شما هم دغدغه کمبود منابع مالی دارید؟
مطابق با نظرسنجی انجام شده توسط کارشناسان اقتصاد خانواده بیش از ۷۰ درصد افراد بزرگترین دغدغه مالی خود را کمبود درآمد و ۳۰ درصد باقیمانده هم نداشتن مدیریت مالی مناسب میدانند. شما در کدام دسته هستید؟ اگر در دسته اول هستید آیا تابهحال شده از خودتان بپرسید که چه درآمد ماهانهای برای شما کافی است؟ فرض کنید که ۱۰ میلیون تومان در ماه برای حل بیشتر دغدغههای مالی شما کافی باشد. اکنون فرض کنید که همین شرکت فعلی، باهمین ساعت کاری و مسوولیتی که دارید حقوق ماهانه شما را به ۱۰ میلیون تومان در ماه افزایش دهد.
مطابق با نظرسنجی انجام شده توسط کارشناسان اقتصاد خانواده بیش از 70 درصد افراد بزرگترین دغدغه مالی خود را کمبود درآمد و ۳۰ درصد باقیمانده هم نداشتن مدیریت مالی مناسب میدانند. شما در کدام دسته هستید؟ اگر در دسته اول هستید آیا تابهحال شده از خودتان بپرسید که چه درآمد ماهانهای برای شما کافی است؟ فرض کنید که 10 میلیون تومان در ماه برای حل بیشتر دغدغههای مالی شما کافی باشد. اکنون فرض کنید که همین شرکت فعلی، باهمین ساعت کاری و مسوولیتی که دارید حقوق ماهانه شما را به 10 میلیون تومان در ماه افزایش دهد. آیا دغدغههای مالی شما حل خواهد شد؟ برای این میزان حقوق چه برنامهای دارید؟ برای پسانداز؟ برای سرمایهگذاری یا برای تفریح و مسافرت؟
حقیقت این است که شاید بسیاری از شما وقت کافی برای فکر کردن نمیگذارید تا تشخیص دهید که چه چیزی برای شما مهم است. کارشناسان اقتصاد خانواده برای درک این موضوع از یک مثال استفاده میکنند. شناخت دانشمندان از دیگر سیارهها بیشتر از زمین است. آنقدر پیچیدگیهای ناشناخته در زیر اقیانوسها و کوهها وجود دارد که شناخت تمام ابعاد آن برای انسان بسیار سخت شده است. میتوان همین تشبیه را برای مقایسه خود با دیگران هم بهکار بست. بسیاری از شما فکر میکنید شناخت خوبی از خود دارید، ولی حقیقت این است که شاید شناخت شما از دوست، همکار، فرزند یا همسرتان بیشتر از خودتان باشد. دلایل زیادی را میتوان برای این کار بیان کرد: از اینکه فکر میکنید خود را بهخوبی میشناسید یا اینکه جرات روبهرو شدن با خود را ندارید یا اینکه همیشه درباره دیگران حرف زده و بهندرت در ستایش و نکوهش خودتان باب سخن را میگشایید که هر دو پیامدهای بدی دارد. این موضوع در دغدغههای مالی نیز به همین شکل است.به این عبارت فکر کنید: «کمبود درآمد». از دیدگاه کارشناسان اقتصاد خانواده دلیل اینکه بسیاری از افراد بهصورت خلاصه و ساده کمبود درآمد را بزرگترین دغدغه خود میدانند از دو وجه خارج نیست. وجه اول این است که اصلا به این موضوع فکر نکردهاند وجه دوم نیز این است که بیان آن را در یک نظرسنجی بینتیجه میدانند. اما این دغدغهها چقدر برای شما مهم هستند و چقدر آنها را جدی میگیرید؟ همانطور که میدانید بیتحرکی موجب شده مسائلی مانند چربی خون به سنین پایین و زیر ۴۰ سال نفوذ کرده و افراد زیادی را ببینید که هنوز ۴۰ ساله نشده ولی دچار چربی خون شدهاند. اما بسیاری از افراد باوجود سرگیجههای پس از غذای چرب، باوجود آزمایش و باوجود تاکید دکتر، نه رژیم غذایی خود را تغییر داده و نه به تحرک خود اضافه میکنند.
این موضوع را باید برای خودتان روشن کنید که کمبود درآمد، تنفر شغلی، نبود مدیریت مالی یا جای خالی تفریح و مسافرت در زندگی چقدر برای شما مهم است؟ آیا تابهحال برای آن اقدامی کردهاید یا برنامهای برای اقدام دارید؟ ابتدا عملکرد خود را در گذشته بررسی کنید. به گذشته برگردید. به تمام دورانی که به یاد دارید، از دوران کودکی تاکنون. لیستی از ۱۰ دغدغه، آرزو و نگرانیهای خود را که داشتید و چه با موفقیت چه با شکست از آنها گذشتهاید بنویسید. مثلا خرید دوچرخه کورسی در کلاس چهارم ابتدایی، لباس دروازهبانی تیم فوتبال، کنکور، کسب درآمد در زمان دانشجویی، اشتغال چه خواهد شد؟ از پس کدامیک برآمدید و چه موفقیتها و شکستهایی نصیبتان شد؟چرا در برخی از آنها موفق بوده و در برخی دیگر شکست خوردید؟ تا حد امکان عوامل خارجی را حذف کنید، هرچند که تاثیر زیادی داشتهاند. حالا که این وقایع گذشته و به خاطره تبدیلشدهاند، باصداقت ریشههای آنها را کشف کنید. مثلا قبولی یا مردودی در کنکور. آیا کنکور هنوز هم دغدغه است؟ هزینه حل این دغدغهها چه بوده است؟هرکدام از دغدغههای مهم خود را که حل کردهاید چه هزینههای مادی و غیرمادی برای آنها پرداخت کردهاید؟ برای درک بیشتر این موضوع از یک مثال استفاده میکنیم. فرض کنید که آقا/ خانم الف کارمند شرکت خصوصی ب است. هرچند که کمی علاقه به شغل خود دارد، اما عقبافتادگی همیشگی چندماهه حقوق و مبلغ ناچیز آن (۱۹۵۰۰۰۰ تومان) جایی برای علاقه و رشد نگذاشته است. با توجه به روابط موجود در شرکت احتمال ارتقای پست تقریبا صفر است و همین یک ماه پیش با استعفای مدیر فنی شرکت که درخواست افزایش حقوق داشت هم موافقت شد. کسی باور نمیکرد که شرکت به همین راحتی از او دست بکشد چون به گفته همه بیش از نیمی از بار کارهای شرکت را او به دوش میکشید.
موافقت فوری با استعفای او باعث شد که آقا/ خانم الف فکر اضافهحقوق را هم به خود راه ندهد. اما آقا/ خانم الف پس از مطالعات زیاد به این نتیجه رسیده که برای افزایش حقوق دو راه بیشتر ندارد. یا باید بر حقوق خود در شرکت فعلی و یا با تعویض شرکت افزوده و یا باید در زمان خارج از شرکت به شیوهای درآمد خود را افزایش دهد. این کار میتواند از خریدوفروش اتومبیل گرفته تا مسافرکشی تا کار دوم در شرکت دیگر و یا کشف یک مساله عمومی و تلاش برای حل آن باشد. اما اگر آقا/ خانم الف با خود بگوید که در این شرکت که بههیچوجه نمیتوانم تقاضای افزایش حقوق دهم، با این اوضاع نابسامان کار، تغییر شرکت هم منتفی است، هیچ کاری را بلد نیستم که مردم بابت آن پول به من بدهند و وقت آزاد پس از کار هم متعلق به خانه و خانواده است و میخواهیم باهم بنشینیم و مسابقه بهترین خواننده سال را نگاه کنیم، به نظر شما چگونه مشکل او حل خواهد شد؟ واقعا چه گزینهای دارد؟البته ممکن است تعداد زیادی از افراد در مواجهه با چنین فردی بگویند این انسان محترم زحمتکش شرافتمند، هیچ گزینهای پیش رو ندارد. اما کارشناسان اقتصاد خانواده در مواجهه با چنین موقعیتی یک پیشنهاد ساده و بسیار قدرتمند دارند. این پیشنهاد توسط بریان تریسی ارائهشده و افرادی زیادی در کشورهای مختلف دنیا آن را در تمام زمینههایی که به بنبست کامل میخورند اجرا کردهاند و بیشتر اوقات نتیجه بسیار خوبی حاصلشده است. لطفا این موضوع را جدی بگیرید. همینالان یکقلم و کاغذ برداشته و یا یک سند جدید ورد را بازکنید. بالای آن بنویسید که من چگونه میتوانم درآمد خود را افزایش دهم. در یک جلسه و به هر صورت که شده، بیست پاسخ برای این سوال بنویسید. حتما به بیست پاسخ برسید. آنها را شخصی بنویسید یعنی کاری که شما باید انجام دهید. ننویسید که مدیرعامل گوگل خوابنما شده و شمارا دعوت بهکار میکند. این لیست را آماده کرده، روی تمام گزینهها فکر کنید و تمام ابعاد آن را ببینید. هفته آینده در مورد نحوه بهکار بستن این لیست توضیح خواهیم داد.
حقیقت این است که شاید بسیاری از شما وقت کافی برای فکر کردن نمیگذارید تا تشخیص دهید که چه چیزی برای شما مهم است. کارشناسان اقتصاد خانواده برای درک این موضوع از یک مثال استفاده میکنند. شناخت دانشمندان از دیگر سیارهها بیشتر از زمین است. آنقدر پیچیدگیهای ناشناخته در زیر اقیانوسها و کوهها وجود دارد که شناخت تمام ابعاد آن برای انسان بسیار سخت شده است. میتوان همین تشبیه را برای مقایسه خود با دیگران هم بهکار بست. بسیاری از شما فکر میکنید شناخت خوبی از خود دارید، ولی حقیقت این است که شاید شناخت شما از دوست، همکار، فرزند یا همسرتان بیشتر از خودتان باشد. دلایل زیادی را میتوان برای این کار بیان کرد: از اینکه فکر میکنید خود را بهخوبی میشناسید یا اینکه جرات روبهرو شدن با خود را ندارید یا اینکه همیشه درباره دیگران حرف زده و بهندرت در ستایش و نکوهش خودتان باب سخن را میگشایید که هر دو پیامدهای بدی دارد. این موضوع در دغدغههای مالی نیز به همین شکل است.به این عبارت فکر کنید: «کمبود درآمد». از دیدگاه کارشناسان اقتصاد خانواده دلیل اینکه بسیاری از افراد بهصورت خلاصه و ساده کمبود درآمد را بزرگترین دغدغه خود میدانند از دو وجه خارج نیست. وجه اول این است که اصلا به این موضوع فکر نکردهاند وجه دوم نیز این است که بیان آن را در یک نظرسنجی بینتیجه میدانند. اما این دغدغهها چقدر برای شما مهم هستند و چقدر آنها را جدی میگیرید؟ همانطور که میدانید بیتحرکی موجب شده مسائلی مانند چربی خون به سنین پایین و زیر ۴۰ سال نفوذ کرده و افراد زیادی را ببینید که هنوز ۴۰ ساله نشده ولی دچار چربی خون شدهاند. اما بسیاری از افراد باوجود سرگیجههای پس از غذای چرب، باوجود آزمایش و باوجود تاکید دکتر، نه رژیم غذایی خود را تغییر داده و نه به تحرک خود اضافه میکنند.
این موضوع را باید برای خودتان روشن کنید که کمبود درآمد، تنفر شغلی، نبود مدیریت مالی یا جای خالی تفریح و مسافرت در زندگی چقدر برای شما مهم است؟ آیا تابهحال برای آن اقدامی کردهاید یا برنامهای برای اقدام دارید؟ ابتدا عملکرد خود را در گذشته بررسی کنید. به گذشته برگردید. به تمام دورانی که به یاد دارید، از دوران کودکی تاکنون. لیستی از ۱۰ دغدغه، آرزو و نگرانیهای خود را که داشتید و چه با موفقیت چه با شکست از آنها گذشتهاید بنویسید. مثلا خرید دوچرخه کورسی در کلاس چهارم ابتدایی، لباس دروازهبانی تیم فوتبال، کنکور، کسب درآمد در زمان دانشجویی، اشتغال چه خواهد شد؟ از پس کدامیک برآمدید و چه موفقیتها و شکستهایی نصیبتان شد؟چرا در برخی از آنها موفق بوده و در برخی دیگر شکست خوردید؟ تا حد امکان عوامل خارجی را حذف کنید، هرچند که تاثیر زیادی داشتهاند. حالا که این وقایع گذشته و به خاطره تبدیلشدهاند، باصداقت ریشههای آنها را کشف کنید. مثلا قبولی یا مردودی در کنکور. آیا کنکور هنوز هم دغدغه است؟ هزینه حل این دغدغهها چه بوده است؟هرکدام از دغدغههای مهم خود را که حل کردهاید چه هزینههای مادی و غیرمادی برای آنها پرداخت کردهاید؟ برای درک بیشتر این موضوع از یک مثال استفاده میکنیم. فرض کنید که آقا/ خانم الف کارمند شرکت خصوصی ب است. هرچند که کمی علاقه به شغل خود دارد، اما عقبافتادگی همیشگی چندماهه حقوق و مبلغ ناچیز آن (۱۹۵۰۰۰۰ تومان) جایی برای علاقه و رشد نگذاشته است. با توجه به روابط موجود در شرکت احتمال ارتقای پست تقریبا صفر است و همین یک ماه پیش با استعفای مدیر فنی شرکت که درخواست افزایش حقوق داشت هم موافقت شد. کسی باور نمیکرد که شرکت به همین راحتی از او دست بکشد چون به گفته همه بیش از نیمی از بار کارهای شرکت را او به دوش میکشید.
موافقت فوری با استعفای او باعث شد که آقا/ خانم الف فکر اضافهحقوق را هم به خود راه ندهد. اما آقا/ خانم الف پس از مطالعات زیاد به این نتیجه رسیده که برای افزایش حقوق دو راه بیشتر ندارد. یا باید بر حقوق خود در شرکت فعلی و یا با تعویض شرکت افزوده و یا باید در زمان خارج از شرکت به شیوهای درآمد خود را افزایش دهد. این کار میتواند از خریدوفروش اتومبیل گرفته تا مسافرکشی تا کار دوم در شرکت دیگر و یا کشف یک مساله عمومی و تلاش برای حل آن باشد. اما اگر آقا/ خانم الف با خود بگوید که در این شرکت که بههیچوجه نمیتوانم تقاضای افزایش حقوق دهم، با این اوضاع نابسامان کار، تغییر شرکت هم منتفی است، هیچ کاری را بلد نیستم که مردم بابت آن پول به من بدهند و وقت آزاد پس از کار هم متعلق به خانه و خانواده است و میخواهیم باهم بنشینیم و مسابقه بهترین خواننده سال را نگاه کنیم، به نظر شما چگونه مشکل او حل خواهد شد؟ واقعا چه گزینهای دارد؟البته ممکن است تعداد زیادی از افراد در مواجهه با چنین فردی بگویند این انسان محترم زحمتکش شرافتمند، هیچ گزینهای پیش رو ندارد. اما کارشناسان اقتصاد خانواده در مواجهه با چنین موقعیتی یک پیشنهاد ساده و بسیار قدرتمند دارند. این پیشنهاد توسط بریان تریسی ارائهشده و افرادی زیادی در کشورهای مختلف دنیا آن را در تمام زمینههایی که به بنبست کامل میخورند اجرا کردهاند و بیشتر اوقات نتیجه بسیار خوبی حاصلشده است. لطفا این موضوع را جدی بگیرید. همینالان یکقلم و کاغذ برداشته و یا یک سند جدید ورد را بازکنید. بالای آن بنویسید که من چگونه میتوانم درآمد خود را افزایش دهم. در یک جلسه و به هر صورت که شده، بیست پاسخ برای این سوال بنویسید. حتما به بیست پاسخ برسید. آنها را شخصی بنویسید یعنی کاری که شما باید انجام دهید. ننویسید که مدیرعامل گوگل خوابنما شده و شمارا دعوت بهکار میکند. این لیست را آماده کرده، روی تمام گزینهها فکر کنید و تمام ابعاد آن را ببینید. هفته آینده در مورد نحوه بهکار بستن این لیست توضیح خواهیم داد.
ارسال نظر