برای راوی که خود روایت شد
آخرین توصیه اینانلو برای آفرودرها
یادش به خیر، اولین باری که محمد علی اینانلو را با آن هیبت از نزدیک دیدم، برای انجام یک مصاحبه با موضوع طبیعتگردی با خودروهای دودیفرانسیل نزد استاد رفته بودم. حدود ۵ سال از آن مصاحبه گذشت، هر بار که اینانلو را دیدم صحبت از سر و صدای آن مصاحبه بین آفرودرها میشد. همصحبتی با کسی که بنیانگذار روزنامهنگاری در حوزه طبیعت در ایران است، کار سختی بود زیرا او خودش سالها سردبیر ماهنامه شکار و طبیعت بود و چم و خم کار را خوب میدانست. اما آنقدر صمیمی بود که جلوی دوربین جعبه سیگارش را باز کرد و یک سیگار پیچید و کشید تا سر صحبت باز شد.
یادش به خیر، اولین باری که محمد علی اینانلو را با آن هیبت از نزدیک دیدم، برای انجام یک مصاحبه با موضوع طبیعتگردی با خودروهای دودیفرانسیل نزد استاد رفته بودم. حدود 5 سال از آن مصاحبه گذشت، هر بار که اینانلو را دیدم صحبت از سر و صدای آن مصاحبه بین آفرودرها میشد. همصحبتی با کسی که بنیانگذار روزنامهنگاری در حوزه طبیعت در ایران است، کار سختی بود زیرا او خودش سالها سردبیر ماهنامه شکار و طبیعت بود و چم و خم کار را خوب میدانست. اما آنقدر صمیمی بود که جلوی دوربین جعبه سیگارش را باز کرد و یک سیگار پیچید و کشید تا سر صحبت باز شد.
بسیاری از مردم محمد علی اینانلو را در قاب شیشهای تلویزیون با کاراکتری دیدهاند که تعریفش میشود مرد طبیعت ایران.البته کسی که حدود ۴ میلیون کیلومتر ( ۱۰۰ بار دور کره زمین) فقط در طبیعت ایران بهصورت زمینی سفر کرده است باید هم مرد طبیعت باشد. اما زندگی اینانلو زوایای دیگری هم دارد. او اولین گزارشگر والیبال ایران است. کسی که در بازیهای آسیایی سال ۱۹۷۴ تهران همه بازیهای والیبال قهرمانی آسیا را گزارش کرد. سالها سردبیر و نویسنده حوزه طبیعت بود و اولین کلاسهای اکوتوریسم علمی را در ایران راهاندازی کرد. بسیاری از تصاویری که از طبیعت و در کل از محیط زیست ایران وجود دارد، حاصل رنجها و عشقهای بسیار محمد علی اینانلو و همکارانش است. شاید اگر او ۱۷ سال پیش تفنگ شکارش را زمین نگذاشته بود و به جای ماشه دست به شاتر نمیبرد، امروز همین آرشیو ناقص مستند از طبیعت ایران را هم نداشتیم. هر چند بسیاری از افراد بدون چشمداشت و با عشق در حوزه طبیعت ایران تلاشهای بسیار کردهاند اما محمدعلی اینانلو به نوعی نماد رسانهای این تلاشها به شمار میرود و انگار نماینده دلسوزان این حوزه است.حدود ۷ ماه پیش بود که دوباره نزد استاد رفتم. این بار در مورد اتفاقات اخیر در حوزه طبیعتگردی و اکوتوریسم با تمرکز روی تورهای آفرود به سراغ راوی روایت طبیعت ایران رفتیم. اینانلو که سرش بسیار شلوغ بود باز هم وقتی صحبت از تخریب طبیعت شد سفرش به بند علی خان را یک ساعت به تعویق انداخت تا درددلهایش را برایمان بازگو کند. او از تورهای آفرودی که همچون لشکری با ۴۰ خودرو راهی طبیعت میشوند و از در و دیوار بالا میروند گله داشت. از عبور لاستیکهای غول آسای دودیفرانسیلها از روی سبزهها و چشمهها، دشتها و لانههای جانوران گله داشت.
راوی طبیعت ایران میگفت: «من اصلا این تورهایی که میگویند طبیعت گردی است اما طبیعت ستیزی است را درک نمیکنم. مگر میشود ۴۰ خودرو که بین آنها بلد و نابلد هست به منطقهای بروند و آن منطقه دست نخورده باقی بماند؟ از آن طرف این مسابقات ماشین خرد کنی که اسمش را میگذارند مسابقه آفرود قهرمانی کشور را هم قبول ندارم. شما با ماشین دو دیفرانسیل بروی در یک مثلا مسابقهای ماشینت را خرد کنی و بعد با کمک ماشینهای دیگر ماشین را از مسیر بکشی بیرون اسمش را هم بگذاری مسابقه آفرود؟! آفرود یعنی سرنشینان و خودرو در کمال سلامت بروند و برگردند. مسابقهای که همهاش شده پرش با ماشین و خرد کردن کمر راننده و ماشین چه جور مسابقهای است؟!» گلههای استاد که خودش راننده زبردستی بود اینطور ادامه پیدا کرد: «یا مثلا من نمیدانم این شیب عرضی که مد شده است و هر سال چند نفر را میکشد، چیست؟ عقل و علم میگوید شما باید مسیری را انتخاب کنید که خودرو در پایدارترین حالت باشد. حالا در شیب عرضی آیا این شرایط وجود دارد؟ آیا هر کسی که ماشین دو دیفرانسیل خرید یک طبیعتگرد و آفرودر است؟ نتیجه اینها میشود کشتههایی که هر سال به اسم آفرود خانواده خود را داغدار میکنند.»۷ ماه از آخرین مصاحبهام با راوی روایت طبیعت ایران گذشته است و حالا راوی خودش روایتی دیگر شده. ما عادت داریم که قدر داشتههایمان را ندانیم. این بار هم قدر کسی را که ۴۰ سال تجربه طبیعتگردی داشت، صداپیشه بود، دوربین را میشناخت، کارگردانی بلد بود، نویسندگی و سردبیری را در کارنامه داشت، تحصیل کرده بود، گزارشگری و بازیگری میدانست و در یک کلام همه چیز تمام بود را ندانستیم. در پایان لازم میدانم توصیه ساده و بیآلایش استاد را که خطاب به آفرودرها بود دوباره تکرار کنم که گفت: «آقایان دو دیفرانسیل سوار در بیابان رَد اضافه نندازید، زشت میشه...».
بسیاری از مردم محمد علی اینانلو را در قاب شیشهای تلویزیون با کاراکتری دیدهاند که تعریفش میشود مرد طبیعت ایران.البته کسی که حدود ۴ میلیون کیلومتر ( ۱۰۰ بار دور کره زمین) فقط در طبیعت ایران بهصورت زمینی سفر کرده است باید هم مرد طبیعت باشد. اما زندگی اینانلو زوایای دیگری هم دارد. او اولین گزارشگر والیبال ایران است. کسی که در بازیهای آسیایی سال ۱۹۷۴ تهران همه بازیهای والیبال قهرمانی آسیا را گزارش کرد. سالها سردبیر و نویسنده حوزه طبیعت بود و اولین کلاسهای اکوتوریسم علمی را در ایران راهاندازی کرد. بسیاری از تصاویری که از طبیعت و در کل از محیط زیست ایران وجود دارد، حاصل رنجها و عشقهای بسیار محمد علی اینانلو و همکارانش است. شاید اگر او ۱۷ سال پیش تفنگ شکارش را زمین نگذاشته بود و به جای ماشه دست به شاتر نمیبرد، امروز همین آرشیو ناقص مستند از طبیعت ایران را هم نداشتیم. هر چند بسیاری از افراد بدون چشمداشت و با عشق در حوزه طبیعت ایران تلاشهای بسیار کردهاند اما محمدعلی اینانلو به نوعی نماد رسانهای این تلاشها به شمار میرود و انگار نماینده دلسوزان این حوزه است.حدود ۷ ماه پیش بود که دوباره نزد استاد رفتم. این بار در مورد اتفاقات اخیر در حوزه طبیعتگردی و اکوتوریسم با تمرکز روی تورهای آفرود به سراغ راوی روایت طبیعت ایران رفتیم. اینانلو که سرش بسیار شلوغ بود باز هم وقتی صحبت از تخریب طبیعت شد سفرش به بند علی خان را یک ساعت به تعویق انداخت تا درددلهایش را برایمان بازگو کند. او از تورهای آفرودی که همچون لشکری با ۴۰ خودرو راهی طبیعت میشوند و از در و دیوار بالا میروند گله داشت. از عبور لاستیکهای غول آسای دودیفرانسیلها از روی سبزهها و چشمهها، دشتها و لانههای جانوران گله داشت.
راوی طبیعت ایران میگفت: «من اصلا این تورهایی که میگویند طبیعت گردی است اما طبیعت ستیزی است را درک نمیکنم. مگر میشود ۴۰ خودرو که بین آنها بلد و نابلد هست به منطقهای بروند و آن منطقه دست نخورده باقی بماند؟ از آن طرف این مسابقات ماشین خرد کنی که اسمش را میگذارند مسابقه آفرود قهرمانی کشور را هم قبول ندارم. شما با ماشین دو دیفرانسیل بروی در یک مثلا مسابقهای ماشینت را خرد کنی و بعد با کمک ماشینهای دیگر ماشین را از مسیر بکشی بیرون اسمش را هم بگذاری مسابقه آفرود؟! آفرود یعنی سرنشینان و خودرو در کمال سلامت بروند و برگردند. مسابقهای که همهاش شده پرش با ماشین و خرد کردن کمر راننده و ماشین چه جور مسابقهای است؟!» گلههای استاد که خودش راننده زبردستی بود اینطور ادامه پیدا کرد: «یا مثلا من نمیدانم این شیب عرضی که مد شده است و هر سال چند نفر را میکشد، چیست؟ عقل و علم میگوید شما باید مسیری را انتخاب کنید که خودرو در پایدارترین حالت باشد. حالا در شیب عرضی آیا این شرایط وجود دارد؟ آیا هر کسی که ماشین دو دیفرانسیل خرید یک طبیعتگرد و آفرودر است؟ نتیجه اینها میشود کشتههایی که هر سال به اسم آفرود خانواده خود را داغدار میکنند.»۷ ماه از آخرین مصاحبهام با راوی روایت طبیعت ایران گذشته است و حالا راوی خودش روایتی دیگر شده. ما عادت داریم که قدر داشتههایمان را ندانیم. این بار هم قدر کسی را که ۴۰ سال تجربه طبیعتگردی داشت، صداپیشه بود، دوربین را میشناخت، کارگردانی بلد بود، نویسندگی و سردبیری را در کارنامه داشت، تحصیل کرده بود، گزارشگری و بازیگری میدانست و در یک کلام همه چیز تمام بود را ندانستیم. در پایان لازم میدانم توصیه ساده و بیآلایش استاد را که خطاب به آفرودرها بود دوباره تکرار کنم که گفت: «آقایان دو دیفرانسیل سوار در بیابان رَد اضافه نندازید، زشت میشه...».
ارسال نظر