فرضیههای پیشین رد میشود
یک کار گیر بیاور و پیرمرد شادی باش
پیرمردها و پیرزنها به شکل معمول و سنتی بهدنبال جایی آرام و آسوده برای گذراندن روزهای بازنشستگی میگردند. تصور معمول، آنها را روی صندلیهای راحتی نشسته توی آفتاب نشان میدهد. تصور معمول آن است که افراد در چنین موقعیتی لزوما لبخند به لب دارند و شادمان و خوشحالند. دلایل این شادمانی هم ظاهرا خیلی واضح است: آنها آردشان را بیخته و الکشان را آویختهاند. احتمالا نشستهاند و در حال مرور روزهای جوانی و کار و فکر کردن به بچهها و نوه هایشان هستند. این، تصویر معمولیاست؛ اما هیچکس از آنها نمیپرسد آیا در چنین موقعیتی لزوما خوشحال هستند یا خیر.
پیرمردها و پیرزنها به شکل معمول و سنتی بهدنبال جایی آرام و آسوده برای گذراندن روزهای بازنشستگی میگردند. تصور معمول، آنها را روی صندلیهای راحتی نشسته توی آفتاب نشان میدهد. تصور معمول آن است که افراد در چنین موقعیتی لزوما لبخند به لب دارند و شادمان و خوشحالند. دلایل این شادمانی هم ظاهرا خیلی واضح است: آنها آردشان را بیخته و الکشان را آویختهاند.
احتمالا نشستهاند و در حال مرور روزهای جوانی و کار و فکر کردن به بچهها و نوه هایشان هستند. این، تصویر معمولیاست؛ اما هیچکس از آنها نمیپرسد آیا در چنین موقعیتی لزوما خوشحال هستند یا خیر. ظاهرا عدهای این پرسش را مطرح کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند که تصویر بازنشستگی آفتابی خیلی هم منجر به شادمانی و خوشحالی نمیشود، بلکه از قضا آدمها در چنین موقعیتی خیلی خیلی محتمل است نه تنها شادمان و خوش و خرم نباشند، بلکه افسرده و منتظر مرگ هم باشند. این طوری است که گمانههای پیشین از دم رد میشوند و تصاویر بهتر است تغییر کنند. احتمالا در تصویر جدید برای داشتن یک کهنسالی خوش، جزیره آفتابی جایش را میدهد به جایی دیگر، جایی بهتر. اینجا را پژوهشگران یک تحقیق پیشنهاد دادهاند. آنها خیلی بیمقدمه میروند سر اصل مطلب: «دلتان میخواهد در دوران کهنسالی شادمان باشید؟ بازنشستگی را بیخیال بشوید و یک کار گیر بیاورید.» این چکیده یک تحقیق است که در سال 2010 انجام شده است، تحقیقی که شالودههای همه فرضیههای پیشین و یک دوره بازنشستگی طلایی را فرومی پاشد.
تجربه بیشتر، استرس کمتر
پیش از این فرض بر این بوده است که افراد همچنانکه پیرتر میشوند، از شادمانی و خوشحالی هم فاصله میگیرند. آدمها بهطور معمول وقتی از بهترین سالهای زندگی حرف میزنند سادهترین مثالشان دهه بیست زندگی است؛ اما واقعیت این است که ارتباط میان شادمانی و سن، یک ارتباط خطی با سیر نزولی نیست، این نمودار یک نمودار «یو» شکل است. به این معنا که میزان شادمانی تا سنین میانی زندگی به شکلی آرام سیر نزولی طی میکند و و از میانهها به شکلی آرام سیر صعودی میگیرد. در سالهای اخیر پژوهشگران تحقیقات زیادی انجام دادهاند تا دریابند چگونه همزمان با بالا رفتن سن، میزان شادمانی افراد کاهش یا افزایش مییاید. آنها میگویند میزان شادمانی در زندگی در حوالی چهل سالگی کاهش مییابد و پس از این سن دوباره سیر صعودی میگیرد. تحقیق مهمی که در سال ۲۰۱۰ توسط آرتور استون و دستیارانش در دانشگاه استونی بوک انجام شده است نشان میدهد که آمریکاییها در حوالی ۸۰ سالگی به مراتب از ۲۰ سالگی شادمانترند و البته این چیزی است که فرضیهها را مبنی بر آنکه ۲۰ ساله ها از پیرمردها شادمانترند به کل زیر سوال میبرد، اما این شادمانی در کهنسالی از
کجا نشات میگیرد؟ به نظر میرسد این شادمانی از آن ناشی میشود که افراد در سنین پایینتر بهدلیل نداشتن تجربه کافی در رویارویی با استرسها و فضاهای ناراحت کننده، به سرعت تاثیر میگیرند، آسیب میبینند و ناراحت میشوند. این میتواند به غمگینتر بودن افراد در این سنین بینجامد؛ اما در سنین بالاتر چنین مواردی کمتر میتوانند موجب ناراحتی و ناامن شدن افراد شود. این است که محققان این بررسی مطرح می کنند که افراد با سنین بالاتر کمتر از افراد کم سن و سال دچار عصبانیت و ناراحتی و استرس میشوند و در کل بیشتر شادمان هستند. این تحقیق در ایالاتمتحده آمریکا انجام شده است؛ اما بررسیهای بیشتر نشان میدهد که این مورد کم و بیش در تمامی نقاط دنیا دیده میشود و کمتر میتوان در مورد آن استثنا مشاهده کرد.
pic۱
میانسالی پر استرس
اما ارتباط میان سن و خوشبختی در مناطق مختلف جهان متفاوت است؛ به این معنا که این یو (u) لزوما متقارن نیست و میتواند به چپ یا راست متمایل باشد؛ اما در هر حال چیزی که واضح است آن است که سنی که نمودار «یو» شکل در آن درست در کف نمودار است، در کشورهای مختلف شرایط متفاوتی دارد. «کارول گراهام»، از انستیتوی بروکینگ، بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات «گالوپ» معتقد است پایینترین میزان شادمانی افراد در ایالاتمتحده آمریکا در حوالی ۴۴ سالگی رخ میدهد. این سن در کشورهای آمریکای لاتین اندکی بالاتر است. در این منطقه افراد حول و حوش ۴۸ سالگی کمترین میزان شادمانی را تجربه میکنند. در روسیه این سن حتی بالاتر هم میرود و به حدود ۵۰ سالگی میرسد. این موضوع دلایل مختلفی دارد. بررسیها نشان میدهد افراد در سنین میانسالی به شدت تحت استرس قرار دارند؛ چون از طرفی بچههای نوجوانی دارند که سر و کله زدن با آنها و مسوولیت آنها در این سنین خطرناک به شدت استرس زاست و از سوی دیگر والدین کهنسالی دارند که نیازمند مراقبت هستند و به احتمال زیاد حضور در بیمارستانها و مراکز درمانی وقت و انرژی زیادی از این افراد میانسال میگیرد. به
علاوه در میانسالی افراد در برابر این پرسش از خود قرار میگیرند که با آنچه میخواستهاند بشوند چه اندازه فاصله دارند. از آنجا که پاسخ به این پرسش همیشه خوشایند نیست و افراد بهطور معمول با آنچه برای چهل و چند سالگی خود هدفگذاری و تصویر کرده بودند فاصله بسیاری دارند، قرار گرفتن در برابر این پرسش میتواند فرد را بسیار غمگین کند. در چنین بررسی نتیجه بهدستآمده به تعدادی فاکتور وابسته است. برخی از این فاکتورها عبارت است از اینکه فرد در چه سنی کار خود را آغاز کرده است، در چه سنی ازدواج کرده، در چه سنی بچهدار شده و اساسا پیک حرفهای را در چه سنی طی کرده است. pic۲
فرهنگ و نقش آن در شادمانی دوره
کهنسا لی
گراهام در مقالهای که در واشنگتن پست منتشر کرده است، با استفاده از نمودارهایی نشان میدهد که احساس شادمانی و رفاه در کشورهای چین و بریتانیا پس از میانسالی به سرعت رشد میکند. در کشورهای آمریکای لاتین و ایالاتمتحده آمریکا این روند چندان سریع نیست و به ملایمت رخ میدهد و در کشوری مانند روسیه شرایط بهگونهای است که خیلی محتمل است هرگز اتفاق نیفتد.
این به آن معنا است که کمتر محتمل است روسها پس از سن میانسالی احساس شادمانی و رفاه تجربه کنند. تفاوت میان نتایج تحقیقات در کشورهای مختلف از تفاوتهای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی بسیار تاثیر میگیرد. برای مثال در کشور چین، احترام به کهنسالان در متن جامعه ریشه دارد و این میتواند یکی از دلایل بسیار مهمی باشد که سالمندان این کشور شادمانتر و خوشحالتر باشند. در روسیه شرایط اجتماعی و اقتصادی تاثیر قابلتوجهی بر شادمانی و در واقع ناشاد بودن افراد کهنسال دارد. در این کشور نسلهای بازنشسته کهنسال و میانسال از آنجا که نمیتوانند با سیستم اقتصادی رایج پس از فروپاشی شوروی سابق در این کشور همسو شوند، در عمل به حاشیه رانده میشوند.
این دلیل بسیار مهمی در ناامیدی این بخش از جامعه روسیه است؛ اما این بررسی بسیار پیچیده است؛ زیرا پیدا کردن اطلاعات کافی برای آن پیچیده است.
برای مثال بریتانیاییها هنگامی که از نزدیک با آنها صحبت میکنید میزان کمتری از خوشبختی در زندگی را گزارش میکنند تا زمانی که این مصاحبه از طریق تلفن صورت میگیرد.pic۳
حتی فاکتورهای بهداشتی و آموزشی نیز نمیتوانند توضیح بدهند که چرا احساس رفاه و خوشبختی و شادمانی مردم در کشورهای ثروتمند به نسبت کشورهایی که کمتر ثروتمند هستند، با سرعت بیشتری بازسازی میشود.
برو کار میکن
در مقاله دیگری گرامان توضیح میدهد که میان احساس رفاه، خوشبختی و شادمانی و نیز آخرین دوره کاری ارتباطی معنادار وجود دارد. به نظر میرسد اینکه دورههای کار افراد تا کهنسالی ادامه داشته باشد، میتواند تاثیری عمیق بر میزان شادمانی آنها داشته باشد. گراهام نشان داده است که در برخی کشورهای که افراد کهنسال دارای کار نیمه وقت داوطلبانه هستند نسبت به جوامعی که در آنها افراد پس از بازنشستگی کاری انجام نمیدهند، احساس شادمانی بیشتر دیده میشود. در کشورهای فرانسه و آلمان، کارهای نیمه وقت داوطلبانه بیشتر در سنین میان ۳۶ تا ۴۵ سالگی دیده میشود. این در حالی است که در بریتانیا و پرتغال این مورد بیشتر در افراد بازه سنی ۵۵ تا ۶۵ وجود دارد. این واقعیت میتواند توضیح بدهد چرا بخش گرد نمودار «یو» شکل در کشور بریتانیا تندتر از کشور آلمان است.
افراد کهنسال در کشورهای ایالاتمتحده آمریکا، بریتانیا، سوئد و پرتغال بیشتر کار میکنند که این در این جوامع که جوامعی بسیار پیشرفته محسوب میشوند اندکی تضادآمیز است و البته که این موضوع در نهایت به شادمانی بیشتر آنها در کهنسالی منجر میشود.
آرد بیخته و الک آویخته تاریخ گذشته است
در پایان باید گفت که افراد کهنسال هنگامی که کاری انجام میدهند یا احساس میکنند که به آنها نیاز وجود دارد، شادمانتر هستند و احساس سلامتی بیشتری میکنند. یک فرد بازنشسته ولی شاد احتمالا اسطوره است. بررسیهای گراهام نشان میدهد که کاری که فرد در آن کارفرماست در سنین حدود ۶۰ سالگی یک هدیه برای شادمانتر بودن فرد به حساب میآید؛ بنابراین به افراد توصیه میشود به جای آنکه بهدنبال کشوری آفتابی برای گذراندن روزگار بازنشستگی باشند، در فکر یافتن کشوری باشند که در آن افراد کهنسال میتوانند دارای شغل و فعالیت باشند.
بر اساس این دادهها است که تصویر بازنشستگی آفتابی روی صندلیهای راحتی در عمل تصویری تاریخ گذشته است که تنها به درد تبلیغات میخورد. حالا احتمالا افراد باید شغلی هرچند داوطلبانه گیر بیاورند و این یعنی آرد را بیختن و الک را آویختن با هیچ دیدگاهی به شادمانی در کهنسالی منجر نمیشود.
منبع: بلومبرگ
ارسال نظر