روزگار بورس در پساتحریم
گروه بورس: «رشد اقتصادی»، «رونق بورس»، «فرصتهای جدید سرمایهگذاری» همگی عباراتی است که همراه با توافق هستهای در ذهن متصور میشود. به طوری که کارشناسان و مقامات کشور بارها و بارها، رفع تحریمهای بینالمللی را گرهگشای بسیاری از مشکلاتی که امروزه اقتصاد کشورمان با آنها دست و پنجه نرم میکند میدانند.
بنابراین، گشایشهای هستهای میتوانند به صورت مستقیم در بازار سرمایه نمود پیدا کنند و بار دیگر شاهد رونق بورس تهران باشیم. با این حال، به جز این روی سفید، چنین دستاوردی ممکن است در بازاری کمعمق، نظیر بورس تهران مخاطراتی را نیز به همراه داشته باشد.
بنابراین، گشایشهای هستهای میتوانند به صورت مستقیم در بازار سرمایه نمود پیدا کنند و بار دیگر شاهد رونق بورس تهران باشیم. با این حال، به جز این روی سفید، چنین دستاوردی ممکن است در بازاری کمعمق، نظیر بورس تهران مخاطراتی را نیز به همراه داشته باشد.
گروه بورس: «رشد اقتصادی»، «رونق بورس»، «فرصتهای جدید سرمایهگذاری» همگی عباراتی است که همراه با توافق هستهای در ذهن متصور میشود. به طوری که کارشناسان و مقامات کشور بارها و بارها، رفع تحریمهای بینالمللی را گرهگشای بسیاری از مشکلاتی که امروزه اقتصاد کشورمان با آنها دست و پنجه نرم میکند میدانند.
بنابراین، گشایشهای هستهای میتوانند به صورت مستقیم در بازار سرمایه نمود پیدا کنند و بار دیگر شاهد رونق بورس تهران باشیم. با این حال، به جز این روی سفید، چنین دستاوردی ممکن است در بازاری کمعمق، نظیر بورس تهران مخاطراتی را نیز به همراه داشته باشد. جولان سفتهبازان، نبود نگاه بلندمدت سرمایهگذاری و سرگردانی سرمایهها در نبود ابزارهای مناسب کنترل هیجان میتوانند از جمله مهمترین تهدیدهای پیش روی این بازار باشند.
انعکاس سه مرحلهای توافق
به هر حال، نقش مثبت توافقات هستهای در بازار سهام پررنگتر است و به سرعت آثار خود را به همراه خواهد داشت. بهویژه در دولت جدید مذاکرات هستهای، مهمترین رویدادی بوده است که توسط سهامداران دنبال میشده است. اگر نگاهی به آمار جستوجوها در سایت گوگل بیندازیم، مشاهده میشود در دو سال اخیر، هر زمان بحث مذاکرات هستهای جدی شده است (افزایش تعداد جستوجوهای اینترنتی برای مطالب دارای واژه «مذاکرات»)، بورس نیز با رونق بیشتری همراه بوده و بیشتر مورد توجه مردم بوده است (افزایش تعداد جستوجوها برای واژه «بورس»). این در حالی است که در سالهای پیش از آن، هیچ ارتباطی میان اقبال مردم به بورس و بحث مذاکرات هستهای وجود نداشته است. این موضوع بر اهمیت مذاکرات هستهای در آینده بازار سهام تاکید میکند.
بورس تهران پس از تجربه قیمتهای حبابی در اواخر سال 92، بیش از 18 ماه در وضعیت رکودی به سر میبرد. هر چند در این مدت نوساناتی را در جهت مثبت نیز تجربه کرده بود، اما سیر کلی دماسنج این بازار نزولی بود. به طوری که یکی از سنگینترین زیانهای بازار سهام در این مدت رقم خورد. افت شاخص کل با تعدیل قابل توجه قیمت سهام همراه بود که نتیجه آن قرار گرفتن قیمتها در نزدیکی و در برخی موارد حتی کمتر از ارزش ذاتی آنها بود. به این ترتیب، بهبود فضای اقتصادی کشور در شرایطی رقم خواهد خورد که بورس تهران شرایط بسیار مطلوبی برای جذب سرمایهها دارد.
در این خصوص، یکی از مهمترین معیارهای مهم و مورد توجه سرمایهگذاران این بازار، نسبت قیمت به درآمد (P/ E) متوسط بازار است. بر اساس تئوری، قیمتها در بازارهای سهام در بلندمدت به گونهای تغییر میکنند که نسبت مزبور حول یک میانگین مشخص قرار گیرد. متوسط نسبت P/ E در بورس تهران حدود ۶ مرتبه است و در شرایط فعلی، نسبت مزبور حدود ۷/ ۵ مرتبه است که نشان میدهد تا حدودی کمتر از متوسط تاریخی خود است. این امر توجیهی منطقی برای رشد قیمتها در صورت امیدواری به بهبود وضعیت بازار سهام محسوب میشود. بر این اساس، در فاز نخست پس از تحریمها انتظار میرود موجی مثبت در بازار سهام کشورمان ایجاد شود و تقریبا سهام تمامی شرکتهای موجود را با رشد نسبی همراه سازد.
با این حال، وقتی نگاه خود را به عنوان یک سرمایهگذار خُردتر کنیم و از فضای کلی بورس به گروههای صنعتی توجه کنیم، مشاهده میشود این رشد برای همه صنایع و شرکتها یکسان نخواهد بود و برخی سریعتر و تعدادی نیز با سرعت کمتری رشد خواهند داشت. در این میان، دومین مرحله رشد که شتاب نسبتا بیشتری در مقایسه با سایر بخشها دارد به شناخت از نحوه اثرگذاری رفع تحریمها بر قسمتهای مختلف اقتصاد کشورمان مربوط میشود. بر اساس مشاهدات و برآوردهای کارشناسان، برخی گروهها مثل خودروسازان (به علت کاهش هزینه واردات و آمادگی بسیار بالای سرمایهگذاران خارجی برای ورود به کشور)، شرکتهای حمل و نقلی (عمده خدمات حمل و نقل به علت تحریمهای بینالمللی در سالهای اخیر کاهش یافتهاند و با توجه به آنکه خدمات حمل و نقل به علت محدودیت منطقهای چندان رقابتپذیر نیست، این شرکتها نیاز به بازاریابی دشواری ندارند و به سرعت قادر به افزایش فعالیت خود هستند)، بانکها (رفع مشکلات سوئیفت بین بانکی و به طور کلی آزاد شدن تجارتهای بینالمللی که میتواند سودآوری بانکها را افزایش دهد)، گروههای پیمانکاری (به علت افزایش درآمدهای دولت و پرداخت بدهی به شرکتها و احتمالا افزایش پروژههای عمرانی، توسعهای) و گروههای صادراتی (به دلیل افزایش بازارهای هدف پس از گشایشهای هستهای) در صف نخست رونق و رشد سودآوری هستند.
در فاز نهایی نیز، سایر گروههای بورسی به علت رونق کلی در اقتصاد با بهبود وضعیت فروش و تقاضا همراه میشوند. بهعنوان مثال فرض کنید رونق و افزایش تولیدات در صنعت خودرو را شاهد باشیم؛ این صنعت به دنبال خود میتواند برخی صنایع دیگر، نظیر لاستیک و پلاستیک و قطعهسازان را رونق بخشد. چنین گروههایی در میانمدت و بلندمدت میتوانند به رشد سودآوری قابل توجهی دست پیدا کنند. بنابراین، سرمایهگذاران نیز با اشراف بر وضعیت شرکتها و گروههای مختلف، باید سبد سرمایهگذاری خود را تشکیل دهند.
سفتهبازان در کمین رونق بورس
با توجه به موارد یادشده، همه چیز برای رشد بازار سهام پس از توافق هستهای مهیا است؛ با این حال، تهدیداتی در این مسیر وجود دارند. یکی از مهمترین این ریسکها که تقریبا در تمامی بازارها وجود دارد، حرکات سفتهبازی است. افراد سفتهباز که در بورس به نوسانگیران نیز شهرت دارند یکی از تهدیدات جدی بازار سهام محسوب میشوند. عموما در بازارها سعی میشود از فعالیتهای سفتهبازی جلوگیری شود. بورس تهران اما در این زمینه چندان قدرتمند نیست و فعالیتهای سفتهبازی به راحتی در آن انجام میشود. تجربه و شناخت ناکافی بسیاری از سهامداران خُرد، قوانین محدودکننده که سبب افزایش صفنشینی میشوند و نبود نگاه بلندمدت میان سهامداران مهمترین عوامل افزایش نوسانگیری در بورس محسوب میشوند.
همانطور که اشاره شد در فاز نخست پس از تحریمها، عمده شرکتهای بورسی با رشد نسبی همراه میشوند. در این شرایط، شرکتها و گروههای کوچک هدف اصلی سفتهبازان قرار میگیرند؛ شرکتهای مزبور به علت عدم حضور جدی سهامداران حقوقی (نبود مقاومت و حمایت جدی در برابر تغییرات شدید قیمتی) در آنها و پایین بودن حجم مبنا قابلیت نوسان قیمت بالایی دارند؛ در نتیجه برای سرمایهگذارانی که تمایل به نوسانگیری و کسب سودهای کوتاهمدت دارند جذاب میشوند (حجم مبنا، مقداری مشخص است که اگر در یک روز مساوی یا بیش از آن معامله در سهمی صورت گیرد، تغییرات قیمتی سهم به طور کامل انجام میشود. در غیر این صورت، یعنی اگر میزان معاملات کمتر از حجم مبنا باشد، تغییرات قیمتی کمتر از تغییرات قیمت واقعی در سهام معاملهشده خواهد بود.
مثلا فرض کنید در یک سهم 100 تومانی، حجم مبنا 50 هزار سهم است و در آن روز فقط 10 هزار سهم به قیمت 103 تومان معامله شود، آنگاه چون حجم معاملهشده کمتر از حجم مبنا است، قیمت نهایی سهم نیز به جای 103 تومان عدد کمتری خواهد بود). بنابراین، در سهام کوچکتر که حجم مبنا پایین است، سفتهبازان به راحتی میتوانند نوسانات حداکثری را انجام دهند. این موضوع ممکن است قیمتها در بسیاری از سهام را بیش از مقدار واقعی خود افزایش دهد و در نتیجه باعث ایجاد حباب قیمتی شود.
نگاه کوتاهمدت، بلای جان بورس
یکی از اصول اولیه سرمایهگذاری در بازارهای سهام، داشتن نگاه بلندمدت است، این در حالی است که بسیاری از سهامداران حقیقی، عقیدهای به این موضوع ندارند و پس از ورود به بورس، انتظار کسب سودهای کلان در کوتاهمدت را دارند. این در حالی است که در بورس با بنگاههای اقتصادی طرف هستیم و هر بنگاهی که بخواهد طرح توسعهای جدیدی انجام دهد یا بازار هدف جدیدی پیدا کند نیاز به زمان دارد. بنابراین، یک اشتباه که سال 92 نیز گریبانگیر بورس تهران شد، عدم رشد سودآوری شرکتها در کوتاهمدت و متناسب با انتظار سهامداران بود.
به عبارت دقیقتر، سهامداران باید توجه داشته باشند، زمانی که قیمت یک سهم در حال افزایش است، سودآوری آن نیز باید به تناسب رشد پیدا کند تا سرمایهگذاری منطقی باشد (باقی ماندن نسبت P/ E در محدوده تعادلی). در این شرایط، بسیاری انتظار دارند با رفع تحریمها، اقتصاد کشور و بنگاههای اقتصادی با رشد سودآوری قابل توجهی همراه شوند. این در حالی است که بسیاری از شرکتها در کوتاهمدت، حتی ممکن است با افت سودآوری نیز مواجه شوند. در این خصوص باید به دو نکته اساسی در دولت یازدهم توجه کرد. نخست، بحث هدفگذاری نرخ تورم یکرقمی است و دوم بحث تکنرخی شدن ارز است.
دستیابی به تورم تکرقمی، به معنای آن است که شرکتها بر خلاف سالهای پیش از دولت یازدهم که از طریق افزایش نرخ فروش محصولات و خدمات، سودهای کلان و البته بیکیفیتی کسب میکردند، در این شرایط، نمیتوانند به این نوع سودآوری چندان خوشبین باشند. همچنین، تکنرخی شدن ارز برای بسیاری از شرکتهای بورسی در کوتاهمدت مطلوب نیست. تکنرخی شدن به معنای کاهش قیمت ارز در بازار آزاد و در مقابل افزایش قیمت ارز در بازار مبادلهای است. این در حالی است که حدود 50 درصد ارزش بازار سهام را شرکتهای کالایی تشکیل میدهند که در اثر افت قیمت ارز در بازار آزاد با کاهش سودآوری همراه میشوند. همچنین، برخی دیگر از شرکتها هستند که مواد اولیه خود را با استفاده از ارز مبادلهای تامین میکنند و در نتیجه رشد قیمت این ارز به معنای افزایش هزینهها است. بنابراین، شرکتها به منظور جبران این اثرات در کوتاهمدت، باید میزان فروش و خدمات خود را افزایش دهند که در میانمدت و بلندمدت، یعنی زمانی که گشایشهای هستهای به صورت کامل انجام شد و بازارهای هدف جدید و رونق اقتصادی ایجاد شد.
بر این اساس، اگر انتظار افزایش سودآوری شرکتها در کوتاهمدت باشد، به جرات میتوان گفته در گزارشهای سه ماهه و شش ماهه شرکتهای بورسی، نمیتوان چنین رویدادی را مشاهده کرد. در نتیجه سهامداران هیجانزده، به جای نگهداری سهام خود اقدام به فروش آنها میکنند که موجب بازگشت بورس به دوران رکود خواهد شد.
بسترسازی برای تداوم رشد
یکی از مواردی که انتظار میرود به رونق بورس تهران کمک کند، جذب سرمایهگذاران خارجی است که میتوانند با ورود نقدینگیهای جدید موجب بهبود وضعیت بازار سهام شوند. همچنین، سرمایههای داخلی فراوانی نیز وارد این بازار میشوند. در این شرایط، مقامات کشورمان باید بتوانند زمینه را برای افزایش عمق این بازار فراهم کنند؛ از جمله این مسائل، راهاندازی بازار بدهی است که یکی از ارکان اصلی بازارهای سرمایه بینالمللی بوده است و میتواند موجب تعادل بورس تهران شود. دومین مساله میتواند استفاده از ابزارهای مالی جدید برای کنترل هیجان بازارها باشد.
در گام سوم اما، عرضههای اولیه مناسب میتواند با جذب سرمایهها مانع از تجمع آنها و تشکیل حبابهای قیمتی شود. در نهایت نیز، نکته مهمی که ارتباط چندانی نیز با بحث تحریمها ندارد، بحث سیاستگذاریهای اقتصادی است، در حال حاضر، بسیاری از بخشهای صنعتی دچار ابهام هستند، مثلا عدم تعیین نرخ خوراک پتروشیمیها یا وضعیت یارانه محصولات پالایشگاههااز جمله موارد بلاتکلیف است. این نوع مسائل و قانونگذاریهای ناگهانی باعث کاهش اطمینان سرمایهگذاری، به ویژه سرمایهگذار خارجی خواهد شد. بنابراین، زمینهسازی برای حضور مداوم و فعال سرمایهگذاران یکی از موارد مهمی است که باید به آن در ادامه توجه شود.
بنابراین، گشایشهای هستهای میتوانند به صورت مستقیم در بازار سرمایه نمود پیدا کنند و بار دیگر شاهد رونق بورس تهران باشیم. با این حال، به جز این روی سفید، چنین دستاوردی ممکن است در بازاری کمعمق، نظیر بورس تهران مخاطراتی را نیز به همراه داشته باشد. جولان سفتهبازان، نبود نگاه بلندمدت سرمایهگذاری و سرگردانی سرمایهها در نبود ابزارهای مناسب کنترل هیجان میتوانند از جمله مهمترین تهدیدهای پیش روی این بازار باشند.
انعکاس سه مرحلهای توافق
به هر حال، نقش مثبت توافقات هستهای در بازار سهام پررنگتر است و به سرعت آثار خود را به همراه خواهد داشت. بهویژه در دولت جدید مذاکرات هستهای، مهمترین رویدادی بوده است که توسط سهامداران دنبال میشده است. اگر نگاهی به آمار جستوجوها در سایت گوگل بیندازیم، مشاهده میشود در دو سال اخیر، هر زمان بحث مذاکرات هستهای جدی شده است (افزایش تعداد جستوجوهای اینترنتی برای مطالب دارای واژه «مذاکرات»)، بورس نیز با رونق بیشتری همراه بوده و بیشتر مورد توجه مردم بوده است (افزایش تعداد جستوجوها برای واژه «بورس»). این در حالی است که در سالهای پیش از آن، هیچ ارتباطی میان اقبال مردم به بورس و بحث مذاکرات هستهای وجود نداشته است. این موضوع بر اهمیت مذاکرات هستهای در آینده بازار سهام تاکید میکند.
بورس تهران پس از تجربه قیمتهای حبابی در اواخر سال 92، بیش از 18 ماه در وضعیت رکودی به سر میبرد. هر چند در این مدت نوساناتی را در جهت مثبت نیز تجربه کرده بود، اما سیر کلی دماسنج این بازار نزولی بود. به طوری که یکی از سنگینترین زیانهای بازار سهام در این مدت رقم خورد. افت شاخص کل با تعدیل قابل توجه قیمت سهام همراه بود که نتیجه آن قرار گرفتن قیمتها در نزدیکی و در برخی موارد حتی کمتر از ارزش ذاتی آنها بود. به این ترتیب، بهبود فضای اقتصادی کشور در شرایطی رقم خواهد خورد که بورس تهران شرایط بسیار مطلوبی برای جذب سرمایهها دارد.
در این خصوص، یکی از مهمترین معیارهای مهم و مورد توجه سرمایهگذاران این بازار، نسبت قیمت به درآمد (P/ E) متوسط بازار است. بر اساس تئوری، قیمتها در بازارهای سهام در بلندمدت به گونهای تغییر میکنند که نسبت مزبور حول یک میانگین مشخص قرار گیرد. متوسط نسبت P/ E در بورس تهران حدود ۶ مرتبه است و در شرایط فعلی، نسبت مزبور حدود ۷/ ۵ مرتبه است که نشان میدهد تا حدودی کمتر از متوسط تاریخی خود است. این امر توجیهی منطقی برای رشد قیمتها در صورت امیدواری به بهبود وضعیت بازار سهام محسوب میشود. بر این اساس، در فاز نخست پس از تحریمها انتظار میرود موجی مثبت در بازار سهام کشورمان ایجاد شود و تقریبا سهام تمامی شرکتهای موجود را با رشد نسبی همراه سازد.
با این حال، وقتی نگاه خود را به عنوان یک سرمایهگذار خُردتر کنیم و از فضای کلی بورس به گروههای صنعتی توجه کنیم، مشاهده میشود این رشد برای همه صنایع و شرکتها یکسان نخواهد بود و برخی سریعتر و تعدادی نیز با سرعت کمتری رشد خواهند داشت. در این میان، دومین مرحله رشد که شتاب نسبتا بیشتری در مقایسه با سایر بخشها دارد به شناخت از نحوه اثرگذاری رفع تحریمها بر قسمتهای مختلف اقتصاد کشورمان مربوط میشود. بر اساس مشاهدات و برآوردهای کارشناسان، برخی گروهها مثل خودروسازان (به علت کاهش هزینه واردات و آمادگی بسیار بالای سرمایهگذاران خارجی برای ورود به کشور)، شرکتهای حمل و نقلی (عمده خدمات حمل و نقل به علت تحریمهای بینالمللی در سالهای اخیر کاهش یافتهاند و با توجه به آنکه خدمات حمل و نقل به علت محدودیت منطقهای چندان رقابتپذیر نیست، این شرکتها نیاز به بازاریابی دشواری ندارند و به سرعت قادر به افزایش فعالیت خود هستند)، بانکها (رفع مشکلات سوئیفت بین بانکی و به طور کلی آزاد شدن تجارتهای بینالمللی که میتواند سودآوری بانکها را افزایش دهد)، گروههای پیمانکاری (به علت افزایش درآمدهای دولت و پرداخت بدهی به شرکتها و احتمالا افزایش پروژههای عمرانی، توسعهای) و گروههای صادراتی (به دلیل افزایش بازارهای هدف پس از گشایشهای هستهای) در صف نخست رونق و رشد سودآوری هستند.
در فاز نهایی نیز، سایر گروههای بورسی به علت رونق کلی در اقتصاد با بهبود وضعیت فروش و تقاضا همراه میشوند. بهعنوان مثال فرض کنید رونق و افزایش تولیدات در صنعت خودرو را شاهد باشیم؛ این صنعت به دنبال خود میتواند برخی صنایع دیگر، نظیر لاستیک و پلاستیک و قطعهسازان را رونق بخشد. چنین گروههایی در میانمدت و بلندمدت میتوانند به رشد سودآوری قابل توجهی دست پیدا کنند. بنابراین، سرمایهگذاران نیز با اشراف بر وضعیت شرکتها و گروههای مختلف، باید سبد سرمایهگذاری خود را تشکیل دهند.
سفتهبازان در کمین رونق بورس
با توجه به موارد یادشده، همه چیز برای رشد بازار سهام پس از توافق هستهای مهیا است؛ با این حال، تهدیداتی در این مسیر وجود دارند. یکی از مهمترین این ریسکها که تقریبا در تمامی بازارها وجود دارد، حرکات سفتهبازی است. افراد سفتهباز که در بورس به نوسانگیران نیز شهرت دارند یکی از تهدیدات جدی بازار سهام محسوب میشوند. عموما در بازارها سعی میشود از فعالیتهای سفتهبازی جلوگیری شود. بورس تهران اما در این زمینه چندان قدرتمند نیست و فعالیتهای سفتهبازی به راحتی در آن انجام میشود. تجربه و شناخت ناکافی بسیاری از سهامداران خُرد، قوانین محدودکننده که سبب افزایش صفنشینی میشوند و نبود نگاه بلندمدت میان سهامداران مهمترین عوامل افزایش نوسانگیری در بورس محسوب میشوند.
همانطور که اشاره شد در فاز نخست پس از تحریمها، عمده شرکتهای بورسی با رشد نسبی همراه میشوند. در این شرایط، شرکتها و گروههای کوچک هدف اصلی سفتهبازان قرار میگیرند؛ شرکتهای مزبور به علت عدم حضور جدی سهامداران حقوقی (نبود مقاومت و حمایت جدی در برابر تغییرات شدید قیمتی) در آنها و پایین بودن حجم مبنا قابلیت نوسان قیمت بالایی دارند؛ در نتیجه برای سرمایهگذارانی که تمایل به نوسانگیری و کسب سودهای کوتاهمدت دارند جذاب میشوند (حجم مبنا، مقداری مشخص است که اگر در یک روز مساوی یا بیش از آن معامله در سهمی صورت گیرد، تغییرات قیمتی سهم به طور کامل انجام میشود. در غیر این صورت، یعنی اگر میزان معاملات کمتر از حجم مبنا باشد، تغییرات قیمتی کمتر از تغییرات قیمت واقعی در سهام معاملهشده خواهد بود.
مثلا فرض کنید در یک سهم 100 تومانی، حجم مبنا 50 هزار سهم است و در آن روز فقط 10 هزار سهم به قیمت 103 تومان معامله شود، آنگاه چون حجم معاملهشده کمتر از حجم مبنا است، قیمت نهایی سهم نیز به جای 103 تومان عدد کمتری خواهد بود). بنابراین، در سهام کوچکتر که حجم مبنا پایین است، سفتهبازان به راحتی میتوانند نوسانات حداکثری را انجام دهند. این موضوع ممکن است قیمتها در بسیاری از سهام را بیش از مقدار واقعی خود افزایش دهد و در نتیجه باعث ایجاد حباب قیمتی شود.
نگاه کوتاهمدت، بلای جان بورس
یکی از اصول اولیه سرمایهگذاری در بازارهای سهام، داشتن نگاه بلندمدت است، این در حالی است که بسیاری از سهامداران حقیقی، عقیدهای به این موضوع ندارند و پس از ورود به بورس، انتظار کسب سودهای کلان در کوتاهمدت را دارند. این در حالی است که در بورس با بنگاههای اقتصادی طرف هستیم و هر بنگاهی که بخواهد طرح توسعهای جدیدی انجام دهد یا بازار هدف جدیدی پیدا کند نیاز به زمان دارد. بنابراین، یک اشتباه که سال 92 نیز گریبانگیر بورس تهران شد، عدم رشد سودآوری شرکتها در کوتاهمدت و متناسب با انتظار سهامداران بود.
به عبارت دقیقتر، سهامداران باید توجه داشته باشند، زمانی که قیمت یک سهم در حال افزایش است، سودآوری آن نیز باید به تناسب رشد پیدا کند تا سرمایهگذاری منطقی باشد (باقی ماندن نسبت P/ E در محدوده تعادلی). در این شرایط، بسیاری انتظار دارند با رفع تحریمها، اقتصاد کشور و بنگاههای اقتصادی با رشد سودآوری قابل توجهی همراه شوند. این در حالی است که بسیاری از شرکتها در کوتاهمدت، حتی ممکن است با افت سودآوری نیز مواجه شوند. در این خصوص باید به دو نکته اساسی در دولت یازدهم توجه کرد. نخست، بحث هدفگذاری نرخ تورم یکرقمی است و دوم بحث تکنرخی شدن ارز است.
دستیابی به تورم تکرقمی، به معنای آن است که شرکتها بر خلاف سالهای پیش از دولت یازدهم که از طریق افزایش نرخ فروش محصولات و خدمات، سودهای کلان و البته بیکیفیتی کسب میکردند، در این شرایط، نمیتوانند به این نوع سودآوری چندان خوشبین باشند. همچنین، تکنرخی شدن ارز برای بسیاری از شرکتهای بورسی در کوتاهمدت مطلوب نیست. تکنرخی شدن به معنای کاهش قیمت ارز در بازار آزاد و در مقابل افزایش قیمت ارز در بازار مبادلهای است. این در حالی است که حدود 50 درصد ارزش بازار سهام را شرکتهای کالایی تشکیل میدهند که در اثر افت قیمت ارز در بازار آزاد با کاهش سودآوری همراه میشوند. همچنین، برخی دیگر از شرکتها هستند که مواد اولیه خود را با استفاده از ارز مبادلهای تامین میکنند و در نتیجه رشد قیمت این ارز به معنای افزایش هزینهها است. بنابراین، شرکتها به منظور جبران این اثرات در کوتاهمدت، باید میزان فروش و خدمات خود را افزایش دهند که در میانمدت و بلندمدت، یعنی زمانی که گشایشهای هستهای به صورت کامل انجام شد و بازارهای هدف جدید و رونق اقتصادی ایجاد شد.
بر این اساس، اگر انتظار افزایش سودآوری شرکتها در کوتاهمدت باشد، به جرات میتوان گفته در گزارشهای سه ماهه و شش ماهه شرکتهای بورسی، نمیتوان چنین رویدادی را مشاهده کرد. در نتیجه سهامداران هیجانزده، به جای نگهداری سهام خود اقدام به فروش آنها میکنند که موجب بازگشت بورس به دوران رکود خواهد شد.
بسترسازی برای تداوم رشد
یکی از مواردی که انتظار میرود به رونق بورس تهران کمک کند، جذب سرمایهگذاران خارجی است که میتوانند با ورود نقدینگیهای جدید موجب بهبود وضعیت بازار سهام شوند. همچنین، سرمایههای داخلی فراوانی نیز وارد این بازار میشوند. در این شرایط، مقامات کشورمان باید بتوانند زمینه را برای افزایش عمق این بازار فراهم کنند؛ از جمله این مسائل، راهاندازی بازار بدهی است که یکی از ارکان اصلی بازارهای سرمایه بینالمللی بوده است و میتواند موجب تعادل بورس تهران شود. دومین مساله میتواند استفاده از ابزارهای مالی جدید برای کنترل هیجان بازارها باشد.
در گام سوم اما، عرضههای اولیه مناسب میتواند با جذب سرمایهها مانع از تجمع آنها و تشکیل حبابهای قیمتی شود. در نهایت نیز، نکته مهمی که ارتباط چندانی نیز با بحث تحریمها ندارد، بحث سیاستگذاریهای اقتصادی است، در حال حاضر، بسیاری از بخشهای صنعتی دچار ابهام هستند، مثلا عدم تعیین نرخ خوراک پتروشیمیها یا وضعیت یارانه محصولات پالایشگاههااز جمله موارد بلاتکلیف است. این نوع مسائل و قانونگذاریهای ناگهانی باعث کاهش اطمینان سرمایهگذاری، به ویژه سرمایهگذار خارجی خواهد شد. بنابراین، زمینهسازی برای حضور مداوم و فعال سرمایهگذاران یکی از موارد مهمی است که باید به آن در ادامه توجه شود.
ارسال نظر