همکاری رویایی

در صنعت خودرو جوینت شدن خودروسازان اتفاق جدیدی نیست. از همان سال‌های اول که چند خودروساز کوچک به یکدیگر ملحق شده و جنرال موتورز را به عنوان بزرگ‌ترین گروه خودروسازی جهان تشکیل دادند تا به امروز این روند ادامه دارد. اما نمونه همکاری رنو و داچیا را می‌توان یک الگوی متفاوت به حساب آورد. در اکثر موارد همکاری بین خودروسازان، زمانی که یک خودروساز کوچک با یک خودروساز بزرگ جوینت می‌شود، اغلب حالتی شبیه به ادغام صورت می‌گیرد و خودروساز کوچک در شرکت مادر حل می‌شود. یا اینکه شرکت‌های کوچک صرفا از مدل‌های تولید شده در شرکت بزرگ‌تر استفاده می‌کنند و تنها لوگو آنها تغییر می‌کند مانند اتفاقی که بین شرکت واکسهال و جنرال موتورز رخ داده است.


اما در نمونه رنو - داچیا این اتفاق رخ نداده بلکه یک همکاری واقعی رخ داده است. داچیا بعد از الحاق به گروه رنو صرفا به یک سایت تولید خودروهای رنو تبدیل نشد بلکه کار خود را به موازات بخش طراحی و توسعه رنو ادامه داد. اگر چه داچیا هنوز خودروسازی با یک پلت‌فرم است که مدل‌های مختلفی را روی آن تولید می‌کند اما وضعیت آن را با خودروسازانی نظیر هولدن و واکسهال مقایسه کنید که امروزه پلت‌فرم اختصاصی ندارند. نداشتن پلت‌فرم برای یک خودروساز به این معنی است که آن شرکت هیچ وقت نمی‌تواند خودرو خودش را تولید کند. مدل داچیا از یک نظر دیگر نیز جالب توجه است. این شرکت از نظر حقوقی تقریبا صددرصد در گروه رنو حل شده است، اما از نظر فنی رنو این امکان را برای آن فراهم کرده تا به‌طور مستقل به تحقیق و توسعه ادامه دهد. به بیان دیگر لوگو و برند داچیا در رنو حل نشده است. اکنون کسی که به‌طور اصولی و فنی به ماجرا نگاه می‌کند نمی‌تواند بگوید که داچیا صرفا خودروهای رنو را با لوگو خود تولید یا مونتاژ می‌کند. از آن سو رنو نیز همین حالت را دارد و لوگان‌هایی که با لوگو رنو بیرون می‌آیند داچیا به حساب نمی‌آیند.

این وضعیت که بهترین حالت همکاری دو خودروساز را نشان می‌دهد حاصل درک بالای دو شرکت از شیوه همکاری است. این‌گونه است که دو شرکت توانسته‌اند به بهبود شرایط یکدیگر در بازار کسب‌و‌کار کمک کنند. داچیا نمی‌توانست بدون رنو به موفقیت امروزی خود برسد و رنو نیز درصد قابل ملاحظه‌ای از فروش فعلی خود را مدیون داچیا است. روشی که رنو در مواجهه با داچیا پیش گرفت شاید برای این شرکت بیش از داچیا سودمند باشد؛ چراکه برخلاف اکثر همکاری‌های اینگونه داچیا به یک سربار در گروه رنو تبدیل نشد بلکه اکنون یک درخت پربار برای این شرکت است. برخلاف نمونه‌هایی مانند هولدن یا واکسهال که به‌طور جدی روی دست کمپانی مادرشان مانده‌اند. نه می‌شود آنها را تعطیل کرد و نه تولیدی دارند که دست‌کم هزینه‌هایشان را پوشش دهند.

داچیا که روزگاری به ادامه حیات آن امیدی نبود اکنون به جایی رسیده که پایگاه معتبر اتوبلاگ درخصوص آن می‌نویسد که داچیا در حال عوض کردن نگاه ما به خودروهای ارزان قیمت است. تحلیل نویسنده این سایت این است که بازار خودروهای ارزان‌قیمت در آینده نزدیک تحت‌تاثیر لوگان قرار خواهد گرفت؛ چراکه داچیا با تولید این خودرو نشان داد که می‌توان خودرو ارزان‌قیمتی تولید کرد که اولا هاچ‌بک نباشد، ثانیا ستاره‌های کامل ایمنی را به دست آورد و از همه مهم‌تر برای طیف وسیعی از استفاده‌ها مناسب باشد. از استفاده خانوادگی روزمره گرفته تا داشتن قابلیت آفرود در حد متناسبی با قیمتش. داچیا لوگان نشان داد که برای تولید یک خودرو ارزان‌قیمت نیازی نیست حتما از ابعاد خودرو به گونه‌ای که دیگر مناسب کاربری خانوادگی نباشد بکاهیم یا کیفیت ساخت بخش‌های فنی و تعلیق آن را کاهش دهیم.

اما رسیدن به این جایگاه صرفا نتیجه همکاری داچیا با یک خودروساز بزرگ نیست که از این دست همکاری‌ها نمونه‌های دیگری هم وجود دارد که یا نتیجه درخشانی نداشته یا مانند همکاری دوو و جنرال موتورز به‌طور کامل شکست خورده و پرونده دوو برای همیشه بسته شد. نتایج چشمگیری که از همکاری رنو و داچیا به دست آمد نتیجه درک متقابل از وضعیت یکدیگر و این نکته است که دو شرکت چه کاری می‌توانند برای هم انجام دهند، نه اینکه یک شرکت می‌تواند برای آن دیگری چه کاری انجام دهد. نتیجه آن می‌شود که داچیا از یک شرکت ورشکسته به بال گروه رنو تبدیل می‌شود. و البته با روندی که این روزها از تحقیق و توسعه در داچیا می‌خوانیم، این تازه اول کار است و در آینده بیشتر از این شرکت و نقشش در خودروسازی جهان خواهیم شنید. اگر یک دهه دیگر سوپراسپورت‌های داچیا را در خیابان مشاهده کردید اصلا تعجب نکنید. داچیا در جاده درست قرار گرفته و به مقصد خوبی خواهد رسید.