ملیحه میرشه‌پناه

داشتن خانواده‌ای خوشبخت، امن و برابر رمز سلامتی جامعه پویا است. درصد بسیار زیادی از مراجعات به دادگاه‌های ایران مربوط به مسائل ازدواج و طلاق (خانواده) است و اگر هزینه مالی، روحی و جسمی را که در این راه خانواده‌ها متحمل می‌شوند نیز درنظر بگیریم بیشتر به اهمیت چگونگی شرایط هنگام ازدواج پی‌‌می‌بریم. خوشبختانه قانونگذار در ایران با رعایت قوانین شرع و عرف شرایطی را مهیا کرده است که با آگاهی زنان از آن‌ها می‌توان از بروز مشکلات خانوادگی و اجتماعی پیشگیری کرد و چه بهتر است زنان و دختران آگاه و پای‌بند اخلاق و خانواده ما به‌جای گذاشتن شرایطی چون مهریه‌های سنگین، مراسم ازدواج تجملی و... که هیچکدام به تنهایی و یا حتی با هم متضمن یک زندگی توأم با سعادت نیست و در هنگام اضطرار از همه آن‌ها گذشت می‌شود، شرایط زیر را در عقدنامه بگنجانند:

1- شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق:

طبق قوانین موجود حق طلاق با مرد است و او می‌تواند به هر دلیل و هر زمان که بخواهد با مراجعه به دادگاه از همسر خود جدا شود. ولی زن تنها در موارد خاص و با اثبات شرایط سخت خود در زندگی می‌تواند از شوهرش جدا شود. از آنجاکه زن و شوهر حق انتخاب یکدیگر برای شروع و ادامه‌ زندگی را دارند، منصفانه است که درصورت لزوم پایان دادن به زندگی مشترک نیز این حق انتخاب برای هر دو وجود داشته باشد. وکالت در طلاق: زوج به وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر می‌دهد تا زوجه در هر زمان و تحت هر شرایطی از جانب زوج اقدام به مطلقه نمودن خود از قید زوجیت به زوج به هر قسم طلاق اعم از بائن و رجعی و خلع یا مبارزات و به هر طریق اعم از اخذ یا بذل مهریه نماید. زوج حق ضم وکیل را از خود سلب نمود.

2- شرط وکالت زوجه در صدور جواز خروج از کشور: مطابق قانون گذرنامه، زنان متأهل فقط با اجازه کتبی شوهر خود می‌توانند گذرنامه داشته باشند. با توجه به اینکه این مسأله در عمل مشکلات فراوانی را ایجاد می‌کند. عبارت زیر به منزله شرط در هنگام عقد ازدواج پیشنهاد می‌شود: زوج به زوجه، وکالت بلاعزل می‌دهد که با همه‌ اختیارات قانونی، بدون نیاز به اجازه‌ شفاهی یا کتبی مجدد شوهر، از کشور خارج شود. تعیین مدت، مقصد و شرایط مربوط به مسافرت خارج از کشور به صلاح‌دید خود زن است.

3- شرط تحصیل:

زن براساس قانون، مکلف به تمکین از مرد است، از سوی دیگر براساس قانون، ریاست خانواده با شوهر است. این امر گاهی دستاویزی می‌شود که شوهر بتواند با بهانه‌های واهی مانع از ادامه تحصیل زن شود. درحالیکه حق تحصیل از حقوق ابتدایی هر فرد است و نباید از تحصیل افراد جلوگیری کرد. برای پرهیز از بروز چنین مشکلاتی در این زمینه، بهتر است که توافق طرفین مبنی بر ادامه‌ تحصیل در عقدنامه گنجانده شود. عبارت زیر برای زوج در سند ازدواج پیشنهاد می‌شود: زوج، زوجه را در ادامه تحصیل تا هر مرحله که زوجه لازم بداند و در هر کجا که شرایط ایجاب کند، مخیّر می‌سازد.

4- شرط اشتغال:

براساس قانون، شوهر می‌تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع کند. در واقع در قانون ما، اشتغال زنان مقید به رعایت مصلحت خانواده شده و درمورد مصلحت خانواده نیز تعریفی ارائه نشده است. غالبا مردان به بهانه‌ اینکه شغل بیرون از خانه سبب عدم‌انجام صحیح وظایف خانه‌داری و تربیت فرزندان از سوی زن می‌شود مانع از کارکردن زن‌ها می‌شوند. درحالیکه استقلال مالی زنان به رشد فرهنگی آنان کمک می‌کند. برای رفع این مشکل می‌توان ضمن عقد نکاح شرط حق اشتغال را گنجاند.

5- شرط حضانت و نگهداری فرزندان:

براساس قانون، حضانت و سرپرستی فرزندان بعد از طلاق، تا ۷ سالگی با مادر و بعد از آن با پدر است و اگر مادر در این مدت ازدواج کند سرپرستی او به درخواست پدر سلب خواهد شد. توصیه می‌شود برای تامین مصلحت کودک شرط زیر در عقدنامه قید شود: زوجین توافق می‌کنند در صورت بروز طلاق، حضانت و نگهداری فرزندان طبق تشخیص دادگاه به هر کدام از والدین که صلاحیت نگهداری از آن‌ها را دارد، سپرده شود.

6- شرط تقسیم اموال موجود میان شوهر و زن پس از جدایی:

برخی به اشتباه تصور می‌کنند این شرط در عقدنامه‌ها درج شده است، در حالیکه شرط مندرج در عقدنامه‌ها صرفا مربوط به موردی است که اولا طلاق به درخواست زن نباشد، دوما طلاق ناشی از سوء رفتار زن و تخلف از وظایف همسری نباشد که البته تشخیص این امر بر عهده قاضی است. درحالیکه برای ایجاد شرایط مساوی‌تر میان زن و شوهر در این خصوص، گنجاندن عبارت زیر در سند ازدواج پیشنهاد می شود: زوج متعهد می‌شود هنگام جدایی اعم از آن که به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن، نیمی از دارایی موجود خود را اعم از منقول و غیرمنقول که طی مدت ازدواج به دست آورده است به زن منتقل نماید.

7- شرط حق انتخاب مسکن:

در قوانین حقوقی ما اختیار تعیین شهر و محل زندگی زوجین با مرد است. یعنی زن باید در منزلی که شوهر تعیین می‌کند، سکنی کند مگر اینکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد. در واقع شوهر باید اقامتگاه مشترک را معین کند و زن اصولا تابع اراده‌ اوست. ولی می‌توان درضمن عقد نکاح حق تعیین شهر محل زندگی را به زن داد. عبارت زیر برای درج در عقدنامه پیشنهاد می‌شود: زوجین توافق کردند که حق تعیین مسکن به زوجه داده شود. شرط اول و دوم (یعنی حق طلاق و حق خروج از کشور) باید حتما طی سندهای جداگانه در دفتر اسناد رسمی تنظیم شود. در غیر این صورت از اعتبار لازم برخوردار نیست.