دردهایی که قلمبه میشوند
سفر رونی کلمن، بدنساز حرفهای آمریکایی به ایران حواشی و اظهار نظرهای فراوانی به همراه داشت. او که چهارشنبه گذشته به منظور برگزاری یک دوره آموزشی وارد کشور شد، به دلیل حواشی ایجاد شده نه تنها نتوانست هیچ کدام از دورههای آموزشی خود را برگزار کند، بلکه خیل عظیمی را که در انتظار دیدن «قهرمان افسانهای رقابتهای پرورش اندام» بودند، نیز ناامید گذاشت و رفت. اگرچه رونی کلمن و کسانی که سفر او به ایران را برنامهریزی کرده بودند به اهدف مورد نظر خود دست نیافتند، اما سوالات و نکتههایی را در رابطه با جامعه ایرانی مطرح کردند که مورد توجه جامعهشناسان نیز قرار گرفت.
سفر رونی کلمن، بدنساز حرفهای آمریکایی به ایران حواشی و اظهار نظرهای فراوانی به همراه داشت. او که چهارشنبه گذشته به منظور برگزاری یک دوره آموزشی وارد کشور شد، به دلیل حواشی ایجاد شده نه تنها نتوانست هیچ کدام از دورههای آموزشی خود را برگزار کند، بلکه خیل عظیمی را که در انتظار دیدن «قهرمان افسانهای رقابتهای پرورش اندام» بودند، نیز ناامید گذاشت و رفت. اگرچه رونی کلمن و کسانی که سفر او به ایران را برنامهریزی کرده بودند به اهدف مورد نظر خود دست نیافتند، اما سوالات و نکتههایی را در رابطه با جامعه ایرانی مطرح کردند که مورد توجه جامعهشناسان نیز قرار گرفت.
یکی از سوالاتی که با ورود کلمن به ایران مطرح شد این بود که چرا ورزشی به نام پرورش یا زیبایی اندام با محبوبیت زیادی در ایران همراه شده است؟ سوال دیگر این است که افرادی که به سمت این ورزش جذب میشوند در ردهبندیهای اجتماعی دارای چه جایگاهی هستند و چه آسیبهایی در پی گرایش به این رشته ورزشی وجود دارد؟ اگرچه به نظر میرسد مطرح شدن سوالاتی از این دست و یافتن پاسخ یا ریشه آنها هیچگاه مدنظر دستاندرکاران برنامه ورود کلمن به ایران نبوده است، اما لاجرم برای یافتن پاسخ این سوالها با دکتر حسین راغفر به گفتوگو نشستهایم.
راغفر که دانش آموخته رشته اقتصاد در دانشگاه اسکس انگلیس و دانشگاه ایالتی مینه سوتا در آمریکا بوده است، مطالعاتی در رابطه با جامعهشناسی اقتصادی نیز داشته است. او در کنار مطالعات علمی که داشته، در ورزش نیز دستی بر آتش داشته و سابقه عضویت در تیمهای فوتبال ملی امید، جوانان و بزرگسالان را نیز در کارنامه خود دارد. اگرچه او در جوانی ورزش فوتبال را برای همیشه کنار گذاشت؛ اما سابقه بازی در تیم ملی بزرگسالان و همچنین ریاست فدراسیون فوتبال را نیز تجربه کرده است.
گفتوگو با راغفر فرصتی به دست داد تا با نگاهی اجتماعی، اقتصادی و تا حدودی ورزشی، در میان هیاهوی ورود کلمن به ایران و حواشی آن، به چرایی گرایش جوانان به رشته ورزشی بدنسازی بپردازیم:
شاید یکی از مهمترین آثار ورود بدنساز معروف آمریکایی به ایران، جدای از نبود یک برنامهریزی منسجم برای اجرای برنامههای در نظر گرفته شده، هیاهو و استقبالی بود که بهعنوان یک قهرمان پرورش اندام از او صورت گرفت. فکر میکنید دلیل این همه استقبال و حتی حاشیه و هیاهو برای سفر چنین فردی به کشور از کجا ناشی میشود؟ اصلا اگر قرار باشد ورود کلمن به ایران را نوعی ارتباط نمادین با آمریکا پس از توافقات نسبی هستهای ارزیابی کنیم، این سوال پیش میآید که چرا این رشته ورزشی آن هم در آمریکاییترین نوع خود برای این حرکت نمادین انتخاب شده است؟
البته قبلا هم در دنیا چنین اتفاقاتی رخ داده است، برای مثال زمانی که چین و آمریکا میخواستند رابطه سیاسی خود را برقرار کنند، یک مسابقه پینگپنگ بین تیمهای دو کشور برگزار شد که به دیپلماسی پینگپنگ معروف شد. به هرحال قبلا هم بین ایران و آمریکا رابطه ورزشی در رشتههای مختلف وجود داشت اما شاید رشتههای ورزشی پیشین تاثیرگذار نبودهاند و این بار خواستهاند نسخهای آمریکاییتر را در زمانی که گمانهزنیهای سیاسی فراوانی برای رابطه دو کشور وجود دارد وارد کنند.
اما صرف نظر از اینکه ورود این ورزشکار به ایران که شغل رسمی او عضویت در نیروی پلیس آمریکا است سیاسی بوده یا خیر؛ فکر میکنید دلیل اصلی گرایش جوانان به ورزشی مانند پرورش اندام یا بدنسازی در جامعه امروز ایران چیست؟
در واقع ورزشی مانند بدنسازی یا پرورش اندام سالهاست که در کشور باب شده و روندی صعودی هم داشته است. اگرچه به نظر میرسد بررسی این موضوع نیاز به تحلیل فرهنگی و روانشناختی داشته باشد اما نکته اساسی در این زمینه این است که همه انسانها صرف نظر از اینکه چه کسی باشند، به نوعی به دنبال جلب توجه هستند. در این میان برخی این نیاز به جلب توجه را از طریق کسب توانایی، مهارت یا یک دانش برطرف میکنند و نگاه اطرافیان و جامعه را به خود جلب میکنند اما گروههایی هم هستند که به اشکال مختلف دیگر این کار را انجام میدهند. در واقع این موضوع فقط در ورزش نمود پیدا نمیکند، ما در جامعه شاهد انواع و اشکال مختلفی از مصرفهای تظاهری هستیم به این معنا که افراد مصرف میکنند و حتی برای داشتن الگوی مصرفی غیرمتعارف تلاش هم میکنند تا جلب توجه کرده و از این طریق رضایت خاطری کسب کنند.
اما این روشهای جلب توجه از طریق الگوهای غیرمتعارف ممکن است مورد پسند بسیاری از افراد جامعه نباشد.
ممکن است به نظر خیلی از افراد جامعه این نوع الگوهای مصرف غیرمنطقی باشد اما به هر حال ممکن است عدهای برای جلب توجه یا مثلا برای اینکه نشان دهند از مکنت مالی برخوردارند، اقدام به این نوع مصرفهای متظاهرانه کنند.
اگر بخواهیم اختصاصا در رابطه با ورزش بدنسازی و محبوبیت آن در میان جوانان صحبت کنیم، به چه ریشههایی میرسیم؟
میتوان گفت روی آوردن جوانان به ورزشی مانند بدنسازی نوعی جلب توجه است که خصوصا بیشتر در میان جوانانی که به طبقات اصطلاحا پایین جامعه تعلق دارند، رواج و محبوبیت پیدا کرده است.
یکی از دلایل اصلی اقبال به این ورزش در میان این قشر از جامعه، این است که آنها در کسب توانایی یا دانش توفیق چندانی نداشتهاند. یکی از علتهای اصلی این عدم توفیق نیز به نابرابریهای اقتصادی و ناکامی این قشر از جامعه در نظام اقتصادی کشور بازمیگردد. از طرفی ما با نابرابریهای آموزشی و نابرابریهای تخصیص منابع نیز در جامعه مواجه هستیم. به هر حال یک گروهی در جامعه به دلیل فقر مادی نتوانستهاند فرزندان خود را تا درجات عالی تحصیلی حمایت کنند، حالا آن جوان نه تحصیلات عالی دارد و نه مهارت یا پشتوانهای که به واسطه آن شغلی برای خود داشته باشد بنابراین مشاهده میشود که فرصتهای اشتغال برابر نیز برای این قشر وجود ندارد. چنین فردی در جامعه نمیتواند زندگی قابل قبولی برای خود فراهم کند و از این جهت با ناکامیهای گستردهای همراه میشود. از سویی به واسطه ناکامیهای پیدرپی راهی منطقی برای جلب توجه محیط و جامعه محلی خود پیدا نمیکند بنابراین به استفاده از پوششهای غیرمتعارف روی میآورند تا از طریق آن جلب توجه کنند، حال این پوشش غیرمتعارف میتواند آرایش سر و صورت باشد یا سبکی از ورزش؛ خصوصا ورزشی که در آن افراد با استفاده از داروهای تقویتی عضلاتشان را حجیم میکنند تا به واسطه آن بیشتر دیده شوند.
اما میتوان گفت حالا همه میدانند که بسیاری از این عضلهها که بزرگ میشوند به کمک مکملهای دارویی هستند، آیا این نوع جلب توجه فایدهای دارد؟
بله نکتهای که در این میان وجود دارد این است که تقریبا همه میدانند که این عضلههایی که برخی جوانها برای جلب توجه آنها را بزرگ میکنند با قدرت همراه نیستند و در واقع عضله هایی نمایشی هستند و قدرتی که به آن تظاهر میکنند را ندارند زیرا به واسطه برخی داروها و مکملها ایجاد شدهاند نه بر اثر تداوم در تمرینات ورزشی.
در واقع میتوان گفت این شیوه نوعی مصرف بدن برای جلب توجه است که آسیبهای جسمانی در کوتاهمدت و بلندمدت به همراه دارد. خصوصا در طولانی مدت عضلاتی که به واسطه داروهای مکمل رشد کردهاند، دچار پیری زودرس میشوند زیرا در دورهای بهصورت مصنوعی و در کوتاهمدت متورم شدهاند.
پس به عقیده شما یکی از دلایل اصلی جلب توجه جوانها از طریق ورزشهای بدنسازی، نابرابریهای اقتصادی است؟
بله، میتوان ریشه تمام این مشکلات را در نابرابریهای گسترده در نظام اقتصادی کشور جستوجو کرد؛ نابرابریهایی که موجب ناکامی افراد در دستیابی به ابزارهای نمایش منطقی و براساس شاخصهای رشد عقلانی و رشد ظرفیتهایی کارآمد برای خدمت به جامعه و دیده شدن در این مسیر میشود. به همین دلیل هم در میان این افراد خیلی کم میتوانیم مواردی را پیدا کنیم که در تحصیلات خود موفق بوده باشند یا توانسته باشند مراتب اجتماعی خوبی را به دست آورند یا اینکه با هدف حفظ سلامتی وارد این دست فعالیتهای ورزشی شده باشند.
شما در بخشی از صحبتهای خود به این نکته اشاره کردید که گرایش به ورزش بدنسازی بیشتر در اقشار پاییندست جامعه و به دلیل ناکامیهای اقتصادی مشاهده میشود؛ این در حالی است که به دلیل هزینههای بالایی که این ورزش و مکملهای غذایی آن دارد، اقشار ثروتمند جامعه را نیز به خود جذب کرده است.
در رابطه با افرادی که دارای توان مالی هستند هم همینطور است، آنها نیز به دلیل نوعی فرهنگ مصرفگرایی و تظاهر، بدن خود را چنین مصرف میکنند، اگرنه همانطور که اشاره کردم این دست بزرگ کردن عضلات حکایت از توانمندیهای فیزیکی ندارد و اتفاقا افرادی که به این دسته از فعالیتهای ورزشی که متکی به برخی مکملهای خاص غذایی است وارد میشوند، خیلی هم آسیبپذیر میشوند. برای مثال همینکه عضلات حجیم میشوند از تحرک آنها کاسته میشود و همین موضوع هم آسیبهایی را در پی دارد. میتوان گفت این دست افراد نیز قربانی فرهنگ اشتباه مصرفگرایی میشوند.
از طرفی به دلیل اقتصاد بیماری که ما درگیر آن هستیم، بسیاری از درآمدهای افراد نه بر اثر ظرفیتهای عقلایی آنها بلکه صرفا به علت داشتن پشتوانه قبلی مالی یا حادثهای اقتصادی در کشور بهدست آمده است که همانطور که اشاره کردم ناشی از اقتصاد بیمار ماست، بنابراین طبیعی است افرادی که یکشبه درآمدهایی بهدست میآورند، یکشبه نیز به دنبال مصرف آن باشند. جلبتوجه جنس مخالف نیز یکی دیگر از انگیزههای افراد برای گرایش به سمت این دست فعالیتهای ورزشی است که قابل چشمپوشی نیست.
بنابراین آیا میتوان گفت نوع نگاه مصرفی و تظاهر به قدرتمند بودن در میان زنان جامعه نیز رواج پیدا کرده و جای معیارهای دیگر را گرفته است.
در واقع میتوان گفت مسالهای که حالا ما با آن مواجه هستیم، فرهنگ بیماری است که متعلق به یک جنس خاص یا یک رشته ورزشی نیست. دخترهای جوان ما نیز ممکن است با پوششهای نامناسب به دنبال جلب توجه باشند، بنابراین فقط نمیتوان این مدل جلبتوجههای غیرمنطقی را به پسران جامعه نسبت داد، تمام این اتفاقات نیز ناشی از نابرابریهای اقتصادی و فرصتهای نابرابر است که خود را به این شکل در جامعه نشان میدهد. میتوان گفت که اینگونه ظاهرسازیها هیچگونه ارزش اخلاقی یا ارزش انسانی ندارد و جلبتوجه از این طریق نیز ضرورتا به معنای یک روش درست برای بیان و ابراز وجود نیست، ولو اینکه جلبتوجه از این طریق بیش از روشهای منطقی نگاهها را به خود جلب کند.به هرحال ورزش زیبایی اندام یا امثال آن که در کشور گسترش فراوانی پیدا کرده است، با وجود جاذبههای ظاهری فراوانی که برای جوانان دارد، بیش از آنکه به سلامت افراد کمک کند، میتواند موجب آسیب جدی جسمی و حتی روحی به افراد شود زیرا در بسیاری از موارد نهتنها نشانهای از سلامت در آن وجود ندارد، بلکه درست در نقطه مقابل سلامتی قرار میگیرد.
یکی از سوالاتی که با ورود کلمن به ایران مطرح شد این بود که چرا ورزشی به نام پرورش یا زیبایی اندام با محبوبیت زیادی در ایران همراه شده است؟ سوال دیگر این است که افرادی که به سمت این ورزش جذب میشوند در ردهبندیهای اجتماعی دارای چه جایگاهی هستند و چه آسیبهایی در پی گرایش به این رشته ورزشی وجود دارد؟ اگرچه به نظر میرسد مطرح شدن سوالاتی از این دست و یافتن پاسخ یا ریشه آنها هیچگاه مدنظر دستاندرکاران برنامه ورود کلمن به ایران نبوده است، اما لاجرم برای یافتن پاسخ این سوالها با دکتر حسین راغفر به گفتوگو نشستهایم.
راغفر که دانش آموخته رشته اقتصاد در دانشگاه اسکس انگلیس و دانشگاه ایالتی مینه سوتا در آمریکا بوده است، مطالعاتی در رابطه با جامعهشناسی اقتصادی نیز داشته است. او در کنار مطالعات علمی که داشته، در ورزش نیز دستی بر آتش داشته و سابقه عضویت در تیمهای فوتبال ملی امید، جوانان و بزرگسالان را نیز در کارنامه خود دارد. اگرچه او در جوانی ورزش فوتبال را برای همیشه کنار گذاشت؛ اما سابقه بازی در تیم ملی بزرگسالان و همچنین ریاست فدراسیون فوتبال را نیز تجربه کرده است.
گفتوگو با راغفر فرصتی به دست داد تا با نگاهی اجتماعی، اقتصادی و تا حدودی ورزشی، در میان هیاهوی ورود کلمن به ایران و حواشی آن، به چرایی گرایش جوانان به رشته ورزشی بدنسازی بپردازیم:
شاید یکی از مهمترین آثار ورود بدنساز معروف آمریکایی به ایران، جدای از نبود یک برنامهریزی منسجم برای اجرای برنامههای در نظر گرفته شده، هیاهو و استقبالی بود که بهعنوان یک قهرمان پرورش اندام از او صورت گرفت. فکر میکنید دلیل این همه استقبال و حتی حاشیه و هیاهو برای سفر چنین فردی به کشور از کجا ناشی میشود؟ اصلا اگر قرار باشد ورود کلمن به ایران را نوعی ارتباط نمادین با آمریکا پس از توافقات نسبی هستهای ارزیابی کنیم، این سوال پیش میآید که چرا این رشته ورزشی آن هم در آمریکاییترین نوع خود برای این حرکت نمادین انتخاب شده است؟
البته قبلا هم در دنیا چنین اتفاقاتی رخ داده است، برای مثال زمانی که چین و آمریکا میخواستند رابطه سیاسی خود را برقرار کنند، یک مسابقه پینگپنگ بین تیمهای دو کشور برگزار شد که به دیپلماسی پینگپنگ معروف شد. به هرحال قبلا هم بین ایران و آمریکا رابطه ورزشی در رشتههای مختلف وجود داشت اما شاید رشتههای ورزشی پیشین تاثیرگذار نبودهاند و این بار خواستهاند نسخهای آمریکاییتر را در زمانی که گمانهزنیهای سیاسی فراوانی برای رابطه دو کشور وجود دارد وارد کنند.
اما صرف نظر از اینکه ورود این ورزشکار به ایران که شغل رسمی او عضویت در نیروی پلیس آمریکا است سیاسی بوده یا خیر؛ فکر میکنید دلیل اصلی گرایش جوانان به ورزشی مانند پرورش اندام یا بدنسازی در جامعه امروز ایران چیست؟
در واقع ورزشی مانند بدنسازی یا پرورش اندام سالهاست که در کشور باب شده و روندی صعودی هم داشته است. اگرچه به نظر میرسد بررسی این موضوع نیاز به تحلیل فرهنگی و روانشناختی داشته باشد اما نکته اساسی در این زمینه این است که همه انسانها صرف نظر از اینکه چه کسی باشند، به نوعی به دنبال جلب توجه هستند. در این میان برخی این نیاز به جلب توجه را از طریق کسب توانایی، مهارت یا یک دانش برطرف میکنند و نگاه اطرافیان و جامعه را به خود جلب میکنند اما گروههایی هم هستند که به اشکال مختلف دیگر این کار را انجام میدهند. در واقع این موضوع فقط در ورزش نمود پیدا نمیکند، ما در جامعه شاهد انواع و اشکال مختلفی از مصرفهای تظاهری هستیم به این معنا که افراد مصرف میکنند و حتی برای داشتن الگوی مصرفی غیرمتعارف تلاش هم میکنند تا جلب توجه کرده و از این طریق رضایت خاطری کسب کنند.
اما این روشهای جلب توجه از طریق الگوهای غیرمتعارف ممکن است مورد پسند بسیاری از افراد جامعه نباشد.
ممکن است به نظر خیلی از افراد جامعه این نوع الگوهای مصرف غیرمنطقی باشد اما به هر حال ممکن است عدهای برای جلب توجه یا مثلا برای اینکه نشان دهند از مکنت مالی برخوردارند، اقدام به این نوع مصرفهای متظاهرانه کنند.
اگر بخواهیم اختصاصا در رابطه با ورزش بدنسازی و محبوبیت آن در میان جوانان صحبت کنیم، به چه ریشههایی میرسیم؟
میتوان گفت روی آوردن جوانان به ورزشی مانند بدنسازی نوعی جلب توجه است که خصوصا بیشتر در میان جوانانی که به طبقات اصطلاحا پایین جامعه تعلق دارند، رواج و محبوبیت پیدا کرده است.
یکی از دلایل اصلی اقبال به این ورزش در میان این قشر از جامعه، این است که آنها در کسب توانایی یا دانش توفیق چندانی نداشتهاند. یکی از علتهای اصلی این عدم توفیق نیز به نابرابریهای اقتصادی و ناکامی این قشر از جامعه در نظام اقتصادی کشور بازمیگردد. از طرفی ما با نابرابریهای آموزشی و نابرابریهای تخصیص منابع نیز در جامعه مواجه هستیم. به هر حال یک گروهی در جامعه به دلیل فقر مادی نتوانستهاند فرزندان خود را تا درجات عالی تحصیلی حمایت کنند، حالا آن جوان نه تحصیلات عالی دارد و نه مهارت یا پشتوانهای که به واسطه آن شغلی برای خود داشته باشد بنابراین مشاهده میشود که فرصتهای اشتغال برابر نیز برای این قشر وجود ندارد. چنین فردی در جامعه نمیتواند زندگی قابل قبولی برای خود فراهم کند و از این جهت با ناکامیهای گستردهای همراه میشود. از سویی به واسطه ناکامیهای پیدرپی راهی منطقی برای جلب توجه محیط و جامعه محلی خود پیدا نمیکند بنابراین به استفاده از پوششهای غیرمتعارف روی میآورند تا از طریق آن جلب توجه کنند، حال این پوشش غیرمتعارف میتواند آرایش سر و صورت باشد یا سبکی از ورزش؛ خصوصا ورزشی که در آن افراد با استفاده از داروهای تقویتی عضلاتشان را حجیم میکنند تا به واسطه آن بیشتر دیده شوند.
اما میتوان گفت حالا همه میدانند که بسیاری از این عضلهها که بزرگ میشوند به کمک مکملهای دارویی هستند، آیا این نوع جلب توجه فایدهای دارد؟
بله نکتهای که در این میان وجود دارد این است که تقریبا همه میدانند که این عضلههایی که برخی جوانها برای جلب توجه آنها را بزرگ میکنند با قدرت همراه نیستند و در واقع عضله هایی نمایشی هستند و قدرتی که به آن تظاهر میکنند را ندارند زیرا به واسطه برخی داروها و مکملها ایجاد شدهاند نه بر اثر تداوم در تمرینات ورزشی.
در واقع میتوان گفت این شیوه نوعی مصرف بدن برای جلب توجه است که آسیبهای جسمانی در کوتاهمدت و بلندمدت به همراه دارد. خصوصا در طولانی مدت عضلاتی که به واسطه داروهای مکمل رشد کردهاند، دچار پیری زودرس میشوند زیرا در دورهای بهصورت مصنوعی و در کوتاهمدت متورم شدهاند.
پس به عقیده شما یکی از دلایل اصلی جلب توجه جوانها از طریق ورزشهای بدنسازی، نابرابریهای اقتصادی است؟
بله، میتوان ریشه تمام این مشکلات را در نابرابریهای گسترده در نظام اقتصادی کشور جستوجو کرد؛ نابرابریهایی که موجب ناکامی افراد در دستیابی به ابزارهای نمایش منطقی و براساس شاخصهای رشد عقلانی و رشد ظرفیتهایی کارآمد برای خدمت به جامعه و دیده شدن در این مسیر میشود. به همین دلیل هم در میان این افراد خیلی کم میتوانیم مواردی را پیدا کنیم که در تحصیلات خود موفق بوده باشند یا توانسته باشند مراتب اجتماعی خوبی را به دست آورند یا اینکه با هدف حفظ سلامتی وارد این دست فعالیتهای ورزشی شده باشند.
شما در بخشی از صحبتهای خود به این نکته اشاره کردید که گرایش به ورزش بدنسازی بیشتر در اقشار پاییندست جامعه و به دلیل ناکامیهای اقتصادی مشاهده میشود؛ این در حالی است که به دلیل هزینههای بالایی که این ورزش و مکملهای غذایی آن دارد، اقشار ثروتمند جامعه را نیز به خود جذب کرده است.
در رابطه با افرادی که دارای توان مالی هستند هم همینطور است، آنها نیز به دلیل نوعی فرهنگ مصرفگرایی و تظاهر، بدن خود را چنین مصرف میکنند، اگرنه همانطور که اشاره کردم این دست بزرگ کردن عضلات حکایت از توانمندیهای فیزیکی ندارد و اتفاقا افرادی که به این دسته از فعالیتهای ورزشی که متکی به برخی مکملهای خاص غذایی است وارد میشوند، خیلی هم آسیبپذیر میشوند. برای مثال همینکه عضلات حجیم میشوند از تحرک آنها کاسته میشود و همین موضوع هم آسیبهایی را در پی دارد. میتوان گفت این دست افراد نیز قربانی فرهنگ اشتباه مصرفگرایی میشوند.
از طرفی به دلیل اقتصاد بیماری که ما درگیر آن هستیم، بسیاری از درآمدهای افراد نه بر اثر ظرفیتهای عقلایی آنها بلکه صرفا به علت داشتن پشتوانه قبلی مالی یا حادثهای اقتصادی در کشور بهدست آمده است که همانطور که اشاره کردم ناشی از اقتصاد بیمار ماست، بنابراین طبیعی است افرادی که یکشبه درآمدهایی بهدست میآورند، یکشبه نیز به دنبال مصرف آن باشند. جلبتوجه جنس مخالف نیز یکی دیگر از انگیزههای افراد برای گرایش به سمت این دست فعالیتهای ورزشی است که قابل چشمپوشی نیست.
بنابراین آیا میتوان گفت نوع نگاه مصرفی و تظاهر به قدرتمند بودن در میان زنان جامعه نیز رواج پیدا کرده و جای معیارهای دیگر را گرفته است.
در واقع میتوان گفت مسالهای که حالا ما با آن مواجه هستیم، فرهنگ بیماری است که متعلق به یک جنس خاص یا یک رشته ورزشی نیست. دخترهای جوان ما نیز ممکن است با پوششهای نامناسب به دنبال جلب توجه باشند، بنابراین فقط نمیتوان این مدل جلبتوجههای غیرمنطقی را به پسران جامعه نسبت داد، تمام این اتفاقات نیز ناشی از نابرابریهای اقتصادی و فرصتهای نابرابر است که خود را به این شکل در جامعه نشان میدهد. میتوان گفت که اینگونه ظاهرسازیها هیچگونه ارزش اخلاقی یا ارزش انسانی ندارد و جلبتوجه از این طریق نیز ضرورتا به معنای یک روش درست برای بیان و ابراز وجود نیست، ولو اینکه جلبتوجه از این طریق بیش از روشهای منطقی نگاهها را به خود جلب کند.به هرحال ورزش زیبایی اندام یا امثال آن که در کشور گسترش فراوانی پیدا کرده است، با وجود جاذبههای ظاهری فراوانی که برای جوانان دارد، بیش از آنکه به سلامت افراد کمک کند، میتواند موجب آسیب جدی جسمی و حتی روحی به افراد شود زیرا در بسیاری از موارد نهتنها نشانهای از سلامت در آن وجود ندارد، بلکه درست در نقطه مقابل سلامتی قرار میگیرد.
ارسال نظر