نبرد کماندوهای لامبورگینی، پورشه و مکلارن
باشگاه مشتزنی!
اینکه چطور میشود یک غول را غولتر کرد را بسپارید به عهده کمپانیهای هیولاسازی. وقتی با لامبورگینی اونتادور میشود شهره آفاق شد و با پورشه ۹۱۱ میتوان زیر یک دقیقه به کره ماه رسید و مکلارن ۶۷۵ را به عنوان موشک زمین به زمین استفاده کرد، چرا باید نیازی به تقویتشان باشد؟ این چه حکایتی است که هیچیک از استادان دنیای سوپراسپرتها به چیزی که خودشان میسازند، قانع نیستند؟ مرسدسبنز در بین تولیداتش یک اسپرت رویایی دارد به نام SL که در گام اول از سوی بخش AMG تقویت میشود؛ ولی در ادامه سطح توقعشان بالا میرود و سری مرگبار بلک ادیشن (معروف به ویرایش سیاهپوش) را هم رو میکنند یا مثلا فراری، جادوگری دارد به نام «۴۵۸ ایتالیا» که پس از مدتی دیدند آنقدرها هم که دلشان میخواست سریع نیست، میروند سراغ نسخه «اسپشیال» آن.
اینکه چطور میشود یک غول را غولتر کرد را بسپارید به عهده کمپانیهای هیولاسازی. وقتی با لامبورگینی اونتادور میشود شهره آفاق شد و با پورشه ۹۱۱ میتوان زیر یک دقیقه به کره ماه رسید و مکلارن ۶۷۵ را به عنوان موشک زمین به زمین استفاده کرد، چرا باید نیازی به تقویتشان باشد؟ این چه حکایتی است که هیچیک از استادان دنیای سوپراسپرتها به چیزی که خودشان میسازند، قانع نیستند؟ مرسدسبنز در بین تولیداتش یک اسپرت رویایی دارد به نام SL که در گام اول از سوی بخش AMG تقویت میشود؛ ولی در ادامه سطح توقعشان بالا میرود و سری مرگبار بلک ادیشن (معروف به ویرایش سیاهپوش) را هم رو میکنند یا مثلا فراری، جادوگری دارد به نام «۴۵۸ ایتالیا» که پس از مدتی دیدند آنقدرها هم که دلشان میخواست سریع نیست، میروند سراغ نسخه «اسپشیال» آن. عین همین داستان را با لامبورگینی، پورشه و مکلارن داریم. این گروه سه نفره ایتالیایی، آلمانی و انگلیسی چارچوب جنون را در هم شکستهاند. خودروهایی که آنها امروز مقابل هم قرار دادهاند، حد و مرزی را نمیشناسند. ابهام اصلی درباره این مقایسه آن است که معیار اصلی شناختن قهرمان چیست؟ برنده مدال طلای برترین سوپراسپرت کیست؟
روح۱ F زنده شد
چه داستان اعجابآوری. مکلارن انگلستان تا سالها با محصول رویاییاش ۱ F رکورددار سریعترین خودروی کارخانهای دنیا بود. جانشین اف1، هیولایی شد به نام 12C و جانشین 12سی ابرهیولایی شد به اسم 650S. حتی تصورش هم مو بر تن راست میکند که نسخه تقویتشده این یکی چه چیزی میتواند باشد. 650سی با به کارگیری 75 درصد از فناوری و قطعات 12سی افسانهای، نمایشگاه ژنو سال 2014 را با خاک یکسان کرد. شاسی تمام فیبر کربنی و فوق سبک این خودرو، چکشی شد بر سر تمام ابرقدرتهای رقیب. این کوپه زیبا، یک شاهکار مهندسی هم به حساب میآید. پیشرانه 8/3 لیتری هشت سیلندر Vشکل دو توربوی آن خیلی راحت میتواند 641 اسببخار نیرو و 680 نیوتنمتر گشتاور تولید کند. این یعنی شتاب صفر تا صد آن 3 ثانیه و سرعت نهاییاش 333 کیلومتر در ساعت. بیماری واگیرداری که لامبو گرفتارش شد، به مکلارن نیز سرایت کرد؛ قویتر شدن. ابتدا شاهد حضور مدل «لومان» بودیم. بعد که حس طمعکاری مدیران ارضا نشد، نسخه «کن-اَم» آمد. ولی باز هم اوضاع آنطور که انتظار داشتیم، پیش نمیرفت. با یک دورخیز هفت هشت ماهه، مکلارن در نمایشگاه ژنو سال بعد، برگ برنده و کُشنده خود را رو کرد؛ کوپه خونآشام 675LT. چه کسی باور میکند که شاسی این خودرو فقط 75 کیلوگرم وزن دارد؟ استفاده از آلیاژهای جدید کربن-سرامیک در ترمزها او را از پدرش به کلی مستقل کرد. حتی خود دیسک ترمزها هم عریضتر شدند و از 380 به 394 میلیمتر افزایش پیدا کردند. ساختار آنها نیز از چهار پیستونه به شش پیستونه تغییر پیدا کرد. رینگهای جلویی آن 19 اینچی و رینگهای عقبی 20 اینچی با تایرهای سفارشی پیرلی در نظر گرفته شد. تایرهای جدید معادل 6 درصد چسبندگی بیشتر به نسبت نمونه قدیمی دارند. صبر کنید هنوز به قسمت فنی نرسیدیم. بال متحرک عقب آن 50 درصد بزرگتر شده است؛ یعنی هم نیروی پایینبرنده آن تقویت شده و هم بحث ترمز هوایی آن. کوپه استاندارد 650اس که خود زبانزد کموزنی در بین سوپراسپرتها بود، حالا با یک کاهش دیوانهکننده وزن، ناگهان 100 کیلوگرم سبکتر شد. حالا وقتش است که از تنوره دیو پردهبرداری کنیم. جایی که همان پیشرانه 8/3 لیتری هشت سیلندر Vشکل با همان سیستم پرخوران شده با 2توربو را میبینیم، اما اکنون این مکلارن قدرتی معادل 675 اسببخار پیدا کرده است. حالا با این عدد میتواند مثل اونتادور اس.وی صفر تا صد را در 9/2 ثانیه بپیماید. جالب آن است که جعبهدنده 7 سرعته دوکلاچه نمونه استاندارد آنقدر مدرن و پیشرفته و البته کافی بوده که شرکت حتی کوچکترین تغییری در ضرایب آن ایجاد نکرده است. بد نیست بدانید حداکثر دور موتوری که این بلوک میتواند تحمل کند 7500 دور در دقیقه است.
نصب موشک روی گاو وحشی
اونتادور، پدیده این روزهای لامبورگینی محسوب میشود. پاسخی دردناک برای هر کسی که در زمینه سوپراسپرتسازی ادعایی دارد. کوپه بیرحمی که به طرزی وحشتناک زیبا و گیراست. اونتادور در حالی سال ۲۰۱۱ معرفی شد که شرکت سود بینظیری با مورسیهلاگو به جیب زده بود. بنابراین حضور یک خودرو جانشین میتوانست شدیدا ریسکی باشد، اما این اتفاق افتاد و اونتادور طوری چشمگیر عمل کرد که از مورسیهلاگو تنها یک خاطره خوب ساخت. نکته جالب این است که اونتادور پایه حتی از قویترین ویرایش سلف خود نیز قویتر است. چهرهای افسونگر در کنار همین مشخصات فنی ترسناک، حکومت ۱۰ ساله مورسیهلاگو را یک شبه به باد داد؛ بهطوریکه فروشش طی کمتر از ۲ سال از مرز ۲۰۰۰ دستگاه گذشت. رکوردی دستنیافتنی برای یک سوپراسپرت گرانقیمت. پیشرانه استاندارد این خودرو با حجم ۵/۶ لیتر و آرایش ۱۲ سیلندر Vشکل میتوانست ۷۰۰ اسببخار نیرو و ۶۸۹ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. اونتادور هم بعد از مدتی که وارد بازار شد، کمکم سودای جهانگشایی به سرش زد. سایه سنگین فراری کاری با او کرد که ناگهان ۲۰ اسببخار به پیشرانهای که تصور نمیشد، بتواند یک اسببخار دیگر بهینهشود، اضافه کردند. با این عدد و رقم میشد صفر تا صد را در ۹/۲ ثانیه پیمود و بعد از آن به سرعت نهایی ۳۵۰ کیلومتر در ساعت دست پیدا کرد؛ اما باز هم این کافی نبود. طبق سنتی که نزدیک به ۲۰ سال پیش با «دیابلو» استارت خورده بود، لامبورگینی در بین انبوهی از انتقادها و مخالفتها، ویرایش SV (مخفف سوپر ولوچه به معنی فوق سریع) را روی اونتادور پیاده کرد. حالا آنچه داریم هیولایی است که پیشرانهاش را به معنی واقعی تا سر حد مرگ تقویت کردهاند. بیرون کشیدن ۷۵۰ اسببخار از همان بلوک پیشرانه، پدیده معجزهآسای لامبورگینی بهحساب میآید. البته برای رسیدن به این عدد، شرکت مجبور بود که چیزی حدود ۵۰ کیلوگرم از وزن اصلی خودرو را کاهش بدهد. این یعنی حذف برخی از آپشنها و متریال اصلی و استاندارد. البته جای نگرانی نیست. مشتری اونتادور اس.وی کسی نیست که بخواهد پشت ترافیک از سیستم صوتی حرفهای یا نقشهخوان ماهوارهای بهره بگیرد. افزایش بیمحابای قدرت و رژیم سخت کاهش وزن کاری کرد که نسبت قدرت به وزن این گاو وحشی یک به ۲ شد؛ یعنی به ازای هر یک اسببخار نیروی تولیدی پیشرانه، ۲ کیلوگرم جرم وجود دارد. اونتادور اس.وی با هواکشهای خفاشمانند و یک بال عقب مهندسی باعث شد که ضریب اصطکاک این خودروی فوق آیرودینامیک باز هم کاهش پیدا کند و به طرز باورنکردنی نیروی پایینبرندهاش ۱۸۰ درصد اضافه شد. افزودن رکابهای فیبر کربنی و دیفیوزرهای متمرکزکننده هوا در قسمت عقب خودرو، اونتادور را بیش از پیش به زمین چسباند. این پروژه، فقط یک خودروی قویتر شده نیست. در ادامه تغییرات بنیادین این خودرو، لامبورگینی با چالش پایداری روبهرو شد. نمودار رو به بالای نیرو و منحنی رو به پایین وزن، پایداری خودرو را در شتابگیریهای اولیه به خطر میاندازد. به همین خاطر مهندسان مجبور شدند تا سامانه کنترل هوشمند پایداری را یک بار دیگر برای این خودرو بهصورت انحصاری طراحی کنند. اونتادور اس.وی خشونت ذاتیاش را به گونهای افسارگسیخته تشدید کرده است. مخصوصا با لیست ۳۴ مدل تنوع رنگی، حالا علاوهبر اینکه یک سوپراسپرت جسور از آب در آمده، یک هیولای دوستداشتنی هم شده است.
سلطان سرکشی
بیایید رو راست باشیم، داستان ۹۱۱های جیتی از کل خانواده جدا است. حتی جیتیها در بین خودشان هم بالا و پایین دارند. مثلا جیتی۳ اصلا به نسخه پایه نگاه نمیکند. فکر کنید پورشه چیزی دارد که به اینیکی نیمنگاهی هم نمیاندازد؛ جیتی۳ RS. این خودرو واقعا یک فرمول یک واقعی است که مجوز حضور در خیابان را دارد. اگر مدل توربو برای دوستداران سرعت باشد، توربو اس برای رانندههای نیمه حرفهای، جیتی برای حرفهایها، جیتی۳ برای اهالی ریس و پیست، شک نکنید که جیتی۳ آر.اس قطعا مخصوص قشر معدودی از جامعه ماشینبازان است. همانها که علاوهبر رانندگی حرفهای، کمی هم خلبانی بلدند. راستش را بخواهید این یک جمله اغراقآمیز نیست. پورشه برای تولید محصول فوق، مجبور بوده استانداردهای سختی را از فدراسیون جهانی اتومبیلرانی FIA اخذ کند. اگر داخل اتاق آن را نگاه کنید بهخوبی میفهمید که اوضاع از چه قرار است. کابین رولکشی شده و صندلیهای مخصوص مسابقه، چهره غیرعادی از جیتی۳ آر.اس ساختهاند. باور کنید حتی وارد شدن به اتاق آن هم آشنایی میطلبد. درباره یک خودروی اسپرت که خواص مسابقهای دارد، حرف نمیزنیم. در حقیقت داریم درباره یک مسابقهای اصیل که کمی به دنیای واقعی توجه کرده، صحبت میکنیم. هدف اصلی روی این پروژه، کاهش وزن تا جایی که مجاز بودند و افزایش پایداری تا حداکثر میزان آن بوده است. همین است که رانندگی با یک چنین پورشهای چیزی بیش از حرفهای بودن طلب میکند. درهای منیزیمی، بال عقب فیبر کربنی و صندلیهای قالبی یکدست، همگی به رژیم غذایی این آلمانی کمک کردهاند. درون سینه این خودرو یک پیشرانه نیست. یک نیروگاه است. پکیجی که ابتدا بهصورت استاندارد ۸/۳ لیتری بود، ولی حالا ۴ لیتری شش سیلندر خوابیده (Hشکل) است. قدرت خروجی آن ۵۰۰ اسببخار است. به این نگاه نکنید که از نظر عددی رکوردی کمتر از دو رقیب دیگر دارد. مهم این است که وزن آن فقط ۱۴۰۰ کیلوگرم است. خیلی سبکتر از هاچبکهای سایز کوچک آسیایی. شتاب صفر تا صد با این پورشه فقط ۳/۳ ثانیه طول میکشد. صفر تا ۲۰۰ کیلومتر در ساعتش نیز ۹/۱۰ ثانیه است. این سوپراسپرت با سیستم قفل دیفرانسیل، چیزی به اسم هرزگردی را هیچگاه تجربه نخواهد کرد. انتقال قدرت دو محور آن، علاوهبر شتابگیری چشمگیر در همه دندهها و با هر دور موتوری، پایداری بیمانندی را بهخصوص در داخل پیچها برایش به ارمغان آورده است.
و جایزه نخست میرسد به...
کار از آنچه فکرش را میکردیم سختتر است. خودروها روی کاغذ هر کدام برای خودشان آتشفشانی هستند. لامبورگینی بیحساب و کتاب یک مشت اسببخار و گشتاور را بیرون آورده است. مکلارن مانند یک پزشک، با دقت و هوشمندی بالا عمل کرده است. پورشه هم مانند یک ماجراجوی دیوانه، فقط قصد سرکشی دارد. واقعیت این است که هر کدام به نوبه خود و در حوزه کاری خودشان موفق هستند. باید اعتراف کرد که هیچ ایراد اساسی به خودروهایی که تنها تمرکزشان روی تقویت بوده، وارد نیست. خودروهایی اصلا برای افراد عادی طراحی نشدهاند. هرگز نباید مخاطب آنها را یک جوان به اصطلاح ماشینباز حساب کرد. خلاصه که باید بدون واهمه از بحث توانمندی فنی آنها و کارآییشان روی پیست عبور کنیم. لامبورگینی اونتادور اس.وی هنوز هم یک ابرخودروی جنجالی با اسم و رسمی دهان پُرکن و خاصیت برگرداندن سر و گردن در خیابان است. خودرویی که هنوز هم میتوان آن را مناسب خوانندههای موسیقی، بازیگران و ورزشکاران ثروتمندی دانست که البته هنوز پا به سن نگذاشتهاند و میتوانند شتاب گرانش G را بیش از چیزی که قبلا انتظارش را داشتند، تحمل کنند. این خودرو حتی اگر راننده هم نباشید به شما لذت کافی را
میدهد. اصلا هماینکه داخل گاراژ منزلتان چراغهایش را روشن کنید هم جلوه خیرهکنندهاش، میخکوبتان میکند.
نفر بعد، مکلارن 675 التی است. یک سازه بینقص حاصل کار یک تیم پیکرهساز. آنقدر که زیباییاش شما را غافلگیر میکند، حرکات نمایشیاش در روی پیست نمیکند. معلوم نیست که این خودرو یک تابلوی زیبا است که به آن قدرت و گشتاور تزریق شده یا یک موشک تندرو است که رویش لباس شیک پوشاندهاند. هرچه هست مکلارن با این خودرو اول از همه قابلیتهای عمیق مهندسیاش را به رخ رقبا کشید. نکته مهم درباره این خودرو، این است که باید قبل از استارت، یک دوره آشنایی با فناوریهای مکلارن را نیز بگذرانید. درست مانند یک مهندس کامپیوتر، مجبورید برای هر نوع رانندگیتان یک نوع سیستم را تنظیم کنید. این برای خودروی اسپرتی که دلمان میخواهد خیلی سریع واردش بشویم، استارت بزنیم و گاز بدهیم، چیز خوبی نیست، ولی برای اینکه به دیگران نشان بدهیم چقدر خاص هستیم، کافی است. در رابطه با پورشه 911 جیتی3-آر.اس هم حرف خاصی باقی نمانده است. فقط یک جمله؛ اگر شوماخر نیستید، پشت فرمانش ننشینید!
ارسال نظر