حضور زنان؛ ضرورتی عقلانی
محمدصادق جوادی حصار
عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی و رئیس حزب اعتمادملی خراسان رضوی
زنان شهروندان جمهوری اسلامی محسوب میشوند و هیچ تفاوتی با سایر شهروندان ندارند و باید از حقوق اساسی و برابر با مردان برخوردار باشند. زنان در تعیین سرنوشت و ایجاد زیرساختهای سرنوشتساز، قانونگذاری و ایجاد راههایی برای رسیدن به حقوق خود با سایر شهروندان مساوی هستند بنابراین یکی از ضرورتهای عقلانی مشارکت زنان در امور سیاسی این است که آنان مانند سایر شهروندان باید در تعیین سرنوشت خود سهیم باشند؛ علاوه بر این اگر در مقوله جنسیتی قائل به تفکیک باشیم، نیمی از جمعیت کشور را زنان پویا، خوشفکر و فعال تشکیل میدهند که هر گاه در عرصه علم و دانش و فناوری به مصاف مردان رفتهاند، نه تنها کم نیاوردهاند بلکه در بسیاری از عرصهها از آنان پیشی گرفتهاند؛ بنابراین دلیل عقلانی وجود ندارد که افرادی که این مایه و سرمایه از هوش و ذکاوت و تدبیر را دارند، از مشارکت در امور سیاسی و عرصههای تعیین سرنوشت دور نگاه داشته شوند و جامعه باید از این ظرفیت به نحو مطلوب استفاده کند.
عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی و رئیس حزب اعتمادملی خراسان رضوی
زنان شهروندان جمهوری اسلامی محسوب میشوند و هیچ تفاوتی با سایر شهروندان ندارند و باید از حقوق اساسی و برابر با مردان برخوردار باشند. زنان در تعیین سرنوشت و ایجاد زیرساختهای سرنوشتساز، قانونگذاری و ایجاد راههایی برای رسیدن به حقوق خود با سایر شهروندان مساوی هستند بنابراین یکی از ضرورتهای عقلانی مشارکت زنان در امور سیاسی این است که آنان مانند سایر شهروندان باید در تعیین سرنوشت خود سهیم باشند؛ علاوه بر این اگر در مقوله جنسیتی قائل به تفکیک باشیم، نیمی از جمعیت کشور را زنان پویا، خوشفکر و فعال تشکیل میدهند که هر گاه در عرصه علم و دانش و فناوری به مصاف مردان رفتهاند، نه تنها کم نیاوردهاند بلکه در بسیاری از عرصهها از آنان پیشی گرفتهاند؛ بنابراین دلیل عقلانی وجود ندارد که افرادی که این مایه و سرمایه از هوش و ذکاوت و تدبیر را دارند، از مشارکت در امور سیاسی و عرصههای تعیین سرنوشت دور نگاه داشته شوند و جامعه باید از این ظرفیت به نحو مطلوب استفاده کند.
محمدصادق جوادی حصار
عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی و رئیس حزب اعتمادملی خراسان رضوی
زنان شهروندان جمهوری اسلامی محسوب میشوند و هیچ تفاوتی با سایر شهروندان ندارند و باید از حقوق اساسی و برابر با مردان برخوردار باشند. زنان در تعیین سرنوشت و ایجاد زیرساختهای سرنوشتساز، قانونگذاری و ایجاد راههایی برای رسیدن به حقوق خود با سایر شهروندان مساوی هستند بنابراین یکی از ضرورتهای عقلانی مشارکت زنان در امور سیاسی این است که آنان مانند سایر شهروندان باید در تعیین سرنوشت خود سهیم باشند؛ علاوه بر این اگر در مقوله جنسیتی قائل به تفکیک باشیم، نیمی از جمعیت کشور را زنان پویا، خوشفکر و فعال تشکیل میدهند که هر گاه در عرصه علم و دانش و فناوری به مصاف مردان رفتهاند، نه تنها کم نیاوردهاند بلکه در بسیاری از عرصهها از آنان پیشی گرفتهاند؛ بنابراین دلیل عقلانی وجود ندارد که افرادی که این مایه و سرمایه از هوش و ذکاوت و تدبیر را دارند، از مشارکت در امور سیاسی و عرصههای تعیین سرنوشت دور نگاه داشته شوند و جامعه باید از این ظرفیت به نحو مطلوب استفاده کند.
شاید تاکنون خود زنان به این ضرورت که باید در عرصه قانونگذاری حضور داشته باشند، کمتر واقف بودهاند؛ معمولا تعداد کاندیداهای خانم نسبت به آقایان کمتر است و این امر به این معناست که زنان، خودشان به این باور نرسیدهاند که باید مشارکت فعالتری داشته باشند؛ هر چقدر این باور در بین زنان بیشتر باشد که باید نیروهای باتجربه، توانا و با اعتماد به نفس را به عرصههای رقابت بفرستند و برای تصدی کرسیهای، بیشتر تلاش کنند، قطعا کاندیداهای بیشتر، انگیزه بیشتر، مبارزه گستردهتر و حضور بیشتر زنان در مجلس را شاهد خواهیم بود.همه در این حضور کمرنگ تقصیر دارند؛ گاهی اوقات عامل اصلی به خود زنان برمیگردد که اگر خودشان نخواهند، دیگران هم رغبتی نشان نمیدهند؛ ممکن است سایر سطوح جامعه از این مسأله غفلت کرده باشند اما عدم فعالیت، بی انگیزگی و کاهش مشارکت در حوزه انتخاب شدن را باید متوجه خود زنان دانست؛ زمانی که یک پزشک متخصص، یک مهندس کارآزموده، یک تکنیسین با تجربه و ... از حوزه زنان کمتر خود را در معرض رأی مردم قرار میدهد، طبیعی است رأیدهندگان به مردان مراجعه میکنند. با این حال نباید به دنبال مقصر بود زیرا این اتفاق محصول یک تعامل طیفی است؛ سخنان، مواضع و رویکردهای طیفی از روشنفکران، مدیران، نخبگان اجتماعی و سیاسی، علمای دینی دست به دست هم داده تا به کاهش مشارکت زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی منجر شود؛ همین طیف میتواند برای افزایش مشارکت زنان در پویشهای اجتماعی و کنشهای سیاسی دست به دست هم دهد؛ باید افزایش حضور زنان در عرصههای سیاسی در قالب یک مطالبه مطرح شود؛ رسانهها در این زمینه نقش دارند تا زنان را در استیفای حقوق خود فعال کنند و به میدان بفرستند.
عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی و رئیس حزب اعتمادملی خراسان رضوی
زنان شهروندان جمهوری اسلامی محسوب میشوند و هیچ تفاوتی با سایر شهروندان ندارند و باید از حقوق اساسی و برابر با مردان برخوردار باشند. زنان در تعیین سرنوشت و ایجاد زیرساختهای سرنوشتساز، قانونگذاری و ایجاد راههایی برای رسیدن به حقوق خود با سایر شهروندان مساوی هستند بنابراین یکی از ضرورتهای عقلانی مشارکت زنان در امور سیاسی این است که آنان مانند سایر شهروندان باید در تعیین سرنوشت خود سهیم باشند؛ علاوه بر این اگر در مقوله جنسیتی قائل به تفکیک باشیم، نیمی از جمعیت کشور را زنان پویا، خوشفکر و فعال تشکیل میدهند که هر گاه در عرصه علم و دانش و فناوری به مصاف مردان رفتهاند، نه تنها کم نیاوردهاند بلکه در بسیاری از عرصهها از آنان پیشی گرفتهاند؛ بنابراین دلیل عقلانی وجود ندارد که افرادی که این مایه و سرمایه از هوش و ذکاوت و تدبیر را دارند، از مشارکت در امور سیاسی و عرصههای تعیین سرنوشت دور نگاه داشته شوند و جامعه باید از این ظرفیت به نحو مطلوب استفاده کند.
شاید تاکنون خود زنان به این ضرورت که باید در عرصه قانونگذاری حضور داشته باشند، کمتر واقف بودهاند؛ معمولا تعداد کاندیداهای خانم نسبت به آقایان کمتر است و این امر به این معناست که زنان، خودشان به این باور نرسیدهاند که باید مشارکت فعالتری داشته باشند؛ هر چقدر این باور در بین زنان بیشتر باشد که باید نیروهای باتجربه، توانا و با اعتماد به نفس را به عرصههای رقابت بفرستند و برای تصدی کرسیهای، بیشتر تلاش کنند، قطعا کاندیداهای بیشتر، انگیزه بیشتر، مبارزه گستردهتر و حضور بیشتر زنان در مجلس را شاهد خواهیم بود.همه در این حضور کمرنگ تقصیر دارند؛ گاهی اوقات عامل اصلی به خود زنان برمیگردد که اگر خودشان نخواهند، دیگران هم رغبتی نشان نمیدهند؛ ممکن است سایر سطوح جامعه از این مسأله غفلت کرده باشند اما عدم فعالیت، بی انگیزگی و کاهش مشارکت در حوزه انتخاب شدن را باید متوجه خود زنان دانست؛ زمانی که یک پزشک متخصص، یک مهندس کارآزموده، یک تکنیسین با تجربه و ... از حوزه زنان کمتر خود را در معرض رأی مردم قرار میدهد، طبیعی است رأیدهندگان به مردان مراجعه میکنند. با این حال نباید به دنبال مقصر بود زیرا این اتفاق محصول یک تعامل طیفی است؛ سخنان، مواضع و رویکردهای طیفی از روشنفکران، مدیران، نخبگان اجتماعی و سیاسی، علمای دینی دست به دست هم داده تا به کاهش مشارکت زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی منجر شود؛ همین طیف میتواند برای افزایش مشارکت زنان در پویشهای اجتماعی و کنشهای سیاسی دست به دست هم دهد؛ باید افزایش حضور زنان در عرصههای سیاسی در قالب یک مطالبه مطرح شود؛ رسانهها در این زمینه نقش دارند تا زنان را در استیفای حقوق خود فعال کنند و به میدان بفرستند.
ارسال نظر