سیاستهای ضد مهاجرتی در اروپا شتاب میگیرد؟
رشد راست افراطی در سایه بحران اقتصادی
رشد سیاستمداران ضد مهاجرتی در کشورهای اروپایی خود ریشه در مشکلات اقتصادی این کشورها دارد. بحران فراگیری که از سال ۲۰۰۸ در کشورهای اروپایی، بختکوار بر سر مردمان آن نشسته، نخستین قربانیاش مهاجرانی خواهند بود که سودای زندگی در قاره سبز را دارند. حضور راستهای افراطی و ضد مهاجرتی در این دوره از پارلمان اتحادیه اروپا چشمگیرتر از دورههای پیش بوده است.
رشد جریاناتی همچون راستهای افراطی به رهبری ماری لوپن یا حزب طلایی در یونان که وارد پارلمان این کشور هم شدهاند، همگی یک پیام را میرسانند: رشد راست افراطی در سایه بحران اقتصادی.
رشد جریاناتی همچون راستهای افراطی به رهبری ماری لوپن یا حزب طلایی در یونان که وارد پارلمان این کشور هم شدهاند، همگی یک پیام را میرسانند: رشد راست افراطی در سایه بحران اقتصادی.
رشد سیاستمداران ضد مهاجرتی در کشورهای اروپایی خود ریشه در مشکلات اقتصادی این کشورها دارد. بحران فراگیری که از سال 2008 در کشورهای اروپایی، بختکوار بر سر مردمان آن نشسته، نخستین قربانیاش مهاجرانی خواهند بود که سودای زندگی در قاره سبز را دارند. حضور راستهای افراطی و ضد مهاجرتی در این دوره از پارلمان اتحادیه اروپا چشمگیرتر از دورههای پیش بوده است.
رشد جریاناتی همچون راستهای افراطی به رهبری ماری لوپن یا حزب طلایی در یونان که وارد پارلمان این کشور هم شدهاند، همگی یک پیام را میرسانند: رشد راست افراطی در سایه بحران اقتصادی.
راستهای افراطی دو برگ برنده در دست خود دارند که میتوانند از آن برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند: نخست بحران اقتصادی اتحادیه اروپا و دیگری شکاف امنیتی کشورهای اروپایی در سایه رشد جریانات تکفیری در قاره سبز.به اعتقاد برخی کارشناسان این دو عامل میتواند در آیندهای نزدیک به جریانات قدرت بیشتری برای مانور در عرصه سیاسی بدهد. به نوشته روزنامه نیویورک تایمز تمایلات ضد مهاجرتی در سالهای اخیر در اروپا افزایش یافته است. امری که به خاطر اقتصاد بیمار و بیکاری بالا و همچنین افزایش مهاجرت و مرزهای قابل نفوذ، تشدید شده است. این خشم روبه رشد موجب افزایش بخت و اقبال احزابی همانند حزب استقلال بریتانیا در انگلستان، جبهه ملی در فرانسه و گروههای ضد مهاجرتی در اروپا که کمتر شناخته شدهاند، شده است. بنا به گفته ناظران، اروپا در سالهای اخیر با افزایش محبوبیت جریانهای راست افراطی رو به رو شده است. برای مثال در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، حزب راست افراطی جبهه ملی به رهبری «مارینه لوپن»، 19 درصد آرا را در دور اول به دست آورد. اگر اتحاد چپهای میانهرو و محافظهکاران رخ نمیداد، نتیجه این انتخابات شاید ناگوارتر از آن چیزی میشد که پیش از آن پیشبینی شده بود. این روند رو به رشد در سال گذشته در انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا نیز حفظ شد. واقعه شارلی ابدو در فرانسه که به کشتار روزنامهنگاران این مجله انجامید و باعث و بانی آن که افراطیون تکفیری بودهاند، تنها نتیجهای که داشت به رشد این جریانات در فرانسه دامن زد.
این میزان آرایی که لوپن کسب کرده بود و اتفاقاتی از این دست به رشد احزاب ضد مهاجرتی منجر میشود. در همین راستا، تحقیقات بیان میکند که این موضوع تنها به فرانسه محدود نمیشود و جریانهای راست افراطی و ضد مهاجرتی در اروپا در حال گسترش است. همچنین حامیان گروههای راست میانه در حال گرایش به این دو جریان هستند. از مثالهای بارز در این رابطه میتوان به «گرت ویلدرز» از سیاستمداران هلند و رهبر حزب راست افراطی آزادی، اشاره کرد که موجب سقوط دولت «داچلند» شد. همین دو مورد کافی است تا کارشناسان اعلام خطر کنند و بگویند که جریان راست افراطی تهدیدی خطرناک برای نظام موجود در اروپا به شمار میرود. راست میانه که زمانی جریانی کوچک و نه چندان مهم در اروپا محسوب میشد اکنون این قدرت را دارد که آینده سیاسی اروپا را مشخص سازد.
هم اکنون در هفت کشور اروپایی، جریانهای راست افراطی در دولتهای ائتلافی حضور دارند. این حزب سیاسی در کشورهایی همچون هلند، مجارستان، بلژیک، فنلاند، ایتالیا و دیگر کشورهای بالکان به طور عادی فعالیت میکند. این جریان در ابتدا افکار ضد صهیونیستی داشته اما اکنون این رویه را کنار گذاشته و سیاستهای ضد مهاجرتی را درپیش گرفته است.
با توجه به بحران اقتصادی در اروپا و افزایش مهاجرت شهروندان غیر اروپایی به قاره سبز، به کار گرفتن رویه ضد مهاجر کمک زیادی به افزایش محبوبیت این حزب کرده است. ماهیت افرادی که به جریانهای راست افراطی در اروپا رای میدهند به طور دائم تغییر مییابند اما عموما گروههای بیکار و جوان در میان آنها بیشتر دیده میشوند. با این وجود در میان افراد تحصیلکرده اروپایی نیز میتوان طرفداران آن را مشاهده کرد.همزمان با شکافهای امنیتی پدید آمده در کشورهای اروپایی و رشد حضور اروپاییهای دو تابعیتی که به گروههای تکفیری در سوریه و عراق میپیوندند، احزاب ضد مهاجرتی در قاره سبز دست بالا را پیدا کردهاند. دوحادثه فرانسه و دانمارک که در آن نیروهای وابسته به القاعده و داعش عملیاتی تروریستی را خاک اروپا پیاده کردند موجب تقویت دیدگاههای ضد مهاجرتی شده است. برخی اعتقاد دارند که بیعملی مسوولان اروپایی در قبال مرگ مهاجران غیرقانونی در همین مساله نهفته است. موضوعی که بارها با انتقاد نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل همراه بوده است.
کشورهای اروپایی با گسترش بحران اقتصادی در برابر معضلاتی که برای مهاجران غیرقانونی وجود دارد، سکوتی فعال در پیش گرفته بودند. حضور قوی نیروهای دست راستی در اروپا نیز مزید بر علت شده بود تا مسوولان اروپایی در برابر حادثههای مشابهی که برای مهاجران آسیایی و آفریقایی رخ میداد، سکوت پیشه کنند. یک فعال حقوق بشری در خصوص این سیاست یک بام و دو هوای مسوولان سیاسی اروپایی، میگوید: «مردم در تلاش برای یافتن برف که از خانههایشان فرار نمیکنند. جنگ است و مشقت. به این دلیل کشورهایشان را ترک میکنند. و چه میخواهند؟ اینکه ما آنها را بپذیریم. به عنوان انسان بپذیریم. میخواهند با آبرو و احترام زندگی کنند و مثل انسان کار کنند». او ضمن رد این ادعا که حضور مهاجران موجب مشکلات اقتصادی بیشتر میشود میگوید که اینها فقط بازیهای سیاسی هستند. وی مشکلات اقتصادی اروپا را پیچیدهتر از این نگاه تک عاملی میداند.
رشد جریاناتی همچون راستهای افراطی به رهبری ماری لوپن یا حزب طلایی در یونان که وارد پارلمان این کشور هم شدهاند، همگی یک پیام را میرسانند: رشد راست افراطی در سایه بحران اقتصادی.
راستهای افراطی دو برگ برنده در دست خود دارند که میتوانند از آن برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند: نخست بحران اقتصادی اتحادیه اروپا و دیگری شکاف امنیتی کشورهای اروپایی در سایه رشد جریانات تکفیری در قاره سبز.به اعتقاد برخی کارشناسان این دو عامل میتواند در آیندهای نزدیک به جریانات قدرت بیشتری برای مانور در عرصه سیاسی بدهد. به نوشته روزنامه نیویورک تایمز تمایلات ضد مهاجرتی در سالهای اخیر در اروپا افزایش یافته است. امری که به خاطر اقتصاد بیمار و بیکاری بالا و همچنین افزایش مهاجرت و مرزهای قابل نفوذ، تشدید شده است. این خشم روبه رشد موجب افزایش بخت و اقبال احزابی همانند حزب استقلال بریتانیا در انگلستان، جبهه ملی در فرانسه و گروههای ضد مهاجرتی در اروپا که کمتر شناخته شدهاند، شده است. بنا به گفته ناظران، اروپا در سالهای اخیر با افزایش محبوبیت جریانهای راست افراطی رو به رو شده است. برای مثال در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، حزب راست افراطی جبهه ملی به رهبری «مارینه لوپن»، 19 درصد آرا را در دور اول به دست آورد. اگر اتحاد چپهای میانهرو و محافظهکاران رخ نمیداد، نتیجه این انتخابات شاید ناگوارتر از آن چیزی میشد که پیش از آن پیشبینی شده بود. این روند رو به رشد در سال گذشته در انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا نیز حفظ شد. واقعه شارلی ابدو در فرانسه که به کشتار روزنامهنگاران این مجله انجامید و باعث و بانی آن که افراطیون تکفیری بودهاند، تنها نتیجهای که داشت به رشد این جریانات در فرانسه دامن زد.
این میزان آرایی که لوپن کسب کرده بود و اتفاقاتی از این دست به رشد احزاب ضد مهاجرتی منجر میشود. در همین راستا، تحقیقات بیان میکند که این موضوع تنها به فرانسه محدود نمیشود و جریانهای راست افراطی و ضد مهاجرتی در اروپا در حال گسترش است. همچنین حامیان گروههای راست میانه در حال گرایش به این دو جریان هستند. از مثالهای بارز در این رابطه میتوان به «گرت ویلدرز» از سیاستمداران هلند و رهبر حزب راست افراطی آزادی، اشاره کرد که موجب سقوط دولت «داچلند» شد. همین دو مورد کافی است تا کارشناسان اعلام خطر کنند و بگویند که جریان راست افراطی تهدیدی خطرناک برای نظام موجود در اروپا به شمار میرود. راست میانه که زمانی جریانی کوچک و نه چندان مهم در اروپا محسوب میشد اکنون این قدرت را دارد که آینده سیاسی اروپا را مشخص سازد.
هم اکنون در هفت کشور اروپایی، جریانهای راست افراطی در دولتهای ائتلافی حضور دارند. این حزب سیاسی در کشورهایی همچون هلند، مجارستان، بلژیک، فنلاند، ایتالیا و دیگر کشورهای بالکان به طور عادی فعالیت میکند. این جریان در ابتدا افکار ضد صهیونیستی داشته اما اکنون این رویه را کنار گذاشته و سیاستهای ضد مهاجرتی را درپیش گرفته است.
با توجه به بحران اقتصادی در اروپا و افزایش مهاجرت شهروندان غیر اروپایی به قاره سبز، به کار گرفتن رویه ضد مهاجر کمک زیادی به افزایش محبوبیت این حزب کرده است. ماهیت افرادی که به جریانهای راست افراطی در اروپا رای میدهند به طور دائم تغییر مییابند اما عموما گروههای بیکار و جوان در میان آنها بیشتر دیده میشوند. با این وجود در میان افراد تحصیلکرده اروپایی نیز میتوان طرفداران آن را مشاهده کرد.همزمان با شکافهای امنیتی پدید آمده در کشورهای اروپایی و رشد حضور اروپاییهای دو تابعیتی که به گروههای تکفیری در سوریه و عراق میپیوندند، احزاب ضد مهاجرتی در قاره سبز دست بالا را پیدا کردهاند. دوحادثه فرانسه و دانمارک که در آن نیروهای وابسته به القاعده و داعش عملیاتی تروریستی را خاک اروپا پیاده کردند موجب تقویت دیدگاههای ضد مهاجرتی شده است. برخی اعتقاد دارند که بیعملی مسوولان اروپایی در قبال مرگ مهاجران غیرقانونی در همین مساله نهفته است. موضوعی که بارها با انتقاد نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل همراه بوده است.
کشورهای اروپایی با گسترش بحران اقتصادی در برابر معضلاتی که برای مهاجران غیرقانونی وجود دارد، سکوتی فعال در پیش گرفته بودند. حضور قوی نیروهای دست راستی در اروپا نیز مزید بر علت شده بود تا مسوولان اروپایی در برابر حادثههای مشابهی که برای مهاجران آسیایی و آفریقایی رخ میداد، سکوت پیشه کنند. یک فعال حقوق بشری در خصوص این سیاست یک بام و دو هوای مسوولان سیاسی اروپایی، میگوید: «مردم در تلاش برای یافتن برف که از خانههایشان فرار نمیکنند. جنگ است و مشقت. به این دلیل کشورهایشان را ترک میکنند. و چه میخواهند؟ اینکه ما آنها را بپذیریم. به عنوان انسان بپذیریم. میخواهند با آبرو و احترام زندگی کنند و مثل انسان کار کنند». او ضمن رد این ادعا که حضور مهاجران موجب مشکلات اقتصادی بیشتر میشود میگوید که اینها فقط بازیهای سیاسی هستند. وی مشکلات اقتصادی اروپا را پیچیدهتر از این نگاه تک عاملی میداند.
ارسال نظر