در میزگردی علل توسعه نیافتگی فولاد مطرح شد
ضرورت تدوین استراتژی
دنیای اقتصاد: شاخص رتبه بندی ما در فولاد به لحاظ جهانی پایین است و در حدود ۱درصد در تولید فولاد جهانی سهم داریم. در چشم انداز ۲۰ ساله چه برنامه ای برای توسعه فولاد داریم و چقدر تا رسیدن به آن فاصله داریم. آیا در دوسال گذشته اتفاق خاصی برای فولاد افتاده، سرمایه گذاری برای فولاد شده و آیا اصفهان باید در این حوزه سرمایه گذاری کند؟ تولید فولاد در کشور یک فاصله ۴۰ میلیون تنی با برنامه چشم انداز دارد و به کلی صنعت فولاد از بی برنامگی رنج میبرد. میزگردی را با عنوان توسعه نیافتگی فولاد ترتیب دادیم تا ابعاد این میزان از توسعه نیافتگی را بررسی کنیم.
دنیای اقتصاد: شاخص رتبه بندی ما در فولاد به لحاظ جهانی پایین است و در حدود 1درصد در تولید فولاد جهانی سهم داریم. در چشم انداز 20 ساله چه برنامه ای برای توسعه فولاد داریم و چقدر تا رسیدن به آن فاصله داریم. آیا در دوسال گذشته اتفاق خاصی برای فولاد افتاده، سرمایه گذاری برای فولاد شده و آیا اصفهان باید در این حوزه سرمایه گذاری کند؟ تولید فولاد در کشور یک فاصله 40 میلیون تنی با برنامه چشم انداز دارد و به کلی صنعت فولاد از بی برنامگی رنج میبرد. میزگردی را با عنوان توسعه نیافتگی فولاد ترتیب دادیم تا ابعاد این میزان از توسعه نیافتگی را بررسی کنیم. کشورمان با توجه به غنی بودن از جهت منابع تولید فولاد در رتبه قابل قبولی است اما به لحاظ ترکیب این منابع که مقوله مدیریت بهینه و تکنولوژی نیز در آن وارد میشود از جایگاه مناسبی برخوردار نیست. به گفته بسیاری از صاحب نظران ایران توان تبدیل شدن به امپراتوری فولاد در منطقه را دارد، چه میشود که به این جایگاه نمیرسیم حکایت این روزهای صنعت و اقتصاد ما ست؟
از نظر منافع ملی مقیاس تولید فولاد چیست؟ بیش از ۴۰ درصد فولاد دنیا را چین تولید می کند. ما ۲۰ تا شرکت چینی فولاد را اگر بررسی کنیم تولیدشان بالای ۱۰ میلیون تن است. در ایران چه وضعیتی بر صنعت فولاد حاکم است؟
فولادگر: چشم انداز 55 میلیون تن تولید فولادبرای ده یازده سال دیگر است. رسیدن به این عدد بستگی به معادن ما دارد یعنی به بحث اکتشاف و استخراج سنگ آهن که برای آن حجم تولید فولاد مورد نیاز است. یعنی باید سنگ آهن استخراج و به گندله و کنستانتره از روش احیای مستقیم و کوره بلند تبدیل شود. مسیر بحرانی ما این است. بحث سنگ آهن را در گزارشی در دوره قبل به مجلس دادیم و در همین دوره قرار است طرح تفحص تهیه شود. بحث کلیدی در رسیدن به آن سنگ آهن است. در سال گذشته 25 میلیون تن سنگ آهن صادر کرده ایم. پیداست که ما تا مرحله استخراج سنگ آهن جلو آمده ایم. اما چون صادرات آن سودآور بوده صادر کرده ایم و بهانه این بوده که طرح های تولیدش را نداریم. اگر بخواهیم به آن عدد فولاد برسیم. سنگ آهن الان که داریم. نکته دیگر 7 طرح فولادی و بقیه طرح های دیگری است که تا حالا مجوز داده اند که حدود 120 تا مجوز بوده و 60 و 70 تا از آن وارد عملیات اجرایی شده اند که اینها اگر بدون آمایش سرزمین و مزیت های نسبی باشد همین می شود که عمدتا نورد است . برای تولید شمش و فولادریزی، بحث آب هست و سرمایه گذاری زیادتری هم می خواهد. در اصفهان غیر از آن دو شرکت بزرگ که از اول بوده، بخش های خصوصی که آمده اند عمدتا نورد بوده است. بزرگترین تولیدکننده های بخش خصوصی ما اینها هستند که به یک میلیون تن رسیده اند. غیر از آنها طرح هایی داریم که در حد نورد است یا طرح هایی است که هنوز در حد طرح است. با وضعیت آب در اصفهان به نظر نمیرسد به طرح فولادسازی مجوز داد. نکته چهارم بحث انرژی و هدفمندی است که اگر قرار باشد انرژی و سنگ آهن که به فولاد می دهند قیمت واقعی شود باید بررسی کنند چه روشی اقتصادی است. pic1
با این چهار نکته به نظر می رسد باید تجدید نظری روی بحث سرمایه گذاری در فولاد کرد. آخرین بحث این است که مجموعه هایی در کرمان و یزد راه افتاده با این استدلال که ما در اینجا سنگ آهن داریم چرا این سنگ آهن باید برود در فولاد مبارکه اصفهان؟
اصلا سد زاینده رود برای تامین آب ذوب آهن احداث شد. فولاد مبارکه قرار بوده در جنوب احداث شود اما اوایل انقلاب به خاطر مباحث امنیتی آنرا آورده اند به اصفهان. الان کرمانیها میگویند چرا باید سنگ آهن را به خاطر آب ببرید اصفهان و خوزستان، ما خودمان آب را شیرین می کنیم و می آوریم اینجا. الان دارند طرح میدهند که آب را شیرین کنند و ببرند و حساب کرده اند دیده اند برایشان این کار به صرفه است. ممکن است در آینده قطب فولاد کشور به همان کرمان منتقل شود.
پروژه ها باید با آمایش انجام شود نه اینکه هر نماینده ای بخواهد طرح را ببرد در شهر خودش.
بحث سنگ آهن سنگان بحثی جدی است که بخشی از آن در افغانستان است که خارجی ها دارند از آن استفاده می کنند به بخش خصوصی هم بخش های محدودی واگذار شده است.
*دنیای اقتصاد: میزان پیشرفت های ما در حوزه فولاد در ۲ سال گذشته چگونه بوده است؟ خروجی در بحث آمایش سرزمین در اصفهان این است که در حوزه فولاد کشش سرمایه گذاری وجود ندارد و با این احوال میبینیم که همچنان در اصفهان مجوز طرحهای فولادی صادر میشود؟
موتمن: نقش دنیای اقتصاد را در اطلاع رسانی توسعه صنعت فولاد مثبت می بینم، چراکه خودش را تا اندازه ای متولی فولاد و صنعت می داند و برگزاری همایش های بین المللی سالانه نشاندهنده علاقه و تاثیرگذاریش در فولاد است. مهندس فولادگر به 4 نکته اشاره کرد که من اگر بخواهم آنها را پرورش دهم باید بگویم یکی از مصیبت های ما این است که طرح جامع توسعه فولاد در کشور نداریم. در 15 سال گذشته بحث بر سر3 محور استراتژی برای توسعه فولاد بود. صدور مجوزهای بیرویه دلیلش بی برنامگی بود. محور استراتژی برای مجوزها چه بود؟ اول گفتند نورد آخر خط فولاد است و و به آن مجوز بدهیم. بعد دیدند نورد خوراک شمش میخواهد مجوز ذوب دادند بعد دیدند ذوب هم خوراک یعنی آهن قراضه می خواهد که آن طرح هم احیا نیاز داشت و احیا هم گندله می خواست و بعضی گفتند وارد کنیم و بعضی دیگر گفتند در داخل تولید شود. آن هم باز کنستانتره می خواست و اکتشاف هم توسعه معادن نیاز داشت. همه این اتفاق ها علتش این بود که یک طرح جامع تولید فولاد نداشتیم. هیچ کدام از زیر ساختهای لازم برای 55 میلیون تن صحبت نکردهاند. معدنیها شروع کردند به استخراج سنگ آهن. من مخالف صادرات سنگ آهن هستم. من جای صادرات آن می گویم شمش تولید وصادر شود. طرح چشم انداز 55 میلیون تن هم به دنبال این بوده تمام شاخص های اقتصادی رشد قابل توجهی در چشم انداز دارد وقتی اینها انجام نشود خب فولاد هم انجام نمی شود.
الان ظرفیت تولید ما معادل ۱۵ تا ۱۷ میلیون تن است. پارسال ۱۵ و نیم میلیون تن تولید داشتیم انشااله امسال به ۱۶ میلیون تن می رسیم.
*دنیای اقتصاد: ذوب آهن تولیدش چقدر است؟
موتمن: ۴/۳ میلیون تن ظرفیت تولید فولاد ذوب آهن است اما امسال ۳ میلیون تن را پشت سر میگذارد . ۳ تا کوره ها راه افتاده و کوره کک تا آمد راه بیفتد طول کشید و کک نداشت.
مشکل اول این است که برنامه جامع توسعه فولاد را نداشتیم .هر دولتی سیاست خودش را داشت . با توجه به اعتقاد همگانی از بعد اقتصادی بعد از صنعت نفت، فولاد هست. به خاطر 3 تا مزیت نسبی: انرژی، مواد اولیه و نیروی انسانی که به اعتقاد من در چهل سال گذشته طوری شده که 70 تا 80 درصد طرح ها را می توان در طراحی و اجرا کرد. صنعت فولاد را باید توسعه داد که جانشین صنعت نفت شود. بخش خصوصی در این جریان وارد قضیه شد و الان بخش خصوصی شرکت میدکو در زمینه فولادی 12 هزار میلیارد و 400 میلیون تومان برای تولید 4 تن فولاد سرمایه گذاری کرده است یکی از راه های امکان سنجی و استخراج منابع فولاد دسترسی به معادن، آب و انرژی است. حالا هر کدام امکان انتقالش باشد خوب است. الان این سرمایه گذاری را بخش خصوصی کرده و الان سرمایه گذاری میدکو کمتر از حجم سرمایه گذاری فولاد مبارکه است چون طرح ها در داخل انجام شده است. الان طرح های توسعه فولاد به بخش خصوصی انتقال پیدا کرده و الان سرمایه گذار بخش خصوصی رغبت دارد برای این کار. البته در اصفهان محدودیتی در این زمینه به وجود آمده چون مشکل اساسی آب است. ذوب آهن اینجا ایجاد شد چون اصفهان در گذشته نزدیک معدن بود، آب و انرژی داشت و از نظر سوق الجیشی نزدیک مرکز کشور بود و می توانست محصولات خود را به سراسر کشور بفرستد. اما الان دیگر اینطور نیست.
ذوب آهن برای تامین آب خود می خواهد از پسابش استفاده کند . در واقع ذوب آهن و فولاد مبارکه برای توسعه آب ندارند. ذوب آهن حتی برای توسعه ۵ میلیون تن هم آب ندارد.
باید مقداری شرایط لازم را برای بخش خصوصی فراهم کرد که یکی از خواسته هایشان این است که مجوز مواد اولیه سنگ آهن را بدهند. بحث صادرات که پیش امد هر کسی از معدن کوچکش شروع کرد. درست است شما سنگ آهن تولید می کنید اما حق ندارید چون مصرف کننده ای نیست صادر کنید.
صرف نظر از اینکه محل های ۷ طرح فولادی توجیه ندارد، هیچ کدام از زیرساخت هاش را پیش بینی نکرده اند. گندله کو برای اینها؟ بررسی نکرده اند که اینها چقدر گاز و پلت و ورق و گندله می خواهد.
یک شرکت تولید فولاد را که 1 میلیون تن است سودش 3 تا 4 درصد باشد، آیا می ارزد برای این این تولید خشن و آلاینده سود 3 تا 4 درصد بگیریم؟ واحدهای 4 میلیون تن به صرفه اند اما 800 هزار تنی ها صرفه اقتصادی ندارند. البته بخشی از علت ایجاد این 7 طرح اشتغالزایی بود که با توجه به ظرفیتهای استانی باید این کار انجام می شد.
ارزانی: توسعه متوازن در کشور را در رابطه با بحث ۵۵ میلیون تن فراموش کرده ایم. شرکت ملی فولاد در آن زمان این رقم را اعلام کرد و بعد نگفتند توسعه متوازن چیست و چه روشی می خواهد و چقدر گندله و کنستانتره می خواهد.
در بحث 55 میلیون تن توسعه متوازن را فراموش کردهایم ما میگوییم آب کم داریم و وقت خود را صرف سمینار گذاشتن و تشکیل ستاد بحران میکنیم و اکثرا در خصوص معلول سخن میگوییم و خیلی به علتها کاری نداریم.
۵۵ میلیون تن را اعلام کردند اما نقش توسعه متوازن را برای آن تعریف نکردند و اصلا بررسی نکردهاند که این مقدار فولاد چه مقدار گندله میخواهد چه مقدار فولاد اسفنجی می برد.
فولاد مبارکه به دلیل اینکه استراتژیک تر نگاه میکرد در آن زمان 45 درصد تولید میکردیم هرچند الان 51.7 درصد را تولید می کنیم این 25 میلیون تن به این عدد در برنامههای ما نشست تا رسید به روزی که دکتر سبحانی آمد و مدیر عامل شد. ایشان بحث توسعه فولاد مبارکه را تا به این اعداد برسیم و کار گروهی تشکیل شد و توسعه متوازن فولاد مبارکه برای رسیدن به 25 تن آغاز شد. کار گروهی تشکیل شد در شرکت و روی 25 میلیون تن کار شد و برنامه از معدن تا تولید فولاد برای آن طراحی شد که الان آن برنامه وجود دارد.
این برنامه شامل فولاد مبارکه هرمزگان سفید دشت و زیر مجموعههای این شرکت نیز خواهد بود.
توسعه هرمزگان، اکسین، سنگان، سبا و توسعه سبا است. همگی در طرح 25 میلیون تن در نظر گرفته شدهاند.
این برنامه ۲۵ میلیون تن زمانی محقق می شود و زمانی فولاد مبارکه سهم ۴۵ درصدی خود را تولید میکند که یکسری نیازهای اولیه آن در کشور تامین شود و کل کشور بخواهد برای ۵۵ میلیون تن بسیج شود.
و برآورد من این است که با این دست فرمانی که حرکت میکنیم در پایان برنامه 1404 بیش از 40 میلیون تن فولاد تولید نخواهیم کرد.
من میگویم توسعه متوازن باید اتفاق بیفتد و اگر قرار است که مجوز داده شود که تولیدات انجام بگیرد آیا نباید پرسید ورودی و خوراک شما از کجا تامین خواهد شد؟
اما این سوال مطرح نمیشود و مجوزها داده میشود و طرحها آغاز میگردند پس اگر گفته میشود این 55 میلیون تن واقعی نیست به این دلیل است که مجوز طرحهای فولادی در کل کشور بدون برنامه داده میشود.
حیات فولاد به توسعه بسته است، اگر فولاد مبارکه توسعه پیدا نکند، اگر از ذوبآهن هم توسعه گرفته شود سقوط میکند، زیرا توسعه شادابی و افزایش ظرفیت به مجموعه اضافه میکند و افزایش ظرفیت یعنی جریان خون تازه و کار و تلاش.
توسعه حتما لازم است آنگاه که بحث ظرفیت 55 میلیون تنی فولاد برای چشم اندازه 20 ساله مطرح شد ما 9 میلیون تن تولید میکردیم امروز 15.4 میلیون تن فولاد تولید میکنیم و 40 میلیون تن دیگر احتیاج داریم آیا نباید به این فکر بودیم که شش طرح 5 میلیون تنی یا 5 طرح 6 میلیون تنی در مکانهایی که میشود اجرا کنیم.
ما به جای نگاه استراتژیک فقط طرحهای یک یا ۸۰۰ هزار تنی زدیم ما به جای اینکه طرحهای کلان پیدا کنیم که در کمترین زمان و صرف هزینه بیشتر تولید کنیم و بیشتر اشتغال ایجاد کنیم هم طرحهای کوچک را پیگیری میکنیم.
پس توسعه نیاز است. این غلط است که بگوییم برای آب ذوب آهن و فولاد توسعه نیابد، خیر این دو کارخانه دانش فنی فولاد کشور هستند مگر می شود جلوی توسعه آنها را گرفت؟ فولاد هرمزگان با دانش فنی فولاد مبارکه احیا شد.
داستان آب فرعی است ما راجع به آب فقط حرف میزنیم اما هیچگاه در خصوص آب ریشهای عمل نمی کنیم صنعت کشور ۲ درصد آب کشور را مصرف میکند بنابراین به جای اینکه مکانهای پرت آب را جلوگیری کنیم فقط به صنایع میپردازیم.
دنیای اقتصاد: استراتژی صنعتی کشور درست اجرایی نشد و اصلا گاهی اجرایی نشد احساس میشود که در کشور یک فرهنگ برنامهگریزی وجود دارد آیا در این خصوص تدابیری اندیشه شده است؟
فولادگر: استراتژی توسعه کشور در اواخر دولت آقای خاتمی تنظیم شد که زیر مجموعه آن استراتژی توسعه صنعتی هم بود آن استراتژی در مجلس هفتم کلا به نقد کشیده شد. چراکه بحث سیاسی در آن مطرح شده بود، بحثهایی که اصلا لزومی برای وجود آنها نبود و استراتژی توسعه را زیر سوال برد.
ما استراتژی توسعه نداشتیم پس استراتژی توسعه صنعتی و معدنی نداریم که استراتژی توسعه فولاد داشته باشیم. رسیدن به 55 میلیون هیچگاه مدون نشده بود بنابراین یکی از علل اصلی مشکل فولاد نداشتن استراتژی توسعه است.
دنیای اقتصاد: دولت هشت طرح در کل کشور برای فولاد برنامهریزی کرده ما سوالمان این است که چرا این طرحها به شش طرح ۵ میلیونی یا ۵ طرح ۶ میلیونی تبدیل نمی شود چونکه بنگاه یک میلیونی نمیتواند رقابت کند و در واقع نمیتواند سود ده باشد؟
فولادگر: این همان برنامه گریزی است. ما از سال 84 سیاستهای کلی داریم و چشم انداز داریم و برنامه ها هم بر اساس این چشم انداز است یعنی قبلا چشم اندازی نداشته ایم.pic2
حالا هم که چشم انداز داریم دولت قبل به جای برنامه محوری، پروژه محور بود و این یعنی دولت قبل پروژه را اصل قرار داد.
وقتی برنامهگریزی باشد برخی اتفاقات مثل اینکه میگویند چرا همه فولاد در اصفهان است، حال شما هرچه توجیه کنید که فولاد زیر 5 میلیون تن توجیه اقتصادی ندارد کسی گوش نمیکند و فکر میکنند برای مثلا اصفهان چانهزنی میکنیم اینها همه به دلیل نبود برنامه است.
نمونه این در خودرو هم هست به همین دلیل نمایندگان مازندران خودرو را به مازندران بردند آیا این نشد که در مازندران فقط یک مونتاژ ساده انجام میشود. متاسفانه بحث برنامه استراتژیک توسعه و فرهنگ برنامه گریزی و توجه به مسائل به صورت بخشی و منطقهای روزگار ما را اینگونه کرده است.
ارزانی: ما درک مشترک از موضوعات نداریم و هرکس منطقهای فکر میکند، پس هرکس از نگاه خودش تصمیمگیری میکند در یک کارخانه فولاد هم اگر درک مشترک نباشد اصلا تولید فولادی به وجود نمیآید.
نگاه مشترک بین قانون گذار و مجری نیست زیرا قانون گذار به فکر منطقه است و مجری هم از یک نگاه دیگر وارد میشود این مشکل وجود دارد یعنی ما به مفاهیم زیربنایی کشور عمیق نگاه نمیکنیم.
دنیای اقتصاد: ما امروز کشور ژاپن را به عنوان سومین تولید کننده فولاد جهان میشناسیم این در حالی است که نه معدن دارد و سنگ آهن هم ندارد پس چگونه میتواند قطب سوم باشد ؟ و ما چرا عدم توسعه یافتگی فولاد داریم؟
موتمن: عدم توسعه یافتگی فولاد کشور در چیست؟ و چرا ما در صنعت فولاد درجا میزنیم؟ در خوشبینانه ترین حالت در سال ۱۴۰۴به ۳۵ میلیون تن خواهیم رسید هنوز که هنوز است کسی نمی تواند در این کشور بگوید فولاد ما چند درصد کوره بلند و کوره قوسی تولید می شود.
علت عدم توسعه یافتگی ما به دلیل عدم برنامه ریزی است. در کانون تصمیم گیری که دولت و مجلس است می گویند توسعه کشور پروژه محور است در حالی که پروژه بیبرنامه است و هیچ چیزی ندارد.
در زندگی شخصی هم اگر برنامه نباشد شکست می خوریم ولی پروژه این است که همه کارهارا انجام دهیم.
دنیای اقتصاد: ماجرا به هدفمندی بر میگردد و مجدد یک افزایش قیمت انرژی و حامل ها را از سر گذراندیم. تولید کننده ای مثل فولاد مبارکه که یارانه از دولت می گیرد تولیدی می کند که با وجود گرفتن یارانه برای دولت سود ده است؟
فولاد گر: در سیاستهای ملی که ابلاغ شد، دولت سیاستها را جلوی خود بگذارد اکثر بخشها را کنار گذاشتهاند.
هم این دولت و هم دولت قبل و اقتصاد مقاومتی چکیده سیاستهای اقتصادی 10سال گذشته است.
اینجا بندی داریم، رقابت پذیری در صنعت و محور قرار دادن رشد بهرهوری و استفاده از ظرفیت هدفمندی یارانهها و افزایش تولید اشتغال و کاهش شدت انرژی بوده است.
افزایش تولید باید محور قرار گیرد که متاسفانه این اتفاق رخ نداده است و رخ هم نمیدهد.
پس از محورهایی که قرار بود هدفمندی یارانهها برای تولید داشته باشد فقط رقابت پذیری قابل اجرا خواهد بود
تغییر مدیریتها نیز یکی از عواملی است که به توسعه فولاد ضربه زده است یعنی در پایان دولت آقای احمدینژاد هر سه ماه یک مدیر بر سر کار ایمیدرو قرار میگرفت.
موتمن: اصلا برخی از مشکلات از همین مجلس به وجود آمد که در برخی موارد وارد بحث فولاد و صنایع فولادی شدند و این صنعت را با مشکل مواجه کردند. امیدواریم در آینده با اصلاح این رویکردها به جایگاه مطلوب خود در صنعت فولاد دست یابیم.
از نظر منافع ملی مقیاس تولید فولاد چیست؟ بیش از ۴۰ درصد فولاد دنیا را چین تولید می کند. ما ۲۰ تا شرکت چینی فولاد را اگر بررسی کنیم تولیدشان بالای ۱۰ میلیون تن است. در ایران چه وضعیتی بر صنعت فولاد حاکم است؟
فولادگر: چشم انداز 55 میلیون تن تولید فولادبرای ده یازده سال دیگر است. رسیدن به این عدد بستگی به معادن ما دارد یعنی به بحث اکتشاف و استخراج سنگ آهن که برای آن حجم تولید فولاد مورد نیاز است. یعنی باید سنگ آهن استخراج و به گندله و کنستانتره از روش احیای مستقیم و کوره بلند تبدیل شود. مسیر بحرانی ما این است. بحث سنگ آهن را در گزارشی در دوره قبل به مجلس دادیم و در همین دوره قرار است طرح تفحص تهیه شود. بحث کلیدی در رسیدن به آن سنگ آهن است. در سال گذشته 25 میلیون تن سنگ آهن صادر کرده ایم. پیداست که ما تا مرحله استخراج سنگ آهن جلو آمده ایم. اما چون صادرات آن سودآور بوده صادر کرده ایم و بهانه این بوده که طرح های تولیدش را نداریم. اگر بخواهیم به آن عدد فولاد برسیم. سنگ آهن الان که داریم. نکته دیگر 7 طرح فولادی و بقیه طرح های دیگری است که تا حالا مجوز داده اند که حدود 120 تا مجوز بوده و 60 و 70 تا از آن وارد عملیات اجرایی شده اند که اینها اگر بدون آمایش سرزمین و مزیت های نسبی باشد همین می شود که عمدتا نورد است . برای تولید شمش و فولادریزی، بحث آب هست و سرمایه گذاری زیادتری هم می خواهد. در اصفهان غیر از آن دو شرکت بزرگ که از اول بوده، بخش های خصوصی که آمده اند عمدتا نورد بوده است. بزرگترین تولیدکننده های بخش خصوصی ما اینها هستند که به یک میلیون تن رسیده اند. غیر از آنها طرح هایی داریم که در حد نورد است یا طرح هایی است که هنوز در حد طرح است. با وضعیت آب در اصفهان به نظر نمیرسد به طرح فولادسازی مجوز داد. نکته چهارم بحث انرژی و هدفمندی است که اگر قرار باشد انرژی و سنگ آهن که به فولاد می دهند قیمت واقعی شود باید بررسی کنند چه روشی اقتصادی است. pic1
با این چهار نکته به نظر می رسد باید تجدید نظری روی بحث سرمایه گذاری در فولاد کرد. آخرین بحث این است که مجموعه هایی در کرمان و یزد راه افتاده با این استدلال که ما در اینجا سنگ آهن داریم چرا این سنگ آهن باید برود در فولاد مبارکه اصفهان؟
اصلا سد زاینده رود برای تامین آب ذوب آهن احداث شد. فولاد مبارکه قرار بوده در جنوب احداث شود اما اوایل انقلاب به خاطر مباحث امنیتی آنرا آورده اند به اصفهان. الان کرمانیها میگویند چرا باید سنگ آهن را به خاطر آب ببرید اصفهان و خوزستان، ما خودمان آب را شیرین می کنیم و می آوریم اینجا. الان دارند طرح میدهند که آب را شیرین کنند و ببرند و حساب کرده اند دیده اند برایشان این کار به صرفه است. ممکن است در آینده قطب فولاد کشور به همان کرمان منتقل شود.
پروژه ها باید با آمایش انجام شود نه اینکه هر نماینده ای بخواهد طرح را ببرد در شهر خودش.
بحث سنگ آهن سنگان بحثی جدی است که بخشی از آن در افغانستان است که خارجی ها دارند از آن استفاده می کنند به بخش خصوصی هم بخش های محدودی واگذار شده است.
*دنیای اقتصاد: میزان پیشرفت های ما در حوزه فولاد در ۲ سال گذشته چگونه بوده است؟ خروجی در بحث آمایش سرزمین در اصفهان این است که در حوزه فولاد کشش سرمایه گذاری وجود ندارد و با این احوال میبینیم که همچنان در اصفهان مجوز طرحهای فولادی صادر میشود؟
موتمن: نقش دنیای اقتصاد را در اطلاع رسانی توسعه صنعت فولاد مثبت می بینم، چراکه خودش را تا اندازه ای متولی فولاد و صنعت می داند و برگزاری همایش های بین المللی سالانه نشاندهنده علاقه و تاثیرگذاریش در فولاد است. مهندس فولادگر به 4 نکته اشاره کرد که من اگر بخواهم آنها را پرورش دهم باید بگویم یکی از مصیبت های ما این است که طرح جامع توسعه فولاد در کشور نداریم. در 15 سال گذشته بحث بر سر3 محور استراتژی برای توسعه فولاد بود. صدور مجوزهای بیرویه دلیلش بی برنامگی بود. محور استراتژی برای مجوزها چه بود؟ اول گفتند نورد آخر خط فولاد است و و به آن مجوز بدهیم. بعد دیدند نورد خوراک شمش میخواهد مجوز ذوب دادند بعد دیدند ذوب هم خوراک یعنی آهن قراضه می خواهد که آن طرح هم احیا نیاز داشت و احیا هم گندله می خواست و بعضی گفتند وارد کنیم و بعضی دیگر گفتند در داخل تولید شود. آن هم باز کنستانتره می خواست و اکتشاف هم توسعه معادن نیاز داشت. همه این اتفاق ها علتش این بود که یک طرح جامع تولید فولاد نداشتیم. هیچ کدام از زیر ساختهای لازم برای 55 میلیون تن صحبت نکردهاند. معدنیها شروع کردند به استخراج سنگ آهن. من مخالف صادرات سنگ آهن هستم. من جای صادرات آن می گویم شمش تولید وصادر شود. طرح چشم انداز 55 میلیون تن هم به دنبال این بوده تمام شاخص های اقتصادی رشد قابل توجهی در چشم انداز دارد وقتی اینها انجام نشود خب فولاد هم انجام نمی شود.
الان ظرفیت تولید ما معادل ۱۵ تا ۱۷ میلیون تن است. پارسال ۱۵ و نیم میلیون تن تولید داشتیم انشااله امسال به ۱۶ میلیون تن می رسیم.
*دنیای اقتصاد: ذوب آهن تولیدش چقدر است؟
موتمن: ۴/۳ میلیون تن ظرفیت تولید فولاد ذوب آهن است اما امسال ۳ میلیون تن را پشت سر میگذارد . ۳ تا کوره ها راه افتاده و کوره کک تا آمد راه بیفتد طول کشید و کک نداشت.
مشکل اول این است که برنامه جامع توسعه فولاد را نداشتیم .هر دولتی سیاست خودش را داشت . با توجه به اعتقاد همگانی از بعد اقتصادی بعد از صنعت نفت، فولاد هست. به خاطر 3 تا مزیت نسبی: انرژی، مواد اولیه و نیروی انسانی که به اعتقاد من در چهل سال گذشته طوری شده که 70 تا 80 درصد طرح ها را می توان در طراحی و اجرا کرد. صنعت فولاد را باید توسعه داد که جانشین صنعت نفت شود. بخش خصوصی در این جریان وارد قضیه شد و الان بخش خصوصی شرکت میدکو در زمینه فولادی 12 هزار میلیارد و 400 میلیون تومان برای تولید 4 تن فولاد سرمایه گذاری کرده است یکی از راه های امکان سنجی و استخراج منابع فولاد دسترسی به معادن، آب و انرژی است. حالا هر کدام امکان انتقالش باشد خوب است. الان این سرمایه گذاری را بخش خصوصی کرده و الان سرمایه گذاری میدکو کمتر از حجم سرمایه گذاری فولاد مبارکه است چون طرح ها در داخل انجام شده است. الان طرح های توسعه فولاد به بخش خصوصی انتقال پیدا کرده و الان سرمایه گذار بخش خصوصی رغبت دارد برای این کار. البته در اصفهان محدودیتی در این زمینه به وجود آمده چون مشکل اساسی آب است. ذوب آهن اینجا ایجاد شد چون اصفهان در گذشته نزدیک معدن بود، آب و انرژی داشت و از نظر سوق الجیشی نزدیک مرکز کشور بود و می توانست محصولات خود را به سراسر کشور بفرستد. اما الان دیگر اینطور نیست.
ذوب آهن برای تامین آب خود می خواهد از پسابش استفاده کند . در واقع ذوب آهن و فولاد مبارکه برای توسعه آب ندارند. ذوب آهن حتی برای توسعه ۵ میلیون تن هم آب ندارد.
باید مقداری شرایط لازم را برای بخش خصوصی فراهم کرد که یکی از خواسته هایشان این است که مجوز مواد اولیه سنگ آهن را بدهند. بحث صادرات که پیش امد هر کسی از معدن کوچکش شروع کرد. درست است شما سنگ آهن تولید می کنید اما حق ندارید چون مصرف کننده ای نیست صادر کنید.
صرف نظر از اینکه محل های ۷ طرح فولادی توجیه ندارد، هیچ کدام از زیرساخت هاش را پیش بینی نکرده اند. گندله کو برای اینها؟ بررسی نکرده اند که اینها چقدر گاز و پلت و ورق و گندله می خواهد.
یک شرکت تولید فولاد را که 1 میلیون تن است سودش 3 تا 4 درصد باشد، آیا می ارزد برای این این تولید خشن و آلاینده سود 3 تا 4 درصد بگیریم؟ واحدهای 4 میلیون تن به صرفه اند اما 800 هزار تنی ها صرفه اقتصادی ندارند. البته بخشی از علت ایجاد این 7 طرح اشتغالزایی بود که با توجه به ظرفیتهای استانی باید این کار انجام می شد.
ارزانی: توسعه متوازن در کشور را در رابطه با بحث ۵۵ میلیون تن فراموش کرده ایم. شرکت ملی فولاد در آن زمان این رقم را اعلام کرد و بعد نگفتند توسعه متوازن چیست و چه روشی می خواهد و چقدر گندله و کنستانتره می خواهد.
در بحث 55 میلیون تن توسعه متوازن را فراموش کردهایم ما میگوییم آب کم داریم و وقت خود را صرف سمینار گذاشتن و تشکیل ستاد بحران میکنیم و اکثرا در خصوص معلول سخن میگوییم و خیلی به علتها کاری نداریم.
۵۵ میلیون تن را اعلام کردند اما نقش توسعه متوازن را برای آن تعریف نکردند و اصلا بررسی نکردهاند که این مقدار فولاد چه مقدار گندله میخواهد چه مقدار فولاد اسفنجی می برد.
فولاد مبارکه به دلیل اینکه استراتژیک تر نگاه میکرد در آن زمان 45 درصد تولید میکردیم هرچند الان 51.7 درصد را تولید می کنیم این 25 میلیون تن به این عدد در برنامههای ما نشست تا رسید به روزی که دکتر سبحانی آمد و مدیر عامل شد. ایشان بحث توسعه فولاد مبارکه را تا به این اعداد برسیم و کار گروهی تشکیل شد و توسعه متوازن فولاد مبارکه برای رسیدن به 25 تن آغاز شد. کار گروهی تشکیل شد در شرکت و روی 25 میلیون تن کار شد و برنامه از معدن تا تولید فولاد برای آن طراحی شد که الان آن برنامه وجود دارد.
این برنامه شامل فولاد مبارکه هرمزگان سفید دشت و زیر مجموعههای این شرکت نیز خواهد بود.
توسعه هرمزگان، اکسین، سنگان، سبا و توسعه سبا است. همگی در طرح 25 میلیون تن در نظر گرفته شدهاند.
این برنامه ۲۵ میلیون تن زمانی محقق می شود و زمانی فولاد مبارکه سهم ۴۵ درصدی خود را تولید میکند که یکسری نیازهای اولیه آن در کشور تامین شود و کل کشور بخواهد برای ۵۵ میلیون تن بسیج شود.
و برآورد من این است که با این دست فرمانی که حرکت میکنیم در پایان برنامه 1404 بیش از 40 میلیون تن فولاد تولید نخواهیم کرد.
من میگویم توسعه متوازن باید اتفاق بیفتد و اگر قرار است که مجوز داده شود که تولیدات انجام بگیرد آیا نباید پرسید ورودی و خوراک شما از کجا تامین خواهد شد؟
اما این سوال مطرح نمیشود و مجوزها داده میشود و طرحها آغاز میگردند پس اگر گفته میشود این 55 میلیون تن واقعی نیست به این دلیل است که مجوز طرحهای فولادی در کل کشور بدون برنامه داده میشود.
حیات فولاد به توسعه بسته است، اگر فولاد مبارکه توسعه پیدا نکند، اگر از ذوبآهن هم توسعه گرفته شود سقوط میکند، زیرا توسعه شادابی و افزایش ظرفیت به مجموعه اضافه میکند و افزایش ظرفیت یعنی جریان خون تازه و کار و تلاش.
توسعه حتما لازم است آنگاه که بحث ظرفیت 55 میلیون تنی فولاد برای چشم اندازه 20 ساله مطرح شد ما 9 میلیون تن تولید میکردیم امروز 15.4 میلیون تن فولاد تولید میکنیم و 40 میلیون تن دیگر احتیاج داریم آیا نباید به این فکر بودیم که شش طرح 5 میلیون تنی یا 5 طرح 6 میلیون تنی در مکانهایی که میشود اجرا کنیم.
ما به جای نگاه استراتژیک فقط طرحهای یک یا ۸۰۰ هزار تنی زدیم ما به جای اینکه طرحهای کلان پیدا کنیم که در کمترین زمان و صرف هزینه بیشتر تولید کنیم و بیشتر اشتغال ایجاد کنیم هم طرحهای کوچک را پیگیری میکنیم.
پس توسعه نیاز است. این غلط است که بگوییم برای آب ذوب آهن و فولاد توسعه نیابد، خیر این دو کارخانه دانش فنی فولاد کشور هستند مگر می شود جلوی توسعه آنها را گرفت؟ فولاد هرمزگان با دانش فنی فولاد مبارکه احیا شد.
داستان آب فرعی است ما راجع به آب فقط حرف میزنیم اما هیچگاه در خصوص آب ریشهای عمل نمی کنیم صنعت کشور ۲ درصد آب کشور را مصرف میکند بنابراین به جای اینکه مکانهای پرت آب را جلوگیری کنیم فقط به صنایع میپردازیم.
دنیای اقتصاد: استراتژی صنعتی کشور درست اجرایی نشد و اصلا گاهی اجرایی نشد احساس میشود که در کشور یک فرهنگ برنامهگریزی وجود دارد آیا در این خصوص تدابیری اندیشه شده است؟
فولادگر: استراتژی توسعه کشور در اواخر دولت آقای خاتمی تنظیم شد که زیر مجموعه آن استراتژی توسعه صنعتی هم بود آن استراتژی در مجلس هفتم کلا به نقد کشیده شد. چراکه بحث سیاسی در آن مطرح شده بود، بحثهایی که اصلا لزومی برای وجود آنها نبود و استراتژی توسعه را زیر سوال برد.
ما استراتژی توسعه نداشتیم پس استراتژی توسعه صنعتی و معدنی نداریم که استراتژی توسعه فولاد داشته باشیم. رسیدن به 55 میلیون هیچگاه مدون نشده بود بنابراین یکی از علل اصلی مشکل فولاد نداشتن استراتژی توسعه است.
دنیای اقتصاد: دولت هشت طرح در کل کشور برای فولاد برنامهریزی کرده ما سوالمان این است که چرا این طرحها به شش طرح ۵ میلیونی یا ۵ طرح ۶ میلیونی تبدیل نمی شود چونکه بنگاه یک میلیونی نمیتواند رقابت کند و در واقع نمیتواند سود ده باشد؟
فولادگر: این همان برنامه گریزی است. ما از سال 84 سیاستهای کلی داریم و چشم انداز داریم و برنامه ها هم بر اساس این چشم انداز است یعنی قبلا چشم اندازی نداشته ایم.pic2
حالا هم که چشم انداز داریم دولت قبل به جای برنامه محوری، پروژه محور بود و این یعنی دولت قبل پروژه را اصل قرار داد.
وقتی برنامهگریزی باشد برخی اتفاقات مثل اینکه میگویند چرا همه فولاد در اصفهان است، حال شما هرچه توجیه کنید که فولاد زیر 5 میلیون تن توجیه اقتصادی ندارد کسی گوش نمیکند و فکر میکنند برای مثلا اصفهان چانهزنی میکنیم اینها همه به دلیل نبود برنامه است.
نمونه این در خودرو هم هست به همین دلیل نمایندگان مازندران خودرو را به مازندران بردند آیا این نشد که در مازندران فقط یک مونتاژ ساده انجام میشود. متاسفانه بحث برنامه استراتژیک توسعه و فرهنگ برنامه گریزی و توجه به مسائل به صورت بخشی و منطقهای روزگار ما را اینگونه کرده است.
ارزانی: ما درک مشترک از موضوعات نداریم و هرکس منطقهای فکر میکند، پس هرکس از نگاه خودش تصمیمگیری میکند در یک کارخانه فولاد هم اگر درک مشترک نباشد اصلا تولید فولادی به وجود نمیآید.
نگاه مشترک بین قانون گذار و مجری نیست زیرا قانون گذار به فکر منطقه است و مجری هم از یک نگاه دیگر وارد میشود این مشکل وجود دارد یعنی ما به مفاهیم زیربنایی کشور عمیق نگاه نمیکنیم.
دنیای اقتصاد: ما امروز کشور ژاپن را به عنوان سومین تولید کننده فولاد جهان میشناسیم این در حالی است که نه معدن دارد و سنگ آهن هم ندارد پس چگونه میتواند قطب سوم باشد ؟ و ما چرا عدم توسعه یافتگی فولاد داریم؟
موتمن: عدم توسعه یافتگی فولاد کشور در چیست؟ و چرا ما در صنعت فولاد درجا میزنیم؟ در خوشبینانه ترین حالت در سال ۱۴۰۴به ۳۵ میلیون تن خواهیم رسید هنوز که هنوز است کسی نمی تواند در این کشور بگوید فولاد ما چند درصد کوره بلند و کوره قوسی تولید می شود.
علت عدم توسعه یافتگی ما به دلیل عدم برنامه ریزی است. در کانون تصمیم گیری که دولت و مجلس است می گویند توسعه کشور پروژه محور است در حالی که پروژه بیبرنامه است و هیچ چیزی ندارد.
در زندگی شخصی هم اگر برنامه نباشد شکست می خوریم ولی پروژه این است که همه کارهارا انجام دهیم.
دنیای اقتصاد: ماجرا به هدفمندی بر میگردد و مجدد یک افزایش قیمت انرژی و حامل ها را از سر گذراندیم. تولید کننده ای مثل فولاد مبارکه که یارانه از دولت می گیرد تولیدی می کند که با وجود گرفتن یارانه برای دولت سود ده است؟
فولاد گر: در سیاستهای ملی که ابلاغ شد، دولت سیاستها را جلوی خود بگذارد اکثر بخشها را کنار گذاشتهاند.
هم این دولت و هم دولت قبل و اقتصاد مقاومتی چکیده سیاستهای اقتصادی 10سال گذشته است.
اینجا بندی داریم، رقابت پذیری در صنعت و محور قرار دادن رشد بهرهوری و استفاده از ظرفیت هدفمندی یارانهها و افزایش تولید اشتغال و کاهش شدت انرژی بوده است.
افزایش تولید باید محور قرار گیرد که متاسفانه این اتفاق رخ نداده است و رخ هم نمیدهد.
پس از محورهایی که قرار بود هدفمندی یارانهها برای تولید داشته باشد فقط رقابت پذیری قابل اجرا خواهد بود
تغییر مدیریتها نیز یکی از عواملی است که به توسعه فولاد ضربه زده است یعنی در پایان دولت آقای احمدینژاد هر سه ماه یک مدیر بر سر کار ایمیدرو قرار میگرفت.
موتمن: اصلا برخی از مشکلات از همین مجلس به وجود آمد که در برخی موارد وارد بحث فولاد و صنایع فولادی شدند و این صنعت را با مشکل مواجه کردند. امیدواریم در آینده با اصلاح این رویکردها به جایگاه مطلوب خود در صنعت فولاد دست یابیم.
ارسال نظر