مسکنی برای ناوگان فرسوده حمل و نقل
سید علی حسینی
رئیس کمیسیون گردشگری اتاق بازرگانی قزوین
دستاندرکاران حملونقل در جهان به این مساله واقف اند که شاهرگ حیاتی مبادلات اقتصادی، فرهنگی،گردشگری و. . . با حملونقل مدرن و پویا سروکار دارد.
در مورد ترانزیت کالا بعضی کشورهای دنیا سرآمد هستند و اصلیترین منبع درآمد آنها از ترانزیت کالا و مسافر تامین میشود. بهطور مثال، بلژیک در اروپا، سنگاپور و هنگکنگ در آسیا و پاناما در آمریکا با ایجاد سامانههای قدرتمند و پویا در این زمینه موفق شدهاند.
سید علی حسینی
رئیس کمیسیون گردشگری اتاق بازرگانی قزوین
دستاندرکاران حملونقل در جهان به این مساله واقف اند که شاهرگ حیاتی مبادلات اقتصادی، فرهنگی،گردشگری و... با حملونقل مدرن و پویا سروکار دارد.
در مورد ترانزیت کالا بعضی کشورهای دنیا سرآمد هستند و اصلیترین منبع درآمد آنها از ترانزیت کالا و مسافر تامین میشود.بهطور مثال، بلژیک در اروپا، سنگاپور و هنگکنگ در آسیا و پاناما در آمریکا با ایجاد سامانههای قدرتمند و پویا در این زمینه موفق شدهاند.فلسفه ایجاد این سامانههای حملونقل نظیر پایانههای فرودگاهی، بندری، ریلی و انبارهای چندمنظوره و در بنادر خشک و مناطق آزاد تبلور یافته است.هدف از ایجاد این سامانهها به غیر از کسب درآمد سرشار، کمک به کامل شدن زنجیره تامین در سطوح مختلف است.
اگر بپذیریم بخش خدمات در این حوزه دارای ارزش افزوده بالا و در عین حال اشتغال مولد در همه سطوح است، به اهمیت این موضوع بیشتر پی خواهیم برد. به جز اهمیت سوقالجیشی ایران، جغرافیای کاملا ترانزیتی آن و هممرز بودن با ۱۵ کشور که در دنیا کمنظیر است، مناطقی در داخل کشور قرار دارد که در مقیاس ملی و منطقهای بهصورت تاریخی مکان مناسبی برای امر ترانزیت به شمار میآیند؛ یکی از این مناطق استان قزوین است. با توجه به اینکه بیشترین بزرگراهها در استان قزوین (با توجه به مساحت استان در مقیاس کشوری) واقع است و نظر به اینکه با وصل شدن خط راهآهن قزوین- رشت- انزلی- آستارا و همچنین مطالعات انجام شده درخصوص راهآهن قم- ساوه- بوئینزهرا- قزوین و اتصال این خطوط و دوخطه شدن راهآهن تهران- قزوین- زنجان- تبریز در آیندهای نزدیک، به اهمیت این استان بیشتر پی خواهیم برد.
در کنار این موارد، نزدیک بودن به نقاط پرجمعیت کشور مانند تهران، کرج و رشت، از نظر اقتصادی اهمیت استان قزوین را بیشتر میکند که بهتر است در مجال دیگری به این موضوع بپردازیم.دلیل اصلی هزینههای بالای حملونقل در کشور را میتوان فرسودگی ناوگان حملونقل و وجود قوانین قدیمی در این حوزه دانست. فرمول ساده حملونقل میگوید که صاحب کالا، شرکت حمل، راننده و حاکمیت کشور باید از این روند رضایت داشته باشند.اما در این سیستم صاحب کالا به هیچ عنوان راضی نیست زیرا نمیتواند راننده و ماشین دلخواه را پیدا و انتخاب کند، از زمان ترانزیت کالا از مبدا تا مقصد هیچ اطلاع و تضمینی ندارد و بیمهها درخصوص خسارت احتمالی جوابگو نیستند. راننده اگر تاخیر داشته باشد خسارتی پرداخت نمیکند و اگر به کالا آسیب جدی وارد شده باشد، عملا دست صاحب کالا به جایی بند نیست. این در حالی است که در اکثر موارد ارزش کالا از ارزش کامیون به مراتب بیشتر است.
موضوع مهم دیگر این است که شرکتهای حمل کارآیی ندارند، زیرا فقط با یک مجوز کاغذی از سیستم اعلام بار پایانهها کامیون را جذب میکنند و در انتخاب کامیون و راننده دخیل نیستند. بنابراین در موارد اختلافی نمیتوانند به نفع صاحب کالا یا راننده عمل کنند و بیشتر برای راضی کردن سازمان پایانهها عمل میکنند. به واقع رانندگان در این چرخه مظلومترین و زحمتکشترین قشر را تشکیل میدهند.از نظر اقتصادی به دلیل عدم هماهنگی مراکز بارگیری و تخلیه، در بیشتر موارد کامیونها خالی حرکت میکنند. فرسودگی ناوگان، عدم رسیدگی به موارد بیمه و بازنشستگی و هزینه بالای استهلاک لوازم یدکی و لاستیک باعث شده شغلی که سابقا سودآور بود، امروزه خیلی مورد استقبال قرار نگرفته و شاهد افت شدید قیمت کامیونهای نو در بازار باشیم.دولت نیز از این چرخه ناراضی است، زیرا همه بازیگران آن در حال تحلیل رفتن اند.این مساله زمانی روشن شد که کشور وارد رکود شد و میزان حمل بار به مقدار قابل توجهی کاهش پیدا کرد. در این شرایط به دلیل افزایش یافتن هزینهها و کمبود بار ، بسیاری از این فعالان از چرخه خارج شدند.این مسئله در زمینه حمل کالاهای صادراتی نمود بیشتری پیدا کرد، زیرا اکثر بارهای صادراتی ما به صورت داخلی از مبادی حمل به مرزها منتقل میشود و در آنجا به کامیونهای کشورهای همسایه انتقال می یابد که این امر در مرزهای عراق، پاکستان و افغانستان بیشتر مشاهده میشود؛ بنابراین حمل و نقل داخلی در این خصوص بسیار مهم است.
از نظر اینجانب، مشکل هزینهها با حمل محموله های صادراتی، با بارنامه سراسری و شرکتهایی که بتوانند در مناطق مختلف بارنامه صادر کنند، تا حدودی قابل حل است.با این حال، این یک مسکن مقطعی است. برای اینکه بتوان مشکل را به صورت ریشهای حل کرد باید شرکتهای حملونقل دارای کامیون باشند و رانندهها بهصورت کارمند برای این شرکتها کار کنند. در این حالت اگر دولت با حمایت تعرفهای از واردات کامیون و بیمه و مالیات اقدام کند، میتوان با برنامهریزی، حساب کامیون و هزینههای آن را از راننده جدا کرد و به تعبیری به جای کامیون ، مالک کامیون ملک شرکت حملونقل باشد.در حال حاضر در دنیا نرمافزارهایی پیشرفته وجود دارد که قابل کنترل کردن است. مشکل خالی بودن کامیونها نیز با زنجیرشدن شرکتها و بدون فرآیند حملونقل و با قوانین به روز شده =قابل حل است.
ارسال نظر