لینکلن بعد از ۱۶ سال به میدان رقابت لوکسها برگشت
بازگشت تحسینبرانگیز لینکلن
با معرفی ویرایش جدید بامو سری ۷ خیلیها معتقد بودند که لوکسترین خودروی مدل ۲۰۱۷ وارد بازار شده است. مدتی بعد مرسدسبنز نسخه فیسلیفت S کلاس را عرضه کرد تا همچنان بهعنوان گربه سیاه باواریاییها باقی بماند. سپس آئودی مدل بهینهسازی شده A۸ را رو کرد تا مثلث آلمانیهای تجملگرا تکمیل شود. در همین زمان، کادیلاک از آستین خود نمونه سیتیاس سال جدید را بیرون آورد. درحالیکه تصور میشد قرار است رقابت بین همین چهار خودرو برگزار شود، لینکلن با خونسردی جدیدترین ویرایش کانتیننتال را پردهبرداری کرد.
با معرفی ویرایش جدید بامو سری ۷ خیلیها معتقد بودند که لوکسترین خودروی مدل ۲۰۱۷ وارد بازار شده است. مدتی بعد مرسدسبنز نسخه فیسلیفت S کلاس را عرضه کرد تا همچنان بهعنوان گربه سیاه باواریاییها باقی بماند. سپس آئودی مدل بهینهسازی شده A۸ را رو کرد تا مثلث آلمانیهای تجملگرا تکمیل شود. در همین زمان، کادیلاک از آستین خود نمونه سیتیاس سال جدید را بیرون آورد. درحالیکه تصور میشد قرار است رقابت بین همین چهار خودرو برگزار شود، لینکلن با خونسردی جدیدترین ویرایش کانتیننتال را پردهبرداری کرد. یک بازگشت رویایی برای خودروسازی که دیگر داشتیم فراموشش میکردیم. کانتیننتال که هیچگاه خودش را در حد و اندازههای رقبای نامبرده نمیدید، اغلب با بزرگانی چون بنتلی و رولزرویس نشست و برخاست داشت. سال جدید میلادی، سال سختی برای لوکسسازهای سنتی خواهد بود. حالا وقتش شده که مدتی تاجوتخت را به استاد کهنهکار لوکسسازی بسپارند. زیرمجموعه منحصربهفرد فورد بعد از مدتها بیخبری و دوری از میادین میخواهد به بقیه ثابت کند هنوز هم به زبان اشرافزادگان مسلط است. حالا وقت انتقام از تمام برندهایی است که در نبود او برایش قد علم کرده بودند. او آمده تا فاصله تلخ طبقاتی را با تعبیری جدید برای دیگران تفهیم کند. لینکلن که سالها در سایه جنون فوردهای فوکوس، موستانگ و اف ۱۵۰ به حاشیه رانده شده بود، اکنون قصد دارد برای خواهرخواندههای سرکش خود یک کلاس تربیتی برگزار کند.
تولد یک اشرافزاده
تعریف لوکسسازی و تجملگرایی در دهه ۳۰ و ۴۰ میلادی با آنچه امروز میبینیم، بهکلی تفاوت داشت. آن روزها خودروهای لوکس شامل اتومبیلهایی بودند که داخلشان از متریال گرانقیمت مانند چوب طبیعی و چرم دستدوز استفاده میشد. در المانهای بیرونی شاید حضور یکی دو ورق استیل بالاترین ویژگی ظاهری بهحساب میآمد. در چنین ایامی بود که لینکلن این زیرمجموعه منحصربهفرد فورد موتورز آمریکا دست به تولید خودرویی رویایی به اسم Zephyr (بخوانید زِفیر) زد. محصولی ساختارشکن که در زمان مدیریت «ادسل فورد» تنها پسر فورد روانه بازار شد. زفیر بهمحض رونمایی در سال ۱۹۳۶ سریعا رقیبی شد برای معروفترین لوکسساز آمریکا، کادیلاک که با «لاسالی» خود روزهای خوبی را پشت سر میگذاشت. این خودرو دارای یک پیشرانه عجیبوغریب بود. قوای محرکه ۴/ ۴ لیتری ۱۲ سیلندر V شکل به قدرت ۱۱۰ اسببخار. تا این روز استفاده از چنین پیشرانهای با چنان حجم و آرایشی آنهم روی یک خودروی لوکس اتفاق نیفتاده بود. زفیر پایهگذاری سنت معروف طراحی لینکلن بود؛ یعنی آن جلوپنجره استیل با نوارهای عمودی و گلگیرهای برآمده و منحنیشکل؛ اما واقعیت این بود که خودروی فوق ادسل را راضی نمیکرد. او به دنبال یک محصول کاملا متفاوت بود. چیزی که نه رقیبی داشته باشد و نه اینکه کسی بتواند با او رقابت کند. به همین خاطر خودش شخصا دستبهکار شد و درحالیکه زفیر هنوز روی خط تولید بود، ایدههای اولیه خلق یک اتومبیل سایز بزرگ تجملی را در سال ۱۹۳۸ اجرا کرد. به کمک مهندسان و طراحان کار عملیاتی آن به پایان رسید و پروژه جدید به اسم «کانتیننتال» در سال ۱۹۳۹ رونمایی شد. نسل اول آن با اینکه بهصورتی گسترده از پلتفرم زفیر استفاده کرده بود؛ ولی تلاش داشت تا شخصیت مستقل خود را نشان دهد. این را میشد بهخوبی در کاپوت و صندوق کشیده و همچنین سقف کوتاه آن مشاهده کرد. با اینکه لینکلن فوق قیمتی بالا داشت ولی فروشش روزبهروز بهتر و بیشتر میشد. تا اینکه در سال ۱۹۴۱ همزمان با حمله ژاپن به بندر «پرل هاربر» آمریکا و حضور این کشور در جولانگاه جنگ جهانی دوم، تولید شهری کانتیننتال متوقف شد. دو سال بعد مجددا مونتاژ دستوپاشکسته آن استارت خورد؛ ولی مدام به دلیل شرایط بحرانی با افتوخیز همراه میشد تا اینکه فورد و لینکلن تصمیم گرفتند کانتیننتال نسل یک را در سال ۱۹۴۸ از خط تولید پایین بکشند. حتی خوشبینترین کارشناسان هم بر این باور بودند بعد از یک وقفه طولانی و سرد شدن بازار، این محصول نمیتوانست در نسل دوم خود با اقبال روبهرو شود؛ اما ۸ سال بعد از کانتیننتال مارک ۱، نسخه دوم آن با یک طراحی رویایی وارد بازار شد. او بهقدری خاص و جذاب شده بود که برخی معتقد بودند اساسا محصول جدید کار لینکلن نیست. در حقیقت کانتیننتال نسل دوم یکی از لوکسترین، مدرنترین، ایمنترین و گرانترین محصولات فورد تا آن تاریخ بهحساب میآمد. خودرویی که در سال ۱۹۵۶ قیمتی معادل ۱۰ هزار دلار داشت؛ یعنی چیزی حدود ۹۰ هزار امروزی. این خودرو ناگهان خود را از رقبای هموطنش جدا و برای رقابت با رولزرویس خودش را آماده کرد. الویس پریسلی، هنری کیسینجر و فرانک سیناترا از جمله معروفترین مالکان کانتیننتال نسل دوم بودند. خودرویی ۵/ ۵ متری با یک پیشرانه حجیم ۶ لیتری هشت سیلندر V شکل. طی عمر یکساله این نسل دقیقا ۲ هزار و ۹۹۶ دستگاه از آن تولید شد تا رکورد سرعت در خط تولید لینکلن شکسته شود. سومین عضو خانواده با سرعت هرچهتمامتر در سال ۱۹۵۸ روی کار آمد؛ اما متاسفانه شرکت نتوانسته بود آن چهره باوقار و پرابهت قبلی را روی این نیز تکرار کند. لینکلن امضای همیشگی در طراحیهایش یعنی آن جلوپنجره استیل با میلههای عمودی را تبدیل به یک شبکه مشجر کرد. چراغهای دوبل دایرهای با حالتی کج روی هم قرار گرفتند تا افت طراحیاش بیشازپیش به چشم بیاید. ولی آمار نشان میدهد که فروش لینکلن با این نسخه نیز هنوز رو به بالا بود. دلیلش مدلهای مختلف بدنهای بود که روی کانتیننتال نسل ۳ اعمال شده بود. از روبازهای دو درب با سقف ثابت و جمعشونده گرفته تا چهار دربهای سدان و روباز و حتی یک نسخه بسیار طویل در کلاس لیموزینها. دلیل دیگر موفقیت آن، پیشرانهای بود که باز هم حجیمتر شده بود و با ۷ لیتر و آرایش هشت سیلندر V شکل دلبری میکرد. نسل چهارم در ۶۱ میلادی معرفی شد. لینکلن بعد از شکست فاجعهبار مدلهای کاپری و پریمیر در بازار آمریکا، بهشدت به موفقیت کانتیننتال جدید نیاز داشت. مدلی که باز هم با دستور فورد یک زبان دیگر را در طراحیاش استفاده کرد. چیزی که دقیقا تاندربردهای اوایل دهه ۶۰ خود فورد را به ذهن متبادر میکرد. معلوم نبود که لینکلن چه زمانی میخواهد دست از جنون بردارد چراکه پیشرانه نسخه جدید باز هم بزرگتر شده و به حجم ۶/ ۷ لیتر رسیده بود. همین افسارگسیختگی و استفاده بیحدوحصر از المانهای گرانقیمت بود که ثروتمندان را شیفته خود میکرد. پنجمین نسل از کانتیننتال با یک مدل استثنایی همراه شد. خودرویی که در دهه ۷۰ میلادی برای خودش سمبل اشرافگری و سطح بسیار بالای اجتماعی بود. لینکلن واقعا با این خودرو شاهکار کرد. با چهرهای سنگین و پخته، کادیلاک و شورولت را در همان روزهای اول در هم کوبید. سقف شیشهای، چراغهای مخفی و گلگیر روی چرخها ایده استادانهای بود که در طراحی این خودرو اعمال شده بود. درست ۱۰ سال که گذشت، شرکت سراغ نسل ۶ رفت. خودرویی که باید با بحران نفتی دستوپنجه نرم میکرد. این یعنی یک خداحافظی تلخ با آن پیشرانههای رویایی. کانتیننتال جدید درون سینه خود یک قلب ۵ لیتری هشت سیلندر V شکل داشت. چراغهایی مستطیلی با زوایایی کشیده، لقب کشتی چهارچرخ را برایش به ارمغان آورد. شرکت به دلیل ایرادهای مختلفی که این نسل داشت و همچنین تقابل مداوم او با دیگر محصولش یعنی «تاون کار» خیلی زود آن را از خط تولید پایین کشید تا تنها دو سال بعد هفتمین عضو خانواده کانتیننتالها را وارد بازی کند. راستش را بخواهید این نسل از خودروی فوق، یکی از بدترین دورانهایش بود. برای اولینبار استفاده از پیشرانههای ۸/ ۳ لیتری شش سیلندر V شکل و یک نمونه ۴/ ۲ لیتری دیزلی، آن هیبت ترسناکش را به خطر انداخت. لینکلن باید به بازی بازمیگشت و همین کار را هم در سال ۱۹۸۸ با معرفی کانتیننتال نسل ۸ انجام داد. خودرویی بسیار شیک و چشمنواز که جدال لوکسبازی را از قاره آمریکا خارج کرد تا در اروپا با مرسدسبنز، بیامو و آئودی سرشاخ شود. در این نسل برای اولینبار یکی از معدود خودروهای آمریکایی را دیدیم که سیستم انتقال قدرتش FWD (محور متحرک جلو) بود. ۹۵ میلادی مصادف با عرضه نسل ۹ این خودرو بود. حالا دیگر در آمریکا، کانتیننتال را خودروی مخصوص سران و شخصیتهای بزرگ سیاسی کشور قلمداد میکردند. درست مانند مرسدسبنز S کلاس در اروپا. لینکلن که میدانست دیگر نمیتواند به آن فروش خیرهکننده دهههای قبل باز گردد ترجیح داد روی تیراژ پایین، بهترین کیفیت را ایجاد کند؛ اما در سال ۲۰۰۲ همه نقشهها نقش بر آب شد و فورد و لینکلن وارد بحران مالی شدند و کلیه پروژههای مربوط به خودروهای لوکس به حالت تعلیق درآمد. تولید کانتیننتالهای بعدی در هالهای از ابهام فرو رفت. ۷۶ سال بعد از اولین کانتیننتال، طی برگزاری نمایشگاه ۲۰۱۵ نیویورک بود که در غرفه لینکلن از نمونه مفهومی کانتیننتال نسل ۱۰ پردهبرداری شد. محصولی بسیار زیبا و مدرن که گفته شد قرار است اواخر سال جاری میلادی (۲۰۱۶) بهعنوان نمونه ۲۰۱۷ راهی بازار شود. درحالیکه تصور میشد این خودرو به فراموشی سپرده شده است، شرکت با اقدامی خیرهکننده یکی از خاصترین لوکسهای دنیا را معرفی کرد. فورد این خودرو را در کنار نسل جدید موستانگهای خود در یک کارخانه میسازد. در حقیقت نسل ۱۰ با یک تیر دو نشان زد. هم نمونهای جدید از کانتیننتال را عرضه کرد و هم جانشینی شد برای امکیاس که پیشتر بهعنوان لوکسترین خودروی شرکت بهحساب میآمد. فورد و لینکلن در آینده میخواهند روی این خودرو از پیشرانه ۳ لیتری ۶ سیلندر V شکل دو توربو با قدرت ۴۰۰ اسببخار استفاده کنند، ولی این ایده هنوز به تایید نهایی نرسیده است. در حال حاضر قیمت پایه این خودرو ۴۴ هزار و ۵۶۰ دلار است. نمونه بعدی ۴۷ هزار و ۵۱۵ دلار قیمتگذاری شده است. نسخه نیمهفول ۵۳ هزار و ۹۱۵ دلار و دست آخر نمونه نهاییاش ۶۲ هزار و ۹۱۵ دلار قیمت دارد.
مشخصات فنی
تعجبی نیست که لینکلن دیگر نتواند از آن پیشرانههای حجیم و پرمصرف قدیمی روی محصول ۲۰۱۷ خود بهره بگیرد. فورد برای او یک قلب فوقالعاده مدرن در نظر گرفته است. قوای محرکهای ۷/ ۳ لیتری ۶ سیلندر V شکل که به کمک تقویتسازی پاشش سوخت به قدرت ۳۰۹ اسببخار در ۶۵۰۰ دور در دقیقه و گشتاور ۳۸۰ نیوتنمتر در ۴۰۰۰ دور در دقیقه رسیده بود. سیلندرهای ۵/ ۹۵ میلیمتری کانتیننتال جدید علاوه بر اینکه ضریب تراکم ۵/ ۱۰ بر یک را فراهم کردهاند، توان تحملی پیشرانه را نیز تا ۷۰۰۰ دور در دقیقه بالا بردهاند. لوکس زیبای آمریکاییها با طول، عرض و ارتفاع ۵۱۱۶، ۱۹۱۳ و ۱۴۸۶ میلیمتریاش، خود را به یکی از بزرگترین سدانهای سگمنت F خودروسازی تبدیل کرده است. بنابراین اصلا نباید از فضای داخلی ۳ مترمکعبی آن تعجب کرد. البته این ابهت بدنه، برایش ۲۰۰۰ کیلوگرم وزن هزینه داشته است. در نسخههای ابتدایی کانتیننتال شاهد استفاده از تایرهای ۶۰/ ۲۴۵ میلیمتری ۱۸ اینچی هستیم. درحالیکه میتوان روی نسخههای فوق تشریفاتی تایرهای ۲۵/ ۳۱۵ میلیمتری ۲۳ اینچی را هم نصب کرد. این خودرو با یک جعبهدنده ۶ سرعته اتوماتیک و سیستم انتقال قدرت AWD (همه چرخهای متحرک) میتواند صفر تا صد را در ۷/ ۶ ثانیه بپیماید. شتاب صفر تا ۱۶۰ آن ۱۷، صفر تا ۲۰۰ دقیقا ۸/ ۲۹ و صفر تا ۲۵۰ کیلومتر در ساعت آن چیزی حدود ۱۰۰ ثانیه ثبت شده است. سرعت نهایی این غول ۲ تُنی ۲۵۰ کیلومتر در ساعت است. کانتیننتال ۲۰۱۷ میتواند ۴۰۰ متر را در ۲/ ۱۵ ثانیه آنهم با سرعت ۱۵۱ کیلومتر در ساعت طی کند. پیمایش مسیر یک کیلومتری نیز برایش ۳/ ۲۷ ثانیه زمان میبرد. با توجه به وزن بالا و پیشرانهای که انتظار میرفت قویتر باشد، جعبهدنده جور همهچیز را میکشد. شتابگیری ثانویه خودرویی در حد و اندازههای او عالی است. پیمایش ۶۰ تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت با دنده ۴ تنها ۳/ ۸ ثانیه طول میکشد. ۸۰ تا ۱۲۰ نیز فقط ۱/ ۸ ثانیه. همین شتابگیری با دنده ۵ به عدد ۱۴ و با دنده ۶ به ۲۷ ثانیه میرسد.
ارسال نظر