سهم زنان سیاهپوست از پیروزی هیلاری
Kimberly Foster
مترجم: مریم رضایی
صرف نظر از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر، تاریخ هیلاری کلینتون را به عنوان اولین زنی که توانست نماینده اصلی یک حزب بزرگ در این کشور باشد، به خاطر خواهد سپرد و این یک شاهکار عظیم است. چند روز پیش، مجمع ملی حزب دموکرات در فیلادلفیا این پیروزی او را جشن گرفته بود. محبوبترین و محترمترین چهرههای حزب جمع شده بودند تا اعتبار و تعهد وزیر امور خارجه سابق آمریکا را تحسین کنند. کلینتون در سخنرانی عمومی خود میخواست تاکید کند پیروزی او چه معنایی برای دختران و زنان آمریکا دارد.
Kimberly Foster
مترجم: مریم رضایی
صرف نظر از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر، تاریخ هیلاری کلینتون را به عنوان اولین زنی که توانست نماینده اصلی یک حزب بزرگ در این کشور باشد، به خاطر خواهد سپرد و این یک شاهکار عظیم است. چند روز پیش، مجمع ملی حزب دموکرات در فیلادلفیا این پیروزی او را جشن گرفته بود. محبوبترین و محترمترین چهرههای حزب جمع شده بودند تا اعتبار و تعهد وزیر امور خارجه سابق آمریکا را تحسین کنند. کلینتون در سخنرانی عمومی خود میخواست تاکید کند پیروزی او چه معنایی برای دختران و زنان آمریکا دارد. او در برابر جمعیتی مسحور شده اعلام کرد: «وقتی هر مانعی در آمریکا برداشته میشود، راه برای همه هموار است.»
این بار نوبت او بود سفری را که در سال 2008 به دست باراک اوباما، سناتور وقت، متوقف شده بود، ادامه دهد. کلینتون بعد از حذف شدن از رقابت انتخابات ریاست جمهوری در آن دوره، به دنیا اعلام کرد سقف شیشهای تبعیض که مدتها است جلوی پیشرفت زنان را گرفته، اکنون 18 میلیون ترک برداشته است. اشاره او به تعداد آرایی بود که در مرحله اول انتخابات به دست آورده بود. کلینتون بعد از پذیرش کاندیداتوری خود در مرکز«ولز فارگو» در فیلادلفیا، طوری واکنش نشان داد که به همگان بفهماند بالاخره پیروزی را به دست آورده است. او در نطق خود اعلام کرد: «وقتی سقفی وجود ندارد، آسمان سقف ما است.» اما با این که پیروزی کلینتون نقطه عطفی برای همه زنان آمریکا محسوب میشود، هنوز سوالاتی مطرح است مبنی بر این که این پیروزی برای چه کسانی میتواند پیامآور تغییر باشد. پاسخ این سوال برای زنان سیاهپوستی که داخل و خارج از عرصه سیاست برای دیده شدن و امنیت خود میجنگند، مشخص نیست؛ در نتیجه، برخی افراد احساسات مبهمی نسبت به پیروزی بزرگ کلینتون دارند و انتظارات در مورد این که او نماینده چه کسی خواهد بود، پایین است. هر گونه عدم اعتماد به نفس زنان سیاهپوست در پیشرفتی که میتواند درها را به روی همه بگشاید، ریشه در تاریخ نژادپرستی دارد که از زمان «جنبش حق رای زنان» آنها را برای احقاق حقوق خود در فعالیتهای مهم سیاسی به حاشیه رانده است. زنان سفیدپوست و سیاهپوست آمریکایی به ندرت در کنار هم احقاق حق و جلب حمایت کردهاند.
وقتی زنان سفیدپوست میتوانند تصویب نوزدهمین الحاقیه قانون اساسی آمریکا در سال 1920 را که به آنان حق رای میداد جشن بگیرند، زنان سیاهپوست هنوز مجبورند کمپین و تشکیلات راهاندازی کنند، در حالی که دههها قبل از آن که از توانایی رای دادن خود مطمئن شوند، مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند. اگرچه اقدامات زنان سیاهپوست در هر جنبش فمینیستی مفید بوده، اما آنها مجبور بودهاند برای اثبات این واقعیت بجنگند. بورلی گای شفتال، در مقدمه کتاب خود در مورد سیاهپوستان به نام «کلمات آتش» مینویسد: «تاریخ فمینیسم آمریکایی در اصل داستانی در مورد اقدامات قهرمانانه زنان سفیدپوست بوده است.»به گفته اولین سیمی ین (Evelyn Simien)، استاد علوم سیاسی دانشگاه کانکتیکت و نویسنده کتاب «اولینهای تاریخ،» نامزد رسمی حزب دموکرات نمیتواند از گذشته فرار کند و جلوهای که او از موج دوم انحصاری برابریطلبی زنان دارد، ظلم و ستم به هم پیوستهای را که زنان سیاهپوست با آن مواجه بودهاند، به آنان یادآوری میکند.
سیمی ین میگوید: «برای برخی زنان سیاهپوست، کلینتون یک زن سفیدپوست دیگر با امتیاز ویژه است که وارد کاخ سفید میشود. زنان سیاهپوست همواره زنان سفیدپوست را در این نوع رابطه طبقهبندی شده دیدهاند که به موجب آن امتیاز بیشتر و منابع اقتصادی غنیتری در اختیار دارند تا بتوانند اهداف زندگی و شغل خودشان را دنبال کنند. مطمئنا هیلاری کلینتون نیز همین گونه است.» جادا پتن 18 ساله با این نظر موافق است. او به عنوان نماینده برنی در مجمع ملی حزب دموکرات حضور یافت. پتن از شهر کوچکی در ایالت آرکانزاس آمده و بدون کمکهای مالی از سوی حامیان سندرز توانایی مالی پرداخت هزینههای این سفر را نداشت. او حتی برای این سفر از بخشی از پسانداز خود برای شهریه سال اول دانشگاه سنت لوییس استفاده کرده است. حضور در برنامه تبلیغاتی نامزد مورد نظرش اولویت او بود و معرفی کلینتون به عنوان نامزد رسمی حزب دموکرات یک ضربه محسوب میشود. پتن میداند جنسیتگرایی وجود دارد، اما در این شرایط چندان برای او مهم نیست. آن سقف شیشهای که بارها از آن صحبت شده، در ذهن او وجود ندارد و میگوید: «همیشه میدانستم که زنان میتوانند این کار را انجام دهند.»
بزرگترین تردید او این است که کلینتون آنقدر از نگرانیهای اقتصادی مردم متوسط دور است که نمیتواند نامزد مناسبی باشد. پتن میگوید: «من میدانم تقلا کردن و فقیر بودن چگونه است.»هیلاری کلینتون چنین تجربهای ندارد. او در منطقه متمول «پارک ریج» ایالت ایلینوی بزرگ شده است. تامارا کیت، گزارشگر رادیوی ملی آمریکا، شرایط بزرگ شدن و تربیت او را مثل «رشد کردن در یک نقاشی اثر نورمن راکول» توصیف کرده است. این سابقه و نیز سابقه انتخاباتی کلینتون، پتن را محتاط میکند؛ «او مطمئنا برای میلیاردرهای آمریکا جذابیت بیشتری نسبت به فقرا دارد.» به همین دلایل، او مطمئن نیست که پاییز امسال به کلینتون رای میدهد یا نه. با وجود عدم اطمینان این نوجوان، دیگر زنان سیاهپوست آمریکا به کلینتون رای خواهند داد. اگر دو انتخابات ریاست جمهوری گذشته و نتایج اولیه آرای امسال ملاک باشد، این اتفاق با تعداد بسیار بالایی میافتد. از زمان تصویب «قانون حقوق مدنی» در سال 1964، زنان سیاهپوست رایدهندگان قابل اطمینانی برای دموکراتها بودهاند و در سالهای 2008 و 2012 بیش از هر گروه جمعیتی دیگری به دموکراتها رای دادهاند.
پتن یادآوریکننده مهمی است مبنی بر این که احساسات نسبت به کلینتون در میان همه زنان سیاهپوست یکسان نیست. سیمی ینمیگوید: «ما در این گروهها باید نگاه دقیقتری به سن، نسل و دوستان آنها داشته باشیم.» تقسیمبندی نسلی مشخصی وجود دارد. احتمال این که رایدهندگان سیاهپوست زیر 30 سال نسبت به همتایان مسنتر خود به سندرز رای میدادند بیشتر بود. زنان سیاهپوست بالاتر از 45 سال وفادارترین رایدهندگان به کلینتون هستند و همین گروه سهم رو به رشدی از رایدهندگان به دموکراتها را تشکیل میدهند. به هر حال، سیمی یناشاره میکند که وفاداری و تعهدات ایدئولوژیک نسبت به حزب دموکرات اختلاف نظر رایدهندگان را از بین نمیبرد. بعید است همه گروههای زنان سیاهپوست نسبت به پیروزی کلینتون همان حس غرور و افتخاری را داشته باشند که نسبت به پیروزی باراک اوباما در سال 2008 داشتند. ملیسا رابینز یکی از این افراد است. این سرباز سابق ارتش، فعال سیاسی و مادر چهار فرزند که 43 سال دارد، خود را یکی از رایدهندگان اوباما توصیف میکند که در آن زمان از خوشحالی عرش را سیر کرده بود. او آنقدر هیجانزده بود که روز رایگیری در 4 نوامبر 2008 اولین نفر در صف رایدهندگان بود. رابینز با یادآوری کمپین تبلیغاتی که هدفش بازگرداندن امید و تغییر به چشمانداز سیاسی کشور بود، میگوید: «احساس کودکی را داشتم که در فروشگاه آبنبات است.» او هم مانند پتن هنوز در مورد رای دادن به کلینتون تصمیم نهایی نگرفته است و میگوید: «نمیدانم آیا خرد شدن آن سقف شیشهای معنایی بیشتر از این برای من دارد یا نه.»اولویتهای سیاسی و عدم تعصب رابینز موارد غیرمنتظرهای نیستند. به عقیده سیمین، هویت نژادی یک زن سیاهپوست بیشتر از جنسیت او بر رای دادنش تاثیر میگذارد. نیازهای زنان سیاهپوست با نیاز زنان نژادهای دیگر فرق دارد و بنابراین نمیتوان آنها را به یک برنامه مشترک جنسیتی تفکیک کرد.
به گفته لی ریگوئر، استاد سیاست عمومی مدرسه کندی دانشگاه هاروارد، شهرت قانونی هیلاری کلینتون، به واسطه ارتباط او با سیاستهای سازماندهی شده در دهههای 80 و 90 که بر زنان سیاهپوست و جوامعی که عضو آن هستند تاثیر نامناسبی گذاشت، همچنان خدشهدار است. کلینتون زمانی که قانون مخرب اصلاحات رفاهی توسط شوهرش به امضا رسید، بانوی اول آمریکا بود و نتیجه تصویب این قانون کشاندن خانوادههای بیشتر به سوی فقر مهارنشدنی بود. این که زنی را مسوول اشتباهات همسرش بدانیم کاری اشتباه و احتمالا جنسیتگرایانه است، اما کلینتون در تصویب «قانون کنترل جرائم خشونتآمیز و اجرای قانون» نیز نقش فعالی داشت. در سال 1996 او مردان سیاهپوست جوان را «ابرغارتگران» خواند و آنها را «کودکانی که هیچ وجدان و احساسی ندارند» توصیف کرد که باید به زانو درآیند. این اظهارات و نقش کلینتون در تقویت مجمتع صنعتی زندانداری باعث درنگ رابینز میشوند. او توضیح میدهد: «مردان و زنانی را میشناسد که 30 تا 40 سال در زندان بودهاند؛ خانوادههایی که از هم پاشیدهاند و پدران و پسرانی که در زندان پوسیدهاند. نمیتوانم چشمم را روی این موضوع ببندم.»
اما کلینتون اکنون در صدد جبران است. به خاطر فعالان و سازماندهندگان سیاسی، او مجبور شده شفافیتهای گسترده در اداره زندان ها و اصلاحات قوانین جزایی را مورد توجه قرار دهد. او بعد از روبهرو شدن با اشلی ویلیامز، یک فعال زن سیاهپوست، در یک خیریه در ماه فوریه، بهدلیل مطرح کردن تئوری اشتباه «ابرغارتگران» اظهار تاسف کرد. اکنون کلینتون علاوه بر رقابت برای به دست آوردن رای زنان سیاهپوست، باید اعتماد آنها را نیز جلب کند. کمپین کلینتون تلاش کرده تصریح کند که توجه او به زنان سیاهپوست از سخن گفتن فراتر میرود. بارزترین نشانه تایید کار و منافع سیاسی زنان سیاهپوست، در دومین شب مجمع ملی حزب دموکرات رخ داد. 9 زنی که فرزندان آنها در خشونتهای تیراندازی کشته شده بودند و آنها را «مادران جنبش» نامیدند، روی صحنه آمدند تا مصیبت خود را یادآوری و همدردی کلینتون را جلب کنند. آنها اعلام کردند که کلینتون با آنها دیدار خصوصی داشته و از آنها دعوت کرده ماجرای خود را در کمپین با دیگران به اشتراک بگذارند. التهاب و بیریایی آنها میتوانست احساسات ناخوشایند بسیاری افراد نسبت به تغییر رویه فرصتطلبانه کلینتون در مورد مسائل روز، را تخفیف دهد. رابینز امیدوار است این نمایشها واقعی باشد. او میگوید: «میخواهم باور کنم او صدای آنها را شنیده است.» از سوی دیگر، پتن این نمایش سیاسی را دوست ندارد و آن را ناخوشایند میداند.
ریگوئر تایید میکند که نمیتوان اهمیت تاریخی اعلام نام هیلاری کلینتون به عنوان نامزد نهایی حزب دموکرات را انکار کرد؛ «در فضای یک تاریخ سیاسی بزرگتر، این اتفاق بسیار تاریخی است و باید این گونه با آن رفتار شود.» اما مسوولیت او این است که به کشمکشهای داخلی که برخی زنان سیاهپوست با آن مواجهند رسیدگی کند.این تجربیات زنده زنان سیاهپوست که نمیگذارد آنها خود را هیلاری آینده ببینند، بازتاب درگیریهای زیادی است که در خطوط مقدم طبقهبندی اجتماعی، نژادپرستی و جنسیتگرایی با آن مواجه هستند. کلینتون باید مسائل تاریخی زیادی را رمزگشایی کند؛ مسائلی که بسیاری از آنها را خودش ایجاد کرده است. هیلاری آرای سیاهپوستان را به دست خواهد آورد، اما به دست آوردن اعتماد پایدار نیازمند آن است که به نیاز زنان سیاهپوست توجه مداوم نشان دهد. حسن نیت بدون ثبات ایجاد نمیشود.
منبع: Fortune
ارسال نظر