شبهجزیره اسرارآمیز (قسمت چهلوچهارم)
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود).
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود). به همین ترتیب، در درون کشور، پیونگ یانگ از سوی رسانههای دولتی بهعنوان پایتخت انقلاب نشان داده میشود؛ بنابراین، بسیاری از ساکنان این کشور تصور اندکی از واقعیت هستی و زندگی روزانه در پایتخت دارند. در این سلسله مقالات که ترجمهای است از کتاب «کره شمالی: دولت پارانویا» به قلم پاول فرنچ تمام زوایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک کرهشمالی بررسی شده است. شاید اطلاعات ارائه شده در این بخش، کمتر به چشم خوانندگان فارسی زبان آمدهباشد. این سلسله مقالات که ترجمه فصلهایی از کتاب مذکور است میتواند اطلاعاتی غنی از هر آنچه در کرهشمالی میگذرد به خواننده ارائه دهد.
مشکلات تعجبآور نبود چراکه اصلاحات سال ۱۹۸۴ به بیشتر مدیران چینی سطح بیشتری از کنترل بدون هیچگونه بازآموزی را داد. هرچند تیمهای مدیریتی معدودی با این شرایط آشنا بودند اما آنها در چارچوب سیستم «محدودیت نرم بودجهای» عمل میکردند که بر خروجی آن بیش از ثبات قیمتی تاکید میشد، مسوولیت مالی کنار گذاشته شد و سطوح سرمایهگذاری بر اساس مقدار پولی که مدیران میتوانستند برای تشویق به بانکها بدهند تعیین میشد نه براساس معیارهای کسبوکار. این شکل ایدهآل کنترل مدیریتی در کرهشمالی میسر نیست. جایی که در آن- هرچند بخشی از قدرت مازاد به مدیران بنگاههای دولتی واگذار شده - ماهیت جمعی مدیریت در سال ۱۹۶۱ از سوی کیم ایل سونگ تعیین شد: یعنی «سیستم کاری تائن» (برگرفته از نام کارخانه دستگاههای الکتریکی تائن) که به موجب آن کارمندان سطح بالاتر به کارمندان و کارگران سطح پایینتر به شکلی رفیقانه کمک میکنند و این هنوز بهطور رسمی بخشی از نظریه اقتصادی جوچه را تشکیل میدهد.
فقدان سرمایهگذاری
انعطاف ناپذیری کرهشمالی در سطوح سیاسی و عملیاتی اقتصادی بدان معنی است که فرصتهای معدودی برای سرمایهگذاری خارجی در این کشور وجود داشته است. در واقع، جریان سرمایهگذاری خارجی در میان پایینترین رتبهها در جهان بوده و تا حد زیادی هم -علیرغم قوانین کرهشمالی که اجازه سرمایهگذاریهای مشترک و حسابرسیهای مستقل را میدهد- به شکل فعالانه به آن دامن زده میشد؛ قوانینی که در سال ۱۹۸۴ در طی برنامه ۷ ساله دوم (۱۹۸۴-۱۹۷۸) معرفی و در طی برنامه ۷ ساله سوم (۱۹۹۳- ۱۹۸۷) تمدید شد. با وجود این قانون، کیم ایل سونگ باز هم اعلام کرد که «کرهشمالی» یک اقتصاد سوسیالیستی خودکفا بدون نیاز به سرمایه خارجی است؛ این سرمایه خارجی میتواند به انقیاد ملی منجر شود در عین حال به گونهای عمل میکرد که گویی بدهی بالا آورده شده در دهههای قبل پرداخت شده است. قانون سرمایهگذاری مشترک سال ۱۹۸۴ فقط وسیلهای بود برای تضمین دسترسی آسانتر به منابع مالی ارسال شده به کرهشمالی از سوی اقلیت کرهای هوادار رژیم در ژاپن.
اولین آزمایش تجربی کرهشمالی از منطقه اقتصادی طراحی شده برای جذب سرمایهگذاری خارجی در داخل همانا منطقه آزاد تجاری و اقتصادی راجین- سونبونگ بود که در سال ۱۹۹۱ تاسیس شده و در مرز روسیه- کرهشمالی- چین واقع است. بهدلیل فقدان زیرساخت و نبود هیچ حمایت دولتی و لجاجت سیاسی این برنامه یک شکست کامل بود. نگرش پیونگ یانگ در آن زمان تا حدودی نگرش متکبرانه «بسازید، آنها خواهند آمد» یا «اعلام کنید تا بیایند» بود (نگرشی که بار دیگر در سال ۲۰۰۲ به نمایش گذاشته شد، یعنی زمانی که منطقه سینویجو بهعنوان بخشی از یک بسته جدید اصلاحی اعلام شد.) مقامهای کرهشمالی تقریبا هیچ چیزی نساختند؛ آنهایی که در منطقه راجین- سونبونگ سرمایهگذاری کردند تاسیساتی مانند آب، برق و سایر تجهیزات برای حمایت از سرمایهگذاری داخلی خود را کاملا ناکافی یافتند در عین حالی که هیچ تشویقی از سوی دولت انجام نگرفت یا اگر هم تشویقی صورت گرفت بسیار اندک بود. سابقه پیونگ یانگ از تعویق در پرداخت بدهی به طلبکاران غربی از دهه ۷۰ به بعد انگیزه چندانی به سرمایهگذاران خارجی برای اعتماد به دولت نمیدهد. راجین- سونبونگ، همچون سینویجو، بیش از یک دهه بعد، خیلی کوچک و خیلی دیرهنگام بود.
دغدغه پیونگ یانگ برای حصول اطمینان از بقای رژیم و ترس از دست دادن کنترل خود بر مردم به گونهای بود که نیروی کار آماده و در دسترس، حاضر نبود، چنانکه در جنوب چین در «مناطق ویژه اقتصادی» (SEZs) مانند مناطق استان گوانگدونگ در دسترس بود. امکانات به طرز محسوسی در مقایسه با بسیاری از مناطق ویژه اقتصادی در چین غیراستاندارد [و فقیر] بود. درحالیکه بوروکراسی پکن اغلب سرمایهگذاران خارجی را ناامید میکرد اما به نظر میرسید این فرآیند در مقایسه با معامله با پیونگ یانگ آرام و شفاف بود. نمونههای اولیه از سرمایهگذاری خارجی در کرهشمالی بسیار مشکل ساز بود و تبلیغات و فرصتهای بازاریابی وجود نداشت. مشکل دائمی تعویق بدهیها از دهه ۷۰ هم جذب سرمایهگذاری را دشوار میساخت. در سال ۱۹۹۶ «کیم جونگ یو»، مدیر همکاریهای اقتصادی خارجی کرهشمالی، به واشنگتن سفر کرد تا سرمایهگذاران بالقوه را جذب کشور کند و او باز هم در مجمع سالانه اقتصاد در داووس در سال ۱۹۹۷ درخواست سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) را ارائه داد که از این تلاش ها، چیزی حاصل نشد.
ارسال نظر