بود، حالا دستبند زده به دادگاه میرفتم. آن هم به چه علتی، سوءاستفاده کسی که اعتیاد داشت و به طمع پول و دیدن ماشین من خودش را جلوی ماشین انداخته بود.» میپرسیم پلیس متوجه این ماجرا نشد؟ جواب میدهد: «متوجه شدند، اما گفتند کاری نمیتوانند بکنند.» چراغ برای عابران همیشه سبز است آقای آذر از روزی میگوید که وقتی در خیابان برای برخورد نکردن با چراغ قرمز، با عابر برخورد میکند که بیتوجه به چراغ با سرعت از عرض خیابان در حال رد شدن بوده است. میگوید: قبول دارم باید احتیاط میکردم و خیابان با بزرگراه فرق دارد، اما حق وسایل نقلیه چه میشود؟ پس چراغ راهنمایی کاربردش فقط یک طرفه است؟او درباره بعد از تصادف میگوید: من خیلی شدید با عابر برخورد نکردم، اما کلی دردسر کشیدم تا توانستم رضایت بگیرم و این در صورتی بود که حق عبور با من بود. درس عبرتی برای راننده خانم رضایی خانهدار است و تا
همین دوسال پیش خرید خانه را خودش انجام میداده، او درباره تجربه برخورد عابر و خودرو میگوید: هر روز برای خرید بیرون میرفتم، هم پیادهروی بود، هم دلم باز میشد و هم خریدم را انجام میدادم، اما یک روز تابستان برای خرید که بیرون رفتم، در حال رد شدن از خیابان بودم که ناگهان چیزی با شدت به من برخورد کردم که تا یکی دوساعت گیج بودم. مردی سی چهل ساله با سرعت بالای 100 کیلومتر به من زده بود. او درباره آسیبهای ناشی از این تصادف میگوید: استخوان پا و لگنم شکست، سه بار عمل کردم و الان در پایم پلاتین هست. رضایی درباره نحوه پرداخت هزینه درمان میگوید: نصف هزینه بیمارستان را بیمه و مابقی هزینهها را راننده ماشین داد. رضایی میگوید میخواسته روز اول رضایت دهد، اما برای اینکه راننده کمی عبرت بگیرد، دیرتر رضایت داده است. راه نه؛ عابران مرا خسته میکنند مهندس میرعلایی، در پروژهای نزدیک رودهن کار میکند. مسیر کارگاه طوری است که از جاده قدیم تردد میکند، اما آنچه بیشتر از همه رفت و آمد را برایش سخت میکند، نه طول مسیر بلکه عابران بیتوجهی هستند که ناگهان از عرض جاده به طرز خطرناکی عبور میکنند. میپرسیم تا امروز مشکلی برایش
پیش آمده؟ جواب میدهد: نه، اما سه چهار بار واقعا خدا کمک کرد، اما حادثه در لحظه اتفاق میافتد. این پل تزیینی نیست آقای کریمی مردی بسیار آرام و مقرراتی است. این را میشود به محض نشستن در ماشینش و رانندگیاش متوجه شد. تعریف میکند چند سال پیش در حین رانندگی در اتوبان با عابری برخورد میکند. میگوید: شب بود و من سرعت زیادی نداشتم، اما چون عابر لباس مشکی تنش بود، من متوجهاش نشدم. ادامه میدهد: واقعا خیلی واقعه تلخی بود، به علت بیملاحظهگی یک آدم باید چه روزهایی را در دادگاه و پزشکی قانونی در رفت و آمد میبودم. با ناراحتی میگوید: خیلی اذیت شدم، اصلا انصاف نبود، چون من نه سرعت زیادی داشتم، نه ماشینم نقص فنی و همینطور من دقیقا چند قدم بالاتر پل عابر بود، اما ایشان چون نمیخواستند زحمت چند پله را بکشند، من را وارد دردسر کردند. از او میپرسیم، حتی وقتی عابر نزدیک پل هوایی بوده باز هم حق را به عابر دادند، میگوید: اول میگویند حق با شماست، اما این تو هستی که یکسال و نیم باید برای گرفتن رضایت عابر درگیر باشی. با توسعه و تحول مناطق شهری، به نظر میرسد قوانین راهنمایی و رانندگی فعلی آنچنان که حقوق عابر پیاده را در
نظر دارد، به رانندگان توجه نمیکند. بیشک ماجرا فقط با افزایش جریمهها و گسترش محدوده طرح ترافیک محدود حل نمیشود، انبوه پروندههایی که در مراکز قضایی هستند نشان میدهد شاید باید در حقوق این دو شخصیت حقیقی یعنی عابر و راننده تجدید نظر شود.
ارسال نظر