گزارش میدانی از تفاوتهای شناختی و شخصیتی در میان نسلهای دهه شصت، هفتاد و هشتاد؛
برخورد خیلی نزدیک با نسل X
فرناز سلیمی
بهار تهجد
آیا شما هم اعتقاد دارید که بچههای نسل دهه هفتاد و هشتاد تفاوتهای بنیادینی در هویت و جهانبینی با نسل دهه شصت دارند؟ این نسل که اخیرا سوژه بسیاری از گزارشها و تحلیلها شدهاند، عمدتا بین ۱۳ تا ۲۰ سال سن دارند. نسلی جسور و نترس که با رفتارهایشان معادلات و فرمولهای مهندسان اجتماعی و فرهنگی کشور را به هم ریختهاند. در این گزارش ما چند سوال کلی را از تعدادی از آن ها پرسیدهایم. پاسخگویان سنین مختلفی دارند و پاسخ هر یک از آن ها به این پرسشها چنان است که میتواند طیف شناختی و شخصیتی بسیاری از هم سن و سالهایشان را نمایندگی کند.
فرناز سلیمی
بهار تهجد
آیا شما هم اعتقاد دارید که بچههای نسل دهه هفتاد و هشتاد تفاوتهای بنیادینی در هویت و جهانبینی با نسل دهه شصت دارند؟ این نسل که اخیرا سوژه بسیاری از گزارشها و تحلیلها شدهاند، عمدتا بین ۱۳ تا ۲۰ سال سن دارند. نسلی جسور و نترس که با رفتارهایشان معادلات و فرمولهای مهندسان اجتماعی و فرهنگی کشور را به هم ریختهاند. در این گزارش ما چند سوال کلی را از تعدادی از آن ها پرسیدهایم. پاسخگویان سنین مختلفی دارند و پاسخ هر یک از آن ها به این پرسشها چنان است که میتواند طیف شناختی و شخصیتی بسیاری از هم سن و سالهایشان را نمایندگی کند. به این معنی که از دل این پاسخها میتوانید نگاه این نسلها را به جهان و موضوعاتی خاص کشف کنید.
پرسشها اینها است:
۱. زندگی از نظر شما چه تعریفی داره؟ مثلا اگه بخوای در دو، سه جمله تعریفش کنی.۲. نظرت درباره تحصیل چیه؟ ۳. مهمه که آدم ازدواج کنه؟ اگه آره به نظر شما چه سنی برای ازدواج خوبه؟ ۴. بهترین آدما از نظر شما چه خصوصیاتی دارن. مثلا اگه بخوای سه، چهارتا خصوصیت این آدما رو بگی.
سعی کردیم پرسشهایی را مطرح کنیم که موضوعات چالشبرانگیز را پوشش دهد، موضوعاتی مانند زندگی، اخلاق، تحصیل و ازدواج. به نظر میرسد که پرسش این چهار موضوع، میتوند شمایی کلی از ویژگیهای شخصیتی نسلهای مختلف را تبیین کند.
در ادامه پاسخها را به انضمام نام کوچک و سال تولد پاسخگویان خواهید خواند.
پرسش اول: زندگی از نظر شما چه تعریفی داره؟ مثلا اگه بخوای در دو، سه جمله تعریفش کنی.
پدرام - ۱۳۶۲: زندگی امکان ساختن جهان است. فرصت منحصربهفرد و یکه برای هر نفر تا قبل از مرگ.
احسان - ۱۳۶۳: زندگی مثل خواب میمونه اگه فکر کنی و در موردش حرف بزنی همش یهو میبینی صبح شد و نخوابیدی!
سعید - ۱۳۶۵: زندگی خلاصه شده در یک مبدا (تولد)، یک مسیر (گذرعمر) و یک مقصد (مرگ). زندگی را نمیتوان تعریف کرد، زندگی را باید پیمود. سوار بر وسیلهای در مسیری از مبدا تا مقصد و چه بسا این مسیر یک طرفه است. تو هر آنچه در مسیر دیدی را نمی توانی عینا باز ببینی. حال بستگی به وسیله و جادهای دارد که از آن گذر میکنی تا به مقصد برسی و این مبدا و مقصد برای همه یکی است، فقط مسیر و اتفاقات در آن متنوع و متفاوت است.
فاطمه - ۱۳۶۷: زندگى قشنگترین اتفاق براى هر آدم و یه فرصت براى شاد بودن.
لیدا - ۱۳۶۸: زندگی یک مسیر رو به جلو است که باید تا قبل از رسیدن به مقصد چیزهایی که ارزش دارن رو با خودت برداری و چیزهایی که ارزش ندارن رو رها کنی و تا اونجا که ممکنه بدون آسیب زدن به دیگران، از این سفر لذت ببری و رد پای درستی ازت به جا بمونه.
زینب - ۱۳۷۰: زندگی مثل یه بازی بزرگ میمونه که تو دل خودش یه عالمه بازیهای کوچیک داره. یه بازی که تو هر لحظه ممکنه توش برنده باشی یا بازنده، گاهی ممکنه انقدرررر بد ببازی که دلت نخواد بازی رو ادامه بدی، اما بعد از مدتی با بردهای کوچیک کوچیک دوباره به بازی برمیگردی و یه نفرم هست که هر وقت دلش بخواد میتونه بازی رو برای همیشه متوقف کنه و اصلا کاری نداره که الان قسمت مهم بازیه یا بازی به اوجش رسیده یا..
سارا - ۱۳۷۵: سازش...سعی میکنی تلاش میکنی اما تهش باید بسازی.
پیمان - ۱۳۷۸: یه چیزی مثل کوفت اما یه کم خوشمزهتر.
کامران- ۱۳۸۰: زندگی اگه مردم بذارن خوبه.
ارغوان - ۱۳۸۱: زندگی برای هرکی یه چیزیه. برای منم یه چیز دیگه.
پرسش دوم : نظرت درباره تحصیل چیه؟
پدرام- ۱۳۶۲: تحصیل یعنی آماده شدن برای زندگی. همان زندگی که ساختن جهان بود. تحصیل یعنی آماده شدن برای ساختن جهان.
احسان - ۱۳۶۳: تحصیل خوبه اگه منتج به شکوفایی و بهتر شدن و تولید خاصیت بشه.
سعید - ۱۳۶۵: تحصیل حتی معنایش هم خوب است یعنی بهدست آوردن. تحصیل اگر منتهی به عمل و کارایی شود
ایده آل است. وگرنه صرف بهدست آوردن چیزی بدون کارایی آن ابتر است.
فاطمه - 1367: تحصیل باعث میشه همیشه روحیه جوونى و شاد داشته باشى.
لیدا- 1368: تحصیل آکادمیک الزاما منجر به داشتن دانش و سواد نمیشه. تنها یک وسیله است برای رسیدن به خواستههای مشخص. تحصیل علم به خودی خود ارزشمنده.
زینب - 1370 : تحصیل اگه هیچ فایدهای برای خودمون و دیگران نداشته باشه مفید نیست.
سارا - 1375: به مدرکش احتیاج داریم... بهت قول می دم اگه کتابای درسیم کتابای متفرقه زندگیم بودن اونایی که دوسشون دارم رو کلمه به کلمه تو ذهنم میموند.
پیمان - 1378: هر روز هر روز بری مدرسه. Hey teacher ! leave us kids alone! (آهای معلم، ما بچه ها رو ولمون کن و تنهامون بذار!)
کامران- 1380: درسای مختلف رو خوندن.
ارغوان - 1381: تحصیل برای اینه که بری دانشگاه و شغلها رو یاد بگیری.
پرسش سوم: مهمه که آدم ازدواج کنه؟ اگه آره به نظر شما چه سنی برای ازدواج خوبه؟
پدرام- 1362: ازدواج یعنی تشکیل خانواده. یعنی تشکیل یک دایره خودی در مقابل تهدیدهای بیرون. آرامش و امنیت. مهمه. اما باید سن ازدواج رو هر کسی خودش تشخیص بده.
احسان - 1363: مهم اینه که آدم درست انتخاب کنه چه مجردی و چه متاهلی رو، تاهل خوب بهتر از مجردی بده، مجردی خوب هم بهتر از تاهل بده، سنشم هر وقت قسمتت شد.
سعید - 1365: اهمیت هرمسالهای در جای خودش باید بررسی شود. چیزی اهمیت پیدا میکند که در آن لحظه خاصش دارای اهمیت باشد. وقتی یک اتفاق در لحظه خاص خودش نیفتد اهمیتش تنزل پیدا میکند. ازدواج هم از این امر مستثنا نیست. اگر به وقتش و با دقت و حساسیت خاص خودش انجام شود مهم میشود. حال این نقطه میتواند در 18 سالگی باشد یا در 28 و 38 و ...
فاطمه - 1367: مهم نه ولى براى خیلى از آدما لازمه. سنى براى ازدواج مناسبه که فرد به رشد عقلى رسیده باشه.
لیدا- 1368: مهم نیست. بسته به روحیه فرد و جامعه و خانواده ، اهمیتش تغییر میکنه. اگر برای کسی مهم بود بین سن 30 تا 40 مناسبه.
زینب - 1370 : نمیشه مطلق گفت: اگه آدم یکی رو داشته باشه که کنارش آرامش بیشتری داشته باشه خیلی هم خوبه و به نظرم قبل از 30 سال برای ازدواج مناسبتره چون آدمها هرچی سنشون کمتر باشه بیشتر می تونن خودشون رو با دیگران وفق بدن و عادتهای رفتاری دیگران رو بپذیرن.
سارا - 1375: مهمه که آدم عشق رو تجربه کنه، عشق همراه وفاداری. بقیهاش مهم نیس... ازدواج خوبه اما ممکنه نتونی با اونی که می خوای ازدواج کنی اگه نتونستی اون موقع ازدواج دیگه میشه حماقت.
پیمان - 1378: نه.
کامران- 1380: ممکنه برای بعضیها مهم باشه.
ارغوان - 1381: اگه یک آدم خوب باشه و باعث نشه آدم نتونه هیچ کاری بکنه خوبه. فرقی نمیکنه چه سالی باشه.
پرسش چهارم: بهترین آدما از نظر شما چه خصوصیاتی دارن. مثلا اگه بخوای سه، چهارتا خصوصیت این آدما رو بگی.
پدرام- 1362: جهان نسبی است. همه جا خوب و بد دارد. اما صداقت خیلی مهم است. آدمهای خوب حتما صادق هم هستند.
احسان - 1363: بهترین آدمها اونایی اند که مهربانن، چه کلامی چه رفتاری چه اخلاقی چه نگاهی و چه... و آدم هایی که نمیشه خریدشون چه با پول چه با مقام چه با زن و مرد.
سعید - 1365: خصوصیات بهترین آدمها از نظر من میتواند خود واقعی بودن آن فرد باشد بدون هیچ نقابی بر چهره و رفتارش. این میتواند با خود عزت نفس بیاورد. انسان تنها با انسان تحت نظر دوربینی که از وجودش مطلع است تفاوت دارد. صداقت و مهربانی و نگاه مثبت به آنچه اتفاق میافتد هم فرد را میتواند در زمره بهترینها قرار دهد.
فاطمه - 1367: صبور ، خوش اخلاق ، تا یه مقدار هم معتقد، استوار (محکم) و ....
لیدا- 1368: آدمهای راستگو، قابل اعتماد، مهربان، انعطاف پذیر از نظر فکری و حق طلب.
زینب - 1370 : بهترین آدمها اونایی هستند که نقش بازی نمیکنند: خودشونن، یک رو هستند و زلال.
سارا - 1375: اونا مُردن. بهترین آدما مردهها هستن. اما تو زندهها آدمای خوب می دونن چه جوری تعادل رو برقرار کنن. تو رابطهها نه اذیت می شن نه اذیت
می کنن اونا مهربونن اما سواری نمی دن...مغرورن اما دل نمیشکونن...اونا خیر خواهن اما
فضولی نمی کنن...خلاصه خوبن دیگه .
پیمان- 1378: اونایی که فضول نیستن.
کامران- 1380: دوستای آدم. باحالن. چرت نمیگن.
ارغوان - 1381: کسایی که زور نگن. کاری به کار مردم ندارن.
یک نتیجه کوچک بی تعمیم
اولین نتیجه ما به عنوان مصاحبه کنندگان با این ده نفر، آن است که هر چه از سالهای دهه شصت دورتر میشویم، حوصله گفتوگو کردن و توضیح دادن کمتر میشود. آنها که سن و سال بیشتری دارند عصبانی نیستند اما جدی هستند و مشتاق هستند تا نظرشان را برای مصاحبهکنندگان توضیح دهند. اما جوانترها زودتر از کوره در میروند، با این همه خشک و جدی نیستند. زود لبخند میزنند و میگویند بیخیال یا ولش کن بابا. ما به عنوان مشاهدهگر معتقدیم که به نظر میرسد جوانترها توقع کمتری از جامعه دارند. دلشان میخواهد سرشان به کار خودشان باشد اما آنها که سن بیشتری دارند از این نظر متفاوت هستند.
بزرگترها دوست دارند از جامعه پاسخ بگیرند و توقعهایشان را تامین کنند. اما همه اینها که در این بخش گفته شد،مبتنی بر مشاهدات بصری و حسی بود. از این که بگذریم به پاسخها میرسیم. یک نگاه کامل تر به پاسخها میتواند گویای بسیاری از تفاوتها باشد. بر اساس این پاسخها میتوان با قطعیت گفت که میان دو نسل دهه شصت از یک سو و دهه هفتاد و هشتاد از سوی دیگر تفاوتهای قابل تاملی در جهانبینی و مواجهه با دنیای بیرون وجود دارد. با این همه نباید از نظر دور داشت که پاسخگویان ما در این نظر سنجی در سنین مختلفی هستند. گذر عمر میتواند در آنچه ما تفاوت نسلها میخوانیم تاثیر داشته باشد. از این رو نمیتوان نتایج قطعی از این نظرسنجی گرفت و آنها را خالص خواند. اما با این همه به سادگی میتوان رگههای پر رنگ تفاوتها را دید. به هر حال آنچه مشهودتر از هرچیزی است این است که گویا جوانترها بیشتر با خودشان کنار آمدهاند. در حالی که بزرگترها هنوز به این حد با خواستههای خودشان کنار نیامدهاند. این گزارش شاید بتواند دید تازهای به ما درباره درک تفاوتها بدهد.
ارسال نظر