گفت گوی ویژه با نامزد
کار را به کاردان باید سپرد
درجهان امروز دیگر دوره آنکه تنها دولتمردان و سیاستمداران اداره شهرها را برعهده بگیرند گذشته است. در دنیای صنعتی و مدرن امروز طیفهای گوناگون مردم از طبقات مختلف اجتماع، از میان تحصیل کردگان رشتههای مختلف دانشگاهی، علوم انسانی، مهندسان، معماران و متخصصان علوم پزشکی و حتا ازمیان هنرمندان، ورزشکاران و هنرپیشگان سینما و تلویزیون به چگونگی اداره امور شهر خود علاقمندند ومی خواهند در حل و فصل معضلات شهری دخالت فعال و مستدام داشته باشند. نخبگان جامعه با مطالعات و اندیشه ورزی خود و نیز به خاطر سفر به گوشه وکنار دنیا و دیدن شهرهای بزرگ و نحوه مدیریت آنها، قطعا راهکارها و پیشنهادات سازنده ای برای حل مسایل و مشکلات شهری دارند و استانداردهای لازم برای برخورداری از یک زندگی مدرن را می شناسند.
درجهان امروز دیگر دوره آنکه تنها دولتمردان و سیاستمداران اداره شهرها را برعهده بگیرند گذشته است. در دنیای صنعتی و مدرن امروز طیفهای گوناگون مردم از طبقات مختلف اجتماع، از میان تحصیل کردگان رشتههای مختلف دانشگاهی، علوم انسانی، مهندسان، معماران و متخصصان علوم پزشکی و حتا ازمیان هنرمندان، ورزشکاران و هنرپیشگان سینما و تلویزیون به چگونگی اداره امور شهر خود علاقمندند ومی خواهند در حل و فصل معضلات شهری دخالت فعال و مستدام داشته باشند. نخبگان جامعه با مطالعات و اندیشه ورزی خود و نیز به خاطر سفر به گوشه وکنار دنیا و دیدن شهرهای بزرگ و نحوه مدیریت آنها، قطعا راهکارها و پیشنهادات سازنده ای برای حل مسایل و مشکلات شهری دارند و استانداردهای لازم برای برخورداری از یک زندگی مدرن را می شناسند. بی شک یکی از راههای مشارکت و دخالت این افراد در اداره شهرها، شرکت در شوراهای شهر و فعالیت در آنهاست تا هم پاسخگوی دغدغههای اجتماعی و زیست محیطی خود باشند و هم زندگی را به کام خود و دیگر همشهریانشان شیرین تر سازند. یکی از این نخبگان تهرانی "سهیل نخایی" مهندس راه و ساختمان است که با ثبت نام در انتخابات شوراهای شهر می خواهد حضوری
فعال و همه جانبه در تصمیم گیری و مدیریت کلان شهر تهران داشته باشد و به قول خودش راه رسیدن به یک شهر آرمانی را تا می تواند هموار سازد. نخایی متولد 1358، فارغ التحصیل رشته عمران از دانشگاه آزاد اسلامی و ساکن تهران است. او که از دیرباز به اهل رسانه نزدیک بوده واز طرفداران پروپاقرص روزنامه دنیای اقتصاد هم هست، به دفتر روزنامه آمد تاهم دیداری با دوستان قدیم و ندیم مطبوعاتی اش تازه کند و گپ وگفتی با آنان بزند وهم در گفت وگویی با اصحاب ویژه نامههای روزنامه از چگونگی تصمیم گیری اش برای شرکت در انتخابات شوراها، از دغدغههای شهرنشینی و ازدیدگاهها و اهدافش برایمان بگوید. -آقای نخایی، چه شد که به فکر عضویت درشورای شهر افتادید؟ -احساس کردم می توانم با مدل تفکرات خود کاری کنم که شهری که دوستش دارم، روزگار نویی را تجربه کند. همانطور که می دانید، شعار من "تهران، روزگار نو"است. -چه روزگار تازه ای برای تهران تدارک دیده اید؟ -ببینید، بحث من این نیست که تهران مشکل دارد و باید درمان شود. اعتقاد من این است که هر چیزی در مسیر تاریخ پیشرفت می کند وممکن است شخصی با هویت من بتواند دراین مسیر کاتالیزور باشد. -راهکار خاص شما برای
مدیریت پایتخت چیست؟ -به نظر من، شورای شهر مثل سی پی یو کامپیوترهای شخصی است یا می تواند چنین نقشی ایفا کند. برای همین مدل pspp یا مشارکت عمومی- خصوصی با رویکرد اجتماعی را ارائه داده ام. -درمورد این مدل بیشترتوضیح دهید. مثال ساده ای می زنم. درتهران همه می دانند یک خیابان ممکن است یک بار برای برق حفاری شود، یک بار برای گاز، یک بار برای آب و. . . . وقتی یک سی پی یو متمرکز قادر به کنترل اینها نباشد، هریک از این ارگانها به شکل یک نهاد و خودسر عمل خواهد کرد. شما شاهد بودید که نامزدهای ریاست جمهوری بارها برسر این جمله که "ترافیک صاحب ندارد" صحبت کردهاند. -و حالا چه باید کرد؟ -نقش نخبگان این است که این سی پی یو را طراحی کنند. مثال دیگری می زنم. یکی از دردها و مشکلات عدیده تهران بافتهای فرسوده است. دربافت فرسوده هم فرایند کلی براین است که ساختمانها را توانمند کنند، در صورتی که باید انسانها و درواقع ساکنان شهرها را توانمند کرد. در این زمان است که تازه می توانیم به سمت ساختمان دست درازی کنیم. چون ساختمان ابزاری است برای رفاه بشر و انسانها. -آقای نخایی، شما ادعا کردهاید که درانتخابات شورای شهر رقابت میان متخصصان و
سیاسیون است. چرا اصرار دارید که نباید نگاه حاکم بر شورا سیاسی باشد؟ اجازه بدهید از بحث تحریمها شروع کنم. در بحث تحریمها، دولت مورد تحریم قرار گرفته بود، نه بخش خصوصی. اما هنگامی که بخش خصوصی را به دولت متصل کردند بخش خصوصی نیز تحریم و فلج شد. شورای شهر نهادی است که قرار است حلقه اتصال سیاست و مردم باشد. نباید نگاه حاکم بر شورا سیاسی باشد. در این صورت مردم نیز سیاستزده میشوند. - می توانید مثالی برای این موضوع بزنید؟ -بله، مردم یک شهر مانند مسافران یک اتوبوس هستند و شوراها به مثابه رانندگان اتوبوس. چنانچه شوراها سیاستزده شوند، طبیعتا حرکات خطرناک سیاسی ناخواسته بر شورا و به طبع برمردم اثر خواهد گذاشت، به گونهای که نگاههای مسافران از حالت فنی، اجتماعی و یا هزاران مبحث دیگر که میتواند به توسعه شهر کمک کند به بحثهای سیاسی خواهد کشید. واقعیت این است، همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودهاند ما در لحظاتی از تاریخ انقلاب به سر میبریم که باید گردنههای خطرناکی را طی کنیم. نباید در این گردنهها رانندگان شهر، سیاست را حاکم کنند. -به این ترتیب، تعریف شما از یک شهر آرمانی یک شهر بی سیاست است؟ -ببینید، ما باید
ساختار شهر را طوری تعریف کنیم که هنگامی که مردم صبح از خواب بیدار میشوند به این فکر کنند که چگونه امروز به دیگران کمک کنند. این به نظر من اوج آرمان یک شهر وبه بیانی دیگر تعریف یک شهرآرمانی است. این شهر به گونهای است که از منظر ترافیک، تفریحات، کسب و کار و مقولههای بسیار دیگری که مردم روزانه با آنها سر و کار دارند زاویه حرکت، کمک به همنوعان است تا بتوانیم بهتر زندگی کنیم. یعنی اگر قرار است مترو بزنیم باید با این نگاه باشد که چگونه به بهترین نحو به مردم خدمترسانی کنیم. یا مثلا اگر قرار است سکونتگاهها یا مراکز تجاری و فروشگاهها را در درون معماری شهری تعریف کنیم، باید به گونهای عمل کنیم که انسانها یا همان شهروندان عزیز راحتتر و آسودهتر باشند. -مگر شوراهای دورههای گذشته دراین مسیر حرکت نکردهاند؟ متاسفانه همزمانی انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات شورای شهر فرصت نقد عملکرد شوراهای قبلی را از بین برده است. من به شخصه برای آقای مهندس چمران احترام خاصی قائل هستم. برادر ایشان همیشه یکی از قهرمانان زندگی من بوده است، ولی جامعه مهندسی ساختمان از شورای شهر دوره سوم خاطرات تلخی را به خاطر سپرده است. لغو یک
طرفه ماده 33 قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان که متاسفانه به امضا آقای مهندس چمران به عنوان ریاست شورا رسیده، هم دل مهندسان را آزرد و هم مانع پیشرفت و خدمترسانی به همشهریان گردیده است. -فضای انتخابات پیش روی شورای شهر را چگونه ارزیابی می کنید؟ با توجه به شرایط حاکم و در فضای فکری مردم، این انتخابات مصاف متخصصین شهر با سیاسیون خواهد بود. درست است که هنرمندان و ورزشکاران در این عرصه حضور پیدا کردهاند ولی من خودم به شخصه هزاران بار دست هنرمند فرزانه آقای انتظامی را میبوسم که با شجاعت مثالزدنی، زمانی که در دام سیاسیون افتاد صراحتا آن نامه را نگارش کرد. من نیز به عنوان یک شهروند برای دیدن فیلم به سینما می روم، ازحضور هنرمندان در جامعه لذت میبرم و از تماشای شجاعتها و قهرمانیهای ورزشکارانمان در میادین بینالمللی به وجد میآیم و احساس غرور میکنم. ولی متاسفانه ورزشکاران و سیاسیون ما شاید هویت این محبوبیت را نشناخته اند و آن را در مکانهایی خرج میکنند که جایگاه حقیقی آنها نیست. -چرا فکرمی کنید هنرپیشهها و ورزشکاران نمی توانند مدیریت شهر را به دست بگیرند؟چرا حضور متخصصان باید بیشتر باشد؟ بگذارید با مثالی
توضیح دهم. همه میدانیم که خطر وقوع زلزله در کمین تهران نشسته است. به لحاظ تئوریک شاید 17 سال از تاریخ زلزله تهران گذشته باشد، شاید همین فردا بیاید، شاید هم سالهای دیگر و ما را در استرس وقوعش نگاه دارد. نمیتوان پایتخت جهان اسلام را در فضای غبارآلود نگاه داشت و امیدوار بود که این مشکل به دست فوتبالیستها، ورزشکاران و هنرپیشگان عزیز به جای مهندسین و متخصصین شهر حل خواهد شد. بالاخره باید این ضریب اطمینان را در جامعه تولید کنیم که همشهریان ما بتوانند زلزله را فقط یک حادثه ببینند، نه یک فاجعه. -پس می خواهید بگویید که جامعه نمی تواند آنچنان که باید درکار تخصصی و اداره شهر به هنرپیشگان و ورزشکاران اعتماد کند. من به هنرمندان و ورزشکاران علاقمندم و به آنها اعتماد دارم، اما در ریاضیات شاخهای وجود دارد که به نظریه بازیها مشهور است. یکی از بازیهای این نظریه، بازی شکار است. در بازی شکار فرض بر این است که چند شکارچی به دنبال یک گوزن برای شکار حرکت میکنند. در لحظات تعقیب و گریز، یکی از شکارچیها متوجه میشود که خرگوشی در شکارگاه است، پس با یک محاسبه ساده به این نتیجه میرسد که شکار خرگوش هم سادهتر و هم محتملتر
است. لذا چون ممکن است به جمع شکارچیها اعتماد نداشته باشد از مجموعه جدا میشود. چنانچه این طرز فکر و نگرش در شکارچیهای دیگر نیز جاری و ساری شود، گوزن همیشه بیمه خواهد بود. -به عنوان یک عضو بالفعل شورای شهر، مشکل گرانی و تورم این روزها را چگونه ارزیابی می کنید؟ برای پاسخ به این سوال، درادامه بحث قبلی باید اضافه کنم متاسفانه در جامعه ما اصطلاحاتی بین مردم رایج است که بسیار ذهن ما را به بازی مذکور نزدیک میکند. به طور مثال، زمانی که جنس یا کالایی در بازار نایاب میشود، تقاضا به سرعت افزایش پیدا میکند و کالا گران میشود. حتی در زمانی که بازار مجددا اشباع میشود قیمت آن کالا پایین نمیآید و این اصطلاح رایج کوچه و بازار است که میگویند اگر قرار بود ارزان شود که گران نمیشد. درست در همین لحظه اگر کمی درنگ نمایید، متوجه میشوید اعتماد عمومی مردم جامعه نسبت به ارزش پول پایین است و مردم همواره برای شکار به سمت آن خرگوش حرکت میکنند. مدیران شهری، سیاستمداران و حاکمان باید بسیار باهوش و زیرکانه مسیرهای اجتماعی را به گونهای طراحی کنند که در درجه اول اعتماد عمومی افزایش پیدا کند. به طبع با همگرایی و جمع شدن مردم بسیاری
از مشکلات حل خواهد شد. -یکی از دغدغههای مدیریت شهری درحال حاضر شبیخون فرهنگی یا بحث ماهوارهها است. به نظر شما چطور می توان بااین مسئله برخورد کرد؟ قطعا نمیتوان جلوی رشد و نزدیکی فضاهای رسانهای را گرفت. درست بر عکس، خلاقیت یعنی نزدیک کردن و پیدا کردن راههایی که بتوان فضاهای مختلف را به هم مرتبط کرد. حال تصور کنید، در دنیایی که رسانهها به سرعت از طرق مختلف درحال نزدیک کردن فضاهای ارتباطی انسانها به هم هستند با سیاست حذف و فاصله بخواهیم مصونیت ایجاد کنیم. افزایش فضاهای ارتباطی، جامعه را به سوی معنویت سوق میدهد. اگر بخواهیم به عنوان یک مدیر در فضای ارتباطی عمل کنیم باید بتوانیم فضاهای فیزیکی شهر را طوری خلاقانه به هم نزدیک کنیم که هر پدر و مادری با فرزندانشان یا هر جماعت دوستانهای و در هر محیط کاری بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند. بدین گونه است که میتوانیم با به دست گرفتن ابتکار عمل، هم لذت اجتماعی را افزایش دهیم و هم در مقابل موج حملات دشمنان کشور، مصونیت ایجاد کنیم. -همانطور که می دانید امروزه دربسیاری از کلان شهرهای جهان مدیران شهری با چاره اندیشیهای بومی و خاص، به شهر خود هویتی خاص می بخشند و
حتا در جست وجوی هویتهای تازه هستند. به نظرشما تهران ما نیز هویت خاصی دارد یا در نوعی بی هویتی بسر می برد؟برای حفظ هویت تهران چه باید کرد؟ برای پاسخ به این سوال باید بگویم همانطور که می دانید من یک مهندس عمران هستم. در دانشگاه آموختهام که چگونه میتوان بر روی گسل زلزله برجی ساخت که بتواند زلزله را تحمل کند ولی هرگز نیاموختهام طوری طراحی کنم که هویت داشته باشد. اجازه بدهید مثالی بزنم. یک ماشین بنز یا یک ماشین بیامو را در هر مدل و زاویهای نگاه کنید میتوانید حدس بزنید که چه ماشینی است. این به دلیل هویتی است که در شخصیت آن برند نهفته است. آرزو میکنم طراحان ما چه در بعد شهری، چه در بعد ساختمانی و چه در بعد دکوراسیون داخلی، هویت ایرانی- اسلامی را در نظر بگیرند به گونهای که حتی اگر من نیز در آن سوی دنیا خانهای را دیدم، بدانم آن خانه ایرانی است.
ارسال نظر