تاثیر محیط در موفقیت برتر است یا ژنهای خوب؟
میزان موفقیت و کسب دستاوردهای بزرگ در زندگی به ژن شما بستگی دارد یا محیطی که در آن پرورش یافتهاید؟ آیا فاصله بین موفقیت و عدم موفقیت انسانها را میزان تلاش آنها توضیح میدهد یا به ارث بردن مهارتها و تواناییهای خاص از والدین؟ صرف داشتن یا نداشتن «ژنهای خوب» تا چه حد میتواند آینده یک فرد را پیشبینی کند؟ پاسخ به این سوالات با تلاش دانشمندان برای شناسایی ژنهای مرغوب انسانی که دربردارنده اطلاعات مفیدی در مورد عملکرد بشر در زمینهای خاص هستند، به یکی از چالشهای جدید تبدیل شده است. قدر مسلم هر انسانی برخی خصوصیات را از طریق ژنهای والدین خود به ارث میبرد که در روند زندگی حال و آینده او بیتاثیر نخواهد بود.
میزان موفقیت و کسب دستاوردهای بزرگ در زندگی به ژن شما بستگی دارد یا محیطی که در آن پرورش یافتهاید؟ آیا فاصله بین موفقیت و عدم موفقیت انسانها را میزان تلاش آنها توضیح میدهد یا به ارث بردن مهارتها و تواناییهای خاص از والدین؟ صرف داشتن یا نداشتن «ژنهای خوب» تا چه حد میتواند آینده یک فرد را پیشبینی کند؟ پاسخ به این سوالات با تلاش دانشمندان برای شناسایی ژنهای مرغوب انسانی که دربردارنده اطلاعات مفیدی در مورد عملکرد بشر در زمینهای خاص هستند، به یکی از چالشهای جدید تبدیل شده است. قدر مسلم هر انسانی برخی خصوصیات را از طریق ژنهای والدین خود به ارث میبرد که در روند زندگی حال و آینده او بیتاثیر نخواهد بود.
هوش بالا، تواناییهای خاص، مهارت ورزشی در رشتهای خاص، نبوغ بالا در کسب و کار و... میتواند از طریق ژنها به فرد منتقل شود و آینده او را متاثر کند. این ادعا در قالب تحقیقاتی مثل پژوهش در مورد رفتار دوقلوها در دانشگاه ادینبورگ آمریکا قابل توضیح است. جایی که این تحقیق نشان داد رفتار دوقلوها در دوران بزرگسالی در مکانها و زمانهای مختلف تا حد بسیار زیادی مشابه هم بوده است. تحقیقی دیگر توسط دانشگاه وندربیلت در مورد دانشآموزانی با سطح ضریب هوشی بالا در سن ۱۳ سالگی انجام شده که نتایج حاکی از این است که این دانشآموزان بین ۳ تا ۵ برابر نسبت به سایرین در کسب بورسیههای معتبر دکترا، ثبت یک اختراع، یا انتشار یک پژوهش یا مقاله علمی موفقتر بودهاند. آیا با این مقدمه میتوان به نتیجه رسید که عرصه موفقیت جولانگاه ژنهای مرغوب بوده و سایر عوامل نقش چندانی در آن ندارند؟ اما یافتن ژن خوب چگونه و تحت چه شرایطی صورت میگیرد؟
هیچ کدام از این تحقیقات در شرایطی صورت نگرفته است که این افراد در کودکی در شرایط اقتصادی و اجتماعی کاملا متفاوتی از هم قرار گرفته باشند. به عبارت دیگر این تحقیقات سعی در آن داشتهاند تا افرادی که خصوصیات تقریبا مشابهی به لحاظ میزان دسترسی به منابع آموزشی و شرایط مالی داشتهاند را بررسی کنند. اصولا تحقیق در مورد میزان تاثیر ژن خوب بر کسب موفقیت افراد تابع عوامل زیادی بوده و فرآیند پیچیدهای است. در جوامعی که توزیع درآمد بین اقشار مختلف معتدل بوده و میزان دسترسی افراد به امکانات آموزشی و بهداشتی در سطح قابل قبولی است، استناد به این موضوع که تاثیر ژنتیکی در کسب موفقیت افراد اهمیت دارد، شاید پر بیراه نباشد. این جوامع در مسیری در حال حرکت هستند که سیستمهای آموزشی آنها در همان دوران ابتدایی استعدادها و ژنهای مرغوب در هر رشتهای را سازگار با اهداف توسعهای خود غربال کرده و بستر لازم برای رشد و شکوفایی آنها را فراهم میکند.
به بیان دیگر، رویههای آموزشی نوین بیش از آنکه بخواهد به دانشآموزان ثابت کند کدام علوم درسی در آینده حائز اهمیت است و اصولا رشتههای مختلف علمی را به مقایسه بگذارد، سعی در آن دارند تا دانشاموزان را آماده حضوری شایسته در جامعه مدنی و بازار کار آینده کشور خود کنند. تحت این شرایط نوابغ بیشماری در عرصههای مختلف ظهور کرده و هر کس در جایگاه واقعی خود قرار خواهد گرفت. بنابراین در وهله اول باید بستر ظهور و بلوغ استعدادها یا به تعبیری ژنهای مرغوب در جامعه فراهم شود. اما برخی افراد این نتایج مستند و قابل تامل را بدون درنظر گرفتن چارچوب و اسلوبی منطقی به کشوری دیگر با شرایط کاملا متفاوت تعمیم میدهند. در کشورهایی که شکاف عمیقی در توزیع درآمد مردم ایجاد شده و امکانات و ثروتهای هنگفت در اختیار قشر خاصی قرار دارد، نمیتوان گفت موفقیت یا عدم موفقیت افراد تا حد زیادی بهواسطه ژن مرغوب آنها است.
بخشی از ژنهای مرغوب در این جوامع در همان دوران کودکی حتی فرصتی برای ورود به سیستم آموزشی پیدا نمیکنند. بخش دیگری بهرغم گذراندن چالشهای فراوان و گذران مرحله کودکی، در دوران بزرگسالی بهواسطه عدم توجه به فعالیتها و ابتکارات علمی و پژوهشیشان راهی کشورهای دیگر میشوند، چون بستر مورد نظر در آنجا مهیا است. بخش دیگری مجبورند خود را با شرایط جامعه تطبیق دهند و در جایگاهی کاملا متفاوت با تواناییهای خود به زندگی ادامه دهند. این دسته مجبورند استعدادها و علایق خود را برای همیشه سرکوب کنند و ادامه حیات را به حضور پر ریسک در عرصه موفقیت ترجیح دهند. تحت چنین شرایطی آیا میتوان کسب موفقیت افرادی را که بهواسطه ثروت و دسترسی به امکانات مناسب موفق شدهاند به ژن خوب ارتباط داد؟ با چه معیار و متری میتوان گفت در نبود بسیاری از استعدادها و نوابغ که شرایط بد اقتصادی و اجتماعی آنها را از کورس رقابت در موفقیت بیرون رانده است، چنین افرادی دارای ژن برتر و مرغوبتر هستند؟ اگر لیست نوابغ ایرانی خارج از کشور در زمینههای مختلف را مورد تامل قرار دهیم، متوجه کیفیت پایین رقابت داخلی ناشی از شرایط نامناسب محیطی خواهیم شد.
آیا مکانیزم حاضر در بازار کار یک سازوکار شایستهمحور است یا سازوکار حاکم بر آن بیشتر مبتنی بر روابط حزبی، قومی یا حتی مکانیزمهای رانتی است. سهم دسترسی نوابغ و کارآفرینان در جامعه ما به منابع مالی در مقایسه با افرادی که دارای موقعیت و جایگاه اجتماعی مناسبی هستند چگونه است؟ تحت چنین شرایطی این تاثیرات محیطی است که تا حد زیادی تعیینکننده موفقیت آینده افراد است نه ژن یا استعداد. ممکن است یک نابغه سرمایهگذاری مشغول به کار کارمندی باشد اما یک فرد عادی در این زمینه بهواسطه روابط موجود و میزان دسترسی به امکانات مورد نیاز بهراحتی به یکی از بزرگترین سرمایهگذاران تبدیل شود و بسیاری از این مثالها. بنابراین در یک شرایط محیط اولیه نابرابر و در نبود رقیبان شایسته نمیتوان موفقیتهای بهدست آمده برخی افراد را به ژن مرغوب آنها نسبت داد.
ارسال نظر