لزوم نگاه ساختاری به کلانشهر مشهد
علی نقی قائمی نیک در چند دهه اخیر کل کشورهای جهان بهویژه کشورهای جهان سوم با مسئلهای به نام شهرنشینی و پدیده کلانشهرها و ابرشهرها مواجه شدهاند. با صنعتی شدن جوامع این امر به صورت گستردهای ملموس و اجتنابناپذیر به نظر میرسد. در کنار امتیازات شهرنشینی مانند تسهیل در ارائه امکانات و خدمات و افزایش ارتباطات افراد و گروهها، عواقب منفی بسیاری را میتوان برای گسترش زیاده از حد شهرنشینی برشمرد. ایجاد آلودگی هوا، ترافیک، معضلات حاشیهنشینی، عدم پیوست و تجانس فرهنگی، کاهش بار تربیتی خانوادهها، از میان رفتن همجواریها و مفهوم همسایگی، افزایش اختلاف طبقاتی و بسیاری از مسائل دیگر عواقب منفی این فرایند به شمار میآیند.
علی نقی قائمی نیک در چند دهه اخیر کل کشورهای جهان بهویژه کشورهای جهان سوم با مسئلهای به نام شهرنشینی و پدیده کلانشهرها و ابرشهرها مواجه شدهاند. با صنعتی شدن جوامع این امر به صورت گستردهای ملموس و اجتنابناپذیر به نظر میرسد. در کنار امتیازات شهرنشینی مانند تسهیل در ارائه امکانات و خدمات و افزایش ارتباطات افراد و گروهها، عواقب منفی بسیاری را میتوان برای گسترش زیاده از حد شهرنشینی برشمرد.
ایجاد آلودگی هوا، ترافیک، معضلات حاشیهنشینی، عدم پیوست و تجانس فرهنگی، کاهش بار تربیتی خانوادهها، از میان رفتن همجواریها و مفهوم همسایگی، افزایش اختلاف طبقاتی و بسیاری از مسائل دیگر عواقب منفی این فرایند به شمار میآیند. گسترش شهرنشینی و بزرگ شدن شهرها و ایجاد کلان و ابر شهرها معلول تغییر وضعیت اقتصادی جامعه است. در کشورهای جهان سوم این فرایند به صورتی سریعتر، با برنامهریزی ناقص، عدم وجود نگاه جامع و با ثبات شهری، عدم توجه به مشخصهها و الزامات بومی شهر و کشور و نگاه درآمدزا به ساختوسازهای شهری همراه بوده است. هرچند شهرها دارای طرح جامع و تفصیلی هستند و قاعدتا در این طرحها باید نیازهای شهر بهصورت کامل و جامع لحاظ شود. ولی متاسفانه بسیاری از شهرها از داشتن طرح جامع یا تفصیلی محروم هستند و در مواردی هم که طرحهایی وجود دارد نگاه جامع و کامل در طراحی و ارائه الگوی شهری لحاظ نشده است. از سوی دیگر اجرای همان طرح ها به اعتقاد مدیران شهری به لزوم اجرای طرح در ابعاد کلان نیاز دارد.در حال حاضر با نگاهی به اطراف شهر مشهد ملاحظه میشود که توجه به برنامهریزی و رعایت آن با عنایت مسئولان مواجه نبوده است.
شهر مشهد دومین کلانشهر ایران است که به دلیل وجود مضجع پاک علی ابن موسی الرضا(ع) و پیشینه تاریخی و مذهبی آن بهعنوان پایتخت معنوی ایران شناخته شده است. پایتخت معنوی ایران باید بهعنوان امالقرای جهان اسلام الهام بخش سایر شهرها و کشورها باشد. اما وضعیت گذشته و حال این شهر چنین چیزی را نوید نمیدهد. در دههای گذشته فرایند شهرنشینی و گسترش شهر بیشتر به صورت خودجوش و بدون نظارت انجام میشده است. طی چند سال اخیر بهویژه در سالهای بعد از جنگ توجه ویژهای به شهر و شهرسازی شد. این امر با عنایت ویژه به مسئله بافتهای فرسوده و حاشیهنشینی آغاز شد. با تشکیل شرکتهای عمران و مسکنسازان منطقه شرق و ثامن این فرایند تسریع گردید. در کنار مسئله بافتهای فرسوده و حاشیهنشینی در نقاط دیگر شهر نیز میل به ساختوساز و نوسازی فزونی یافت. با تجدید نظر در طرح تفصیلی شهر و تصویب طرحهای تفصیلی ویژه؛ مناطق یا جزیرههای اقتصادی متعددی در شهر ایجاد شد.
در طرحهای جدید افزایش تراکم، اعطای کاربری تجاری و اداری و تغییر ساختار موجود مدنظر قرار گرفت. این امر میتوانست و میتواند پدیدهای میمون و مبارک برای شهر و اصلاح ساختار شهری باشد. اگر نگاهی کلان و جامع در شهر وجود داشته باشد، میتوان امیدوار بود که این فرایند منجر به بهبود و اصلاح بافتهای فرسوده و حاشیه شهر، اصلاح ترافیک، بهرهبرداری صحیح از زمین و ایجاد ساختارهای مورد نیاز شهر بشود. اما در بیشتر موارد نگاه سرمایه سالارانه و تجاریسازی بر نگاه اجتماعی و مذهبی غلبه داشته است. همین نگاه باعث میشود نیازهای محله، همجواریها، ابعاد اجتماعی مورد نیاز، کاربریهای فرهنگی و مذهبی کمتر مورد عنایت قرار بگیرند. علاوه بر ایجاد جزیرههای اقتصادی موجود طرح دیگری که به افراد اجازه میدهد با داشتن چند دسترسی و با بزرگ شدن ابعاد زمین در هر نقطه شهر، بنایی با تراکم و تعداد طبقات زیاد و با حداکثر کاربری تجاری احداث نمایند، باعث شده است که بافت شهر بهگونهای ناهمگون تغییر کند. در کلانشهرهای کشورهای پیشرفته معمولا هربخش یا منطقه دارای کاربری خاصی است و این کاربریهای ویژه در مجموع به شهر بهعنوان یک موجود
زنده هویت میبخشد. اعطای تراکم تجاری ویژه و تراکم بالای مسکونی یا اداری در همه جای شهر و یا به صورت لکههای خاص در این شهرها مرسوم و پذیرفته نیست. منطقه آزاد دبی، منطقه پودونگ در شانگهای چین و بسیاری از مناطق شهری نمونههایی از برنامهریزی شهری هستند. در کلانشهر مذهبی مشهد مانند ابرشهر تهران این پیوستگی مشاهده نمیشود. منطقه اقتصادی شهری، محدوده اداری و حاکمیتی (ارگ)، مناطق بلندمرتبه شهری، مناطق سنتی مسکونی، محدوده مذهبی و معنوی، تفرجگاههای شهری در این شهرها مشخص و دارای قواعد معینی نیستند. تمام موارد مذکور در سطح شهر وجود دارد ولی برنامه و قاعده قابل قبولی برای آنها دیده نشده است.
این نابسامانی معلول دلایل متعدد و گاه ناشناختهای است ولی به صورت کلی میتوان به مشکلاتی مانند موارد زیر اشاره کرد. ۱- بخشینگری ۲- نگاه کامل و جامع بین مسئولان شهری ۳-عدم ثبات مدیریتی ۴- عدم مدیریت یکپارچه شهری ۵- نگاه درآمدزا به ساختوسازهای شهری ۶- عدم هماهنگی لازم میان نهادهای تاثیرگذار شهری مانند آستان قدس رضوی، سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، شهرداری و شورای شهر ۷- فقدان فرهنگسازی مناسب و جلب مشارکت فکری، معنوی و عملی مردم ۸- محدودیتهای بودجهای و اعتباری ۹-نبود پشتوانه مطالعاتی و پژوهشی ۱۰-عدم اهتمام جدی سازمانهای متولی دولتی
بیان مشکلات موجود و انتقادهای بیان شده بهمنظور نادیده گرفتن تلاشهای انجام شده در جهت بهبود و اصلاح ساختار شهری نیست، بلکه صرفا به این دلیل بیان شده است که با نشان دادن وضع موجود توجه مسئولان، مردم و نهادهای مختلف جلب شود تا با تلاش و دقت بیشتری به حل مسائل و مشکلات موجود اهتمام شود. برای رفع این معضلات لازم است مطالعات گسترده، کارگاههای پژوهشی و اطلاعرسانی گسترده انجام پذیرد. این نوشتار تلاش اندکی در این زمینه به شمار میآید. امید است با عنایت بیشتر، ابعاد زندگی شهری بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد تا زائران و مجاوران در فضای دلنشینتر و مناسبتر زندگی کنند.
ارسال نظر