ساماندهی نشاط ملی
سعید بیابانکی در سال‌های پس از انقلاب اسلامی مردم ایران چندین بار شادی‌های ملی را به صورت خودجوش و مردمی تجربه کرده‌اند. شادی‌هایی که در نشاط و تقویت روحیه عمومی بسیار اثربخش بوده و خواهد بود. شاید نخستین و بزرگ‌ترین شادی ملی ایرانیان پس از انقلاب را بتوان سوم خردادماه سال 61 نامید. روزی که با خبر آزادی خرمشهر مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان به کوچه و خیابان ریختند و آزادی خرمشهر را جشن گرفتند. برای برپایی آن نشاط ملی بزرگ و شکوهمند نه کسی بخشنامه صادر کرد نه جلسه‌ای تشکیل شد نه نیازی به این کارها بود. یک نیروی درونی همه مردم ایران را به هیجان و شادمانی دعوت کرد. همان نیروی نانوشته و گمنام یک بار دیگر در هشتم آذرماه 76 ایرانیان را به کوچه و خیابان کشاند. روزی که به حماسه ملبورن مشهور شده است. تیم ملی فوتبال ایران در یک بازی نفس‌گیر و حساس تیم استرالیا را در خانه خود شکست داد و برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب به جام جهانی فوتبال راه یافت. شادی و شور مردم ایران در این دو روز تاریخی یعنی سوم خرداد 61 و هشتم آذر 76 شکوهمندتر از آن است که در این چند سطر بتوان به توصیف آن پرداخت. درست مثل زیبایی یک شعر یا یک قطعه موسیقی که فقط با خواندن و شنیدن قابل درک است و شنیدن کی بود مانند دیدن! شادی‌های عمومی در فرهنگ ایرانی و اسلامی کم نیستند و از دیرباز تمدن ایرانی جشن‌های ملی و بزرگ را در دل خود جای داده است و از دیرباز پدران ما به رمز و راز و ضرورت نشاط عمومی پی برده‌اند. در میان جشن‌های اسلامی شیعیان شاید نتوان جشنی به بزرگی و شکوه پانزدهم شعبان یافت. جشنی که شیعیان ایران از چند روز قبل از موعد مقرر به پیشواز آن می‌روند. جشنی که منتظران ظهور، در و دیوار و دروازه و میدان‌های شهر را به گونه‌ای آذین می‌کنند که هم چشم‌نواز است و هم روح‌افزا. فرهنگ‌های غیرایرانی هم به راز شادی‌های ملی پی برده‌اند و به بهانه‌های مختلف روزهایی را در طول سال برای نشاط عمومی تعریف کرده‌اند، ولی آنچه هویدا است این است که فرهنگ انسان شرقی با غم نسبت بیشتری دارد به گونه‌ای که در ایران قرن‌ها است سوگواری شهیدان کربلا با شکوه هر چه تمام‌تر برگزار می‌شود، بدون اینکه کوچک‌ترین مشکلی به لحاظ شکل اجرا در آنها بتوان یافت، ولی شادی‌های عمومی همواره در ایران با حاشیه‌ها و اما و اگرهایی روبه‌رو بوده‌اند. واقعا چرا مردم ایران هنوز نتوانسته‌اند شادی و نشاط عمومی را مانند سوگواری عمومی ساماندهی کنند؟ و باید همواره در شادی‌های عمومی شاهد بروز حادثه و حاشیه باشیم؟ واقعا چرا در کشور ما چندین هزار نفر به‌راحتی می‌توانند ساعت‌ها سوگواری کنند و به حالی خوش دست یابند ولی در یک شادی عمومی این انسجام وجود ندارد؟ به نظر می‌رسد هنوز بسترهای لازم برای نشاط و شادی عمومی در ایران آنگونه که به هنجارهای اجتماع خدشه وارد نشود فراهم نشده است و ما هنوز در حال تمرین برای دستیابی به یک الگوی مناسب برای نشاط عمومی هستیم. امیدواریم نهادهای کلان فرهنگی راهی برای ساماندهی و هدایت شادی‌های عمومی بیابند وگرنه همواره در این دست جشن‌های غیرمنتظره که زمان وقوع آن نیزقابل پیش‌بینی نیست شاهد بروز حادثه و حاشیه خواهیم بود. آخر هفته ها با «آخر هفته دنیای اقتصاد» شما می‌توانید از طریق شماره تلفن 87762120 نظر خود را در مورد مطالب «آخر هفته» با ما در میان بگذارید.