سیدامیر تقی‌آبادی همواره باید منبع دریافت اطلاعات را با دید شک و تردید نگریست؛ به این امید که کمتر به نتیجه‌های خلاف واقع دچار شویم. یکی از مطرح‌ترین گزاره‌های خبری که در مورد سخنرانی به کرات شنیده می‌شود، جایگاه ترس از سخنرانی در میان ترس‌های دیگر است. در این اینفوگرافی که سعی شده در آن امانت در ترجمه رعایت شود این اشتباه مجددا تکرار شده است. بر اساس این اطلاعات ترس از سخنرانی در جمع، بیشتر از ترس از مرگ است که به نظر گزاره درستی نمی‌رسد.
هیچ‌کسی در اثر سخنرانی نمرده یا حتی به شدت زخمی نشده است. در سطح دنیا هنگام جلسات سخنرانی آمبولانسی بیرون ساختمان در حالت آماده‌باش حاضر نیست. اصولا، این افسانه از کتابی به نام فهرست‌ها نوشته دیوید والچینسکی نشات گرفته است. در این رتبه‌بندی سخنرانی شماره ۱ است، حشرات در جایگاه ۳ قرار دارند و مرگ رتبه ۷ را دارد. مساله این است که به افراد فهرستی داده شده و از آنها خواسته شده چیزهایی را علامت بزنند که از آنها می‌ترسند و در حقیقت افراد ترس از سخنرانی را اغلب علامت زده‌اند. ترس از سخنرانی رتبه اول ترس‌ها را ندارد، بلکه فقط شایع‌ترین
ترس است.
همچنین باید توجه داشت که در این نظرسنجی افراد، خود در حالت شبه‌سخنرانی قرار می‌گیرند، یعنی از آنها سوالاتی پرسیده می‌شود که باید به آنها جواب دهند و این خود باعث می‌شود افراد خود را در موقعیت‌های مشابه‌ که پیش‌تر در زمان سخنرانی داشته‌اند، مشاهده کنند و ترس از سخنرانی را ببیشتر از ترس از مرگ مورد توجه قرار دهند.
از دیگر باورهای غلطی که در باب سخنرانی زیاد شنیده می‌شود و مدرسان این حوزه با استناد به آن بر اهمیت گفته‌های خود می‌افزایند، اشاره به مقاله پروفسور البرت محرابیان در باب زبان بدن است. بر اساس این تحقیقات ۹۳ درصد ارتباط در زمان گفت‌وگو به شکل غیرزبانی منتقل می‌شود.
آیا یک فیلم با زبانی ناآشنا را بدون زیرنویس دیده‌اید؟ طبق این قاعده شما باید بتوانید ۹۳ درصد از داستان را با توجه به تن صداها و سیگنال‌های غیرزبانی بفهمید. این افسانه در سطح اینترنت به‌عنوان قاعده‌ای انکارناپذیر در ارتباطات منتشر شده است. درحالی‌که این چیزی نیست که محرابیان در مطالعه خود در زمینه ارتباطات کشف کرده بود. او در واقع در پژوهش خود پیام‌هایی را که همخوانی احساسی دارند با پیام‌هایی مقایسه کرده بود که همخوانی احساسی ندارند. این نظریه در زمانی صادق است که افراد برای بیان احساسات و نگرش‌ خود راجع به چیزی صحبت می‌کنند،
نه هر موضوعی.
هدف محرابیان این بود که ثابت کند در چنین شرایطی وقتی که کلمات و حروف به دلایلی، واضح بیان نمی‌شوند؛ ما شروع می‌کنیم به نتیجه‌گیری از تناژ و حالات و رفتار افراد.
درست است که ارتباط برقرار کردن با زبان بدن و تناژ مناسب صدا می‌تواند خیلی موثرتر از استفاده از کلمات به تنهایی باشد، اما اگر فقط این دو نکته یعنی تن صدا و زبان بدن مهم‌تر بود، دیگر نیازی به یادگرفتن زبان‌های جدید در دنیا نبود.
شما می‌توانید برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به سایت مسابقه سخنرانی دانشکده شریف به نشانی sokhansavaran.ir مراجعه کنید.