تاثیر تقویت هوش هیجانی و هوش اجتماعی بر زندگی اجتماعی
میترا فتحی
مربی بینالمللی هوش هیجانی و اجتماعی
info@MitraFathi. com
در زندگی اجتماعی یعنی وقتی که ما در جمع و گروه زندگی میکنیم، هیچیک از ما نمیتواند بگوید که فقط خودم مهم هستم و فقط اهداف، نیازها و خواستههای من در اولویت است. افرادی که این روش را برای زندگی در اجتماع انتخاب میکنند به خودمحوری و خودشیفتگی دچار هستند. زندگی در جمع آداب مخصوص به خود را دارد که اگر آن را نادیده بگیریم هرج و مرج و آشفتگی پیش میآید. در این مقاله میخواهیم بعضی از رفتارهایی را که در زندگی اجتماعی به دیگران (به گروه) آسیب میزند را برای شما شرح دهیم، سپس بهطور اجمالی بگوییم که تقویت هوش هیجانی و هوش اجتماعی چه تاثیری بر زندگی اجتماعی دارد:
افراد خودمحور.
میترا فتحی
مربی بینالمللی هوش هیجانی و اجتماعی
info@MitraFathi.com
در زندگی اجتماعی یعنی وقتی که ما در جمع و گروه زندگی میکنیم، هیچیک از ما نمیتواند بگوید که فقط خودم مهم هستم و فقط اهداف، نیازها و خواستههای من در اولویت است. افرادی که این روش را برای زندگی در اجتماع انتخاب میکنند به خودمحوری و خودشیفتگی دچار هستند. زندگی در جمع آداب مخصوص به خود را دارد که اگر آن را نادیده بگیریم هرج و مرج و آشفتگی پیش میآید. در این مقاله میخواهیم بعضی از رفتارهایی را که در زندگی اجتماعی به دیگران (به گروه) آسیب میزند را برای شما شرح دهیم، سپس بهطور اجمالی بگوییم که تقویت هوش هیجانی و هوش اجتماعی چه تاثیری بر زندگی اجتماعی دارد:
افراد خودمحور. افرادخود محور کسانی هستند که بر نیازها و مسائل فردی خود متمرکز بوده و نسبت به خواسته و نیاز دیگران بی اعتنا هستند. آنها کارهای خود را بی عیب و نقص میبینند و احساسات دیگران را نسبت به کارهای خود نادیده میگیرند. این افراد مسائل دیگران کوچک و بی اهمیت شمرده و مسائل خود را بزرگ میدانند. این افراد همانهایی هستند که بدون در نظر موقعیت دیگران بر برآوردن درخواست خود توسط آنها اصرار میکنند. آنها بدون در نظر گرفتن آسیبی که به دیگران میزنند، آنطور که دلشان میخواهد رفتار میکنند و میگویند که دیگران باید خود را تغییر دهند و نه من. آنها غالبا بر اساس امیال خود رفتار میکنند و نسبت به اینکه چه کاری به نفع جمع است، بی اعتنا هستند.
افراد خودشیفته. افراد خودشیفته این باور را دارند که همه باید در خدمت آنها باشند. همه باید همیشه دردسترسشان باشند و مهم نیست که آنها در دسترس دیگران باشند یا نه. عمدتا باور دارند که از همه بهتر، داناتر و بالاتر هستند و اجازه دارند که هر نوع رفتار تحقیرآمیزی را در قبال دیگران انجام دهند. در باور آنها همه باید به باورشان احترام بگذارند، اما خود آنها دلیلی نمیبینند که همیشه به باورهای دیگران احترام بگذارند. بنابر این نوع باورها واکنشهایی را از آنها میبینیم که برای دیگران آسیب زننده است. آنها به خود اجازه میدهند که حتی قوانین را زیر پا بگذارند؛ زیرا فکر میکنند که قوانین فقط برای دیگران است.
افراد تحقیرگر. افراد تحقیرکننده آن دسته از افرادی هستند که کمبودها و حقارتهای خود را به دیگران نسبت میدهند. یا آن دسته از افرادی که نقش والد سرزنشگر را برای دیگران بازی میکنند. یا آنهایی که با باورهای مسموم یا متعصبانه بزرگ شدهاند و غالبا مشغول عیبجویی از دیگران هستند. افراد تحقیرگر در جامعهای که زندگی میکنند غالبا دیگران را از خود میرنجانند.
افراد سرزنشگر. افراد سرزنشگر همانهایی هستند که همیشه نقش والد سرزنشگر را بازی میکنند و مشغول به سرزنش و توبیخ دیگران هستند. آنها غالبا نیاز زیادی به اثبات خود دارند. این افراد همانهایی هستند که وقتی خطایی از شما سر میزند شروع به سرزنش وگفتن جملاتی نظیر «دیدی گفتم؟؟!» میکنند.
افراد خودخواه. افراد خودخواه همیشه میگویند که هر کاری را که دلم بخواهد انجام میدهم و هر کاری که میکنم به دیگران ربطی ندارد. در زندگی اجتماعی ما نمیتوانیم بگوییم که من هر کاری میکنم به دیگران ربطی ندارد؛ زیرا وقتی در یک جمع هستیم هم رفتار و احساسات ما بر جمع و هم رفتار و احساسات جمع بر ما تاثیر میگذارد. یعنی در هر جمعی میان افراد و جمع تاثیری متقابل در جریان است.
مهارت همدلی در هوش اجتماعی
یکی از مهارتهای مهمی که هر یک از ما در زندگی گروهی و جمعی باید بهدست آوریم، مهارت همدلی است. اینکه یاد بگیریم که در جمع منافع گروه بر منافع فرد اولویت دارد. اینکه یاد بگیریم که در جمع تاثیر متقابل وجود دارد و هر رفتار ما، بر جمع تاثیر میگذارد. اینکه یاد بگیریم که قبل از هر رفتاری خودمان را جای جمع بگذاریم و آسیبهایی که ممکن است که به جمع بزنیم را به حداقل برسانیم. طبق مشاهدات، جامعه ما در کار گروهی بسیار ضعیف عمل میکند؛ زیرا در هر جمعی به جای منافع و اهداف جمع، خواست و نیاز شخصی اولویت دارد، همدلی پایین است و حد و حدودهای تعریفشدهای وجود ندارد. در یک جمع نمیتوانیم بگوییم که به شما چه که من هر کاری میکنم. جامعه ما فقط اگر همین یک مطلب را یاد بگیرد، عملکردش در کار و زندگی گروهی بهتر میشود.
مهارت یکپارچگی و انسجام درونی در هوش هیجانی. کسانی که این مهارت را کسب میکنند به اخلاق مداری بالایی میرسند. میان رفتار، گفتار و نیت این افراد یکپارچگی وجود دارد. اینطور نیست که آنها حرفی بزنند و خلاف آن رفتار کنند. آنها با رفتار اخلاقی خود در جامعه اعتماد و اعتبار کسب میکنند. آنها کار درست را انجام میدهند، حتی اگر منافعی برایشان نداشته باشد. این افراد حتی اگر موقعیت خود را از دست بدهند باز هم به اصول و ارزشهای اخلاقی خود پایبند میمانند. غالبا از چنین افرادی کمتر به دیگران ضرر میرسد.
مهارت آگاهی و مدیریت هیجانات در هوش هیجانی
با کسب مهارت مدیریت هیجانات، افراد به شناخت کافی از هیجانات خود میرسند و یاد میگیرند که چه برخورد مناسبی را با آنها خود داشته باشند. در این مهارت افراد با انجام تمارین مختلف به توانایی مدیریت هیجانات خود میرسند. کسب این مهارت باعث میشود که از رفتارهای هیجانی آنها کاسته شده، با منطق قویتری رفتار مناسب را انتخاب کرده و انجام دهند. آنها یاد میگیرند که به جای سرکوب هیجانات یا فرار از آنها راههای مناسبتری را برای برخورد با هیجانات پیدا کنند. با کسب این مهارت افراد به آمادگی لازم برای کنترل رفتارهای خود میرسند.
ارسال نظر