جورج بوش منطقه در برابر اوباما
آیا سیاست خارجی ایالات‌متحده تغییر کرده است آیا آمریکا نسبت به دو رژیم اسرائیل و عربستان سعودی سخت‌گیرتر شده است؟ پرسش‌هایی از این دست تاکنون بارها در مقالات متفکران سیاسی و سیاستمداران مطرح شده است. برخی ریشه این تغییرات را به اتفاقات سال 2011 نسبت می‌دهند و می‌گویند با شروع بهار عربی، کشورهای مونارشی منطقه انتظار داشتند ایالات‌متحده همچنان پشت آنها قرار گیرد، اما ایالات‌متحده با رویه «بی‌عملی» و حمایت از کشورهای بهار عربی، به رویارویی با جبهه محافظه‌کاران سنتی در منطقه خاورمیانه رفت. عربستان سعودی به‌عنوان نماد سیاست‌های محافظه‌کارانه در منطقه انتظار داشت واشنگتن همچنان سیاست «چک سفید امضا» را داشته باشد، اما «ار ن دیوید میلر» در فارن پالیسی می‌نویسد: در دیدارهایی که با برخی مقامات اسرائیلی و سعودی داشتم برخی از آنها اعتقاد داشتند که ایالات‌متحده همچنان شریک راهبردی آنهاست اما برخی دیگر می‌گفتند ایالات‌متحده سیاست‌های خود را تغییر داده است.
نگاهی به تاریخ ایالات‌متحده نشان می‌دهد که این کشور از دهه ۴۰ میلادی قرن گذشته با عربستان یک ارتباط قوی دوستانه داشته است. این ارتباط به دلیل ذخایر نفتی سرشار این کشور بود که پس از جنگ جهانی دوم به بازسازی کشورهای اروپایی کمک شایانی کرد. از آن پس این دو کشور با همدیگر رابطه‌‌ای راهبردی داشته‌اند. برخی اما می‌گویند رابطه این دو کشور در دور دوم ریاست‌جمهوری باراک اوباما تغییر کرده است.در این زمینه دو نظر مطرح است: برخی فاکتور اقتصادی را به‌عنوان عامل اصلی مطرح می‌کنند. این دسته می‌گویند از زمانی که ایالات‌متحده وابستگی نفتی خود را به عربستان کم کرد و به استقلال نفتی رسید، در سیاست‌های خود در خاورمیانه تجدیدنظر کرد. پیش از آن، با توجه به اینکه عربستان سعودی اصلی‌ترین تامین‌کننده نفتی ایالات‌متحده به حساب می‌آمد، واشنگتن در سیاست خارجی همگرایی بیشتری با ریاض نشان می‌داد. در مقابل عده‌ای دیگر هستند که اختلافات عربستان سعودی و ایالات‌متحده را به بهار عربی نسبت می‌دهند. در حالی که در داخل کاخ سفید دو نظر عمده وجود داشت که در نهایت نظر کسانی تامین شد که اعتقاد داشتند باید از انقلاب‌های صورت گرفته حمایت کرد. همچنین سیاست حمایت از حکومت‌های پس از صدام حسین درعراق، حمایت از سقوط حسنی مبارک در مصر (و به‌طور کلی حمایت از بهار عربی در کشورهای منطقه)، خواسته آمریکا از ریاض مبنی بر پایان دادن به جنگ با یمن و در نهایت عدم تمایل ایالات‌متحده به برچیدن ساختار حکومت در دمشق به شیوه‌ای که پیشتر در دوران جورج بوش، حکومت صدام را تغییر داده بود، عوامل دیگری هستند که در این مقال مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرند. منافع ایالات‌متحده و عربستان سعودی در چندین جبهه به اختلاف برخورده است. آخرین تنش‌زایی عربستان سعودی اوضاع را در منطقه بدتر خواهد کرد و به نحوی موجب می‌شود تا اهداف عینی دیپلماتیک ایالات‌متحده در سوریه و یمن به مشکل بر بخورد یا اصلا ممکن نشود.

برخی کارشناسان بر این باورند که سیاست‌های عربستان به این دو دلیل تغییر نکرده است. این دسته می‌گویند شاید دو عامل بالا اختلافات واشنگتن و ریاض را افزایش داده باشد اما تغییر سیاست‌های عربستان که موجب ناخشنودی واشنگتن هم شده، برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی این رژیم است. این دسته می‌گویند عربستان سعودی با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کنند همچنین نارضایتی داخلی عامل دیگری است که می‌تواند برای این کشور بحران‌آفرین باشد، از این‌رو لازم می‌دانند دست به اقداماتی بزنند که فرار رو به جلو به حساب می‌آید. رضا مرعشی رئیس پیشین میز ایران در وزارت امور خارجه ایالات‌متحده در فارن پالیسی می‌نویسد: «اینها دست به این کارها می‌زنند تا بتوانند از پاسخگویی برای کارهایی که انجام داده‌اند فرار کنند. رهبران عربستان سعودی با تقویت عقاید افراطی خود در تولید و انبوه‌سازی تروریست‌های ضدآمریکایی نقش برجسته‌ای داشته‌اند بدون اینکه به اتحاد خود با آمریکا ضربه بزنند». به اعتقاد مرعشی، ریاض اصلا به‌دنبال راه‌های صلح آمیز نیست و این هم نشات گرفته از سیاست‌های عربستان سعودی در امور خارجی خود است. او می‌نویسد: «ترجیح عربستان سعودی این نیست که موضوع سوریه و یمن با راهکارهای صلح‌آمیز حل‌وفصل شود، آنها به دنبال ساقط کردن بشار اسد و حذف حوثی‌ها در یمن هستند. آنها به‌دنبال پیروزی کامل هستند. این در حالی است که عربستان سعودی چشمان خود را به روی گروه‌های تروریستی بسته است و از این‌رو آنها به دنبال بی‌ثبات کردن منطقه هستند و واشنگتن نباید روی متحدی همچون عربستان سعودی حساب باز کند. بیایید روراست باشیم. به جز مدت کوتاهی، عربستان سعودی به ندرت نیروی خوبی در خاورمیانه بوده است اهداف منطقه‌ای آنها در سال ۲۰۱۶ بر خشونت هر چه بیشتر است، آن‌گونه که در طی دو دهه گذشته از این سیاست پیروی کرده‌اند.

مقامات فعلی و گذشته ایالات‌متحده بارها در گزارش‌های خود اذعان کرده‌اند که برخی از عوامل تروریستی 11 سپتامبر با شاهزاده‌های ‌سعودی در ارتباط بوده‌اند. عربستان با عابر بانک خود نمی‌تواند واقعیت را تحریف کند: آنها یک مخالف آرام را اعدام کرده‌اند، به‌دنبال تشدید فرقه‌گرایی هستند، یک بحران دیپلماتیک را به‌وجود آورده‌اند و حالا نقش یک مظلوم را بازی می‌کنند. عربستان سعودی ارتباط خود را با ایران قطع می‌کند و برای دو جنگ در خاورمیانه (یمن و سوریه) انتخاب‌های بی‌پروا انجام می‌دهد. شما می‌توانید عربستان سعودی را جورج دبلیو بوش منطقه بخوانید». البته «دان دی لوسی» کارشناس خاورمیانه در فارن پالیسی بر این باور است که عربستان سعودی قصد دارد تا با اقدامات یک‌جانبه مانع تغییر سیاست‌های آمریکا در قبال ایران شود. اگر عربستان سعودی نمی‌تواند در اهداف خود موفق شود یک دلیل دارد. ایالات‌متحده به رهبری باراک اوباما به‌طرز موثری تصمیم گرفته‌اند تا به تقویت توافق هسته‌ای بپردازند تا اینکه به فکر منافع خود با عربستان باشند. عربستان سعودی، ایالات‌متحده را متهم می‌کند که واشنگتن با تهران مسامحه می‌کند و چشمان خود را به روی اقدامات ایران بسته است. عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس ترس از این دارند که سیاست‌های باراک اوباما به سمت و سوی ایران چرخش پیدا کند.عرب‌ها همواره متحدان سنتی ایالات‌متحده به حساب می‌آمده‌اند، اما این موضع در این اواخر تضعیف شده است.