مانی حدادی: اسب سرکش مارانلو باز هم زنگ خطر را به صدا درآورد. زنگ خطری برای لامبورگینی اونتادور، آستون‌مارتین ونکوئیش، ب‌ام‌و M۶، نیسان GT-R، مک‌لارن MP۴، پورشه ۹۱۱ توربو و شورولت کوروت استینگری. جادوی جدید ایتالیایی‌ها به طرز مرگباری قدرتمندتر شده است. گویی فراری قصد دارد تا چند گام دیگر حتی بوگاتی را نیز به زیر بکشد. اکنون شاهد حضور ویرایش بهینه‌شده‌ای از F۱۲‌ برلینتا هستیم. ابرهیولایی که خود نیز حتی بدون این تغییرات همه را قلع و قمع می‌کرد. حالا باید دید TDF بین این همه گرگ که تشنه به خونش هستند، چگونه خود را عرضه می‌کند.


فلاش‌بک

سال 2011 میلادی که شروع شد فراری خبر تلخی را منتشر کرد؛ عمر 599 GTB فیورانو به پایان رسیده است. یک سوپراسپورت به غایت موفق که سخت می‌شد جانشینی برای آن تصور کرد. اما شرکت تصمیم خود را گرفته بود و خودرویی که از 2006 تا آن زمان یکسره برایش سودآفرینی می‌کرد را باید به تاریخ می‌سپرد. جالب اینجاست که خود 599 نیز جانشین جنجالی برای مدل رویایی 575M Maranello‌ بود. او نیز این پروسه انتقاد طرفداران را پشت سر گذاشته بود. اما سوال این بود که واقعا نسخه بعدی برلینتا چیست و چگونه می‌تواند این حد از افتخار را دوباره تجربه کند؟ یک سال از این اطلاع‌رسانی گذشت. در نمایشگاه ژنو سال 2012 بود که فراری به عهد خود عمل کرد. طی یک مراسم باشکوه خودرویی که قرار بود به جای فیورانو وارد بازی شود، پرده‌برداری شد. آبی بر آتش داغ منتقدان. این خودرو در همان لحظه رونمایی انگار خودش را در دل همه جا کرد. اول از هر چیز، آن چهره خشن و ستیزه‌جوی برلینتا بود که نشان داد می‌شود چیزی بهتر و دلرباتر از فیورانو ساخت. بعدش هم که معلوم بود، توانمندی‌های فنی‌اش یک سر و چند گردن بالاتر از فیورانو و در واقع بالاتر از همه فراری‌های قبل از خود بود.


برلینتا کافی نیست

یکی دو سال بعد از رونمایی از F۱۲ Berlinetta آن چیزی که پیش‌بینی می‌شد رخ داد؛ ذات طمعکار فراری باز هم به شرایط فعلی قانع نشد و نسخه‌ای بهینه‌تر را معرفی کرد. در ۲۰۱۴ این خودروساز نامدار ویرایش TRS را روی آن پیاده کرد. نسخه‌ای که قرار بود تنها یک نمونه از آن تولید شود. با حفظ مبانی طراحی نسخه پایه، محصول جدید اسپورت‌تر و به‌عبارتی آتشین‌تر شده بود. استفاده از جلوپنجره بریده‌بریده به مثابه دیوانه‌ای بود که از شدت جنون لباس از تن دریده است. تی‌.آر.اس با چنین ظاهر هولناکی توانست حتی همان اندک مخالفانی را که نسبت به حذف ۵۷۵‌ مارانلو دلگیر بودند را هم راضی کند. این خودرو در مراسمی که با عنوان «برنامه‌پروژه ویژه» تدارک دیده شده بود، در سیسیل، آن هم تنها برای فراری‌بازها رونمایی شد.

داستان عطش بی‌پایان فراری و برلینتا در اواسط سال ۲۰۱۴ به گونه‌ای دیگر خود را نشان داد. شرکت ویرایش منحصربه‌فردی را با عنوان AP America‌ معرفی کرد. یک نسخه بسیار دستکاری شده به‌صورت تک‌رنگ قرمز که مانند خودروهای تیون‌شده آمریکایی طراحی شده بود. کمی بعدتر باز هم برلینتا افسار گسیخته‌تر شد و مدلی دیگر را راهی بازار کرد. این‌بار شاهد حضور مدلی به اسم F۶۰ America‌ بودیم. یک رودستر خیره‌کننده که بازار تمام روبازهای اسپورت هموطن و غیر‌هموطنش را به هم ریخت. این خودرو به مناسبت ۶۰امین سالگرد حضور فراری در آمریکا پرده‌برداری شده بود.

آخرین شعبده فراری و برلینتای محبوبش کوپه‌ای استثنایی به اسم تورینگ برلینتا لوسو بود. محصولی که همین امسال در نمایشگاه ژنو رونمایی شد. این خودرو شاید در ظاهر تغییر خاصی را تجربه نکرده بود ولی در حقیقت عصاره‌ای بود از آخرین فناوری‌های فراری؛ چراکه شاسی آن از آلیاژ بسیار سبک آلومینیوم و در قسمت‌های مهم‌تر از فیبر مستحکم کربن ساخته شده بود. جالب اینجاست که تا اینجای کار فراری هنوز جرات دست زدن به پیشرانه برلینتا را پیدا نکرده بود.


روی پیست

با اعمال دستکاری‌های پیچیده مهندسی، فرمان‌پذیری برلینتا تی‌دی‌اف به طرز چشم‌گیری بهتر شده است. در مورد نسخه قبلی راننده‌های حرفه‌ای اذعان می‌کردند که مشکل اصلی، تیزفرمانی در سرعت‌های بالا و پیچ‌هایی با زوایای تند است. به‌طوری‌که محور عقب اگر راننده باتجربه نباشد کمی به بیرون پیچ منحرف می‌شود. اکنون با عریض‌تر شدن تایرها و ارتفاع کمتر خودرو نه‌تنها این مشکل برطرف شده، بلکه میزان دقت هندلینگ نیز افزایش پیدا کرده است.‌

راننده‌های معتمد و برخی از خبرنگاران خودرویی که این فرصت را داشتند که پیش از رونمایی رسمی این F12TDF را تست کنند، همگی اذعان داشتند که سواری‌اش چیزی کم از ابرهیولای LaFerrari ندارد. شاید نیمه‌ اتوماتیک بودن جعبه‌دنده برای تازه‌کارها و حتی آنها که سوپراسپورت‌های تمام اتوماتیک داشتند، کمی سخت باشد. به این دلیل به این خودرو، نیمه‌ اتوماتیک می‌گویند که واقعا هیچ پدال کلاچی در خودرو وجود ندارد، اما عمل تعویض دنده را راننده باید خودش انجام دهد. خلاصه یعنی مثل اسپورت‌های پر زرق و برق دیگر نیست که سریع بشود پرید پشت فرمانشان و گاز داد و حرکت کرد. همان‌طور که گفتیم، این خودرو با نمونه‌های هم‌کلاس خود بسیار فرق دارد. درست مانند خلبان‌های شکاری، باید پیش از حرکت یک چک لیست مفصل را بررسی کنید. اگر این خودرو روی آسفالت مثل خودروهای دیگر عمل نمی‌کند، پس نباید توقع داشته باشیم که نحوه استارت و آغاز به کارش نیز عادی باشد.

مثلا میزان Lock to Lock‌ (قفل تا قفل) فرمان این خودرو از فرمان نسخه‌های مشابه کمتر است. چیزی شبیه خودروهای فرمول یک. با توجه به ویژگی‌های فنی و ظاهری فراری F12TDF‌ باید انتظار داشت که به زودی آن را به‌صورت افتخاری در مسابقات DTM یا GT3 ببینیم. این یعنی راننده باید در میزان چرخش فرمان دقت زیادی انجام دهد. چرا که کمی چرخش بیش از حد می‌تواند تی‌دی‌اف را به بیرون از جاده هدایت کند. در انتها باید به این نکته اشاره کنیم که برای راندن این خودرو باید حداقل 474 هزار دلار کنار بگذارید. تقریبا‌ چیزی حدود یک میلیارد و 660 میلیون تومان!


طراحی

یادتان باشد که این خودرو نسل جدید برلینتا یا جانشین آن نیست؛ بنابراین نباید توقع یک تغییر انقلابی در ظاهرش را داشته باشیم. با این حال فراری هر چه در چنته داشته را روی این ابرخودروی خود پیاده کرده است. به وضوح معلوم است که F۱۲TDF برای سرعت و شتاب خلق شده است. دلیل این مدعا را ابتدا می‌توان از روی سپر و جلو پنجره‌اش فهمید. جایی که با حذف نسخه فلاپ‌دار استاندارد با نمونه اسپلیتر، شکافت هوا به بهترین و دقیق‌ترین روش ممکن انجام می‌شود. یکی دو دریچه ورودی هوا که در چپ و راست سپر قرار گرفته کاری می‌کند که در سرعت‌های بالا دماغه خودرو تا جایی که ممکن است به زمین نزدیک‌تر باقی می‌ماند. اوج این اقدام در آن لبه‌های رو به بالای گوشه سپر دیده می‌شود. در همین نمای جلو به روی کاپوت می‌رسیم. جایی که دریچه‌های تند و تیزی تعبیه شده که علاوه‌بر خشونت دوچندان، تهویه پیشرانه را نیز که طبیعتا دمای داغ‌تری پیدا کرده است را سر و سامان می‌دهد. به کناره‌ها می‌آییم. جایی که اول از همه یک دمپر زیبای مشکی‌رنگ فیبر کربنی دیده می‌شود. یک المان در ظاهر نمایشی و غیر‌کاربردی؛ ولی واقعیت آن است که توری‌های زیر آن نشان می‌دهند که جریان پرفشار هوای ورودی که از زیر سپرها قصد فرار دارند، با استادی تمام توسط این دمپرها کنترل می‌شوند و خودرو از بغل‌ها پایدارتر می‌شود. البته فراری در زمان طراحی نسخه اصلی استاندارد برلینتا، اصول آیرودینامیک‌ را تا سر حد مرگ رعایت کرده بود. یکی از ویژگی‌های چشم‌نواز این خودرو، فلاپ‌های برجسته‌ای هستند که به جای رکاب‌های ساده قرار گرفته‌اند. با وجود سرعت بیش از ۳۵۰ کیلومتر در ساعت، وجود تک‌تک این المان‌های اسپورت الزامی به‌نظر می‌رسد. در قسمت‌ انتهایی پروسه سبک‌سازی فراری را به‌خوبی می‌بینیم. با حذف سپر سنتی و نصب نمونه فیبر کربنی حالا دیگر استفاده از دیفیوزرهای جداکننده هوا، منطقی به‌نظر می‌رسد. وارد اتاق می‌شویم. همان کابین هواپیماهای جنگنده. محلی برای هدایت یک موشک بالستیک. باید اعتراف کرد که فراری در این قسمت غوغا کرده است. البته چیز دیگری هم غیر‌از این انتظار نداشتیم. با همان نیم‌نگاه اول به‌خوبی می‌فهمیم که این خودرو برای مسافرت‌های معمولی و حرکات معمولی نیست. اصولا F۱۲TDF برای آدم‌ها و راننده‌‌های معمولی نیست. تنها شباهت کابین این خودرو با خودروهای دیگر، حضور یک جالیوانی است. صندلی‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که اوج علم آرگونومی را به نمایش می‌گذارند. وقتی پشت فرمان می‌نشینید گویی یک یا چند نفر شما را محکم در آغوش می‌گیرند. فراری حتی هنرش را روی دریچه‌های تهویه مطبوع نیز پیاده کرده است. استفاده از نوارهای ساده قرمز، یک حس بی‌تابی را در سراسر پیمایش القا می‌کند. در طراحی این خودرو مجموعه‌ای از هنر و مهندسی در بالاترین سطح خود استفاده شده‌اند.


مشخصات فنی

اکنون بیایید نگاهی داشته باشیم به برلینتای استاندارد. خودرویی که می‌توانست از پیشرانه ۳/ ۶ لیتری ۱۲ سیلندر Vشکل تنفس‌ طبیعی خود ۳۷۰ اسب‌بخار نیرو در ۸۲۵۰ دور در دقیقه و ۶۹۰ نیوتن‌متر گشتاور را در ۶ هزار دور در دقیقه تولید کند. با این چنین خروجی بود که می‌توانست صفر تا صد را در ۱/ ۳ ثانیه بپیماید. باورکردنی نیست که شتاب صفر تا ۲۰۰ آن نیز فقط ۸/ ۵ ثانیه می‌شود. سرعت نهایی F۱۲ برلینتا حدود ۳۴۵ کیلومتر در ساعت اعلام شده بود. گفته می‌شد که این فراری در هر ۱۰۰ کیلومتر ۱۵/ ۷ لیتر سوخت مصرف می‌کرد. جعبه‌دنده برلینتا ۷ سرعته دو کلاچه بود. جعبه‌دنده‌ای نیمه‌اتوماتیک که تنها راننده‌های حرفه‌ای از پس کنترلش برمی‌آمدند. این خودرو ۱۵۳۵ کیلوگرم وزن داشت. اما داستان تی‌دی‌اف به کلی فرق دارد. در حال صحبت درباره فراری هستیم که با همان حجم و آرایش پیشرانه می‌تواند ۷۶۹ اسب‌بخار نیرو در ۸۵۰۰ دور در دقیقه و ۷۰۵ نیوتن‌متر گشتاور را در ۸۵۰۰ دور در دقیقه فراهم ‌کند. به طرز خارق‌العاده‌ای حداکثر دور موتوری که پیشرانه تی‌دی‌اف می‌تواند تحمل کند ۸۹۰۰ دور در دقیقه است. به همین خاطر شتاب و سرعت نهایی آن نباید خیلی تعجب‌برانگیز باشد. شتاب صفر تا صد ۵/ ۲ ثانیه‌ای و شتاب صفر تا دویست ۹/ ۷ ثانیه‌ای. در رابطه با سرعت نهایی باید به یک نکته جالب اشاره کرد. فراری به‌دلیل مسائل ایمنی خودرو و راننده، سرعت نهایی نسخه جدید را روی مرز نسخه استاندارد، یعنی همان ۳۴۵ کیلومتر در ساعت محدود کرده است. با اینکه ساختار اصلی جعبه‌دنده از روی نسخه استاندارد الهام گرفته شده، ولی باز هم ضرایب دنده‌ها بین ۳۰ تا ۴۰ درصد بهینه‌تر شده‌اند. فراری اکیدا‌ توصیه کرده بود که برای برلینتا باید از تایرهای میشلین استفاده کرد. تایرهایی که در محور جلو ۵۳/ ۵۵۲ و در محور عقب ۵۳/ ۵۱۳ بیست اینچی هستند، اما درباره نسخه جدید با عریض‌تر کردن چرخ‌های هر دو محور، پایندگی و چسبندگی فوق‌العاده‌ای را به ارمغان آورده است. با همان کاهش وزنی که پیش‌تر گفتیم، حالا برلینتای جدید از شاسی ۱۴۱۵ کیلوگرمی نهایت بهره را می‌برد. از آنجا که فراری شدیدا از توربوشارژر نفرت دارد کاری با پیشرانه‌ TDF‌ کرده که ۸۰ درصد گشتاور را در همان دور موتور اولیه ۲۰۰۰ دور در دقیقه‌ای قابل دسترسی می‌کند. این یعنی نیازی نیست که دور موتور تا مرز قرمز بالا برود که قدرت را حس کنیم.


تی.دی.اِف آمد

در حالی‌که همه فکر می‌کردند برلینتا دیگر از این قوی‌تر نمی‌شود، F۱۲TDF آمد تا نشان دهد فراری همیشه شعبده‌ای در آستین دارد. محصول جدید که مخفف عبارت Tour De France است، معجونی بود از ۱۱۰ کیلوگرم وزن کمتر و پیشرانه‌ای که نزدیک به ۴۰ اسب‌بخار قوی‌تر شده بود. متخصصان و مهندسان به‌خوبی می‌دانند که برای چنین خودرویی حتی افزایش یک اسب‌بخاری هم تقریبا غیر‌ممکن است. به وضوح مشخص است که فراری با این دست‌پرورده آمده تا به آن میل همیشگی‌اش یعنی مسابقه برسد. درست مانند همان کارهایی که در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی می‌کرد؛ یعنی نسخه‌ اسپورتی را معرفی می‌کرد و پس از زمانی اندک نمونه فوق تیون‌شده‌اش را برای مسابقات سرعت رونمایی می‌کرد. تی‌دی‌اف چکیده‌ای است از دانش ۶۵ ساله فراری در زمینه مسابقات فرمولا وان. فراری که در تمام ادوار مسابقات F۱ حضور داشته و حالا زمان به رخ کشیدن این تجربه در خیابان‌ها است.