روزگار بدون «حیاکن، رهاکن»!
بردیا احمدی در این چهار سالی که کارلوس کی‌روش سرمربی تیم ملی کشورمان بوده، علاوه بر مسائل فنی و تاکتیکی که بحث خودش را می‌طلبد، تاثیر او روی برخی وجوه فرهنگی فوتبال کشورمان نیز انکارناپذیر بوده است. درست از کنفرانس مطبوعاتی بازی ایران و اندونزی در شهریور ماه 90 که کی‌روش گفت: «این پیروزی را به قاسم حدادی‌فر مصدوم تقدیم می‌کنم و امیدوارم زودتر بهبود یابد» مشخص بود که او گفتمان جدیدی را وارد فوتبال ایران کرده است. سرمربی سابق رئال مادرید و تیم ملی پرتغال در طول این مدت دستاوردهای اجتماعی ویژه‌ای برای علاقه‌مندان به فوتبال داشته که شاید مهم‌ترین آنها، افزایش آستانه تحمل هواداران در قبال وقوع ناکامی و شکست بوده است. حقیقت آن است که ما در این مدت یاد گرفتیم بازنده‌های واقع‌بین و صبورتری باشیم.
واکنش شوکه‌کننده به جام‌جهانی
همان‌طور که بسیاری از منتقدان کی‌روش بارها ادعا کردند، عملکرد آماری تیم ملی کشورمان در جام جهانی 2014 هرگز بهتر از دوره‌های پیشین نبود. کسب تنها یک امتیاز و قرار گرفتن روی پله آخر جدول گروهی، اتفاقی بود که ما در جام جهانی 2006 هم آن را تجربه کرده بودیم. با این اوصاف اما، عکس‌العمل بسیاری از هواداران تیم ملی به مسابقات برزیل، کاملا متفاوت و غافلگیرکننده بود. انگار آنها دریافته بودند که شاگردان کی‌روش مشغول ارائه نوعی فوتبال سیستماتیک هستند که ارکانش را درایت و عقلگرایی تشکیل می‌دهد. بازی با آرژانتین به عنوان فصل درخشان این دوره از بازی‌ها تا مدت‌ها در حافظه فوتبال‌دوستان ایرانی باقی خواهد ماند، هرچند نمایش تیم کشورمان برابر نیجریه هم استانداردهای مقبولیت را داشت. مجموعه این عوامل باعث شد مردم کشورمان در یک اتفاق نادر، بعد از حذف تیم ملی علیه این مجموعه جبهه نگیرند و با نسبت آرای بالا، خواهان ادامه حضور کی‌روش در ایران شوند. بسیاری بر این باورند که همین فشار اجتماعی باعث شد فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش به‌رغم میل باطنی‌شان ناچار به تمدید قرارداد با مربی پرتغالی شوند. مردمی که هشت سال قبل‌تر به راحتی به برانکو خداحافظ گفته بودند، این بار قاطعانه به کی‌روش رای اعتماد دادند؛ هرچند ممکن است بخشی از این اقبال، ناشی از هراس هواداران نسبت به بازگشت برخی مربیان داخلی روی نیمکت تیم ملی بوده باشد.
استقبال از تیم ناکام جام ملت‌ها
این یکی دیگر شاهکار بود. در شرایطی که قبل از آغاز جام ملت‌های آسیا هیچ‌کس حتی فکرش را هم نمی‌کرد چیزی کمتر از صعود به فینال بتواند هواداران را راضی کند، غروب دوشنبه ده‌ها نفر از مردم کشورمان با حضور در فرودگاه بین‌المللی تهران به پیشواز تیمی رفتند که از مرحله یک‌چهارم نهایی حذف و به ایران بازگشته بود! این استقبال در کنار همراهی مردم با کی‌روش در فضاهای مجازی و رسانه‌ای نشان می‌داد که دوران عکس‌العمل‌های تند و احساسی پایان یافته است. بعد از حذف تیم ملی برخی از منتقدان و مربیان سنتی کوشیدند با تکرار کلیشه‌های قدیمی از قبیل آقایی ایران در آسیا، بازی تدافعی تیم ملی در استرالیا را زیر سوال ببرند. با این وجود بخش قابل توجهی از مردم کشورمان نشان دادند به چنان بلوغی رسیده‌اند که مهر تایید روی استراتژی‌های مربی پرتغالی بزنند و همچنان منتظر اجرای کامل برنامه‌های او در تیم ملی باقی بمانند. آنها متوجه تغییر نسل در فوتبال ایران شدند و حالا مشتاق هستند که این پروژه با حضور خود کی‌روش ادامه پیدا کند. این‌چنین است که برای نخستین بار ناکامی آماری در یک تورنمنت آسیایی باعث خشم هواداران نمی‌شود و آنها را به سمت مطالبات ریشه‌ای سوق نمی‌دهد. اینکه این فرهنگ عوض شده و ملت با دسته گل به استقبال بازنده می‌روند، اتفاق کمی است؟
مردی که فرار نکرد
بدون تردید یکی از مهم‌ترین عواملی که باعث شد فرهنگ پذیرش شکست در فوتبال ایران تغییر کند، ایستادن و توضیح دادن کارلوس کی‌روش بوده است. سال 2006 بعد از پایان مسابقات جام جهانی، برانکو ایوانکوویچ به ایران بازنگشت. او که در حال حاضر یکی از بدهکاران به سیستم مالیاتی کشور تلقی می‌شود، حتی بعدتر که سرمربی الاتفاق عربستان شد نتوانست برای بازی با استقلال در لیگ قهرمانان آسیا به ایران برگردد. برانکو از آن تاریخ به بعد هرگز به کشورمان بازنگشت و البته هیچ‌گاه در مورد جام جهانی به مردم ایران توضیح نداد. همین اتفاق پنج سال بعد برای افشین قطبی رخ داد؛ کسی که حتی قبل از آغاز جام ملت‌های آسیا نیز اعلام کرده بود با شیمیزو اس‌پالس به توافق نهایی رسیده و پس از جام پانزدهم هدایت این تیم را بر عهده خواهد گرفت. بعد از شکست تیم ملی مقابل کره‌جنوبی، قطبی مستقیما از دوحه راهی ژاپن شد و وعده داد فوتبال شیزوکا را هم مثل توت فرنگی‌هایش به شهرت برساند، هرچند نامبرده بعد از سه سال و نیم درجا زدن در شیمیزو از این باشگاه اخراج شد! در حقیقت قطبی هم از آن تاریخ به بعد به ایران بازنگشته و هیچ توضیحی در مورد شکستش در جام ملت‌های2011 ارائه نداده است. با این وجود کی‌روش اهل این قبیل قال گذاشتن‌ها نیست. او هم بعد از جام جهانی به ایران آمد و هم پس از جام ملت‌ها به تهران بازگشت تا در مورد عملکرد تیمش حرف بزند، از خودش و شاگردانش دفاع کند و از آینده‌ای که در ذهنش ترسیم کرده سخن بگوید. این همه، غیر از مصاحبه‌های تلویزیونی اوست؛ جایی که مثلا در روز حذف ایران، تا چهار صبح به وقت کانبرا بیدار می‌ماند و در ارتباط مستقیم با شبکه سوم به سوالات پاسخ می‌دهد. همین که او می‌ایستد، خودش بهانه خوبی است برای شکیباتر شدن فوتبال‌دوستان ایرانی؛ هوادارانی که انگار «حیاکن، رهاکن»های‌شان را در مقابل کی‌روش غلاف کرده‌اند!