باید اعتراف کرد تاریخ خودروسازی با تاریخ مرسدس‌بنز تفاوت خاصی ندارد. امسال صدوسی‌امین سال حضور بنز در دنیای اتومبیل است. یک آلمانی اصیل که به معنی واقعی کلمه پرافتخار است. در طول این یک قرن و چند دهه، محصولات بسیاری از این شرکت آمدند و رفتند. برخی مدل‌ها به قدری خاطره‌انگیز و ماندگار بودند که هنوز هم حسرت دیگر تولید نشدنشان به دل هواداران مانده است. برخی مدل‌های دیگر هم مانند شهاب‌سنگ با درخششی ناگهانی در مدتی کوتاه چشم‌ها را به خود خیره کرده و کمی بعد خاموش می‌شوند. گروهی از مدل‌ها هم هستند که از دیرباز تولید می‌شوند ولی محبوبیت خاصی بین هواداران ندارند. تنها می‌آیند که قافیه خالی نباشد. اما گروه چهارم؛ گروهی که خیلی هم نوپا و تازه‌وارد نیستند. با انبوهی از خاطرات و نوستالژی‌های دوست‌داشتنی. به درخشش یک شهاب‌سنگ. با محبوبیتی مثال‌زدنی. خلاصه که ترکیبی از همه خوبی‌هایی که مرسدس‌بنز طی این 130 سال به دست آورده بود را دارد. گروهی منحصر به فرد که تنها در آن یک محصول دیده می‌شود؛ مرسدس‌بنز Cکلاس. هم یک اسپرت جوان‌گرا با قابلیت‌های خانوادگی و هم یک خانواده‌دوست با توانمندی‌های اسپرت. خودرویی که با تولید نزدیک به 10 میلیون دستگاه پرفروش‌ترین محصول تاریخ بنزی‌ها لقب گرفته است. وقتی سر و کله بخش تیونینگ شرکت یعنی AMG پیدا می‌شود، داستان حال و هوایی داغ و هیجانی به خود می‌گیرد. امروز میزبان جدیدترین نسخه از تولیدات کلاس C با تیونینگ ای.ام.جی هستیم. پادشاهی به اسم C63.

پرده اول؛ فلاش‌بک

چه از دوستداران بنز باشید و چه نباشید، باید قبول کنید که «مدل ۱۹۰» مانند نگین در بین دیگر تولیدات شرکت می‌درخشد. یک سدان فوق محبوب که فروشش در تمام قاره‌های دنیا سیری صعودی داشت. مرسدس این خودرو را از سال ۱۹۸۲ تا اواسط ۱۹۹۳ یکسره تولید کرد. طبق آمار، تیراژ تولید و فروشش در این حدود یک دهه دقیقا یک میلیون و ۸۷۴ هزار و ۶۶۸ دستگاه ثبت شده است. رکوردی رویایی برای یک خودروی ساده ولی پرنفوذ. با شروع دهه ۹۰، وقتی برنامه‌های مرسدس‌بنز نشان داد که باید دیر یا زود از خط تولید پایین کشیده شود، جنجالی بزرگ شرکت را فراگرفت. آشوبی با این عنوان که چه خودرویی باید جانشین این اسطوره شود؟ خلاصه که با آغاز سال ۹۳ میلادی مرسدس‌بنز خداحافظی تلخی را با ۱۹۰ برگزار کرد و محصول جدیدی را با سبک نوین نام‌گذاری به‌عنوان جایگزین معرفی کرد. خودرویی به اسم Cکلاس. طبیعتا در روزهای اول حضور این مدل، استقبال مشتریان خیلی هم گرم نبود. کلاس جدید با قد و قواره‌ای ریزاندام تبدیل به کوچک‌ترین محصول شرکت شد. رکوردی که سال ۱۹۹۷ با معرفی Aکلاس از دستش خارج شد.

نسل اول Cکلاس‌ها در قامت یک سدان مدرن و کلاسیک تنها هدفی که دنبال می‌کرد، تثبیت جایگاه خود به‌عنوان یک محصول موفق و مهم‌تر از آن یک جانشین برحق بود. مرسدس برای این هدف ۶ سال صبر کرد. به‌طوری‌که در آستانه سال ۲۰۰۰ و آغاز قرن ۲۱ کم‌کم Cکلاس جای خود را در بین مشتریان باز کرده بود. نسل دوم با چهره‌‌ای منحصر به فرد و آینده‌نگر، تاثیر عمیق خود را گذاشت. شرکت علاوه بر تولید نمونه‌های سدان، با عرضه تیپ‌های کوپه ۲ درب و استیشن مشتریان جدیدی را نیز برای خود تعریف کرد. بهره‌گیری از پیشرانه‌های توربو روی یک خودروی به ظاهر خانوادگی، جوان‌ترها را نیز آرام آرام مجاب به خرید کرد. این درست همان لحظه‌ای بود که مرسدس‌بنز دنبالش می‌گشت؛‌ ساخت یک خودرو که نه مانند Sکلاس المان‌های لوکس‌گرایی را به‌صورت اغراق‌آمیز مطرح کرده باشد و نه مانند Eکلاس از نظر قد و قواره و شکل و ظاهر، مسن‌ترها را به سوی خود بکشد. چراغ‌های دایره‌ای به هم چسبیده این خودرو بعدها تبدیل به یک مکتب طراحی در خودرو شد. با شروع سال ۲۰۰۷ و عرضه نسل سوم، در بازار سدان‌های سایز متوسط، C کلاس تبدیل به یک عنصر شاخص شد. رقابت با دشمن قدیمی یعنی بی‌‌ام‌و و محصول هم‌رده یعنی سری۳ به اوج خودش رسید. چهره مدل جدید به طرز عجیبی ساده بود ولی عجیب‌تر آنکه همین سادگی‌اش باعث جذابیتی غیر قابل پیش‌بینی شد. ساختار مکعبی در طراحی بدنه و چراغ، این کلاس را به‌عنوان یک فرزند پیشرو در کل خانواده بنز شناساند. سرانجام چهارمین نسل از Cکلاس‌ها با ظاهری جنجالی و پر از انتقاد در سال ۲۰۱۴ رونمایی شد.

پرده دوم؛ Sکلاس در مقیاس کوچک
خیلی‌ها می‌گویند مرسدس‌بنز از سال ۲۰۱۳ به این‌سو هرچقدر در زمینه مهندسی پیشرفت کهکشانی داشته ولی در بحث طراحی نتوانسته کاری از پیش ببرد. تازه این در حالی است که تندروها بر این باورند که تولیدات اخیر شرکت دچار یک پسرفت فاحش شده‌اند. هرچه هست، با تحول عجیب و غریبی که استارتش با نسل جدید Sکلاس خورد، زبان طراحی محصولات مرسدس تغییر یافت. شاید بزرگ‌ترین و شدیدترین میزان این تغییرات روی نسل چهارم Cکلاس بوده باشد. به طرزی برق‌آسا محصول جدید شرکت از ظاهری سنگین و محافظه‌کار به سفینه‌ای مدرن و پر زرق و برق تبدیل شد. باید اعتراف کرد که نسل جدید با تمام سر و صداهایی که بر سر طراحی‌اش به پا شده، از نظر فنی برشی از مهندسی آینده را به تصویر کشیده است. سدان جدید شرکت با یک پلت‌فرم کاملا جدید روی کار آمد. زیرساختی که از نظر وزن چیزی حدود ۱۰۰ کیلوگرم به نسبت نسل سوم سبک‌تر شده است. همان‌طور که مدیران بنز ۱۰ سال قبل پیش‌بینی کرده بودند، در دهه ۲۰۱۰ باید منتظر پیشرانه‌های کم‌حجم با قدرت بالا باشیم. چیزی که Cکلاس جدید در آن استاد است. مثلا در یکی از مدل‌هایش توانسته ۲۴۱ اسب‌بخار نیرو از یک پیشرانه ۲ لیتری بیرون بکشد. با ورود فناوری انحصاری ۴Matic شرکت به خانواده Cکلاس‌ها، ‌سبک نوین دو دیفرانسیل‌ها نیز در این خودرو رخنه کرد.

در رابطه با سیستم تعلیقش باید از لفظ «تحسین‌برانگیز» استفاده کرد. به این دلیل که در نمونه جدید شاهد فنربندی ۴ پیونده در جلو و ۵ پیونده در عقب هستیم. البته اگر بخواهیم تمام آپشن‌های منحصر به فرد این خودرو را لیست کنیم باید مطلبی در حد و اندازه‌های یک کتاب نگارش شود. دنیای جدید Cکلاس نسل چهار یک سال بعد از رونمایی‌اش به کلی دستخوش تغییر شد. در روزهایی که همه سرگرم بی‌‌ام‌و سری ۳ نسل جدید و آن M۳‌ زیبایش شده بودند، مرسدس با کمک بخش تیونینگ خود یکی از جادویی‌ترین ویرایش‌های Cکلاس یعنی C۶۳ را رو کرد. خودرویی که فقط با یک پیشرانه تولید می‌شود. همان پیشرانه‌ای که درون سینه مدل ای.ام.جی GT (جانشین SLS) تعبیه شده بود. حالا در میدان نبرد این بنز نه‌تنها مجبور به جدال با رقیب دیرین یعنی بی‌‌ام‌و M۳ شده بود، بلکه مبارزی دیگر به اسم آئودی RS۷‌ را نیز پیش رو می‌دید. بعد از این دو آلمانی، یک آمریکایی تازه‌نفس به اسم کادیلاک ATS-V نیز به بازی اضافه شد. سپس اسطوره اسپرت‌های ژاپنی لکسوس IS-F برایش رجزخوانی کرد. خلاصه که تمام سدان‌هایی که ادعای اسپرت بودن داشتند برای به زیر کشیدن C۶۳ بسیج شدند. اما مرسدس با خونسردی تمام، می‌دانست که برگ برنده را خودش در دست دارد؛ مشخصات فنی.

پرده سوم؛ ترکیبی از اُپرا و موسیقی راک
تا پیش از عرضه Cکلاس نسل چهارم، مرسدس اغلب AMGهایی که روی این فرزندش تولید می‌کرد را با انبوهی از پیشرانه‌ها و حالت‌های انتخابی برای مشتری در نظر می‌گرفت. ولی گویا سرانجام فهمیده است که استراتژی بی‌‌ام‌و و بخش موتور اسپرت ام‌پاور موفق‌تر است. یعنی تمرکز فقط روی یک مدل. حاصل این تفکر شد سدان زیبایی که درون سینه‌اش یک پیشرانه ۴ لیتری هشت سیلندر Vشکل تعبیه شده است. با قدرت ۵۱۰ اسب‌بخاری در دور موتور ۶۲۵۰ دور در دقیقه و گشتاور عالی ۷۰۰ نیوتن‌متری در دور موتور rpm ۱۷۵۰. گنجاندن ۴۰۰۰ سی‌سی در ۸ سیلندر این فضا را برای مهندسان فراهم آورد که قطر و کورس سیلندرها را با دقت بیشتری طراحی کنند. حاصل کار سیلندرهایی به قطر ۸۳ و کورس ۹۲ میلی‌متر شد. این تمهید باعث به وجود آمدن ضریب تراکم ۵/ ۱۰ بر یک شد. عددی قابل توجه برای پیشرانه‌ای که توسط دو توربوشارژر تقویت‌ شده است. این خودرو تنها به لطف چراغ‌های کشیده جلو و عقب خود کمی بزرگ نشان می‌دهد. واقعیت آن است که از نظر طراحی C۶۳ با طول، عرض و ارتفاع ۴۷۵۵، ۱۸۴۰ و ۱۴۲۶ میلی‌متری در میان سایز متوسط‌های بازار قرار می‌گیرد. از نظر فنی فضای داخلی اتاق این خودرو ۷/ ۲ متر‌مکعب اندازه‌گیری شده است. با این حال از آنجایی که این اسپرت، ویژگی‌های خانوادگی و مسافرتی نیز دارد، فضای ۴۳۵ لیتری صندوق عقبش، جالب به نظر می‌آید. از آن ‌سو با فاصله محوری ۲۸۴۰ میلی‌متری که دارد انتقال قدرت را بین محورهای نزدیک به هم جلو و عقب، خوب تنظیم کرده است. این قد و قواره کار را به آنجا رسانده که وزن خودرو بیش از ۱۶۵۰ کیلوگرم نشود. به لطف زوایای کمبر و کستر چرخ‌ها، با یک فرمان دادن می‌توان به میدان گردش ۲/ ۱۱ متری دست پیدا کرد. از آنجایی که مرسدس‌بنز هیچ‌یک از قسمت‌های فنی‌اش را برای طراحی و تولید به شرکت دیگری نمی‌سپارد، هماهنگی فوق‌العاده‌ای را بین قطعاتش فراهم آورده است. به‌خصوص در قسمت جعبه‌دنده که باید فشار سنگین پیشرانه و انتقال نیرو به دیفرانسیل را نیز تحمل می‌کرد.

جعبه‌دنده ۷ سرعته اتوماتیک این خودرو که به نام «اسپید شیفت» شناخته می‌شود این قابلیت را دارد که در حالت فول اسپرت، فاصله بین هر دو دنده را در مدت زمان فقط ۱/ ۰ میلی‌ثانیه طی کند. کلاچ دوبل C۶۳ به قدری به گشتاور نزدیک است که تقریبا در هر سرعت و هر دنده‌ای، دور موتور بالا قرار می‌گیرد. به توصیه مهندسان بخش ای.ام.جی دیسک‌ ترمزهای جلویی ۳۶۰ میلی‌متری و دیسک‌های عقبی ۳۳۰ میلی‌متر در نظر گرفته‌ شده‌اند تا علاوه بر افزایش پایداری، کمی هم لذت رانندگی در ترمزگیری‌های کوتاه‌مدت نیز فراهم شود. این ترمزها در اوج بالانس با تایرهای ۲۴۵.۳۵ میلی‌متری جلو و ۲۶۵.۳۵ میلی‌متری عقب با قطر ۱۹ اینچ هستند. با در نظر گرفتن پیشرانه پرتوان و وزنی که تقریبا به اندازه یک خودرو آسیایی سایز بزرگ است، باید انتظار شتاب‌گیری‌های محیرالعقول از این خودرو را داشته باشیم. البته همین‌طور هم هست. شتاب صفر تا صد با این خودرو ۸/ ۳ ثانیه طول می‌کشد. صفر تا ۱۶۰ کیلومتر در ساعت نیز ۱/ ۸ ثانیه ثبت شده است. صفر تا ۲۰۰ چیزی حدود ۵/ ۱۲ ثانیه. صفر تا ۲۴۰ کیلومتر در ساعت درست در ۲۰ ثانیه و دست آخر شتاب صفر تا ۳۰۰ کیلومتر در ساعت با یک C۶۳ فقط و فقط ۶۲ ثانیه خواهد بود. با این خودرو می‌توان یک‌چهارم مایل یا ۴۰۲ متر را ۸/ ۱۱ ثانیه‌ای و با سرعت ۱۹۴ کیلومتر در ساعت پیمود. پیمایش مسیر یک کیلومتری نیز با این خودرو تنها ۴/ ۲۱ ثانیه زمان می‌برد. جعبه‌دنده اسپیدشیفت C۶۳‌ خودش را در سبقت‌های آنی نشان می‌دهد. مثلا پیمودن ۶۰ تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت ۶/ ۱ ثانیه زمان می‌خواهد. ۸۰ تا ۱۲۰ کیلومتر در ساعت نیز ۱/ ۲ ثانیه‌ای طی می‌شود. از ۱۰۰ تا ۱۸۰ کیلومتر در ساعت حدود ۶ ثانیه زمان می‌برد. مرسدس‌بنز برای تضمین فروش این خودرو در بازار سختگیرانه اروپا، به شدت از مصرف سوختش تعریف و تمجید کرده است. مصرف میانگین C۶۳ در هر ۱۰۰ کیلومتر تنها ۹/ ۹ لیتر است. این یعنی با در نظر گرفتن یک باک ۶۶ لیتری می‌توان چیزی حدود ۵۱۰ کیلومتر با آن مسافرت کرد.

جمع‌بندی
در اینکه هیبت و وقار نسل قبلی Cکلاس از نسخه جدید بیشتر و تاثیرگذارتر بود، شکی نیست. ولی مهم آن است که این خودرو جایش را در دل هواداران باز کرده است. در حقیقت تنها این دوستداران قدیمی هستند که نسبت به طراحی‌اش اعتراض می‌کنند. مرسدس‌بنز با C۶۳‌ جدید به چندین و چند سال شلختگی و بی‌نظمی پایان داد. واقعیت آن است که هم خودش و هم مشتری را از جنجال فکری انتخاب یا عدم انتخاب رها کرد. راستش را بخواهید این خودرو اکنون آنقدر شیک و تجملی شده که دیگر نباید او را با لکسوس، آئودی، بی‌‌ام‌و، کادیکلاک و سایر رقبا مقایسه کرد. او حالا رقیبی است برای جگوار XFR. این خودرو به دیگران نشان داد که بخش تیونینگ ای.ام.جی ظاهرا فقط در زمینه افزایش اسب‌بخار تخصص ندارد. اگرچه در کارنامه Cکلاس‌های تقویت‌شده با تیونینگ ای.ام.جی پدیده‌ای به اسم «سری سیاه‌پوش» نیز دیده می‌شود، ولی حقیقت آن است که محصول جدید اسپرت‌گرایی را به یک نسبت در سرتاسر خودرو پخش کرده است. تردید نکنید که این سدان اسپرت در بازار اروپا یکه‌تاز باقی خواهد ماند. ولی در بازار آمریکای شمالی نمی‌توان نسبت به موفقیتش امید داشت. یانکی‌ها عضلانی‌های خود را با هیچ‌چیز دیگر عوض نمی‌‌‌کنند. در ادامه در بازارهای متمول آسیایی مانند چین و کره نیز اقبال هنوز هم با برادر بزرگ‌تر یعنی Eکلاس، مخصوصا ویرایش AMGاش است. حتی در خود آلمان آنهایی که اهل اسپرت‌گرایی خاص باشند، غیر از پورشه گزینه دیگری ندارند. خلاصه که لباس جدید پادشاه تنها برای خودش جذاب و دلفریب است.