سالمندی موفق؛ سیاستگذاری اجتماعی برای «خوب پیر شدن»
نسیبه زنجری دانشجوی دکتری سلامت و رفاه اجتماعی همواره یکی از گروههای هدف مورد توجه در برنامهریزیهای مختلف رفاه اجتماعی (مانند بیمه، بهداشت، بازنشستگی و . . . ) سالمندان بودهاند. امروزه، با افزایش تعداد سالمندان، طولانی شدن عمر و سپری شدن بخش قابلتوجهی از زندگیهای افراد در دوران آخر زندگی، موضوع «سالمندی موفق»، به یکی از موضوعات مهم تحقیقاتی در دنیای آکادمیک و عرصه سیاستگذاری تبدیل شده است. در این راستا، این سوالات مطرح است که مفهوم سالمندی موفق چیست و چه مکانیزمها و فرآیندهایی، سنی را که افراد در آن قرار دارند برایشان موفقیتآمیز میسازند؟
سالمندی موفق یک فرآیند متشکل از اجزای چندگانه است؛ که در آن «خوب پیر شدن» محور قرار میگیرد.
سالمندی موفق یک فرآیند متشکل از اجزای چندگانه است؛ که در آن «خوب پیر شدن» محور قرار میگیرد.
نسیبه زنجری دانشجوی دکتری سلامت و رفاه اجتماعی همواره یکی از گروههای هدف مورد توجه در برنامهریزیهای مختلف رفاه اجتماعی (مانند بیمه، بهداشت، بازنشستگی و ...) سالمندان بودهاند. امروزه، با افزایش تعداد سالمندان، طولانی شدن عمر و سپری شدن بخش قابلتوجهی از زندگیهای افراد در دوران آخر زندگی، موضوع «سالمندی موفق»، به یکی از موضوعات مهم تحقیقاتی در دنیای آکادمیک و عرصه سیاستگذاری تبدیل شده است. در این راستا، این سوالات مطرح است که مفهوم سالمندی موفق چیست و چه مکانیزمها و فرآیندهایی، سنی را که افراد در آن قرار دارند برایشان موفقیتآمیز میسازند؟
سالمندی موفق یک فرآیند متشکل از اجزای چندگانه است؛ که در آن «خوب پیر شدن» محور قرار میگیرد. تجربه افراد از سالمندی، ذهنی و منحصر به فرد است. پس افراد میتوانند، درحالیکه جسم آنان فرسوده شده است، از نظر روانی قوی بوده و با تجربه محدودیتهایی که نتیجه سالمندی است، انطباق پیدا کنند.
تعاریف متعددی از سالمندی موفق از رویکردهای ذهنی و عینی بیان شده است. مانند، احساس رضایت و شادی درونی فرد از زندگی کنونی و گذشته خود (Havighurst ,1963) یا ترکیب کارکرد جسمانی و شناختی مطلوب، نبود بیماری، ناتوانی و معلولیت و درگیر شدن و مشارکت در زندگی. (Rowe and Kahn, 1997) البته باید توجه داشت که این مفهوم مانند چتری است که ابعاد متعددی را در بر میگیرد به همین دلیل برای سنجش آن از مفاهیمی مانند کیفیت زندگی، روابط اجتماعی و سلامت اجتماعی خوب یا ترکیب این موارد استفاده میکنند.
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که بین سالمندی نرمال و سالمندی موفق تمایز قایل شویم. در سالمندی نرمال عوامل بیرونی اثر فرایند درونی سالمندی را تشدید میکنند و نتیجه آن کاهش تدریجی عملکرد است؛ اما در سالمندی موفق، عوامل بیرونی نقش خنثی یا معکوس، بر اثر فرآیند درونی سالمندی دارند و در نتیجه کاهش عملکرد اندک است. بسیاری از ما تصور میکنیم که بیماری عنصر جداییناپذیر ماهیت سالمندی است؛ درحالیکه ممکن است نتیجه سبک زندگی نامناسب در دوران جوانی و میانسالی باشد.
در کشورهای مختلف عوامل متعددی بر سالمندی موفق در جامعه تاثیر میگذارند. در مطالعات به عوامل جمعیتی و زمینهای مانند جنسیت، تحصیلات، درآمد، مسکن، قومیت و وضعیت سلامت، بیماری و رفتارهای مرتبط با سلامت تاکید شده است. جنسیت یکی از عوامل اجتماعی مهم تاثیرگذار بر سالمندی موفق است که مورد توجه محققان قرار گرفته است. زنان علاوهبر درآمد پایین، کارهای مراقبتی بدون دستمزد نیز انجام میدهند. تفاوتهای سنی بین زنان و شوهران در فرهنگهای متفاوت، باعث میشود که بیشتر زنان مراقبان همسران بیمار خود باشند. همچنین بر عوامل ترکیبی مانند نابرابری اجتماعی نیز در مطالعات تاکید شده است. نابرابری اجتماعی براساس طبقه اجتماعی، درآمد و قومیت بهعنوان یک عامل واسط در نظر گرفته میشود؛ سلامت دوران سالمندی به طور معناداری با درآمد و طبقه اجتماعی ارتباط دارد. عامل اجتماعی دیگر تبعیض سنی است؛ که سالمندان را از موقعیت اجتماعی، قدرت و نفوذ، بهدلیل سنشان محروم میکند و داغ پیری و نزدیک به مرگ بودن بر آنان زده میشود که در نتیجه، طرد از جامعه و بیتوجهی به آنان را به همراه خواهد داشت (Depp and Jest 2006). یکی دیگر از عوامل موثر بر سالمندی موفق که اخیرا بیشتر به آن توجه شده است، عوامل مرتبط با دوره زندگی است. این عوامل میتواند به دوران کودکی یا میانسالی سالمند مربوط باشد که بر روی ابعاد سالمندی موفق تاثیر میگذارد. عواملی مانند پیش زمینه خانوادگی، خصوصیات شغلی و سایر حوادث مهم زندگی از جمله عوامل مورد بررسی در این زمینه است (Brandt et al, 2001).
کشورهای متعددی در برنامهریزیهای خود به مفهوم سالمندی موفق توجه داشتهاند. یکی از کشورهای مهم در عرصه سیاستگذاری سالمندی موفق، سنگاپور است که از دهه ۱۹۸۰ با رویکرد بین بخشی به این موضوع پرداخته است. این کشور در هنگام روبه رو شدن با چالش افزایش جمعیت سالمندان، کمیتهای برای تغییر نگرش جامعه نسبت به سالمندان و سالمندی تشکیل داد و سیاستهای ملی در راستای حفظ سلامت جسمی و روانی هر سالمند برای ادامه زندگی نرمال شکل گرفت. برای ذخیره بودجه بازنشستگی، سن سالمندی از ۵۵ به ۶۵ سالگی افزایش یافت و کارهای نیمه وقت و انعطافپذیر و کار در منزل نیز برایشان تعریف شد. همچنین خانواده بهعنوان مطمئنترین مراقب معرفی و بر آن تاکید شد.
سیاستگذاران، سالمندی موفق را بهعنوان محور برنامهها در سنگاپور تعریف کرده و بیان کردند که «ما میخواهیم سنگاپوریها با مشارکت در جامعه پیر شوند و یک احساس قوی بین نسلها وجود داشته باشد و سنگاپور بهترین منزل برای تمام سنین باشد.»
در برنامهریزیهای این کشور، خود سالمند مراقب اصلی سلامتیاش و خانواده، اصلیترین ستون حمایتکننده است. گسترش سبک زندگی سالم و بررسی سالانه سلامت سالمندان در دستور کار وزارتخانهها قرار گرفت و سیاستگذاری بیشتر برنامهها براساس ارتقای سلامت و پیشگیری شکل گرفت (Goh, ۲۰۰۶).
نکته قابل توجه در سیاستگذاریهای کشورهایی مانند سنگاپور که باید مورد توجه مسوولان قرار گیرد این است که تورم جوانی جمعیت درحال حاضر، تورم سالمندی را در آینده شکل میدهد؛ بنابراین از امروز هم خود جوانان و هم جامعه باید برای آینده برنامهریزی کنند؛ زیرا این نسل نیازهای متفاوتی در آن دوران خواهد داشت.
در پایان باید توجه داشت که یکی ازمباحث مهم درحوزه سیاستگذاری سالمندان، در راستای بهزیستن آنان، شناخت مفهوم سالمندی موفق و برنامهریزی براساس بافت و فرهنگ جامعه است. تدوین و اجرای سیاست و برنامههای سالمندی موفق موجب میشود نه تنها افراد عمر طولانیتری داشته باشند؛ بلکه این عمر طولانی با سلامتی و کیفیت زندگی بهتر برای آنان همراه باشد.
سالمندی موفق یک فرآیند متشکل از اجزای چندگانه است؛ که در آن «خوب پیر شدن» محور قرار میگیرد. تجربه افراد از سالمندی، ذهنی و منحصر به فرد است. پس افراد میتوانند، درحالیکه جسم آنان فرسوده شده است، از نظر روانی قوی بوده و با تجربه محدودیتهایی که نتیجه سالمندی است، انطباق پیدا کنند.
تعاریف متعددی از سالمندی موفق از رویکردهای ذهنی و عینی بیان شده است. مانند، احساس رضایت و شادی درونی فرد از زندگی کنونی و گذشته خود (Havighurst ,1963) یا ترکیب کارکرد جسمانی و شناختی مطلوب، نبود بیماری، ناتوانی و معلولیت و درگیر شدن و مشارکت در زندگی. (Rowe and Kahn, 1997) البته باید توجه داشت که این مفهوم مانند چتری است که ابعاد متعددی را در بر میگیرد به همین دلیل برای سنجش آن از مفاهیمی مانند کیفیت زندگی، روابط اجتماعی و سلامت اجتماعی خوب یا ترکیب این موارد استفاده میکنند.
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که بین سالمندی نرمال و سالمندی موفق تمایز قایل شویم. در سالمندی نرمال عوامل بیرونی اثر فرایند درونی سالمندی را تشدید میکنند و نتیجه آن کاهش تدریجی عملکرد است؛ اما در سالمندی موفق، عوامل بیرونی نقش خنثی یا معکوس، بر اثر فرآیند درونی سالمندی دارند و در نتیجه کاهش عملکرد اندک است. بسیاری از ما تصور میکنیم که بیماری عنصر جداییناپذیر ماهیت سالمندی است؛ درحالیکه ممکن است نتیجه سبک زندگی نامناسب در دوران جوانی و میانسالی باشد.
در کشورهای مختلف عوامل متعددی بر سالمندی موفق در جامعه تاثیر میگذارند. در مطالعات به عوامل جمعیتی و زمینهای مانند جنسیت، تحصیلات، درآمد، مسکن، قومیت و وضعیت سلامت، بیماری و رفتارهای مرتبط با سلامت تاکید شده است. جنسیت یکی از عوامل اجتماعی مهم تاثیرگذار بر سالمندی موفق است که مورد توجه محققان قرار گرفته است. زنان علاوهبر درآمد پایین، کارهای مراقبتی بدون دستمزد نیز انجام میدهند. تفاوتهای سنی بین زنان و شوهران در فرهنگهای متفاوت، باعث میشود که بیشتر زنان مراقبان همسران بیمار خود باشند. همچنین بر عوامل ترکیبی مانند نابرابری اجتماعی نیز در مطالعات تاکید شده است. نابرابری اجتماعی براساس طبقه اجتماعی، درآمد و قومیت بهعنوان یک عامل واسط در نظر گرفته میشود؛ سلامت دوران سالمندی به طور معناداری با درآمد و طبقه اجتماعی ارتباط دارد. عامل اجتماعی دیگر تبعیض سنی است؛ که سالمندان را از موقعیت اجتماعی، قدرت و نفوذ، بهدلیل سنشان محروم میکند و داغ پیری و نزدیک به مرگ بودن بر آنان زده میشود که در نتیجه، طرد از جامعه و بیتوجهی به آنان را به همراه خواهد داشت (Depp and Jest 2006). یکی دیگر از عوامل موثر بر سالمندی موفق که اخیرا بیشتر به آن توجه شده است، عوامل مرتبط با دوره زندگی است. این عوامل میتواند به دوران کودکی یا میانسالی سالمند مربوط باشد که بر روی ابعاد سالمندی موفق تاثیر میگذارد. عواملی مانند پیش زمینه خانوادگی، خصوصیات شغلی و سایر حوادث مهم زندگی از جمله عوامل مورد بررسی در این زمینه است (Brandt et al, 2001).
کشورهای متعددی در برنامهریزیهای خود به مفهوم سالمندی موفق توجه داشتهاند. یکی از کشورهای مهم در عرصه سیاستگذاری سالمندی موفق، سنگاپور است که از دهه ۱۹۸۰ با رویکرد بین بخشی به این موضوع پرداخته است. این کشور در هنگام روبه رو شدن با چالش افزایش جمعیت سالمندان، کمیتهای برای تغییر نگرش جامعه نسبت به سالمندان و سالمندی تشکیل داد و سیاستهای ملی در راستای حفظ سلامت جسمی و روانی هر سالمند برای ادامه زندگی نرمال شکل گرفت. برای ذخیره بودجه بازنشستگی، سن سالمندی از ۵۵ به ۶۵ سالگی افزایش یافت و کارهای نیمه وقت و انعطافپذیر و کار در منزل نیز برایشان تعریف شد. همچنین خانواده بهعنوان مطمئنترین مراقب معرفی و بر آن تاکید شد.
سیاستگذاران، سالمندی موفق را بهعنوان محور برنامهها در سنگاپور تعریف کرده و بیان کردند که «ما میخواهیم سنگاپوریها با مشارکت در جامعه پیر شوند و یک احساس قوی بین نسلها وجود داشته باشد و سنگاپور بهترین منزل برای تمام سنین باشد.»
در برنامهریزیهای این کشور، خود سالمند مراقب اصلی سلامتیاش و خانواده، اصلیترین ستون حمایتکننده است. گسترش سبک زندگی سالم و بررسی سالانه سلامت سالمندان در دستور کار وزارتخانهها قرار گرفت و سیاستگذاری بیشتر برنامهها براساس ارتقای سلامت و پیشگیری شکل گرفت (Goh, ۲۰۰۶).
نکته قابل توجه در سیاستگذاریهای کشورهایی مانند سنگاپور که باید مورد توجه مسوولان قرار گیرد این است که تورم جوانی جمعیت درحال حاضر، تورم سالمندی را در آینده شکل میدهد؛ بنابراین از امروز هم خود جوانان و هم جامعه باید برای آینده برنامهریزی کنند؛ زیرا این نسل نیازهای متفاوتی در آن دوران خواهد داشت.
در پایان باید توجه داشت که یکی ازمباحث مهم درحوزه سیاستگذاری سالمندان، در راستای بهزیستن آنان، شناخت مفهوم سالمندی موفق و برنامهریزی براساس بافت و فرهنگ جامعه است. تدوین و اجرای سیاست و برنامههای سالمندی موفق موجب میشود نه تنها افراد عمر طولانیتری داشته باشند؛ بلکه این عمر طولانی با سلامتی و کیفیت زندگی بهتر برای آنان همراه باشد.
ارسال نظر