چالش های پیش روی صنعت غذایی کشور
علی رضا نبی دکترای اقتصاد بین الملل صنعت غذا در ایران می‌تواند با توجه به شرایط آب و هوایی، تنوع و کیفیت مطلوب کشاورزی دارای اهمیت و مزایای فراوانی باشد. پیشرفت در زمینه توسعه در صنعت غذا منوط به اجرای برنامه‌های متعددی است. به‌عنوان مثال با توجه به محصولات متنوع کشاورزی موجود در کشور که تامین‌کننده مواد اولیه صنعت غذا هستند ما باید در افزایش تولید انواع محصولات کشاورزی موفق باشیم که این مساله تا کنون به صورت صددرصد ممکن نشده است. ضمن آنکه بعد از آن باید در زمینه نوسازی، توسعه و تجهیز صنایع تبدیلی محصولات کشاورزی و دامداری پیشرفت می‌کردیم که هنوز به‌طور کامل امکان‌پذیر نشده است. در این زمینه باید گفت که صنعت غذای ما هنوز صنعت تازه شکل گرفته‌ای است و ریسک سرمایه‌گذاری در این صنعت نسبت به سایر صنایع کمتر است.به‌طور کلی می‌توان از مشکلات و موانع اصلی تولید در صنایع غذایی به موارد زیر اشاره کرد:
۱- نقدینگی:
از بزرگترین مشکلات تولیدکنندگان به ویژه در صنایع‌غذایی حجم کلان سرمایه مورد نیاز است. از آنجا که مواد اولیه این صنعت محصولات فصلی است، در زمان خاص و کوتاهی باید تمامی مقدار مورد نیاز از کشاورزان که تمایلی به فروش قسطی و نسیه ندارند نقدی خریداری شود و به همین دلیل چرخش سرمایه در این صنعت به زمانی طولانی نیاز دارد. به‌عنوان مثال زیتون تقریبا در یک دوره 45 روزه قابل تهیه است و اگر برای تهیه هر کیلو زیتون به 45 هزار ریال نیاز باشد بدون محاسبه سایر هزینه‌ها (مانند دستمزد) برای تهیه 1000 تن زیتون سبز 45 میلیون ریال نقدینگی مورد نیاز است. بازگشت این سرمایه‌ گاه تا یک سال، یعنی تا زمانی که کل تولید به فروش رسد، طول می‌کشد.
۲- تجهیزات:
در بسیاری از واحدهای صنایع غذایی از قدیمی‌ترین ماشین‌ها تا جدیدترین آنها مشاهده می‌شود. در بسیاری از این واحدها که ماشین‌آلات قدیمی و حتی نیمه خودکار هستند نه تنها بازدهی مطلوب نیست بلکه همواره هزینه تعمیرات بالایی نیز تحمیل می‌شود. خرید ماشین‌آلات جدید نیز با نرخ گران ارز برای بسیاری از این واحدها دشوار و حتی غیرممکن به نظر می‌رسد.
۳- مواد اولیه:
آسیب‌پذیر بودن محصولات کشاورزی و دامی که مواد اولیه صنایع غذایی را تشکیل می‌دهد از جمله نگرانی‌های مدیران این صنعت است. از آنجایی که سیاست مدونی برای نوع و میزان کاشت محصولات کشاورزی وجود ندارد و ممکن است در یک دوره کشت چند برابر نیاز محصول کاشته شود و قیمت آن را در آن سال چنان کاهش دهد که کشاورزان به دلیل زیان دیدن، سال بعد میزان کاشت را کاهش ‌دهند و این بار در اثر کاهش تولید، قیمت مواد اولیه به قدری بالا می‌رود که صنایع غذایی تمایلی به خرید و تبدیل آن ندارد.
۴- مدیریت:
صنایع غذایی نیاز به مدیران آگاه، کارآفرین و خلاق دارد، چون اینان باید با طراحی راهکارهای مناسب، کاهش ضایعات، بالا بردن بهره‌وری، کاستن قیمت تمام شده، افزایش توان تولید، عرضه محصولات جدید و ارزش افزوده بیشتر را امکان‌پذیر سازند. که با جوان بودن صنعت غذایی کشور در این زمینه مشکلاتی در برخی از واحدها وجود دارد.
۵- نیروی انسانی:
استفاده از نیروی آموزش دیده، باسواد و مجرب در صنایع غذایی کمتر دیده می‌شود. اکثر کارگران فاقد آگاهی لازم در زمینه کار خود هستند و حضور آنان در این صنعت علاوه بر کاهش بازدهی، موجب ایجاد فضای آلوده و نامناسب برای تولید مواد غذایی می‌شود.
۶- بسته‌بندی
آنچه مصرف‌کننده را به انتخاب کالا در فروشگاه ترغیب می‌کند علاوه بر شهرت و سابقه، شکل ظاهری کالا یعنی بسته‌بندی است. مشکلات کنونی بسته‌بندی در صنایع غذایی در این زمینه ظرف برچسب و کارتن قابل بررسی است. گرچه صنعت بسته‌بندی در ایران طی سال‌های اخیر پیشرفت‌هایی کرده اما به دلیل عدم سرمایه‌گذاری در آن هنوز با شرایط لازم برای حضور در بازارهای جهانی فاصله دارد. ضمن اینکه ظروف تولیدی در داخل که بیشتر از جنس شیشه و قوطی فلزی است قابلیت استاندارد را ندارد و این موضوع از مشکلات آزار‌دهنده‌ای است که تولیدکنندگان مواد غذایی با آن درگیرند.
۷- مقررات
به دلیل عدم آشنایی برخی از مراکز تصمیم‌گیری، در برخی مواقع مقررات و آیین‌نامه‌ها موانع تازه‌ای را در مقابل صنایع غذایی کشور قرار می‌دهد یا اینکه ضوابط و مقررات در برخی دستگاه‌های اداری ذی ربط متفاوت است مثلا اداره نظارت و یا اداره استاندارد در یک زمینه می‌توانند نظرات متفاوتی داشته باشند که این خود برای واحدهای صنایع غذایی مشکل‌ساز است.
۸- عدم ثبات مقررات
از دیگر مشکلات و موانع صنعت غذا این است که مقررات و ضوابط اجرایی در زمینه‌های مختلف به‌ویژه مسائل ارزی‌ بی‌ثبات است و صدور بخش‌نامه‌های متعدد و گاه مغایر دیگر برنامه‌ریزی در صنایع غذایی را مشکل و در برخی موارد غیرممکن می‌سازد. علاوه بر عدم ثبات مقررات این واحدها گاه با عطف بماسبق شدن برخی مقررات نیز مواجه اند.باید عنوان کرد که گسترش صنعت غذا با تثبیت سطح درآمد و افزایش سود کشاورز به‌طور غیرمستقیم کشاورزان را در جهت توسعه بخش کشاورزی بهره‌مند می‌کند.راهکار مناسب برای به دست گرفتن بازار در عرصه داخل شامل بالا رفتن سطح زندگی مردم، بهبود نسبی رفاه اجتماعی، افزایش اوقات فراغت مردم و رونق صنعت توریسم و حضور جهانگردان است که می‌تواند باعث رونق بازار محصولات غذایی در عرصه ملی شود. در عرصه بازار خارجی بهبود بسته‌بندی و کیفیت مناسب و مهم تر از آن کاهش قیمت تمام شده باعث خواهد شد تولیدکنندگان داخلی بتوانند بازارهای منطقه و فراتر از آن را به‌دست بگیرند.در نتیجه باتمام توان باید به سوی تغییر نگرش جامع به صنعت غذای کشور حرکت کنیم و بهتر است در این زمینه از تغییر نگرش در کلیه سطوح جامعه اعم از تولیدکننده و مصرف‌کننده آغاز کنیم.
تولیدکننده
به دور از تغییر و با به روز کردن کلیه ماشین‌آلات تولیدی، باغ ها و مزارع باید نگاه خود را به نیروی انسانی به‌عنوان سرمایه عظیم مجموعه تغییر دهد. دادن فرصت به نیروهای جوان، با انگیزه با استعداد و اعتماد به دانش و توانایی آنها بانک عظیمی از این ثروت‌ها را به‌وجود می‌آورد که در آینده قطعا می‌تواند به آبادانی در این بخش مهم از صنعت کشور کمک کند.
مصرف‌کننده
مصرف‌کننده نیز باید به این درک برسد که با مصرف هر یک از انبوه کالاهای ایرانی می‌تواند به پویایی آن صنعت و اشتغال جوانان این مرز و بوم کمک کند و مصرف کالای ایرانی با کیفیت را الزام خود بداند نه انتخاب...
و اگر به این درک بالا در همه سطوح اعم از مسوولان، کارآفرینان، قانونگذاران و تمامی آحاد مردم ایران زمین برسیم می‌توانیم به ایرانی آباد و پیشرفته افتخار کنیم.
پس بیاییم با خود تکرار کنیم که ما همه مسوولیم و در این مسیر هرکس به اندازه خود قدم بردارد.