جمیل نیک اندیش

برخی مدیران معتقدند که ضرورتی ندارد تا کلیه پرسنل شرکت درباره چرایی سیاست‌های بنیادی و دستورالعمل‌های کلان شرکت چیزی بدانند. آن‌ها فقط باید اجرا کنند. اینکه چه دلایلی، چه انگیزه ای یا چه دانشی در پشت یک دستورالعمل اجرائی وجود داشته، واقعا چه ارتباطی با پرسنل جزء سازمان دارد؟ مگر اصلا می‌شود دانش ضمنی مدیران کلان و تصمیم‌گیرندگان را به اجراکنندگان لایه‌های پائین سازمان فهماند؟ کاری که پرسنل باید انجام دهند این است که خوب اجرا کنند، که نمی کنند! و آنچه من دیده‌ام تقریبا همه مدیران از این مسأله شاکی بوده و در جستجوی راه‌حل‌اند.

اما راه حل چیست؟!

جئوبیز معتقد است این نوع تفکر در کسب و کار، درست مثل این است که از یک مسلمان انتظار داشته باشیم بدون درک اصول دین، عباداتش را تمام و کمال، چونان حضرت علی (ع) انجام دهد. مگر می‌شود که یک جوان، به آنچه که درباره خدا می‌گوئیم شک داشته باشد، روز رستاخیز و میز محاکمه الهی را باور نداشته باشد، یا به قلب نپذیرفته باشد که حصرت محمد (ص) پیام‌آور خدا بوده است، آنگاه انتظار داشته باشیم قبل از طلوع صبح برخیزد و نماز بخواند یا روزه ماه مبارک رمضان را تمام و کمال بگیرد. این همان حلقه مفقوده‌ایست که پرسنل سازمان را هر روز بی‌انگیزه‌تر از دیروز می‌سازد. امروزه نخبگان کسب و کار به این نتیجه رسیده‌اند که انتقال دانش‌ها و باورهای مدیران و تصمیم‌گیران به سطوح پایین‌تر؛ بسیار ضروری‌تر از انتقال دستورالعمل‌ها و آئین‌نامه‌های اجرایی است. تاکنون موضوع انتقال باورها و دانش ضمنی به لایه‌های پایین سازمان، بسیار پیچیده و یا حتی غیرممکن به نظر می‌رسید، اما امروزه به لطف پیشرفت علوم مدیریتی و سرعت رشد تکنولوژی، با کمک ابزارها و نقشه‌های تصمیم‌گیری، بسیار ساده و روان شده است.