خواهشی به خاطر «قلم»
احسان میرزاده مرداد دوباره از راه رسید تا در هفدهمین روزش ما را به حسرت و اندوه سالهای نه چندان دور ببرد. ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ و شهادت مظلومانه محمود صارمی، خبرنگار و مسئول دفتر ایرنا در مزار شریف و ۸ تن از کارمندان کنسولگری ایران در این شهر به دست جنایتکار افراطگرایان تندرو که ناجوانمردانه به قتل عام غیرنظامیان بیگناه و دیپلماتهایی دست زدند که براساس کنوانسیونهای بینالمللی در مصونیت بودند. یادشان گرامی!
همانطور که میدانید از آن پس و برای پاسداشت مقام خبرنگار هر ساله در این روز به گرامیداشت نقش و جایگاه این حرفه در اجتماع پرداخته میشود و ارگانها و سازمانها در تلاش برای قدردانی از زحمات این قشر از جامعه به برگزاری مراسم تجلیل روز خبرنگار همت میگمارند، که تلاشی است ارزنده و شایسته تقدیر و تشکر.
همانطور که میدانید از آن پس و برای پاسداشت مقام خبرنگار هر ساله در این روز به گرامیداشت نقش و جایگاه این حرفه در اجتماع پرداخته میشود و ارگانها و سازمانها در تلاش برای قدردانی از زحمات این قشر از جامعه به برگزاری مراسم تجلیل روز خبرنگار همت میگمارند، که تلاشی است ارزنده و شایسته تقدیر و تشکر.
احسان میرزاده مرداد دوباره از راه رسید تا در هفدهمین روزش ما را به حسرت و اندوه سالهای نه چندان دور ببرد. 17 مرداد 1377 و شهادت مظلومانه محمود صارمی، خبرنگار و مسئول دفتر ایرنا در مزار شریف و 8 تن از کارمندان کنسولگری ایران در این شهر به دست جنایتکار افراطگرایان تندرو که ناجوانمردانه به قتل عام غیرنظامیان بیگناه و دیپلماتهایی دست زدند که براساس کنوانسیونهای بینالمللی در مصونیت بودند. یادشان گرامی!
همانطور که میدانید از آن پس و برای پاسداشت مقام خبرنگار هر ساله در این روز به گرامیداشت نقش و جایگاه این حرفه در اجتماع پرداخته میشود و ارگانها و سازمانها در تلاش برای قدردانی از زحمات این قشر از جامعه به برگزاری مراسم تجلیل روز خبرنگار همت میگمارند، که تلاشی است ارزنده و شایسته تقدیر و تشکر. اما اجازه بدهید به مناسبت این روز، کمی هم از مظلومیتهایی بگویم که همچنان گریبان این حرفه -که منزلتی هم شان با مقام معلم دارد- را گرفته است. پیامآورانی که طبق اعلام سازمانهای بینالمللی یکی از سختترین مشاغل جهان را دارند و از جمله آن میتوان به گزارش روزنامه فیگارو به نقل از موسسه آمریکایی کریر کاست در سال ۲۰۱۳ اشاره کرد که خبرنگاری را بدترین و سختترین شغل سال در ایالات متحده آمریکا معرفی کرد. آن هم در شرایطی که حرفه نظامی همچون عضویت در ارتش این کشور در این فهرست جایگاه سوم را به خود اختصاص داده بود.
همچنین بر اساس گزارش خبرگزاری شینهوا بر پایه اعلام یک موسسه بینالمللی خبری مستقر در وین که آمار کشته شدن خبرنگاران را دنبال میکند، کشته شدن خبرنگاران در پایان سال 2012 در وضعیت هشدار قرار گرفته است...
و اکثر آنها به دلیل جلوگیری از افشای اطلاعات جان خود را از دست میدهند و طبق اعلام اتحادیه بینالمللی روزنامه نگاران 108 خبرنگار تنها در سال 2013 به دلایل مشابه جان خود را از دست دادهاند.
اینکه نمیتوانم از بعضی دیگر مشقتهای حرفه خبرنگاری - چه در جهان و چه در ایران- سخن بگویم هم از جمله دیگر سختیهای این حرفه است.
و البته این بار نمیخواهم از پاسخ ندادنها،جوابهای سربالا، گوشه و کنایهها، تبعیضها، حواله دادنها، توهین و تحقیرها و تهدیدها بگویم یا از مشکلات معیشتی که امروز دیگر بخشهای جامعه هم با آن دست و پنجه نرم میکنند. میخواهم از ظلمی خاموش که اتفاقا در این ایام بیشتر نمود پیدا میکند، صحبت کنم. از هدایای توهینآمیز، از پاکتهایی که شان و جایگاه خبرنگاری را بیش از پیش مورد هجوم قرار میدهند و نگاههایی که گویی مغرورانه به خود میبالند و افتخار میکنند که با انتخاب بهترین روش و با دادن آزادی انتخاب، احتمالا گرهی از گرههای این قشر را گشودهاند.
ساده انگارانه است که فکر کنیم این قبیل هدایای ریالی بتواند باری از روی دوش بردارد -که اگر چنین است باز هم وای بر ما- هر چند شاید لبخند تلخی بر لبان دریافتکنندهای که در سالهای پایانی خدمتاش است، بنشاند.خواهش میکنم صحنهای را تصور کنید که پدر دانشآموزی برای روز معلم پاکتی حاوی وجه نقد یا به شکل محترمانهتری کارت هدیه تهیه کند و فرزندش شادمانه آن را به معلم تحویل دهد، آموزگار شاید نتواند در لحظه دریافت هدیه ذوق کودک را با اخمهایش درهم بشکند و به لبخندی ساده بسنده کند اما آیا به راستی این لبخند نشانه رضایت اوست؟
این همه در حالی اتفاق میافتد که طبق قراردادهای بینالمللی که امروزه قبل از استخدام خبرنگاران به آنها ابلاغ میشود، دریافت هرگونه هدیه اعم از نقدی یا غیرنقدی توسط خبرنگاران رسانههای جمعی ممنوع است و تخطی از آن به منزله عدول از رسالت استقلال خبرنگار در نگارش خبر تلقی میشود.
به عقیده نگارنده که نزدیک به ۱۴ سال افتخار در دست داشتن قلم خبرنگاری را در کارنامه دارد، پدرش در این کسوت در آستانه بازنشستگی است و مادرش هم معلم و هم خبرنگار است، ارزش نهادن به قلم و پاسداشت حرمت خبرنگار با تقدیم هدیهای معنوی به رسم یادبود، تندیسی که برای آن روز طراحی شده باشد و یا لوح سپاسی ماندگار که احتمالا هزینه ریالی کمتری هم در مقایسه با دیگر روشهای تقدیر به بار میآورد، بیشتر بر دل مینشیند و سالهای سال دریافتکننده را با مرور متن منقش بر لوح و با به یادآوردن خاطره آن روز، در پذیرفتن مسئولیتهایش استوارتر و در تحمل سختیهای رسالتی که بر دوش دارد، دلگرمتر میکند.
در پایان با احترام به همه پیشکسوتان عرصه مطبوعات، به همه مسئولان بخشهای خصوصی و دولتی و بهویژه صاحبان صنایع استان که قصد دارند تا بر اساس اعتقاد به لزوم تجلیل از جایگاه خبرنگار و نه بر اساس وظیفه -که وظیفهای در این زمینه ندارند و خبرنگاران نیز حقی برای خود در لزوم گرفتن هدیه قائل نیستند- هدیهای به این منظور تهیه کنند، پیشنهاد میکنم که اگر محصولی حتی یک پیچ فولادی یا قطعهای چدنی تولید میکنند، همان را به رسم یادبود در کنار لوح سپاس بهعنوان هدیه ارائه کنند.
همانطور که میدانید از آن پس و برای پاسداشت مقام خبرنگار هر ساله در این روز به گرامیداشت نقش و جایگاه این حرفه در اجتماع پرداخته میشود و ارگانها و سازمانها در تلاش برای قدردانی از زحمات این قشر از جامعه به برگزاری مراسم تجلیل روز خبرنگار همت میگمارند، که تلاشی است ارزنده و شایسته تقدیر و تشکر. اما اجازه بدهید به مناسبت این روز، کمی هم از مظلومیتهایی بگویم که همچنان گریبان این حرفه -که منزلتی هم شان با مقام معلم دارد- را گرفته است. پیامآورانی که طبق اعلام سازمانهای بینالمللی یکی از سختترین مشاغل جهان را دارند و از جمله آن میتوان به گزارش روزنامه فیگارو به نقل از موسسه آمریکایی کریر کاست در سال ۲۰۱۳ اشاره کرد که خبرنگاری را بدترین و سختترین شغل سال در ایالات متحده آمریکا معرفی کرد. آن هم در شرایطی که حرفه نظامی همچون عضویت در ارتش این کشور در این فهرست جایگاه سوم را به خود اختصاص داده بود.
همچنین بر اساس گزارش خبرگزاری شینهوا بر پایه اعلام یک موسسه بینالمللی خبری مستقر در وین که آمار کشته شدن خبرنگاران را دنبال میکند، کشته شدن خبرنگاران در پایان سال 2012 در وضعیت هشدار قرار گرفته است...
و اکثر آنها به دلیل جلوگیری از افشای اطلاعات جان خود را از دست میدهند و طبق اعلام اتحادیه بینالمللی روزنامه نگاران 108 خبرنگار تنها در سال 2013 به دلایل مشابه جان خود را از دست دادهاند.
اینکه نمیتوانم از بعضی دیگر مشقتهای حرفه خبرنگاری - چه در جهان و چه در ایران- سخن بگویم هم از جمله دیگر سختیهای این حرفه است.
و البته این بار نمیخواهم از پاسخ ندادنها،جوابهای سربالا، گوشه و کنایهها، تبعیضها، حواله دادنها، توهین و تحقیرها و تهدیدها بگویم یا از مشکلات معیشتی که امروز دیگر بخشهای جامعه هم با آن دست و پنجه نرم میکنند. میخواهم از ظلمی خاموش که اتفاقا در این ایام بیشتر نمود پیدا میکند، صحبت کنم. از هدایای توهینآمیز، از پاکتهایی که شان و جایگاه خبرنگاری را بیش از پیش مورد هجوم قرار میدهند و نگاههایی که گویی مغرورانه به خود میبالند و افتخار میکنند که با انتخاب بهترین روش و با دادن آزادی انتخاب، احتمالا گرهی از گرههای این قشر را گشودهاند.
ساده انگارانه است که فکر کنیم این قبیل هدایای ریالی بتواند باری از روی دوش بردارد -که اگر چنین است باز هم وای بر ما- هر چند شاید لبخند تلخی بر لبان دریافتکنندهای که در سالهای پایانی خدمتاش است، بنشاند.خواهش میکنم صحنهای را تصور کنید که پدر دانشآموزی برای روز معلم پاکتی حاوی وجه نقد یا به شکل محترمانهتری کارت هدیه تهیه کند و فرزندش شادمانه آن را به معلم تحویل دهد، آموزگار شاید نتواند در لحظه دریافت هدیه ذوق کودک را با اخمهایش درهم بشکند و به لبخندی ساده بسنده کند اما آیا به راستی این لبخند نشانه رضایت اوست؟
این همه در حالی اتفاق میافتد که طبق قراردادهای بینالمللی که امروزه قبل از استخدام خبرنگاران به آنها ابلاغ میشود، دریافت هرگونه هدیه اعم از نقدی یا غیرنقدی توسط خبرنگاران رسانههای جمعی ممنوع است و تخطی از آن به منزله عدول از رسالت استقلال خبرنگار در نگارش خبر تلقی میشود.
به عقیده نگارنده که نزدیک به ۱۴ سال افتخار در دست داشتن قلم خبرنگاری را در کارنامه دارد، پدرش در این کسوت در آستانه بازنشستگی است و مادرش هم معلم و هم خبرنگار است، ارزش نهادن به قلم و پاسداشت حرمت خبرنگار با تقدیم هدیهای معنوی به رسم یادبود، تندیسی که برای آن روز طراحی شده باشد و یا لوح سپاسی ماندگار که احتمالا هزینه ریالی کمتری هم در مقایسه با دیگر روشهای تقدیر به بار میآورد، بیشتر بر دل مینشیند و سالهای سال دریافتکننده را با مرور متن منقش بر لوح و با به یادآوردن خاطره آن روز، در پذیرفتن مسئولیتهایش استوارتر و در تحمل سختیهای رسالتی که بر دوش دارد، دلگرمتر میکند.
در پایان با احترام به همه پیشکسوتان عرصه مطبوعات، به همه مسئولان بخشهای خصوصی و دولتی و بهویژه صاحبان صنایع استان که قصد دارند تا بر اساس اعتقاد به لزوم تجلیل از جایگاه خبرنگار و نه بر اساس وظیفه -که وظیفهای در این زمینه ندارند و خبرنگاران نیز حقی برای خود در لزوم گرفتن هدیه قائل نیستند- هدیهای به این منظور تهیه کنند، پیشنهاد میکنم که اگر محصولی حتی یک پیچ فولادی یا قطعهای چدنی تولید میکنند، همان را به رسم یادبود در کنار لوح سپاس بهعنوان هدیه ارائه کنند.
ارسال نظر