نقش برچسب حاشیه‌نشینی در تولید و تداوم واقعیت حاشیه‌نشینی
مهدی دانش *
تاکنون در خصوص علل و عوامل حاشینه‌نشینی گفتگوها و مباحثات زیادی انجام شده است که هر یک از منظری خاص به این موضوع نگریسته و برای بوجود آمدن آن علت یا عللی را بیان نموده‌اند. آیا تاکنون به این موضوع از این زاویه نگریسته‌ایم که تعریف و نگاه خود ما به واقعیت موجود چه سهمی در تولید و تداوم آن دارد؟ آیا تا به حال اندیشیده‌ایم که به کارگیری واژه حاشیه‌نشینی در تولید و تداوم آن چقدر موثر است؟

بر اساس پارادایم تعریف‌گرایی که یکی از سه پارادایم اساسی جامعه شناسی است، واقعیت اجتماعی به وسیله افرادی ساخته می‌شود که در آن مشارکت دارند. این سازه‌ها به شکل تفسیرند، یعنی اسناد معناهایی به محیط اجتماعی‌اند. این دسته از جامعه شناسان معتقدند که تعریف افراد از واقعیت‌ها، بر نوع رفتار آنها با آن واقعیت تاثیرگذار است، بر همین اساس ملاحظه می‌شودکه در جامعه‌ای گوشت خوک به عنوان غذا پذیرفته می‌شود ولی در جامعه‌ای دیگر که تعریف دیگری از گوشت خوک دارند، آن را به عنوان یک غذا نمی‌پذیرند. این تعاریف افراد از واقعیت‌ها در مفاهیمی که برای اشاره به آنها استفاده می‌شود، تجلی می‌یابد.

از طرفی دیگر، جامعه شناسان تعریف‌گرا معتقدند که افراد دارای یک «خود اجتماعی» بوده و رفتار آنها تحت تاثیر خود اجتماعی‌شان می‌باشد. خود اجتماعی در تعامل با دیگران شکل می‌گیرد، بدین صورت که هر فرد اجتماعی از طریق فهم تصور دیگران از خود، به خویشتن خود پی می‌برد و بعد از شکل‌گیری آن، سعی می‌کند همان گونه رفتار کند که دیگران از او انتظار دارند، زیرا تصور او از خودش همان چیزی است که دیگران از او تصور دارند.
نظریه برچسب زنی که از جمله نظریه‌های بسیار مهم پارادایم تعریف‌گرایی است بر همین مبانی استوار است. بر اساس این نظریه چنین تصور می‌شود که انسان‌ها صرفاً از طریق تعامل با دیگران به «هویت» فردی خود شکل می‌دهند و به خودشناسی می‌رسند. در این راستا، وقتی دیگران تصوری منفی از کنش‌های ما داشته باشند، و اساساً درباره ما و کنش‌هایمان با لحن منفی سخن بگویند، آن گاه خود ما نیز در همین چارچوب خود را تجسم خواهیم کرد. (ادگار و سج ویک، 69:1387).

با توجه به مطالب بیان شده می‌توان چنین گفت که افراد با به کار بردن واژه «حاشیه‌نشینی» در کنار واژه‌های «بالاشهری و پایین شهری»، گویا معتقدند که سازمان اجتماعی مناطق شهری در یک نگاه کلی از دو موقعیت «شهری» و «حاشیه شهری» تشکیل شده است، لذا به کسانی که در منطقه شهری زندگی می‌کنند «شهرنشین» و کسانی که در منطقه حاشیه شهر زندگی می‌کنند «حاشیه‌نشین» گفته می‌شود.
زمانی که این تقسیم‌بندی در ذهن افراد از طریق به کاربردن مفاهیم اشاره شده شکل می‌گیرد، بر نحوه تعاملات افراد دو منطقه با هم بسیار تاثیر می‌گذارد. تلقی افراد شهرنشین از حاشیه‌نشینان، افراد مزاحم و غیر «ما» خواهد بود. آنها «بیرونی» به حساب می‌آیند و در نتیجه مسائل و مشکلات آنها، مسائل و مشکلات دیگران تلقی می‌شود و پرداختن به آنها اولویت ثانوی پیدا می‌کند.
علاوه بر این چنین رویکردی سبب می‌شود افراد حاشیه‌نشین در سازمان اجتماعی شهر نیز به حاشیه بروند. در این وضعیت سرمایه اجتماعی حاشیه‌نشینان رفته رفته کاهش یافته و افراد علیرغم تلاش گسترده برای تعامل با شهرنشینان به این دلیل که حامل برچسب حاشیه‌نشین هستند نمی‌توانند به دامنه تعاملات اجتماعی ورود پیدا کنند.

از طرفی، از آنجا که مسیر دسترسی به بسیاری از منابع مهم اجتماعی مانند منابع ثروت و قدرت از کانال تعاملات اجتماعی و ورود به شبکه‌های اجتماعی موجود در جامعه می‌گذرد، افراد حاشیه‌نشین به طور دائمی در وضعیتی قرار خواهند گرفت که فقر آنها در زمینه‌های مختلف به طور دائم باز تولید می‌شود و آنها را در شرایطی قرار می‌دهند که می‌توان از آن به «تله فقر» یاد کرد.
پیامدهای اجتماعی این موضوع را همچنین می‌توان از منظر خود حاشیه‌نشینان اینگونه بررسی نمود که به دنبال شکل‌گیری خود اجتماعی «حاشینه‌نشینان» از طریق الصاق برچسب حاشیه نشین توسط شهرنشین‌ها، باید انتظار تولید یک «ما»ی جمعی در بین حاشیه‌نشینان را داشت که رفته رفته منجر به ظهور مجموعه‌ای از ارزش‌ها، باورها، هنجارها، نگرش‌ها و در نهایت سبک زندگی خاص اجتماع حاشیه‌نشینان خواهد شد. تفاوت‌ها، تناقض‌ها و تضادهای ممکن بین ارزش‌ها، باورها، هنجارها و نگرش‌های دو گروه شهرنشین و حاشینه‌نشین می‌تواند تهدیدی جدی برای انسجام اجتماعی، ثبات و آرامش شهر باشد.
در انتها اینکه خود اجتماعی ایجاد شده در حاشیه‌نشینان و احساس تفاوت و تمایز نسبت به شهرنشینان در برخورداری از منابع مهم اجتماعی می‌تواند تولید احساس محرومیت نسبی شدیدی در حاشیه‌نشینان کند که در نهایت باعث بروز رفتارهای پرخاشگرانه‌ایی توام با خشونت می‌شود. بنابراین شایسته است که در گام نخست رسیدگی به اوضاع حاشیه‌نشینان، ابتدا تعریفمان را از این واقعیت با انتخاب واژه‌ای که عاری از معانی منفی است تغییر دهیم.

* کارشناسی ارشد پژوهشگری علوم اجتماعی