رمز موفقیت یک ایده چیست؟
مترجم: پیام محجوبی از نظر علمی ممکن است افرادی در زمانی مشخص و در مکانهای متفاوت دارای ایدههای یکسانی باشند. حال سوال اینجا است که چرا و چگونه برخی از ایدهها مقبول جامعه میافتد و رنگ تجاری به خود میگیرد و برخی دیگر، در همان حد ایده باقی مانده و فراموش میشوند. بر اساس این مقاله و تحقیق، بسیاری از فرصتها، اعم از فرصتهایی که از سوی سرمایهگذار یا در رهگذر تکنولوژی بهدست میآید، جدی گرفته نشده و از یادها میروند، حال اگر بخواهیم بررسی کنیم که چگونه میتوان از فرصتها استفاده کرد احتمالا به مشکل برمیخوریم؛ چراکه موضوعهای مورد مطالعه بیشتر حول موفقیتها و پیروزیها میچرخد و مواردی که به شکست منجر میشود، حذف میشوند.
مترجم: پیام محجوبی از نظر علمی ممکن است افرادی در زمانی مشخص و در مکانهای متفاوت دارای ایدههای یکسانی باشند. حال سوال اینجا است که چرا و چگونه برخی از ایدهها مقبول جامعه میافتد و رنگ تجاری به خود میگیرد و برخی دیگر، در همان حد ایده باقی مانده و فراموش میشوند.بر اساس این مقاله و تحقیق، بسیاری از فرصتها، اعم از فرصتهایی که از سوی سرمایهگذار یا در رهگذر تکنولوژی بهدست میآید، جدی گرفته نشده و از یادها میروند، حال اگر بخواهیم بررسی کنیم که چگونه میتوان از فرصتها استفاده کرد احتمالا به مشکل برمیخوریم؛ چراکه موضوعهای مورد مطالعه بیشتر حول موفقیتها و پیروزیها میچرخد و مواردی که به شکست منجر میشود، حذف میشوند. با تجزیه و تحلیل دلایل شکست، تقریبا به چارچوب و مدلی مشخص میرسیم. بسیاری از افراد، دلیل شکست خود را اینگونه بیان کردند: از فرصتهای خود استفاده نکردیم!برای درک بهتر مساله به این مثال توجه کنید: دو دانشمند به نامهای «گراهامبل» و «الیساگری» همزمان روی پدیدهای به نام تلفن کار میکردند، اما مردم فقط «گراهامبل» را و نه «الیساگری» را، بهعنوان مخترع تلفن میشناسند؛ زیرا بهرغم علاقه زیاد گری
به این موضوع، کار جدی در این رابطه انجام نداد.
از این دست مثالها بسیار است، افرادی که بهطور همزمان در حال مطالعه بر اکتشاف و اختراعات خود هستند؛ ولی تنها معدودی از آنها با موفقیت، کار خود را به انجام میرسانند. ممکن است در یک زمان مشخص فرصتی وجود داشته باشد، اما فردی از آن استفاده میکند و دیگری آن را جدی نمیگیرد. تحقیقات فراوانی بر تجاری کردن دانش افراد بر اساس دادههای علمی تمرکز دارد. احتمالا این سوال پیش میآید که چرا اکتشاف و اختراعی که امروزه در میان مردم امری است عادی، قبلا وجود نداشته است؟ آیا پیشینیان فرصتها را برای رسیدن به چنین کشفی مغتنم نشمردند یا دلیل آن پایه علمی داشته و اصولا لزوم وجود چنین پدیدهای احساس نمیشده است. به این مثال توجه کنید: اریتروپوئیتین، هورمونی است که فعالیتهای گلبولهای قرمز را کنترل میکند. امروزه این هورمون در آزمایشگاهها تولید میشود و یکی از مهمترین داروها برای بیماران کم خون است. برای اولین بار در سال ۱۹۷۶ این گلبول توسط دانشمندی به نام پروفسور گلدواسر تصفیه و بازسازی شد. وقتی این دانشمند متوجه شد که این فرآیند از نظر پزشکی و اقتصادی تا چه حد ارزشمند است، تصمیم گرفت آن را تجاری کند؛ اما در آن زمان هیچ دانشگاه و موسسهای حاضر به همکاری نشد. آیا به نظر شما مردم در آن زمان به این پدیده نیاز نداشتند یا اینکه فرصت نادیده گرفته شد؟ پنج سال بعد، با پیگیریهای به عمل آمده، یکی از بزرگترین داروها در تاریخ صنعت بیوتکنولوژی ساخته شد!
مطالعه بر دوقلوها
محققان برای درک بهتر ارتباط معنا دار بین ژنهای رفتاری و عوامل محیطی تاثیرگذار بر رفتار، روی دوقلوها مطالعاتی انجام دادند. در این مقاله نیز از این ایده استفاده شده است با این مضمون که: دلیل ناکارآ بودن یک کشف جدید، ساختار آن است یا عوامل تاثیرگذار محیطی؟ بارها دیده شده که با وجود ساختار ثابت کشف و اختراعاتی که در مناطق مختلف جغرافیایی به ثبت رسیده، در منطقهای تاثیرات اقتصادی داشته و در جای دیگر نادیده گرفته شده است. در این مقاله به تحلیل علل این پدیده میپردازیم، هر چند که بررسی تمامی عوامل محیطی دشوار به نظر میرسد. بنابراین مساله فقط استفاده یا عدم استفاده از فرصتها نیست؛ بلکه انطباق یا عدم انطباق یک ایده و نظریه با محیط اطراف نیز مهم است. بدیهی است که همه ایدهها با شرایط محیطی سازگار نیستند. فرض کنید مدیری هستید با ایدههای خلاق. در برخی از شرایط ایدههای شما باید با دانشگاه سازگار باشد. گاهی ممکن است یک کسبوکار نوپا بتواند ابزاری مناسب برای عملی کردن ایده باشد و زمانی دیگر یک کارخانه بزرگ ممکن است نقشی موثر برای گسترش ایده ایفا کند. همان طور که گفته شد گاهی کارخانجات بزرگ، برای گسترش و عملی کردن نظرات جدید بسیار کارآمد هستند، بهویژه اگر کار این کارخانجات مرتبط یا مشابه ایده باشد، چون ساختار، ظرفیت و منابعی متناسب با ایده دارد.حال فرض کنید که دارای ایدهای هستید متفاوتتر از آنچه در گذشته بوده و در نتیجه ابهامات بسیاری نیز دربردارد. لزوما یک کارخانه خیلی بزرگ نمیتواند برای عملی کردن این نوع از نظرات مناسب باشد. در کارخانههای خیلی بزرگ رویههای ثابتی وجود دارد که به کارآیی سازمان کمک میکند و این رویهها به همان نسبت، در جذب ایده و نظرات جدید کُند عمل میکنند؛ چراکه نظرات جدید ماهیتا ساختارشکن هستند و با رویههای ثابت منافات دارند؛ بنابراین اگر بهعنوان صاحب یک کارخانه بزرگ، ایدهای داشته باشید، شاید بهتر باشد برای اجرایی کردن نظر خود، سازمان و شرکت دیگری را تاسیس کنید. مهم تشخیص تمایز سازمانها و انتخاب بهترین آنها با توجه به شرایط مختلف برای ارائه نظرات است. دانشگاه، بنگاههای اقتصادی و کارخانههای بزرگ هر کدام محیط و شرایطی مختص به خود دارند و نمیتوان گفت کدام یک ارجح است. هر یک از آنان دارای مزایا و معایبی هستند و این شما هستید که سازمان مناسب را انتخاب میکنید.
نقش دانشگاه
تحقیقات فراوانی پیرامون نیروهای انسانی پرورش یافته در دانشگاهها و نقش آنان در صنایع مختلف شده است، همچنین این تحقیقات، به مشکلات همکاری این نیروها و صنایع نیز پرداختهاند. برخی بر این باورند که استفاده از نظرات دانشگاهیان آسان است؛ زیرا ایدهها همگی مکتوب و به چاپ رسیدهاند، اما برخی دیگر از صنعتگران تصور میکنند که ایدههای دانشگاهی کاربردی نیست. این در حالی است که این طرح (عملی کردن ایدههای دانشگاهی) یکی از سیاستهای اصلی سیاستمداران است. بر اساس شواهد موجود، علوم تولید شده در دانشگاهها، به توسعه تکنولوژی و فنآوری کمک نمیکند و با مقایسهای بین صنعت و دانشگاه، به این نتیجه خواهیم رسید که اختراعات و اکتشافات برآمده از دل صنعت، کاربردیتر هستند. اغلب مطالعات دانشگاهی صرفا تحقیقات علمی هستند تا ایدهای در جهت رشد فنآوری. بر همین اساس، حتی اگر این مطالعات جالب باشند، برای صنعتگران متقاعدکننده نیست؛ بنابراین نه تنها کارخانجات بلکه سرمایهگذاران نیز علاقه دارند بهروی اختراعات صنعتی سرمایهگذاری کنند. اما علت چیست؟ چرا صنعتگران و سرمایهگذاران علاقهای به یافتههای دانشگاهی نشان نمیدهند؟ اولین دلیلی که به نظر میآید آگاهی است. صاحبان سرمایه از اتفاقات علمی که مرتبط با کار و کسب آنان است، آگاهی نداشته و حتی الزامی هم نمیبینند که از آن آگاهی یابند. همین امر سبب شکاف بین صنعت و علوم آکادمیک میشود.دومین دلیل اطمینان است. بارها دیده شده که کارخانهای در مسیر تجاری کردن یافتهای علمی اقداماتی انجام داده که نتایج مثبتی در بر نداشته و حاصل، چیزی جز عدم اطمینان نبوده است.سومین دلیل رویکرد و انگیزه فعالیت پژوهشگران دانشگاهی است. تمرکز این افراد متکی بر اصول تئوریک و نظری یافتهها و پیشبرد علوم است. روش تفکر آنان چنین است و با همین روش، مقالات علمی خود را مینویسند.اما در صنعت، حتی اگر مقاله علمی هم به چاپ برسد، تعهدی نسبت به نظریات و تئوریها وجود ندارد، موضوع، عملی بودن علم است. دغدغه صنعتگران تولید و پیشرفت تکنولوژی است. برای آنان مهم نیست یک سامانه چگونه و چرا عمل میکند، فقط کارآیی لازم را داشته باشد. در مقابل، دانشمندان آکادمیک هستند، برای آنان کاربردی بودن علوم اهمیتی ندارد. با توجه به آنچه گفته شد، میتوان سه عامل را در همکاری صاحبان سرمایه و علوم، تاثیرگذار دانست: آگاهی، اعتماد، رویکرد و انگیزه؛ بنابراین در جهت رفع مشکلات بیان شده نیاز به تغییر اساسی کاملا احساس میشود. واضح است که اعتماد طرفین (پژوهشگران دانشگاهی و صنعتگران)، بر پایه پاسخ علم در تکنولوژی، بسیار مهم است. شاید مساله این باشد که پیشرفتهای علمی قبل از انتشار، به قدری که لازم است آزمایش و بررسی نمیشوند.
از این دست مثالها بسیار است، افرادی که بهطور همزمان در حال مطالعه بر اکتشاف و اختراعات خود هستند؛ ولی تنها معدودی از آنها با موفقیت، کار خود را به انجام میرسانند. ممکن است در یک زمان مشخص فرصتی وجود داشته باشد، اما فردی از آن استفاده میکند و دیگری آن را جدی نمیگیرد. تحقیقات فراوانی بر تجاری کردن دانش افراد بر اساس دادههای علمی تمرکز دارد. احتمالا این سوال پیش میآید که چرا اکتشاف و اختراعی که امروزه در میان مردم امری است عادی، قبلا وجود نداشته است؟ آیا پیشینیان فرصتها را برای رسیدن به چنین کشفی مغتنم نشمردند یا دلیل آن پایه علمی داشته و اصولا لزوم وجود چنین پدیدهای احساس نمیشده است. به این مثال توجه کنید: اریتروپوئیتین، هورمونی است که فعالیتهای گلبولهای قرمز را کنترل میکند. امروزه این هورمون در آزمایشگاهها تولید میشود و یکی از مهمترین داروها برای بیماران کم خون است. برای اولین بار در سال ۱۹۷۶ این گلبول توسط دانشمندی به نام پروفسور گلدواسر تصفیه و بازسازی شد. وقتی این دانشمند متوجه شد که این فرآیند از نظر پزشکی و اقتصادی تا چه حد ارزشمند است، تصمیم گرفت آن را تجاری کند؛ اما در آن زمان هیچ دانشگاه و موسسهای حاضر به همکاری نشد. آیا به نظر شما مردم در آن زمان به این پدیده نیاز نداشتند یا اینکه فرصت نادیده گرفته شد؟ پنج سال بعد، با پیگیریهای به عمل آمده، یکی از بزرگترین داروها در تاریخ صنعت بیوتکنولوژی ساخته شد!
مطالعه بر دوقلوها
محققان برای درک بهتر ارتباط معنا دار بین ژنهای رفتاری و عوامل محیطی تاثیرگذار بر رفتار، روی دوقلوها مطالعاتی انجام دادند. در این مقاله نیز از این ایده استفاده شده است با این مضمون که: دلیل ناکارآ بودن یک کشف جدید، ساختار آن است یا عوامل تاثیرگذار محیطی؟ بارها دیده شده که با وجود ساختار ثابت کشف و اختراعاتی که در مناطق مختلف جغرافیایی به ثبت رسیده، در منطقهای تاثیرات اقتصادی داشته و در جای دیگر نادیده گرفته شده است. در این مقاله به تحلیل علل این پدیده میپردازیم، هر چند که بررسی تمامی عوامل محیطی دشوار به نظر میرسد. بنابراین مساله فقط استفاده یا عدم استفاده از فرصتها نیست؛ بلکه انطباق یا عدم انطباق یک ایده و نظریه با محیط اطراف نیز مهم است. بدیهی است که همه ایدهها با شرایط محیطی سازگار نیستند. فرض کنید مدیری هستید با ایدههای خلاق. در برخی از شرایط ایدههای شما باید با دانشگاه سازگار باشد. گاهی ممکن است یک کسبوکار نوپا بتواند ابزاری مناسب برای عملی کردن ایده باشد و زمانی دیگر یک کارخانه بزرگ ممکن است نقشی موثر برای گسترش ایده ایفا کند. همان طور که گفته شد گاهی کارخانجات بزرگ، برای گسترش و عملی کردن نظرات جدید بسیار کارآمد هستند، بهویژه اگر کار این کارخانجات مرتبط یا مشابه ایده باشد، چون ساختار، ظرفیت و منابعی متناسب با ایده دارد.حال فرض کنید که دارای ایدهای هستید متفاوتتر از آنچه در گذشته بوده و در نتیجه ابهامات بسیاری نیز دربردارد. لزوما یک کارخانه خیلی بزرگ نمیتواند برای عملی کردن این نوع از نظرات مناسب باشد. در کارخانههای خیلی بزرگ رویههای ثابتی وجود دارد که به کارآیی سازمان کمک میکند و این رویهها به همان نسبت، در جذب ایده و نظرات جدید کُند عمل میکنند؛ چراکه نظرات جدید ماهیتا ساختارشکن هستند و با رویههای ثابت منافات دارند؛ بنابراین اگر بهعنوان صاحب یک کارخانه بزرگ، ایدهای داشته باشید، شاید بهتر باشد برای اجرایی کردن نظر خود، سازمان و شرکت دیگری را تاسیس کنید. مهم تشخیص تمایز سازمانها و انتخاب بهترین آنها با توجه به شرایط مختلف برای ارائه نظرات است. دانشگاه، بنگاههای اقتصادی و کارخانههای بزرگ هر کدام محیط و شرایطی مختص به خود دارند و نمیتوان گفت کدام یک ارجح است. هر یک از آنان دارای مزایا و معایبی هستند و این شما هستید که سازمان مناسب را انتخاب میکنید.
نقش دانشگاه
تحقیقات فراوانی پیرامون نیروهای انسانی پرورش یافته در دانشگاهها و نقش آنان در صنایع مختلف شده است، همچنین این تحقیقات، به مشکلات همکاری این نیروها و صنایع نیز پرداختهاند. برخی بر این باورند که استفاده از نظرات دانشگاهیان آسان است؛ زیرا ایدهها همگی مکتوب و به چاپ رسیدهاند، اما برخی دیگر از صنعتگران تصور میکنند که ایدههای دانشگاهی کاربردی نیست. این در حالی است که این طرح (عملی کردن ایدههای دانشگاهی) یکی از سیاستهای اصلی سیاستمداران است. بر اساس شواهد موجود، علوم تولید شده در دانشگاهها، به توسعه تکنولوژی و فنآوری کمک نمیکند و با مقایسهای بین صنعت و دانشگاه، به این نتیجه خواهیم رسید که اختراعات و اکتشافات برآمده از دل صنعت، کاربردیتر هستند. اغلب مطالعات دانشگاهی صرفا تحقیقات علمی هستند تا ایدهای در جهت رشد فنآوری. بر همین اساس، حتی اگر این مطالعات جالب باشند، برای صنعتگران متقاعدکننده نیست؛ بنابراین نه تنها کارخانجات بلکه سرمایهگذاران نیز علاقه دارند بهروی اختراعات صنعتی سرمایهگذاری کنند. اما علت چیست؟ چرا صنعتگران و سرمایهگذاران علاقهای به یافتههای دانشگاهی نشان نمیدهند؟ اولین دلیلی که به نظر میآید آگاهی است. صاحبان سرمایه از اتفاقات علمی که مرتبط با کار و کسب آنان است، آگاهی نداشته و حتی الزامی هم نمیبینند که از آن آگاهی یابند. همین امر سبب شکاف بین صنعت و علوم آکادمیک میشود.دومین دلیل اطمینان است. بارها دیده شده که کارخانهای در مسیر تجاری کردن یافتهای علمی اقداماتی انجام داده که نتایج مثبتی در بر نداشته و حاصل، چیزی جز عدم اطمینان نبوده است.سومین دلیل رویکرد و انگیزه فعالیت پژوهشگران دانشگاهی است. تمرکز این افراد متکی بر اصول تئوریک و نظری یافتهها و پیشبرد علوم است. روش تفکر آنان چنین است و با همین روش، مقالات علمی خود را مینویسند.اما در صنعت، حتی اگر مقاله علمی هم به چاپ برسد، تعهدی نسبت به نظریات و تئوریها وجود ندارد، موضوع، عملی بودن علم است. دغدغه صنعتگران تولید و پیشرفت تکنولوژی است. برای آنان مهم نیست یک سامانه چگونه و چرا عمل میکند، فقط کارآیی لازم را داشته باشد. در مقابل، دانشمندان آکادمیک هستند، برای آنان کاربردی بودن علوم اهمیتی ندارد. با توجه به آنچه گفته شد، میتوان سه عامل را در همکاری صاحبان سرمایه و علوم، تاثیرگذار دانست: آگاهی، اعتماد، رویکرد و انگیزه؛ بنابراین در جهت رفع مشکلات بیان شده نیاز به تغییر اساسی کاملا احساس میشود. واضح است که اعتماد طرفین (پژوهشگران دانشگاهی و صنعتگران)، بر پایه پاسخ علم در تکنولوژی، بسیار مهم است. شاید مساله این باشد که پیشرفتهای علمی قبل از انتشار، به قدری که لازم است آزمایش و بررسی نمیشوند.
ارسال نظر