ذکر احوال حاکمان و استانداران خراسان در دوره قاجاریه – بخش18
هادی پژوهش با مرگ مشیرالدوله سپهسالار اعظم در سال 1298 ه.ق رکن‌الدوله مجددا به‌عنوان استاندار خراسان و تولیت آستان قدس رضوی منصوب گردید. وی تا سال 1300 ه.ق در این منصب بود و در این سال ناصرالدین شاه برای بار دوم به خراسان و مشهد سفر کرد. پس از سفر شاه قاجار استاندار خراسان دوباره عزل گردید و پس از آن سلطان مرادمیرزا حسام السلطنه برای پنجمین بار به‌عنوان استاندار خراسان تعیین شد؛ اما او قبل از عزیمت به مشهد در تهران فوت کرد. ناصرالدین شاه، رکن‌الدوله را برای بار سوم به سمت استانداری و تولیت آستان‌قدس منصوب کرد. او تا سال 1301 ه.ق در این مقام بود، تا اینکه به جای او میرزا عبدالوهاب‌خان شیرازی برای مدت سه سال استاندار خراسان شد. وی در سال 1304 ه.ق عزل شد و به جای او رکن‌الدوله برای چهارمین بار به‌عنوان حاکم خراسان حکم دریافت نمود تااینکه در سال 1308 عزل گردید و به جای او میرزا فتح‌علی‌خان شیرازی معروف به صاحب دیوان انتخاب و مصادر امور خراسان به او واگذار شد.(1)
از جمله وقایع مهم این دوره از تاریخ خراسان ادامه تحرکات روس‌ها و انگلیسی‌ها در شرق و شمال‌شرق کشور است. چنانچه روس‌ها در صدد تحکیم موقعیت خود در منطقه ماوراء‌النهر و تثبیت متصرفات خود و ضمیمه نمودن نهایی شهرهای جدا شده از ایران بودند و بر سر این موضوع رقابتی شدید بین این دو قدرت با هدف توسعه حوزه نفوذ خود درمنطقه به‌وجود آمد و هر دوکشور متجاوز درصدد دست‌یافتن و منضم‌نمودن شهر تاریخی مرو به حوزه نفوذ خود بوده، برای تحقق این مهم ضمن تحریک طوایف ترکمن و دادن وعده کمک و توزیع پول بین سران آن‌ها سعی در جلب نظر تراکمه برای نیل به مقصود یعنی جدایی از ایران داشتند.
در این میان روس‌ها با اعزام نیروی نظامی و دادن مسئولیت به عوامل وفادار در بین ترکمن‌ها از رقیب خود جلو افتادند. شاه قاجارکه در دام بی‌خردی خود و اطرافیان متلمق گرفتار بود، برای دفع انگلیس‌ها به روس‌ها متوسل می‌شد و برای طرد روس‌ها به سمت انگلیسی‌ها متمایل می‌گردید؛ اما چنان غافل وحتی مرعوب بود که نمی‌دانست آن دو قدرت نیت واحد دارند و هردو در جهت تحدید حوزه سرزمینی ایران گام برمی‌دارند و آن‌ها علت و عامل اصلی مصائب و مناقشات ارضی بودند. درعین حال وقتی دربار قاجار نتوانست دست متجاوزان را کوتاه نماید، تن به دام نشست‌های دیپلماتیک آن هم با اعزام نمایندگان و صاحب‌منصبان خودفروخته داد. نمایندگان ایران در این نشست‌ها چون عروسکان نمایش تسلیم دست بازیگردانان حرفه‌ای و سیاسی دو قدرت بودند. جالب اینکه شاه قاجار هم اعتراف به ناتوانی و ضعف در مقابله با روس‌ها می گردد.
چنانچه طی دست خطی به رکن الدوله تصریح می‌کند که «نمی‌توانیم جلوی پیشروی روس‌ها را بگیریم؛ لذا برای تعیین حدود جدید نقاط مرزی با روس در مناطق خراسان و گرگان چاره‌ای جز مذاکره و مصالحه نیست.» بعدها شاه قاجاردر جواب مامور انگلیسی که شاه را عامل عدم حفظ و صیانت از خاک ایران می‌دانست، مدعی شد که دولت او چیزی از خاک ایران را به روس‌ها نداده، بلکه این انگلیسی‌ها بودند که با عدم‌مخالفت با روس‌ها مرتکب جدایی مناطق وسیعی از خاک ایران شدند. بالاخره پس از آنکه روسیه تزاری بر مناطق حساس دشت ترکمن (آخال) و دشت اتک (خراسان و گرگان) که از حیث موقعیت سیاسی و اقتصادی اهمیت بسیاری داشت، مسلط شد، موافقت نمود برای تعیین خطوط مرزی با دولت ایران مذاکره نماید و سرانجام این مذاکرات منجر به امضاء قرارداد شوم و ننگین آخال در ۹ فصل گردید؛ این قرارداد بین نماینده ایران، میرزاسعیدخان موتمن‌الملک انصاری، وزیرامورخارجه و نماینده روسیه، ایوان‌ذی‌نودیف در محرم سال ۱۲۹۹ ه.ق برابر با سال ۱۸۸۱ میلادی به امضا رسید.

از دست دادن حاکمیت بخش هایی از خراسان
در سال 1301 ه.ق به وسیله هیاتی مرکب از سلیمان‌خان افشار قاسملو صاحب اختیار و فرمانده قشون خراسان و میرزارضاخان ارفع‌الدوله و میرزاعلی‌خان مامور وزارت خارجه و سرهنگ کاراویف و نماینده وزارت خارجه روسیه خطوط مرزی جدید، ترسیم و تعیین گردید. بر این اساس ایران رسما حاکمیت خود را در نواحی قدیم خراسان در دشت ترکمن‌نشین آخال که دارای بیش از 34 آبادی، با بیش از 9 هزار خانوار جمعیت بود از دست داد. نماینده ایران برای این خیانت از روس‌ها پاداش گرفت، چنانچه بنا به نوشته محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه، وقایع‌نگار ناصرالدین شاه، روس‌ها بعد از امضای قرارداد آخال به میرزاسعیدخان وزیرامورخارجه ایران مبلغ 10 تا 12 هزار تومان پاداش دادند.
۱- طی کمتر از ده سال بارها مدیران عالی و استانداران خراسان در دوره قاجاریه تغییر یافتند و جالب اینکه برخی برای چندمین بار پس از عزل؛ مجددا در همان سمت منصوب شدند و این سوال مطرح است که علت این همه تغییرکه حتی برخی از آن‌ها کمتر از یک سال مسئولیت داشتند، چه بوده است؟ آیا ضعف مدیریتی در آن تغییرات دخیل بوده؟ که اگر چنین بوده است باز جای سوال دارد که اگر مدیری ضعیف و نالایق بوده چرا به کارگمارده شده واگر اشتباهی رخ داده چرا دوباره منصوب شده است؟ آنچه از لابلای گزارشات تاریخی برمی‌آید علت اصلی این است که یکی از رسوم ناپسند دوره قاجاریه به مزایده گذاشتن مقامات و مشاغل حساس از سوی سلاطین بود و از کسانی‌که داوطلب وزارت، استانداری و... بودند مبلغی به عنوان «پیشکش» مطالبه می‌شد. وزرا و حکام جدیدالانتصاب موظف بودند با تقدیم یک هدیه گرانبها که آن را «دم‌جا» می‌گفتند رضایت خاطر او را فراهم کنند وآنکه هدایا وپیش‌کش‌های بیشتری به متنفذین اثرگذار در دربار می‌داد برنده مزایده سمت ها و مناصب بود؛ لذا بسیاری از انتصابات مدیریتی در خراسان ریشه در همین مساله دارد.