مدیرعامل بیمه نوین:
آییننامه ۹۰ بلوغ تصمیمگیری را زیر سؤال برد
حسین کریم خان زند، مدیرعامل بیمه نوین در گفتوگو با دنیای اقتصاد به تشریح مدل مدیریتی تلفیقی پرداخت. او دربخشی از گفتههایش به نقش سهامداران در مدیریت شرکتهای بیمه اشاره کرد و گفت: نقش سرمایهگذاران که یکی از عناصر اصلی بازار سرمایه و دنیای تجارتاند، غیر قابل انکار است. امروزه در دنیای کسب و کار صحبت از حاکمیت شرکتی و بهبود عملکرد شرکتهاست. با اهمیت پیدا کردن مباحث مربوط به حاکمیت شرکتی در بنگاهداری، سهام داران نیز یکی از مکانیسمهای کنترل بیرونی بر نظام راهبردی شرکتها شناخته میشوند که به عنوان ذینفع توان تاثیرگذاری بالقوه بر فعالیتها و تصمیمگیریهای مدیران را دارا هستند.
حسین کریم خان زند، مدیرعامل بیمه نوین در گفتوگو با دنیای اقتصاد به تشریح مدل مدیریتی تلفیقی پرداخت. او دربخشی از گفتههایش به نقش سهامداران در مدیریت شرکتهای بیمه اشاره کرد و گفت: نقش سرمایهگذاران که یکی از عناصر اصلی بازار سرمایه و دنیای تجارتاند، غیر قابل انکار است. امروزه در دنیای کسب و کار صحبت از حاکمیت شرکتی و بهبود عملکرد شرکتهاست. با اهمیت پیدا کردن مباحث مربوط به حاکمیت شرکتی در بنگاهداری، سهام داران نیز یکی از مکانیسمهای کنترل بیرونی بر نظام راهبردی شرکتها شناخته میشوند که به عنوان ذینفع توان تاثیرگذاری بالقوه بر فعالیتها و تصمیمگیریهای مدیران را دارا هستند. این مقوله به عنوان بخشی از مکانیزم حاکمیت شرکتی در راستای شفافیت و ایفای وظیفه پاسخگویی، منجر به توجه به منافع ذینفعان، افزایش کارایی و بهبود اثربخشی منابع خواهد بود. گفتوگو با وی در پی میآید:
نظرجنابعالی درخصوص آیین نامه توانگری مالی شرکتهای بیمه چیست؟
وجود یک آیین نامه به عنوان الگو و شاخص اتفاق خوشایندی در سنجش کفایت شرکتهای بیمه در پاسخگویی و ایفای تعهدات شان در قبال بیمه گذاران، سهامدارن و دیگر ذینفعان است. طبق آیین نامه ۶۹ بیمه مرکزی نسبت توانگری مالی شرکتهای بیمه، نسبت مبلغ سرمایه موجود بر مبلغ سرمایه و الزامیاست که در نهایت مشخص میکند آیا شرکتها سرمایه کافی برای پوشش ریسکهای پذیرفته شده دارند یا نه. برخی کشورها سالهاست این مکانیسم را برای ارزیابی توانمندی شرکتهای بیمهای خود در مدلهای متفاوتی به اجرا گذاشته اند. تصورم این است که رویکرد مدل فعلی در کشور، تأکید زیادی بر مدیریت دارایی و سرمایههای مالی شرکتهای بیمه دارد. این در حالی است که عوامل مؤثر بر توانمندی پایدار شرکت بیمه به عنوان یک بنگاه اقتصادی بیش از سرمایهها و داراییهای مالی آن است. کما اینکه در شاخص سازی، اجرا و محاسبه همین مدل کمی نیز نقدهایی وارد است که نیازمند بازنگری و اصلاح است؛ مواردی نظیر مدیریت ریسک و تحصیل آن، کنترلهای داخلی و حاکمیت شرکتی و داراییهای نامشهود که به عنوان جنبههایی از نظارت مالی، میتوانند مکمل و بهبود دهنده این مدل بر نظارت توانگری مالی شرکتهای بیمه باشند.
مدل مدیریتی شما چیست؟
مدیریت تلفیقی از مهارتهای انسانی، ادارکی و فنی است و در دنیا سبکهای مدیریتی بسیاری برای سازمانها و شرکتها وجود دارد، اما مشکل میتوان حتی برای یک سازمان مدل خاصی از مدیریت را به عنوان یک الگوی رهبری در نظر گرفت. مطمئنا داشتن شناخت از ماهیت و شرایط درونی سازمان در رابطه با مفاهیم کلانی همچون بازار و تحولات آن، مدیریت یک سازمان را ملزم به سنجش و تطبیق فعالیتها و استراتژیهای شرکت با توجه به تحولات بیرونی میسازد. اتخاذ استراتژیهای خلاق و اثربخش است که منجر به سازگاری، هماهنگی، مزیت رقابتی، مشارکت کارکنان، ارزش آفرینی برای ذینفعان و در نتیجه بهبود مستمر و تحول کیفی میشود. با تمام این تفاسیر معتقدم مدیریت یا به عبارتی رهبری در یک سازمان فارغ از تمام مدلهای علمی و آکادمیک، فرآیندی ارتباطی و انگیزشی برای اثربخشی هر چه بیشتر در دستیابی به اهداف سازمان است. اهمیت مدیریت در نقش متعادل سازی و اثر بخشی آن در تمام ارکان سازمان است و هرگز نقشی جدا از دیگر اعضای سازمان ندارد.
دستاوردهای این مدل در شرکت تحت مدیریت شما چیست؟
با توجه به مدتی که به شرکت بیمه نوین پیوسته ام، بسیار زود است در خصوص دستاوردهای آن صحبت کنم یا نظر دهم، چرا که خوب میدانم دستیابی به اهداف یک سازمان متکی بر بینش عملیاتی، توسعه و تقویت مستمر آن است. متأسفانه در بسیاری از سازمانها و به تبع شرکتهای بیمه نقش فرآیند بسیار کم رنگ است و برنامههای سازمانی به صورت مقطعی و با شیوههای نامعلوم و اغلب آزمون و خطا انجام میشود. اما در یک سازمان فرآیندگرا همواره مجموعهای از فرآیندهای ارزش افزا برای تمام ذینفعان یک سازمان جریان دارد و برداشتها و سلایق شخصی جای خود را به مدلهای مؤثر برای ایجاد یک اجماع و هم نظری در تنظیم الویتهای اجرایی استراتژیها میدهد. تلاش من به عنوان عضوی از شرکت بیمه نوین این است که سیستم مدیریت فرآیند محور به عنوان یک فرهنگ سازمانی پایدار برای تمام اعضای آن درونی شود.
تجربه شما از این مدل مدیریتی چیست؟
در ادامه مباحثی که اشاره کردم باید تأکید کنم، تجربه سالها حضورم در شرکتهای بیمه به من اطمینان داده تبدیل بینش فرآیندی به فرهنگ عملیاتی مستلزم زمان، هزینه، هدایت و همکاری تمام سطوح یک سازمان است و راه میان بُری برای آن وجود ندارد. نمیتوان به دنبال اثرگذاری عملیاتی و فرهنگسازی سازمانی بود بی آنکه نقشه راه آن را ترسیم کرده باشیم. محور قرار دادن منابع انسانی در کنار فرآیندهای کسب و کار و حذف فعالیتهای بدون ارزش افزوده است که میتواند برای یک سازمان ارزش افزوده ایجاد کند.
نقش سهامداران در مدیریت یک شرکت بیمه چیست؟
این نکته که سرمایهگذاران یکی از عناصر اصلی بازار سرمایه و دنیای تجارتاند، غیر قابل انکار است. امروزه در دنیای کسب و کار صحبت از حاکمیت شرکتی و بهبود عملکرد شرکتهاست. با اهمیت پیدا کردن مباحث مربوط به حاکمیت شرکتی در بنگاه داری، سهام داران نیز یکی از مکانیسمهای کنترل بیرونی بر نظام راهبردی شرکتها شناخته میشوند که به عنوان ذینفع توان تاثیرگذاری بالقوه بر فعالیتها و تصمیم گیریهای مدیران را دارند. این مقوله به عنوان بخشی از مکانیزم حاکمیت شرکتی در راستای شفافیت و ایفای وظیفه پاسخگویی، منجر به توجه به منافع ذینفعان، افزایش کارایی و بهبود اثربخشی منابع خواهد بود.
آیا با آیین نامه 90 موافقید؟ نقاط قوت و ضعف آنکدام است. راهکارشما چیست؟
بدون شک هدف از تصویب چنین آییننامهای اطمینان از تصدی افراد متخصص، باتجربه و شایسته بر شرکتهای بیمه و جلوگیری از عواقب ناگوار و ناخوشایند حضور افراد کم توان در این صنعت بوده است، اما شیوههای اجرا و پیامدهای آن نیز نیازمند بررسی و آسیبشناسی است.از نظر برخی منتقدان، تصویب این آیین نامه بلوغ تصمیم گیری در شرکتهای بیمه را زیر سوال برده است، یا بر مفاد و تبصرههای آن به عنوان یک آییننامه نظارتی ایراداتی وارد میدانند و یا ماهیت کنترلی و نقش نظارتی را در تناقض با هم میدانند. همه اینها در حالی است که از نظر من مهمترین چالش پیش روی این آییننامه پایبندی به نهادی است که تصویب و ابلاغ این آییننامه به شرکتهای بیمه را عهده دار بوده است؛ پایبندی عملی به مفاد آن بدون لحاظ کردن تبصره و بندهای نانوشته در آن. قطعا در آیندهای نه چندان دور صنعت بیمه از مدیران متخصص با دانش بالا بهره خواهد برد.
الزامات مدیریت درست یک شرکت بیمه و نقش نهاد ناظر دراین خصوص چیست ؟
شرکتهای بیمه به عنوان بنگاههای اقتصادی دارای اهداف مشخصی مبتنی بر فرصتها و محدودیتهای خاص خود هستند. همان طور که اشاره کردم، مدیریت در یک شرکت بیمه مستلزم برخورداری از دانش فنی بیمه در کنار داشتن آگاهی از اقتصاد، شرایط بازار، بورس، سهام، ریسکهای مالی و عملیاتی و فرصتهای سرمایه گذاری مالی، قوانین و مقررات تجاری، بازرگانی و حقوقی و همچنین شناخت توانمندی کارکنان و توسعه استعدادهای سازمانی از طریق آموزش و یادگیری گروهی و سازمانی، تفویض اختیار و جلب مشارکت و... است. انطباق تمامیاین ابعاد با استراتژیها و ساختار شرکت براساس اهداف تعیین شده از الزامات مدیریت صحیح یک شرکت بیمه است.نقش سازمان نظارتی نیز به عنوان هدایتگر در پیگیری راهکارهای توسعهای کلان و همچنین از میان برداشتن موانع قانونی و گشایش فرهنگی در دستگاههای اجرایی و تمام سطوح جامعه در این صنعت قابل تأمل است.
به نظرشما برای مدیریت یک شرکت بیمه باید بیمهگر بود یا مدیر؟
همانطور که بحث درباره صلاحیت ورود مدیران غیربیمهای به صنعت مساله تازه ای نیست، کارآمدی مدیران متخصص یا متخصصان مدیر هم چالش جدیدی نیست. در بخشی از صحبتهایم اشاره کردم مدیریت، فن، دانش یا قابلیتی تک بُعدی و یک وجهی نیست. شکی وجود ندارد که شایستگیهای فنی در کنار شایستگیهای ادراکی و انسانی از الزامات مدیریت و رهبری است. ورود در سطوح مدیریتی به هر صنعتی نیازمند داشتن دانش، تخصص و تجربه حرفهای در آن صنعت است. اما تجربه ثابت کرده داشتن دانش فنی شرط لازم برای مدیریت بر یک شرکت بیمه است، اما شرط کافی آن نخواهد بود و برای هدایت یک شرکت بیمه تنها داشتن این وجه از توانایی کافی نیست. در خصوص مدیر و مدبّر بودن فرد نیز این حکم صدق میکند. تعیین تنها یک معیار در این حوزه منطقی نخواهد بود چرا که ابعاد فردی و اجتماعی شایستگی مدیران مجموعهای از توانمندی آنها در ترکیب این قابلیتها برای به کارگیری سازوکارها و مکانیسمها و ایجاد مزیت و حفظ برتری رقابتی در کسب و کار است.
نظرجنابعالی درخصوص آیین نامه توانگری مالی شرکتهای بیمه چیست؟
وجود یک آیین نامه به عنوان الگو و شاخص اتفاق خوشایندی در سنجش کفایت شرکتهای بیمه در پاسخگویی و ایفای تعهدات شان در قبال بیمه گذاران، سهامدارن و دیگر ذینفعان است. طبق آیین نامه ۶۹ بیمه مرکزی نسبت توانگری مالی شرکتهای بیمه، نسبت مبلغ سرمایه موجود بر مبلغ سرمایه و الزامیاست که در نهایت مشخص میکند آیا شرکتها سرمایه کافی برای پوشش ریسکهای پذیرفته شده دارند یا نه. برخی کشورها سالهاست این مکانیسم را برای ارزیابی توانمندی شرکتهای بیمهای خود در مدلهای متفاوتی به اجرا گذاشته اند. تصورم این است که رویکرد مدل فعلی در کشور، تأکید زیادی بر مدیریت دارایی و سرمایههای مالی شرکتهای بیمه دارد. این در حالی است که عوامل مؤثر بر توانمندی پایدار شرکت بیمه به عنوان یک بنگاه اقتصادی بیش از سرمایهها و داراییهای مالی آن است. کما اینکه در شاخص سازی، اجرا و محاسبه همین مدل کمی نیز نقدهایی وارد است که نیازمند بازنگری و اصلاح است؛ مواردی نظیر مدیریت ریسک و تحصیل آن، کنترلهای داخلی و حاکمیت شرکتی و داراییهای نامشهود که به عنوان جنبههایی از نظارت مالی، میتوانند مکمل و بهبود دهنده این مدل بر نظارت توانگری مالی شرکتهای بیمه باشند.
مدل مدیریتی شما چیست؟
مدیریت تلفیقی از مهارتهای انسانی، ادارکی و فنی است و در دنیا سبکهای مدیریتی بسیاری برای سازمانها و شرکتها وجود دارد، اما مشکل میتوان حتی برای یک سازمان مدل خاصی از مدیریت را به عنوان یک الگوی رهبری در نظر گرفت. مطمئنا داشتن شناخت از ماهیت و شرایط درونی سازمان در رابطه با مفاهیم کلانی همچون بازار و تحولات آن، مدیریت یک سازمان را ملزم به سنجش و تطبیق فعالیتها و استراتژیهای شرکت با توجه به تحولات بیرونی میسازد. اتخاذ استراتژیهای خلاق و اثربخش است که منجر به سازگاری، هماهنگی، مزیت رقابتی، مشارکت کارکنان، ارزش آفرینی برای ذینفعان و در نتیجه بهبود مستمر و تحول کیفی میشود. با تمام این تفاسیر معتقدم مدیریت یا به عبارتی رهبری در یک سازمان فارغ از تمام مدلهای علمی و آکادمیک، فرآیندی ارتباطی و انگیزشی برای اثربخشی هر چه بیشتر در دستیابی به اهداف سازمان است. اهمیت مدیریت در نقش متعادل سازی و اثر بخشی آن در تمام ارکان سازمان است و هرگز نقشی جدا از دیگر اعضای سازمان ندارد.
دستاوردهای این مدل در شرکت تحت مدیریت شما چیست؟
با توجه به مدتی که به شرکت بیمه نوین پیوسته ام، بسیار زود است در خصوص دستاوردهای آن صحبت کنم یا نظر دهم، چرا که خوب میدانم دستیابی به اهداف یک سازمان متکی بر بینش عملیاتی، توسعه و تقویت مستمر آن است. متأسفانه در بسیاری از سازمانها و به تبع شرکتهای بیمه نقش فرآیند بسیار کم رنگ است و برنامههای سازمانی به صورت مقطعی و با شیوههای نامعلوم و اغلب آزمون و خطا انجام میشود. اما در یک سازمان فرآیندگرا همواره مجموعهای از فرآیندهای ارزش افزا برای تمام ذینفعان یک سازمان جریان دارد و برداشتها و سلایق شخصی جای خود را به مدلهای مؤثر برای ایجاد یک اجماع و هم نظری در تنظیم الویتهای اجرایی استراتژیها میدهد. تلاش من به عنوان عضوی از شرکت بیمه نوین این است که سیستم مدیریت فرآیند محور به عنوان یک فرهنگ سازمانی پایدار برای تمام اعضای آن درونی شود.
تجربه شما از این مدل مدیریتی چیست؟
در ادامه مباحثی که اشاره کردم باید تأکید کنم، تجربه سالها حضورم در شرکتهای بیمه به من اطمینان داده تبدیل بینش فرآیندی به فرهنگ عملیاتی مستلزم زمان، هزینه، هدایت و همکاری تمام سطوح یک سازمان است و راه میان بُری برای آن وجود ندارد. نمیتوان به دنبال اثرگذاری عملیاتی و فرهنگسازی سازمانی بود بی آنکه نقشه راه آن را ترسیم کرده باشیم. محور قرار دادن منابع انسانی در کنار فرآیندهای کسب و کار و حذف فعالیتهای بدون ارزش افزوده است که میتواند برای یک سازمان ارزش افزوده ایجاد کند.
نقش سهامداران در مدیریت یک شرکت بیمه چیست؟
این نکته که سرمایهگذاران یکی از عناصر اصلی بازار سرمایه و دنیای تجارتاند، غیر قابل انکار است. امروزه در دنیای کسب و کار صحبت از حاکمیت شرکتی و بهبود عملکرد شرکتهاست. با اهمیت پیدا کردن مباحث مربوط به حاکمیت شرکتی در بنگاه داری، سهام داران نیز یکی از مکانیسمهای کنترل بیرونی بر نظام راهبردی شرکتها شناخته میشوند که به عنوان ذینفع توان تاثیرگذاری بالقوه بر فعالیتها و تصمیم گیریهای مدیران را دارند. این مقوله به عنوان بخشی از مکانیزم حاکمیت شرکتی در راستای شفافیت و ایفای وظیفه پاسخگویی، منجر به توجه به منافع ذینفعان، افزایش کارایی و بهبود اثربخشی منابع خواهد بود.
آیا با آیین نامه 90 موافقید؟ نقاط قوت و ضعف آنکدام است. راهکارشما چیست؟
بدون شک هدف از تصویب چنین آییننامهای اطمینان از تصدی افراد متخصص، باتجربه و شایسته بر شرکتهای بیمه و جلوگیری از عواقب ناگوار و ناخوشایند حضور افراد کم توان در این صنعت بوده است، اما شیوههای اجرا و پیامدهای آن نیز نیازمند بررسی و آسیبشناسی است.از نظر برخی منتقدان، تصویب این آیین نامه بلوغ تصمیم گیری در شرکتهای بیمه را زیر سوال برده است، یا بر مفاد و تبصرههای آن به عنوان یک آییننامه نظارتی ایراداتی وارد میدانند و یا ماهیت کنترلی و نقش نظارتی را در تناقض با هم میدانند. همه اینها در حالی است که از نظر من مهمترین چالش پیش روی این آییننامه پایبندی به نهادی است که تصویب و ابلاغ این آییننامه به شرکتهای بیمه را عهده دار بوده است؛ پایبندی عملی به مفاد آن بدون لحاظ کردن تبصره و بندهای نانوشته در آن. قطعا در آیندهای نه چندان دور صنعت بیمه از مدیران متخصص با دانش بالا بهره خواهد برد.
الزامات مدیریت درست یک شرکت بیمه و نقش نهاد ناظر دراین خصوص چیست ؟
شرکتهای بیمه به عنوان بنگاههای اقتصادی دارای اهداف مشخصی مبتنی بر فرصتها و محدودیتهای خاص خود هستند. همان طور که اشاره کردم، مدیریت در یک شرکت بیمه مستلزم برخورداری از دانش فنی بیمه در کنار داشتن آگاهی از اقتصاد، شرایط بازار، بورس، سهام، ریسکهای مالی و عملیاتی و فرصتهای سرمایه گذاری مالی، قوانین و مقررات تجاری، بازرگانی و حقوقی و همچنین شناخت توانمندی کارکنان و توسعه استعدادهای سازمانی از طریق آموزش و یادگیری گروهی و سازمانی، تفویض اختیار و جلب مشارکت و... است. انطباق تمامیاین ابعاد با استراتژیها و ساختار شرکت براساس اهداف تعیین شده از الزامات مدیریت صحیح یک شرکت بیمه است.نقش سازمان نظارتی نیز به عنوان هدایتگر در پیگیری راهکارهای توسعهای کلان و همچنین از میان برداشتن موانع قانونی و گشایش فرهنگی در دستگاههای اجرایی و تمام سطوح جامعه در این صنعت قابل تأمل است.
به نظرشما برای مدیریت یک شرکت بیمه باید بیمهگر بود یا مدیر؟
همانطور که بحث درباره صلاحیت ورود مدیران غیربیمهای به صنعت مساله تازه ای نیست، کارآمدی مدیران متخصص یا متخصصان مدیر هم چالش جدیدی نیست. در بخشی از صحبتهایم اشاره کردم مدیریت، فن، دانش یا قابلیتی تک بُعدی و یک وجهی نیست. شکی وجود ندارد که شایستگیهای فنی در کنار شایستگیهای ادراکی و انسانی از الزامات مدیریت و رهبری است. ورود در سطوح مدیریتی به هر صنعتی نیازمند داشتن دانش، تخصص و تجربه حرفهای در آن صنعت است. اما تجربه ثابت کرده داشتن دانش فنی شرط لازم برای مدیریت بر یک شرکت بیمه است، اما شرط کافی آن نخواهد بود و برای هدایت یک شرکت بیمه تنها داشتن این وجه از توانایی کافی نیست. در خصوص مدیر و مدبّر بودن فرد نیز این حکم صدق میکند. تعیین تنها یک معیار در این حوزه منطقی نخواهد بود چرا که ابعاد فردی و اجتماعی شایستگی مدیران مجموعهای از توانمندی آنها در ترکیب این قابلیتها برای به کارگیری سازوکارها و مکانیسمها و ایجاد مزیت و حفظ برتری رقابتی در کسب و کار است.
ارسال نظر