استراتژی اقتصاد مقاومتی راهکاری تولیدمحور و مردمنهاد
محمدرضا طالبیان*
اگر قصد دستهبندی کلی تهدیدات دشمنان خارجی به کشورمان را داشته باشیم، میتوان خطرات را در چهار حوزه فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی دستهبندی کرد. استفاده از ابزار نظامی، فرهنگی و سیاسی هم تقریباً دشمنان را ناامید کرده و بنظر میرسد آنها آخرین بخت خود را در استفاده جدی و حداکثری از ابزار اقتصادی میبینند.
در طول این سالها، جمهوری اسلامی ایران در حوزه اقتصادی با برگزیدن استراتژی«مقاومت اقتصادی» کوشیده است تا با انجام برخی اقدامات از قبیل دستیابی به فناوریهای نوین، دور زدن هوشمندانه برخی از تحریمها و گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی خود با کشورهای همسایه و مسلمان، به بیاثر ساختن فشارهای غرب بپردازد که با موفقیتهای خوبی نیز روبه رو شده است.
اگر قصد دستهبندی کلی تهدیدات دشمنان خارجی به کشورمان را داشته باشیم، میتوان خطرات را در چهار حوزه فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی دستهبندی کرد. استفاده از ابزار نظامی، فرهنگی و سیاسی هم تقریباً دشمنان را ناامید کرده و بنظر میرسد آنها آخرین بخت خود را در استفاده جدی و حداکثری از ابزار اقتصادی میبینند.
در طول این سالها، جمهوری اسلامی ایران در حوزه اقتصادی با برگزیدن استراتژی«مقاومت اقتصادی» کوشیده است تا با انجام برخی اقدامات از قبیل دستیابی به فناوریهای نوین، دور زدن هوشمندانه برخی از تحریمها و گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی خود با کشورهای همسایه و مسلمان، به بیاثر ساختن فشارهای غرب بپردازد که با موفقیتهای خوبی نیز روبه رو شده است.
محمدرضا طالبیان*
اگر قصد دستهبندی کلی تهدیدات دشمنان خارجی به کشورمان را داشته باشیم، میتوان خطرات را در چهار حوزه فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی دستهبندی کرد. استفاده از ابزار نظامی، فرهنگی و سیاسی هم تقریباً دشمنان را ناامید کرده و بنظر میرسد آنها آخرین بخت خود را در استفاده جدی و حداکثری از ابزار اقتصادی میبینند.
در طول این سالها، جمهوری اسلامی ایران در حوزه اقتصادی با برگزیدن استراتژی«مقاومت اقتصادی» کوشیده است تا با انجام برخی اقدامات از قبیل دستیابی به فناوریهای نوین، دور زدن هوشمندانه برخی از تحریمها و گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی خود با کشورهای همسایه و مسلمان، به بیاثر ساختن فشارهای غرب بپردازد که با موفقیتهای خوبی نیز روبه رو شده است.
اما با تغییر استراتژی غرب در وضع تحریمها و به زعم مقامات غربی«هدفمند کردن تحریمها»، باید اذعان کرد که«جنگ اقتصادی» از طریق وضع تحریمهای اقتصادی، به «محور اصلی» برخورد غرب با جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. بنابراین در این مقطع، گذر از مرحله «مقاومت اقتصادی» و ایجاد یک«اقتصاد مقاومتی» به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل شده است. با توجه به افزایش فشارهای اقتصادی نظام سلطه و نیز آمادگی فراوان کشور برای جهش و پیشرفت، رویکرد«مقاومت اقتصادی» کارایی لازم را ندارد زیرا به صورت دایم و مقطعی به دنبال رفع آثار سوء آفند دشمن در حوزه اقتصاد بودن، شرایط جهش کشور را فراهم نمیکند.
ازاینرو طرح استراتژی«اقتصاد مقاومتی» ضروری به نظر میرسد تا بتوان تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد و زمینه جهش کشور را فراهم نمود.
نخستین تفاوت اصلی استراتژی«اقتصاد مقاومتی» با «مقاومت اقتصادی» که تاکنون مورد استفاده بوده و هست، راباید تدوین شاخصهها، ابعاد و لایههای فراوان و مختلفی دانست.برای دستیابی به این تحول، اقتصاد کشور نیازمند اصلاح ساختار جدی است.
علیالخصوص حوزه معیشت مردم و نیازهای اساسی خانوار(به طور مشخص مسکن، خوراک و بهداشت) در ساختار جدید باید کاملاً از هرگونه نوسان و ناامنی بدور بوده و برای همه سطوح از توانمندی اقتصادی به نحو رضایتبخشی در دسترس باشد.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب اقتصاد مقاومتی یعنی آنکه زیرساختها، تصمیمات و سیاستهای اقتصادی به گونهای طرحریزی شود که اقتصاد را به سمت و سویی حرکت دهیم که با تکانههای اقتصادی، تحریمها ونوسانات مکرر اقتصاد، دچار آسیب نشود و یا کمترین آسیب را ببینند. برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی باید وابستگیهای خارجی کاهش یابد و بر تولید داخلی کشور و تلاش برای خوداتکایی تاکید شود. در شرایط حال حاضر باید تدبیری اندیشید که ستونهای اقتصاد کشور به نحوی تقویت و چینش شوند که اصولاً در برابر هر نوع حمله و آفندی مقاوم بوده و ثبات خود را از دست ندهند.
حمایت از تولید ملی و کارآفرینی، توجه به نخبگان و استفاده از فناوریهای نوین، محدودسازی اقتصاد دولتی، مردمی کردن اقتصاد، ایجاد زمینه عدم وابستگی اقتصاد به سرمایههای ملی و در آمدهای حاصله از خام فروشی همچون نفت، مهار فساد و استقلال اقتصادی از جمله سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.
نگاه ویژه به بحث کارآفرینی و شرکتهای دانشبنیان ازدیگر شاخصههای اقتصاد مقاومتی است، کارآفرینی یکی از ضروریترین نیازهای امروز جامعه است، فرصتهای شغلی در جامعه ما، رو به کاهش است بنابراین باید به سمت و سوی ارزشآفرینی،کار خلاق ونوین برویم.
در وهله اول باید چینشها به نحوی تغییر کنند تا به یک اقتصاد«تولید محور» دست پیدا کنیم. باید کاری کرد تا هرگونه افزایش ارزش و تولید ثروت در اقتصاد کشور از طریق «تولید» صورت بگیرد. حل مشکل پائین بودن رشد اقتصادی، بیکاری و بالا بودن نرخ تورم در ابتدا از طریق «تولید» صورت خواهد گرفت.
این در حالی است که در شرایط حاضر، ساز و کارهای دستگاه اقتصاد کشور به نحوی رقم خورده است که «صرفه اقتصادی» فعالیتهای «غیرتولیدی» از فعالیتهای «تولیدی» بیشتر است. از اینرو دستاورد مشهود و مهم اقتصاد مقاومتی، کارآفرینی است ودر نهایت اشتغالزایی و خلق ثرورت است که در نتیجه اقتصاد کشور از حالت تدافعی و مقاومتی بیرون آمده و آرایش تهاجمی به خود میگیرد.
در اینجا ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در اقتصاد «افزایش ارزش» در حالت کلی از دو طریق قابل حصول است. یکی از طریق انجام کار یا فعالیت مولد که نتیجه آن ایجاد «ارزش افزوده» است. برای مثال وقتی یک لیتر نفت خام در اثر انجام فعالیتهائی به بنزین یعنی مادهای مرغوبتر تبدیل میشود در اینجا گفته میشود که ارزش افزوده ایجاد شده است و قطعاً قیمت یک لیتر بنزین از یک لیتر نفت خام بالاتر بوده و مابهالتفاوت این قیمتها همان ارزش افزوده ایجاد شده است. اما در حالت دوم وقتی یک قطعه زمین(برای مثال) در اثر دسترسی به خدمات دچار افزایش قیمت میشود و صاحب زمین، آنرا با دوبرابر قیمت خرید به فروش میرساند، این افزایش ارزش به عنوان «ارزش مازاد» نام گرفته و حاصل کار و فعالیت و تولید نمیباشد.
نکته قابل توجه این است که برای رسیدن به اقتصاد مولد یا تولید محور هرنوع افزایش ارزش از نوع «ارزش مازاد» باید از بین رفته و از نوع «ارزش افزوده» باید تقویت و تشویق شود. بنابراین قدم اول برای رسیدن به اقتصاد مولد از بین بردن بستر انجام تمام فعالیتهای غیرمولد اقتصادی است.
زیرا تا زمانیکه امکان انجام این قبیل از فعالیتها وجود داشته باشد، فعالین اقتصادی با توجه به کمریسک بودن و پرمنفعت بودن آنها به سمت انجام فعالیت تولیدی نخواهند رفت و ماحصل چنین اقتصادی جز بیکاری فراوان، رشد اقتصادی ناچیز و گاهی منفی و همچنین تورم نخواهد بود.
*دبیرکل خانه صنعت، معدن وتجارت استان اصفهان
اگر قصد دستهبندی کلی تهدیدات دشمنان خارجی به کشورمان را داشته باشیم، میتوان خطرات را در چهار حوزه فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی دستهبندی کرد. استفاده از ابزار نظامی، فرهنگی و سیاسی هم تقریباً دشمنان را ناامید کرده و بنظر میرسد آنها آخرین بخت خود را در استفاده جدی و حداکثری از ابزار اقتصادی میبینند.
در طول این سالها، جمهوری اسلامی ایران در حوزه اقتصادی با برگزیدن استراتژی«مقاومت اقتصادی» کوشیده است تا با انجام برخی اقدامات از قبیل دستیابی به فناوریهای نوین، دور زدن هوشمندانه برخی از تحریمها و گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی خود با کشورهای همسایه و مسلمان، به بیاثر ساختن فشارهای غرب بپردازد که با موفقیتهای خوبی نیز روبه رو شده است.
اما با تغییر استراتژی غرب در وضع تحریمها و به زعم مقامات غربی«هدفمند کردن تحریمها»، باید اذعان کرد که«جنگ اقتصادی» از طریق وضع تحریمهای اقتصادی، به «محور اصلی» برخورد غرب با جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. بنابراین در این مقطع، گذر از مرحله «مقاومت اقتصادی» و ایجاد یک«اقتصاد مقاومتی» به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل شده است. با توجه به افزایش فشارهای اقتصادی نظام سلطه و نیز آمادگی فراوان کشور برای جهش و پیشرفت، رویکرد«مقاومت اقتصادی» کارایی لازم را ندارد زیرا به صورت دایم و مقطعی به دنبال رفع آثار سوء آفند دشمن در حوزه اقتصاد بودن، شرایط جهش کشور را فراهم نمیکند.
ازاینرو طرح استراتژی«اقتصاد مقاومتی» ضروری به نظر میرسد تا بتوان تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد و زمینه جهش کشور را فراهم نمود.
نخستین تفاوت اصلی استراتژی«اقتصاد مقاومتی» با «مقاومت اقتصادی» که تاکنون مورد استفاده بوده و هست، راباید تدوین شاخصهها، ابعاد و لایههای فراوان و مختلفی دانست.برای دستیابی به این تحول، اقتصاد کشور نیازمند اصلاح ساختار جدی است.
علیالخصوص حوزه معیشت مردم و نیازهای اساسی خانوار(به طور مشخص مسکن، خوراک و بهداشت) در ساختار جدید باید کاملاً از هرگونه نوسان و ناامنی بدور بوده و برای همه سطوح از توانمندی اقتصادی به نحو رضایتبخشی در دسترس باشد.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب اقتصاد مقاومتی یعنی آنکه زیرساختها، تصمیمات و سیاستهای اقتصادی به گونهای طرحریزی شود که اقتصاد را به سمت و سویی حرکت دهیم که با تکانههای اقتصادی، تحریمها ونوسانات مکرر اقتصاد، دچار آسیب نشود و یا کمترین آسیب را ببینند. برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی باید وابستگیهای خارجی کاهش یابد و بر تولید داخلی کشور و تلاش برای خوداتکایی تاکید شود. در شرایط حال حاضر باید تدبیری اندیشید که ستونهای اقتصاد کشور به نحوی تقویت و چینش شوند که اصولاً در برابر هر نوع حمله و آفندی مقاوم بوده و ثبات خود را از دست ندهند.
حمایت از تولید ملی و کارآفرینی، توجه به نخبگان و استفاده از فناوریهای نوین، محدودسازی اقتصاد دولتی، مردمی کردن اقتصاد، ایجاد زمینه عدم وابستگی اقتصاد به سرمایههای ملی و در آمدهای حاصله از خام فروشی همچون نفت، مهار فساد و استقلال اقتصادی از جمله سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.
نگاه ویژه به بحث کارآفرینی و شرکتهای دانشبنیان ازدیگر شاخصههای اقتصاد مقاومتی است، کارآفرینی یکی از ضروریترین نیازهای امروز جامعه است، فرصتهای شغلی در جامعه ما، رو به کاهش است بنابراین باید به سمت و سوی ارزشآفرینی،کار خلاق ونوین برویم.
در وهله اول باید چینشها به نحوی تغییر کنند تا به یک اقتصاد«تولید محور» دست پیدا کنیم. باید کاری کرد تا هرگونه افزایش ارزش و تولید ثروت در اقتصاد کشور از طریق «تولید» صورت بگیرد. حل مشکل پائین بودن رشد اقتصادی، بیکاری و بالا بودن نرخ تورم در ابتدا از طریق «تولید» صورت خواهد گرفت.
این در حالی است که در شرایط حاضر، ساز و کارهای دستگاه اقتصاد کشور به نحوی رقم خورده است که «صرفه اقتصادی» فعالیتهای «غیرتولیدی» از فعالیتهای «تولیدی» بیشتر است. از اینرو دستاورد مشهود و مهم اقتصاد مقاومتی، کارآفرینی است ودر نهایت اشتغالزایی و خلق ثرورت است که در نتیجه اقتصاد کشور از حالت تدافعی و مقاومتی بیرون آمده و آرایش تهاجمی به خود میگیرد.
در اینجا ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در اقتصاد «افزایش ارزش» در حالت کلی از دو طریق قابل حصول است. یکی از طریق انجام کار یا فعالیت مولد که نتیجه آن ایجاد «ارزش افزوده» است. برای مثال وقتی یک لیتر نفت خام در اثر انجام فعالیتهائی به بنزین یعنی مادهای مرغوبتر تبدیل میشود در اینجا گفته میشود که ارزش افزوده ایجاد شده است و قطعاً قیمت یک لیتر بنزین از یک لیتر نفت خام بالاتر بوده و مابهالتفاوت این قیمتها همان ارزش افزوده ایجاد شده است. اما در حالت دوم وقتی یک قطعه زمین(برای مثال) در اثر دسترسی به خدمات دچار افزایش قیمت میشود و صاحب زمین، آنرا با دوبرابر قیمت خرید به فروش میرساند، این افزایش ارزش به عنوان «ارزش مازاد» نام گرفته و حاصل کار و فعالیت و تولید نمیباشد.
نکته قابل توجه این است که برای رسیدن به اقتصاد مولد یا تولید محور هرنوع افزایش ارزش از نوع «ارزش مازاد» باید از بین رفته و از نوع «ارزش افزوده» باید تقویت و تشویق شود. بنابراین قدم اول برای رسیدن به اقتصاد مولد از بین بردن بستر انجام تمام فعالیتهای غیرمولد اقتصادی است.
زیرا تا زمانیکه امکان انجام این قبیل از فعالیتها وجود داشته باشد، فعالین اقتصادی با توجه به کمریسک بودن و پرمنفعت بودن آنها به سمت انجام فعالیت تولیدی نخواهند رفت و ماحصل چنین اقتصادی جز بیکاری فراوان، رشد اقتصادی ناچیز و گاهی منفی و همچنین تورم نخواهد بود.
*دبیرکل خانه صنعت، معدن وتجارت استان اصفهان
ارسال نظر