گزیده ای از گفت و گوی کاوه مدنی استاد مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن با رادیو گفت و گو
مقایسه وضعیت منابع آبی ایران با سایر کشورها
بهطور متوسط در دنیا بیشتر مصرف آب در بخش کشاورزی است. در ایران نیز جاهایی ما برای کشاورزی نیاز به آبیاری داریم و بخش اعظم آب در بخش کشاورزی مصرف میشود. اما در بسیاری کشورهای پیشرفته بیشتر آب در بخش صنعت مصرف میشود. بهطور متوسط در دنیا بیشتر آب در بخش کشاورزی مصرف میشود؛ چون بشر به غذا نیاز دارد و بدون تامین غذا بشر قادر به ادامه حیات نخواهد بود.
اما یک تقسیمبندی جالبی وجود دارد و آن این است که در کشورهایی با اقتصاد پیشرفتهتر بیشتر مصرف آب در بخش صنعت است. کشورهایی که اقتصاد ضعیفتری دارند عملا تامینکننده غذای دنیا هستند.
بهطور متوسط در دنیا بیشتر مصرف آب در بخش کشاورزی است. در ایران نیز جاهایی ما برای کشاورزی نیاز به آبیاری داریم و بخش اعظم آب در بخش کشاورزی مصرف میشود. اما در بسیاری کشورهای پیشرفته بیشتر آب در بخش صنعت مصرف میشود. بهطور متوسط در دنیا بیشتر آب در بخش کشاورزی مصرف میشود؛ چون بشر به غذا نیاز دارد و بدون تامین غذا بشر قادر به ادامه حیات نخواهد بود.
اما یک تقسیمبندی جالبی وجود دارد و آن این است که در کشورهایی با اقتصاد پیشرفتهتر بیشتر مصرف آب در بخش صنعت است. کشورهایی که اقتصاد ضعیفتری دارند عملا تامینکننده غذای دنیا هستند. به این معنی که فرض کنید من فردی هستم که در انگلستان زندگی میکنم و میتوانم به فردی که فرضا در آفریقاست صنعت بفروشم و در مقابل از او غذا بخرم. غذا در مقابل صنعت ارزان است. بنابراین من آب را به قیمت بسیار ارزان از فرد آفریقایی میخرم. آب مجازی که در غذای اوست با هزینه کم به کشور من منتقل میشود و این تعادل اقتصادی را برقرار میکند و عملا اقتصاد صنعتی را در این مسیر برنده میسازد.
اگر هدف ما افزایش بهرهوری در بخش اقتصاد است و اگر بخواهیم بهرهوری اقتصادی آب را خصوصا در اقلیم خشک افزایش دهیم معنایش این خواهد بود که به سمت صنعت پیش میرویم. تقسیمبندی نشان میدهد آنکه غذای دنیا را تامین میکند عملا فقیرتر است و آنکه صنعت را تامین میکند داراتر است. اما استثنائاتی هم وجود دارد. بهعنوان مثال ایالت کالیفرنیا یک صادرکننده و تامینکننده عمده غذای دنیاست و ۸۰ درصد آب خود را در بخش کشاورزی مصرف میکند و دو درصد اقتصاد آن را کشاورزی تشکیل میدهد و صنعت و خدمات قوی نیز دارد. پس بحث اقلیم را نیز باید در کنار بحث تخصیص و اقتصاد قرار دهیم تا بفهمیم که چگونه باید در این مسیر حرکت کرد.
بحث دیگری که مطرح میشود این است که نباید از ابتدا کشاورزی را در این کشور توسعه میدادیم و باید از اول به سراغ صنعت میرفتیم. در مقابل باید بگوییم بسیار دشوار است که کشوری صنعتی را معرفی کنیم که در گذشته دوران شکوفایی کشاورزی نداشته باشد. به این معنی که مسیر توسعه از بخش کشاورزی میگذرد. اما این بدان معنی نیست که کشورهای قدرتمند صنعتی در دنیا فقط با کشاورزی توانستهاند به این قدرت اقتصادی دست یابند. معنای آن این است که ما باید از این مسیر عبور میکردیم. اما گام بعدی گام بسیار مهمی است و بدون صنعتی شدن نمیتوانیم وضعیت منابع آبی خود را بهبود ببخشیم و بهرهوری اقتصادی را در آن بالا ببریم. اگر بخواهیم وضعیت آب را در ایران با کشورهای دیگر مقایسه کنیم، باید بگوییم که راندمان آبیاری در ایران در بخش کشاورزی ۳۵ درصد است. این عدد برای یک فرد معمولی این را تداعی می کند که ۶۵ درصد آب تلف میشود. اما نباید فراموش کرد که بخشی از این آب به طبیعت باز می گردد.
اما وقتی راندمان آبیاری بیش از حد بالا برود مثل پدیدهای که کالیفرنیا با آن مواجه است، تغذیه آب زیرزمینی از بین میرود یعنی وقتی شما بیش از حد راندمان آبیاری را بالا ببرید بازگشت آب نیز از بین میرود. سرانه مصرفی خیلی تعیینکننده نیست. اما ما خیلی به آن رجوع میکنیم و شاخصهای متفاوتی را به آن مربوط میکنیم. اما این عدد لزوما تعیینکننده نیست. کشورهای صنعتی هستند که از این لحاظ با ما قابل مقایسه هستند و کشورهای فقیری نیز هستند که وضعیت بهتری در سرانه مصرفی دارند اما لزوما اقتصاد برتری ندارند. اگر در خاورمیانه جستوجو کنیم و جایگاه خود را در آن بیابیم. خواهیم دید که بعد از لبنان بیشترین موجودی آب را دارا هستیم. کشاورزی پیشرفتهتری نیز داریم ولی از طرفی چون زودتر پیشرفت کردیم مشکلاتی نیز وجود دارند که دچار آنها هستیم، مشکلاتی که بسیاری از کشورهای منطقه آن را تجربه نکردهاند.
ارسال نظر