رابطه حقوق شهروندی و بلندمرتبه سازی
دکتر حمیده امکچی
مدیر گروه مطالعاتی مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران
ساختوساز بناها بهویژه هنگامی که یک طبقه یا در قطعهای مستقل و برای استفادههای شخصی ساخته شده باشند، دامنه اثرگذاریشان در حوزههای محدودتر و عرصههای خصوصیتری مطرح میشوند؛ اگرچه اینگونه ساختمانها را هم باید دارای اثرات جانبی فراتر از حوزه بلافصلشان دانست. اما مجتمعهای ساختمانی و بناهای مرتفع یا بلندمرتبهسازیها پیش از هر نوع دیگر از بناها بر محیط اطراف خود اثر میگذارند و مباحثشان به عرصههای جمعی و حقوق عمومی شهروندان کشیده شده و حوزهای برای تعامل منافع فردی با حقوق جمعی شهروندان بهشمار میآید.
دکتر حمیده امکچی
مدیر گروه مطالعاتی مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران
ساختوساز بناها بهویژه هنگامی که یک طبقه یا در قطعهای مستقل و برای استفادههای شخصی ساخته شده باشند، دامنه اثرگذاریشان در حوزههای محدودتر و عرصههای خصوصیتری مطرح میشوند؛ اگرچه اینگونه ساختمانها را هم باید دارای اثرات جانبی فراتر از حوزه بلافصلشان دانست. اما مجتمعهای ساختمانی و بناهای مرتفع یا بلندمرتبهسازیها پیش از هر نوع دیگر از بناها بر محیط اطراف خود اثر میگذارند و مباحثشان به عرصههای جمعی و حقوق عمومی شهروندان کشیده شده و حوزهای برای تعامل منافع فردی با حقوق جمعی شهروندان بهشمار میآید. به همین خاطر نیز شاید در حد مباحث فنی و مهندسی لازم یا حتی بیش از آن بحث در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی را برمیانگیزد.
اگر بررسی اثرات جانبی یک بنای کوچک و غیرمرتفع در حوزه پیرامونی استقرارش عموما در دو بعد سنجیده شود، برای ابنیه مرتفع طبیعی است که بعد دیگری در ارتفاع هم به آن افزوده شود؛ امری که موجب میشود اثراتش بر گستره وسیعتری سنجیده شود. به همین مناسبت بخش مهمی از ضوابط و مقررات ساخت و سازهای بلندمرتبه به ارزیابی و تامین جنبههای اجتماعی و حق جمعی در استقرار یک بنای بلند اختصاص مییابد.اصولا توجه به جنبههای عمومی و حقوق شهروندی در ساخت و برپا شدن یک بنای بلند از این حیث مطرح میشود که در عین لزوم رعایت حقوق هر فرد در بهرهمندی از حق مالکیت خود بر زمین و مختار بودن وی در چگونگی بهرهبرداری از آن- از حیث نوع کاربری که برای بنا انتخاب میشود و میزان تراکمی که برای توده ساخته شده، منظور میشود- لزوم توجه به حقوق جمعی سایر شهروندان و ساکنان یک ناحیه شهری و اثراتی است که یک بنای بلند بر فواصلی بعید در پیرامون خود برجای نهاده و بر حق دیگران فراتر از حق مالکیت فرد بر قطعهای که پرتراکم و بلند ساخته شده اثر میگذارد. به همین مناسبت نیز در همه کشورها به ضوابط مفصل و مدون در چگونگی مکانیابی و استقرار این نوع ابنیه بر میخوریم که بعد از تشدید گرایش به ساخت این نوع بناها مجبور به تدوین و تدارک آن به منظور رعایت حقوق شهروندان در عرصههای عمومی و فضاهای شهری درعین احترام به حق مالکیت فرد سازنده بلندمرتبه شدهاند.
اصولا ساخت و سازهای پرتراکم و بلندمرتبه گرایشی جدید نیست، بلکه از گذشتههای دور این خواست برای هرچه بلندتر و مرتفعتر ساختن وجود داشت. نمیدانیم این خواست چقدر برای دیدن دوردستها و چقدر برای دیدهشدن از دوردستها بوده، اما انگیزه این کار در گذشته هرچه بوده، خود را در تلاشی پیوسته برای هرچه بلندتر ساختن بناها نمایانده است. اهداف مختلفی این گرایشها را پشتیبانی میکرد، اما با توجه به اینکه در گذشته اغلب بناهای مرتفع- یا به تعبیر سادهتر بلندتر از بناهای افراد معمول جامعه- مربوط به حوزه اقتدار و نبوغی برای القای حس سلطه به محیط اطرافش بود، میتوان به الگوهای تاثیرگذار بر این جریان توجه داشت و انگیزههای محرک آن را جستوجو کرد، اما فارغ از اینکه این نوع ابنیه عموما با چه هدفی و چه کاربردی ساخته میشدند، میزان ارتفاع یافتنشان رابطه مستقیم و مثبتی با روند بهبود تکنولوژی ساختوسازها و فنون و ابزارهای ساختمانی داشته و با آن تبیین میشد، فرآیندی که بعد از فراگیرتر شدن که معمولا با کاهش هزینههای مربوط به استفاده از این تکنولوژیها همراه بوده و برای بسیاری استفاده از آن را امکانپذیر ساخته و آن را از انحصار نخبگان درآورده و امکان کاربست آن را برای بسیاری که در گذشته برایشان امکانپذیر نبود، فراهم ساخت. امری که به رواج بیشتر این نوع ساخت و سازها منجر شده و بر تعدادشان افزوده است. زیرا با تامین پایداری ابنیه و جلوگیری از خطر فرو ریختن ابنیه به سبب فقدان برخورداری از سازهای مناسب، دیگر با هزینههای در حد استطاعت بسیاری، امکان اوجگیری و افزایش ارتفاع بنا برای بسیاری فراهم آمد که شاید این بار انگیزههای دیگری در گرایش به ساخت و سازهای پرتراکمتر نیز مطرح میشد که در گذشته این انگیزهها عمده نبود.
با توجه به آنچه اشاره شد و سهلالوصول بودن دستیابی به تکنولوژی ساخت و سازهای پرتراکمتر و مرتفعتر برای عموم طبیعی است که با ساخت ابنیه مرتفع بیشتری نسبت به قبل مواجه باشیم و بناهای بیشتری در این رقابت سربرافرازند؛ امری که هرچه بیشتر به معنای تاثیرگذاری بلندمرتبهها بر محیط اطراف و حقوق شهروندان در عرصههای عمومی و فضاهای شهری است و نتیجه آن را بر تدارک ضوابط و مقررات دقیقتر برای کنترل یا کاهش اثرات منفی حق ساخت و سازهای پرتراکمتر توسط برخی بر حقوق سایرین که از آن تاثیر میپذیرند، میبینیم. موضوعی که در تعامل میان حق فردی مالکیت بر زمین و حق جامعه در برخورداری از فضای زیستی و سکونت مناسب و شایسته انسانی بهعنوان دو سوی این معادله تعیین میشود. تعاملی که در سویه نخست با انگیزههای اقتصادی مالک زمینی و دستیابی به روشهایی که برای حداکثر کردن آن تلاش میکند تقویت میشود و ظرفیتهای تکنولوژیک هم حصول آن را ممکن میسازد. در سویه مقابل حقوق شهروندان در فضای عمومی با تکیه بر حق انسانها (شهروندان) در برخورداری از محیط زندگی ایمن، سالم، شاداب و سرزنده، با امکان دسترسی به زیرساختها و خدمات شهری مناسب - که با بارگذاری زیاد توسط ساختوسازهای پرتراکم به خطر نیفتاده باشد - تعریف میشود، امری که با انگیزههای اجتماعی و حقوقی (حقوق انسانی) دنبال میشود. فرآیندی که در بسیاری از کشورها با تشدید روند بلندمرتبهسازی تدریجا به آن توجه شده و منجر به فراهم شدن مجموعه مصوبات و مقررات لازمالاجرا برای تامین حقوق جمعی شهروندان در عرصههای عمومی شده است.
امروزه با خارج شدن و دور شدن از دورانی که ابنیه مرتفع بسیار محدود و در دایره خواست و توان عده معدودی بود، اکنون با موجی از این نوع ساختوسازها مواجهایم که با توجه به انگیزههای محرک آن به نظر نمیرسد با کاهش آن در آینده مواجه باشیم؛ بنابراین برای دنیایی با ساختوسازهای پرتراکمتر و بناهای مرتفعتر باید آماده باشیم و برای افزایش مطلوبیتهای آن از یکسو و کاهش پیامدهای مختلف اجتماعی و کالبدی آن در زیستگاههای انسانی تدارک کافی و موثر ببینیم.اما چرا گرایش به ساختوسازهای پرتراکمتر را سرنوشت محتوم سکونتگاهها و راهی بیبازگشت میدانیم. نخستین دلیل آن عدمامکان عرضه زمین و دستیابی به پهنههای مناسب توسعه و برپایی سکونتگاههای جدید یا گسترششان با توجه به افزایش جمعیت از یکسو و محدودیت در یافتن زمینهای مناسب، بهخصوص با توجه به رقابتی است که با سایر کاربریهای عمده با شکلگیری سکونتگاهها بر سر زمین از سوی دیگر وجود دارد. نخستین دلیلی که مورد اشاره قرار گرفت از جامعیتی برای در بر گرفتن کلیه دلایل دیگر در خود برخوردار است که به راحتی آنها را توضیح میدهد. چنانچه در عرصه سکونتگاههای موجود هم ویژگیهای منحصربهفرد محدوده مرکز تجاری (CBD) شهرها و با توجه به ویژگیهای منحصربهفرد و تجمیعشده در آن دارای مزیتهای بیبدیلی است که رقابت بر سر زمینهای این حوزه ساختوساز در بالاترین تراکم ممکن در آنها را الزامی میسازد، همینطور راستههای تجاری، بازارهای خطی در کنار بعضی معابر (که دسترسی مناسبی را برای هر قطعه فراهم میسازد) از همین نقش و... برای بهره گرفتن هرچه بیشتر از هر قطعه (ساخت پرتراکمتر) برخوردارند.همچنانکه استقرار در محلات پرآوازه و دارای اعتبار چنان تقاضایی را به این محلات القا کرده است که برای پاسخگویی به این تقاضاها طبیعی است در حداکثر تراکم ممکن ساخته شود. اما توضیح این گرایش با تقاضای «فزاینده» بخشی از این فرآیند را توضیح میدهد، اما تقویت و نقشپذیری بیشتر بخش ساختمان و انگیزههای اقتصادی بازیگران این بخش اقتصادی در حداکثر استفاده از یکی از نهادههای مهم در تولید ساختمان یعنی زمین را نباید در این روند نادیده گرفت و باید از غلبه انگیزههای اقتصادی بر حقوق شهروندی با ضوابط و مقررات لازم پیشگیری کرد.
ارسال نظر