رابطه مهرطلبی و خشم با بیماری افسردگی
مهرطلب‌ها انبوهی از خشم هستند. خشم اولیه از زمانی که آنها را مهرطلب تربیت کردند، خشم ثانویه از خودشان که هیچ‌وقت برای خود نیستند و خشم سوم از دیگران که هیچ‌وقت مانند خودشان با آنها رفتار نمی‌کنند. ظاهرا این افراد که بسیار از خشم هراسان و گریزانند بیشترین خشم را درون خود دارند و مهم‌ترین دلیل افسردگی در این گروه نیز همین خشم زیاد و سرکوب آن است. هنگام درمان بیماران افسرده متوجه می‌شویم که خشم سرکوب‌شده‌ زیادی در آنها وجود دارد. هر چه جلوتر می‌رویم با احساسات جریحه‌دار شده و خشم بیشتری مواجه می‌شویم. افسردگی بیماری‌ای نیست که طی یک یا دو روز پیش بیاید بلکه رابطه عمیقی با گذشته و حتی نسل‌های قبل از فرد بیمار دارد.

بیمار مهرطلب از چه چیزهایی می‌ترسد و می‌خواهد با مهرطلبی خود از چه چیزهایی فرار ‌کند؟
یک فرد مهرطلب در حقیقت ترس‌های عمیقی دارد و برای فرار از این ترس‌ها است که به دام مهرطلبی افتاده و رفته‌رفته تبدیل به یک بیمار مهرطلب می‌شود.
ترس‌های او:
ترس از بروز احساسات ناراحت‌کننده
ترس از استرس
ترس از خشم خود (فوبیای خشم)
ترس از خشم دیگران (فوبیای خشم)
ترس از پرخاشگری دیگران علیه او
ترس از مرگ طرف مقابل
ترس از تضادهای موجود
ترس از جنگ، بحث، مخالفت
ترس از رویارویی با دیگران
ترس از رنجاندن دیگران
ترس از جنس مذکر
ترس از جنس مونث
ترس از طرد شدن
ترس از تنها ماندن
ترس از بد شناخته شدن
ترس از آشکار کردن بخش آسیب‌پذیر خود

فرد مهرطلب راه حل را در فرار از این ترس‌ها می‌بیند، در حالی‌که راه‌حل «رفتن درون ترس‌ها » است. « راه حل این است که مهرطلب یاد بگیرد وارد ترس‌هایش شود». اجتناب مهرطلب‌ها از خشم، از رویارویی، از اختلاف و مخالفت نه تنها خوب نیست بلکه نشانه‌ ضعف شخصیت و بی‌ثباتی است و به مرور باعث به هم خوردن روابط نیز می‌شود. مهرطلب‌ ساکت می‌شود و چیزی نمی‌گوید و مخالفتی نمی‌کند اما خشمگین می‌شود و این خشم را درون خود سرکوب می‌کند و در نهایت روزی یا از خشم و غم منفجر یا دچار افسردگی می‌شود؛ همچنین، کاری نمی‌کند که دیگران از دست او عصبانی شوند؛مخالفت کنند، اعتراض کنند، خشمگین شوند و هیچوقت این فرصت را به شخص مقابل خود نمی‌دهد اما آن فرد به مرور از این رفتار مهرطلب‌ خشمگین و خسته می‌شود و رابطه خود را با او قطع می‌کند. تا زمانیکه این ترس‌ها درون فرد مهرطلب باشد، خشم نیز درون او فعال است زیرا ترس‌های ما اجازه نمی‌دهند که از خشم جدا شویم.

چگونه مهرطلب شدم؟
علاوه بر دیگر دلایل و ریشه‌های مهرطلبی، دو حالت اصلی وجود دارد که باعث می‌شود فرد، مهرطلبی را ابتدا به‌عنوان یک نوع رفتار برای خود اتخاذ کند، سپس بر اثر تکرار، این حالت در او تقویت می‌شود و تبدیل به عادت و بیماری می‌گردد. آن دو حالت عبارتند از:

۱- در کودکی زمانی که رفتار مهرطلبانه‌ای از خود بروز می‌دهیم با عنوان «پسر خوب / دختر خوب» مورد تایید و تحسین قرار می‌گیریم و این باعث شادی و احساسات خوب در ما می‌شود.
2- در کودکی رفتارهای مهرطلبانه را راهی برای دریافت پاداش ( مورد تایید و پذیرش و تحسین واقع شدن) یافته‌ایم، پس این رفتارها را تکرار کردیم تا عادت شد.

مهرطلب‌ها بهتر است یاد بگیرند که با کاهش محبت‌های افراطی و کنترل خود بر دیگران و بر امور، به دیگران اجازه دهند خشم و مخالفت خود را بیان کنند. بیماران مهرطلب معمولا از ترس واکنش و پرخاش دیگران آنقدر به آنها محبت می‌کنند تا دیگر مجالی برای ابراز مخالفت یا نارضایتی نداشته باشند، اما نتیجه چه می‌شود؟ بالاخره روزی آنچه که از آن می‌ترسند سرشان می‌آید! مهرطلب‌ها با انکار خشم در دیگران و در خود، برخلاف خواسته‌ای که دارند تولید خشم می‌کنند. از دیگر دلایلی که افراد به دام مهرطلبی می‌افتند یک باور غلط و سمّی رایج در جامعه است. افراد جامعه ما دچار سوء‌تعبیر از واژه‌ مهربانی شده‌اند تا جایی‌که اغلب گمان می‌کنند مهربان بودن یعنی: «آخر بودن، قربانی بودن، ضعیف بودن» ! در حالیکه مهربان بودن اصلا به معنای قربانی و ضعیف و آخر از همه بودن نیست! یک فرد مهربان شخصی پر از نشاط و سرزندگی، خوش برخورد، مودب و بخشنده است. فردی است که در رفتار خود تعادل پیشه می‌کند. کسی که نه تنها برای دیگران و حقوق‌شان احترام قائل است بلکه برای خود و حقوق خود نیز احترام قائل است. چنین فردی عزت نفس بالایی دارد و همین عزت نفس موجب می‌شود نه به کسی بی‌احترامی کند و نه اجازه دهد به او بی‌احترامی کنند و او را زیر دست بشمارند. فرد مهربان نیازی به تلاش برای خوب دیده شدن ندارد زیرا «‌خوب هست» ! فرد مهرطلب با خود بد‌رفتاری می‌کند و خود را عذاب می‌دهد اما شخص مهربان با خود نیز مهربان است.

خشم چیست و چه رابطه‌ای با مهرطلبی و افسردگی دارد؟
خشم نیرومندترین احساس انسان است. خشم نه خوب است و نه بد، نه درست است و نه اشتباه بلکه فقط نیرومندترین احساس تعبیه شده در روان انسان است. خشم احساسی مقابل ترس است. زمانی‌که می‌ترسید خود را پنهان می‌کنید، مانند مهرطلب‌ها که از ترس خشم، خود واقعی خود را پنهان می‌کنند اما مواجهه با خشم می‌تواند موجب بروز خود و بروز بخش منفی وجودتان نیز بشود ( و البته اگر مدیریت خشم را بیاموزید، این احساس می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد). هیچ‌یک از ما نمی‌توانیم خشم را از هستی و سیستم روانی خود حذف کنیم، نمی‌توانیم آن را سرکوب یا در مقابل آن مقاومت کنیم. ما تنها می‌توانیم خشم را بشناسیم، احساسش کنیم و بیاموزیم که چطور آن را مدیریت کنیم و با خود و با دیگران هنگام خشم چطور برخورد کنیم. بهتر است بدانیم که ما مسوول خشم نیستیم اما زمانی که خشمگین هستیم مسوول برخورد خود با خشم، با خود و با دیگران هستیم. ما حتی وظیفه‌ کنترل خشم دیگران را هم بر عهده نداریم، هر کسی مسوول صد‌در‌صد زندگی و و امور مربوط به خود است.

خشم می‌تواند محرک خوبی برای برخی حرکت‌های ما باشد. مثلا می‌تواند به ما قدرت دهد که حق خود را بگیریم یا حرفمان را بزنیم. خشم زمانی مشکل‌ساز است که باعث شود به خودتان یا دیگران آسیب برسانید. پس روشن است که خشم هم مانند خیلی نرم‌افزارهای دیگر تعبیه شده در وجود ما هم می‌تواند سازنده باشد و هم مخرب، از این رو است که نمی‌توانیم بگوییم خشم خوب است یا بد، یا نباید سعی در از بین بردن آن کنیم. بهترین کار این است که احساس خشم، مدیریت خشم و جهت دادن به خشم را بیاموزیم. یکی از نقاط ضعف مهرطلب‌ها ناآگاهی آنها از مراحل خشم است. غالبا زمانی متوجه خشم و نارضایتی خود و دیگران می‌شوند که دیر شده‌ است. مراحلی مانند:

زمانی‌که تحقیر یا سرکوب می‌شوند، وقتی از صرف انرژی زیاد برای دیگران به خستگی می‌رسند، وقتی با صرف انرژی و وقت زیاد برای دیگران از خود غافل می‌شوند، اغلب متوجه خشم ایجاد شده درون خود نمی‌شوند.

پس از این مرحله خشم‌شان هر روز بیشتر می‌شود و کم‌کم شروع به گله و شکایت می‌کنند.

اما همچنان نسبت به خود بی‌توجه می‌مانند؛ پس خشم آنها تشدید می‌شود و اجازه می‌دهند خشم کنترل‌ زندگی آنها را بدست بگیرد.

مهرطلب‌ها باید بیاموزند که وارد ترس خود از خشم بشوند. درون خشم بروند و آن‌ را احساس کنند. راه‌های صحیح بروز خشم را بیاموزند و به درست‌ترین روش‌های موجود خشم خود را احساس و تخلیه کنند. برخی از افراد هنگامی که دچار خشم می‌شوند، خشم خود را نادیده می‌گیرند و سرکوب می‌کنند یا برخی به دلیل اینکه خشمگین شده‌اند دچار احساس گناه می‌شوند؛ تمامی این موارد موجب تشدید خشم می‌شود. مهرطلب‌ها هنگامی که خود یا دیگران را در خشم می‌بینند دچار ترس و اضطراب می‌شوند که به احتمال قوی این ترس و اضطراب ریشه در کودکی آنها دارد. این افراد یا در کودکی تحت سرپرستی والدینی خشمگین بوده‌اند یا در فضای تهدید بزرگ شده‌اند.در درمان بیماران افسرده متوجه می‌شویم که بخش بزرگی از زندگی آنها به مهرطلبی و خشم گذشته است. آنها کوهی از احساسات جریحه‌دار شده، خشم‌های تخلیه نشده و متعاقبا احساس گناه و شرم، خشم فرو خورده و مهرطلبی هستند.

زمانی‌که مهرطلب‌ها به دیگران بسیار محبت می‌کنند اما دیگران پاسخ بدی به ایشان می‌دهند یا مانند خودشان با آنها رفتار نمی‌کنند، خشمگین و آزرده‌ خاطر می‌شوند. زمانی‌که مهرطلب‌ها از خودشان به خاطر دیگران می‌گذرند پس از مدتی دچار کمبود محبت و نوازش و همچنین خسته می‌شوند و این حالات، خشم در آنها ایجاد می‌کند. مهرطلب‌ها به خاطر حساسیت طبع خود غالبا زیاد دچار رنجش و متعاقبا خشم می‌شوند. مهرطلب‌ها معمولا از آنجایی که همیشه یک قربانی و شکار هستند گرفتار شکارچی‌ها و ظلم می‌شوند و درون آنها خشم تولید می‌شود. مهرطلب‌ها معمولا برای اینکه همیشه باید خوب و مهربان باشند مجبورند خشم خود را انکار و سرکوب کنند. مهرطلب‌ها برقراری ارتباط سالم را بلد نیستند و همین مساله خشم و استرس را درون آنها به‌وجود می‌آورد. تمامی این خشم روی هم تلنبار می‌شود و ناگهان با بروز افسردگی در فرد خود را نمایش می‌دهد و این رابطه‌ میان مهرطلبی و خشم با افسردگی است.

در مراحل اول افسردگی ممکن است فرد زیاد شروع به صحبت یا حتی پرخاشگری و ابراز خشم خود کند اما از آن‌جایی که این روش‌ها کارساز نیستند بعد از مدتی دچار دلزدگی می‌شوند و تیپ شخصیتی عزلت‌طلب در آنها تقویت می‌شود و سکوت اختیار می‌کنند و به مرور رابطه خود با محیط بیرون از خود را قطع می‌کنند. قطع رابطه با بیرون از خود به خاطر ترس و فرار از این چالش‌ها است. شاید بتوانیم بگوییم که «ترس» بزرگ‌ترین‌ و مهم‌ترین و تشدید‌کننده‌ترین عامل افسردگی است و تا جایی ادامه پیدا می‌کند که فرد را به کلی از زنده بودن و زندگی حذف کند.
بیمار مهرطلب از خشم می‌ترسد. می‌توان گفت این بیمار فوبیای خشم دارد. این بیمار به دو حالت با خشم برخورد می‌کند:

1- یا آن را نادیده می‌گیرد و سرکوب می‌کند
۲- یا بالاخره به حالت انفجار می‌رسد و به طرق ناشیانه پرخاشگری می‌کند.

در هر دو صورت متوجه می‌شویم که مهرطلب‌ها دچار افراط و تفریط هستند و همچنین مدیریت بر خشم را بلد نیستند. پس موارد بعدی‌ای که این افراد باید در پروسه درمان خود بیاموزند « حفظ تعادل » و « مدیریت خشم » است.

خشونت یا پرخاشگری چیست؟
خشونت یا پرخاشگری فعلی است که هنگام خشم از خود بروز می‌دهیم. رفتارهای گوناگون ناشی از خشم است که به منظور آسیب رساندن به دیگران انجام می‌دهیم. خشونت می‌تواند هم کلامی باشد و هم رفتاری، هم می‌تواند مستقیم ( مانند فحاشی یا تنبیه جسمانی دیگران) یا غیر مستقیم ( مانند تحقیر و تمسخر دیگران) باشد.

ادامه دارد...


پاسخ به سوالات:
چگونه بر خشم یا مهرطلبی خود غلبه کنید؟
بیماری مهرطلبی و کنترل بر خشم موضوعات مفصل و ریشه‌داری هستند که طی یک یا دو روز یا دو تا سه هفته درمان نمی‌شوند، بلکه درمان این موارد یک پروسه‌ درمان منظم در طول حداقل سه ماه‌ نیاز دارد زیرا هر دو این موارد ریشه در کودکی افراد دارند و فقط یک مربی یا یک مشاور کاردان می‌تواند با ریشه‌یابی موارد و ارائه‌ راه‌کارهای صحیح از عهده‌ درمان آنها برآید. خواندن کتب هاو مطالعه در راهکارهای مختلف به بهبودی بیماری می‌تواند کمک کند اما به تنهایی قادر به درمان کامل آنها نخواهید بود. برای درمان افسردگی و مهرطلبی می‌توانید در کارگاه‌های خودشناسی رهایی با عشق (در تهران) شرکت کنید. برای اطلاع از جزئیات کارگاه‌ها از طریق ایمیل ابتدای مقاله، با نویسنده مقالات تماس حاصل فرمایید.

‌میترا‌فری‌نژاد فتحی‌(دریا‌حقی)
Farinezhad_mitra@yahoo.com