قمار سلمان با تاج و تخت خود
کسرا اصفهانی دو ماه پس از رسیدن به تاج و تخت، ملک سلمان پادشاه جدید سعودی بر سر آبرو و پرستیژ خود قمار کرد تا متحدان عرب را برای حمله نظامی به یمن و نجات آن از دست شیعیان حوثی بسیج کند. گفته می‌شود تمام کشورهای بسیج شده زیر فرمان وزیر دفاع و رئیس دیوان سلطنتی یعنی شاهزاده محمد بن سلمان (فرزند پادشاه) عمل می‌کنند. نتایج نظامی گری بلندپروازانه عربستان نشان می‌دهد که این کشور دست به قمار بزرگ و خطرناکی زده است. سی.ان.ان حمله عربستان به یمن را با حمله آمریکا به عراق در سال 2003 مقایسه کرده و می‌نویسد: «در حمله سال 2003 به عراق، آمریکا حدود 300 هزار نیروی نظامی به‌کار گرفت، اما ائتلاف عربی در حمله علیه یمن از 100 هزار نیروی زمینی بهره خواهد برد. تفاوت در این است که آمریکا برای سرنگون کردن دولت صدام به عراق یورش برد؛ اما ائتلاف عربی نه یک ارتش کلاسیک یا یک دولت، بلکه گروهی شبه نظامی و چریک را پیش روی خود دارد. تفاوت دیگر در این است که نیروهای عربی با منطقه آشنایی ندارند، اما چریک‌های حوثی منطقه را همچون کف دست خود می‌شناسند». چنین است که برخی کارشناسان یمن را ویتنام عربستان دانسته و یورش زمینی را اشتباهی استراتژیک از سوی پادشاه عربستان می‌پندارند.
جان تازه‌ای در کالبد القاعده دمیده شده است
به دنبال بحرانی که از سوی ائتلاف عربی در یمن پدید آمده القاعده در شبه جزیره عربستان (AQAP) جان تازه‌ای گرفته است. شبه نظامیان این گروه در لوای حملات هوایی ائتلاف عربی به پیشرفت‌های مهمی دست یافته‌اند و برخی شهرهای یمن را هم به اشغال خود در آورده‌اند. واشنگتن- به‌عنوان حامی و مشوق حملات ائتلاف عربی به یمن- از پا گرفتن دوباره القاعده در شبه جزیره عربستان بیم دارد. اگر پیش از این گفته می‌شد که ائتلاف نانوشته‌ای میان حوثی‌ها و آمریکا برای هدف قرار دادن القاعده در یمن وجود دارد، اما با شرایط فعلی همین ائتلاف به اصطلاح نانوشته هم زیر یک علامت سوال بزرگ قرار گرفته است. نیویورک تایمز به نقل از تحلیلگران می‌نویسد: «عربستان در کوتاه‌مدت ممکن است بتواند به دستاوردهایی دست یابد، اما در بلندمدت خاندان سعودی باید بی ثباتی را به جان بخرد، چرا‌که از این پس تهدید برای عربستان نه از جانب حوثی‌ها بلکه از جانب القاعده است که در سال‌های گذشته تلاش داشتند عربستان را بی‌ثبات سازند. پادشاه جدید سعودی تاج و تخت و اعتبار خاندان سعودی را به قمار گذاشته است».
چرا عربستان به یمن حمله کرد؟
برخی از تحلیلگران معتقدند سیاست خارجی عربستان به شدت متاثر از سیاست داخلی این کشور است. تحلیلگران عرب نگرانی اصلی عربستان را وجود اقلیت شیعه‌ای می‌دانند که ۱۰ تا ۱۵ درصد از جمعیت عربستان را تشکیل داده و در مناطق نفت خیز کشور زندگی می‌کنند. از این منظر آشفتگی رژیم سعودی برای عملیات نظامی در یمن علیه شیعیان حوثی قابل درک می‌شود. حضور دو گروه شیعه: یکی در یمن (که 1800 کیلومتر مرز با عربستان دارد) و دیگری در شرق عربستان تهدیدی برای خاندان سعودی تلقی می‌شود. از منظر خاندان سعود، اتحاد شیعیان در بیخ گوش آنها می‌تواند به شکل‌گیری یک قیام از سوی شیعیان عربستان بینجامد؛ قیامی که بعید نیست حالت مسلحانه هم به خود بگیرد. از این رو، وجود یک حکومت شیعی متمایل به ایران در همسایگی عربستان، خطر بر هم خوردن نظام تثبیت شده سعودی و خیزش شیعیان عربستان را در‌بر‌داشته باشد. کشورهای منطقه آگاهند که بی‌ثباتی در عربستان- که خود را مرکز ثقل حکومت‌های طرفدار غرب در منطقه می‌داند- همچون موجی منطقه و بسیاری از این کشورها را در خواهد نوردید. چنین است که متحدان عرب به یاری همپیمان خود - عربستان- شتافته‌اند تا مانع شکل‌گیری بهار عربی دیگری شوند که در صورت وقوع می‌تواند طومار بسیاری از آنها را برچیند.
ویتنام عربستان در یمن رقم می‌خورد
بسیاری از کارشناسان عربی و غربی مخالفت خود را با حمله ائتلاف عربی به یمن اعلام کرده‌اند. برخی معتقدند یمن «ویتنام عربستان» خواهد بود. دیگرانی هم هستند که یمن را «آتشفشان خاموش» در جنوب شبه‌جزیره عربی نامیده‌اند. از جمله این کارشناسان محمد حسنین هیکل است که در یک برنامه تلویزیونی در شبکه «سی بی سی» مصر اعلام کرد: «انفجار این آتشفشان کل منطقه را دربر خواهد گرفت و به‌طور قابل توجهی کشورهای حاشیه خلیج فارس را تحت تاثیر قرار خواهد داد». برخی دیگر از کارشناسان از جمله «کلنل توماس هامس» از وقوع جنگ‌های نسل چهارم سخن می‌گویند. او در مقاله‌ای که در « Marine Corps Gazette»، مجله نیروی دریایی آمریکا، می‌نویسد، می‌گوید: «دخالت زمینی ارتش‌های کلاسیک منجر به جنگی نامتقارن یا جنگ نسل چهارم می‌شود که در آن احتمال پیروزی ارتش‌های کلاسیک بسیار پایین است.»
خطای استراتژیک عربستان
به نظر می‌رسد دخالت و البته پیروزی عربستان در سرکوب قیام مردم بحرین این توهم را در خاندان سعودی دامن زده که می‌توانند الگوی بحرین را در سایر کشورها از جمله یمن تسری دهند. رویترز می‌نویسد: «تسری الگوی بحرین به یمن یک خطای آشکار محاسباتی است. شیعیان بحرین به سلاح دسترسی نداشته و هیچ تجربه‌ای در جنگ نداشتند در حالی که حوثی‌ها تا بن دندان مسلحند و حداقل در ۱۰ جنگ، از جمله علیه حکومت مرکزی یمن و نیز با خود عربستان در سال ۲۰۰۹ شرکت کرده‌اند». این فرض در میان استراتژیست‌های سعودی وجود دارد که عبدربه آلترناتیوی برای انتقال قدرت در یمنِ آینده است که می‌تواند این کشور را در زمره اقمار رژیم سعودی در‌آورد، اما سوالی که مطرح است این است که در صورت موفقیت عربستان و تسلیم حوثی‌ها، آیا عبدربه می‌تواند نظم را در کشور برقرار کند؟ این در حالی است که بخشی از ارتش یمن که وفادار به رئیس‌جمهور سابق علی عبدالله صالح است اینک با حوثی‌ها متحد شده است. از سوی دیگر، در فردای شکست احتمالی حوثی‌ها و روی کار آمدن احتمالی منصور هادی، القاعده شبه جزیره عربستان که هدفش سرنگونی حکومت سعودی است از خلأ قدرت به سود خود بهره خواهد جست. برخی کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند در صورت تحقق این سناریو، نیرویی همچون داعش در مرزهای عربستان شکل خواهد گرفت که تهدیدی موجودیتی برای خاندان سعودی خواهد بود.