به توصیه‌های هرکسی گوش ندهید

مترجم: مریم رضایی

اکثر ما اولین توصیه شغلی را از یک منبع مشترک دریافت می‌کنیم: والدین‌مان. اما با پیش رفتن زندگی، دیگر نزدیکان ما مثل دوستان، مربیان و استادان هم نسبت به مسیر شغلی ما علاقه نشان می‌دهند و اظهار نظر می‌کنند. با این حال، طبق تجربه من به‌عنوان یک مشاور شغلی، می‌توانم بگویم بدترین نکات و البته فشارها از سوی عزیزترین اطرافیان دامن ما را می‌گیرد، به خصوص وقتی با این سوال کلی مواجه می‌شویم که «باید با زندگی خودم چه کنم؟» در اینجا دو دلیل اصلی این مساله را عنوان می‌کنیم:

آنها تجربیات خودشان را عرضه می‌کنند

مادر من حدود ۱۰ سال پیش در زندگی حرفه‌ای خودش تحولی بزرگ را تجربه کرد و از معلمی به حسابداری روی آورد. این یک تغییر شگفت‌انگیز برای او بود و از این مسیر شغلی دوم خیلی راضی و موفق به نظر می‌رسید. والدین من طبق این تجربه با حسن نیت به من توصیه کردند سراغ شغل حسابداری بروم و ایده آنها این بود که حسابداری برای من هم شغل بسیار مناسبی خواهد بود، اما این تصور غلطی بود. من افراد زیادی را دیده‌ام که تجربه مشابهی داشته‌اند؛ یعنی یکی از افراد نزدیک آنها توصیه‌هایی کرده که هیچ ارتباطی به اهداف شغلی آنها ندارد. مثلا: حالا که بچه‌دار شدی چرا می‌خواهی دوباره سر کار بروی، در حالی که نیازی به آن نداری،بعد از یک سال از این کار خسته می‌شوی، زیاد کار کردن باعث می‌شود از پا بیفتی،در هر یک از این موارد، راهنمایی صورت گرفته بیشتر به خود فردی که آن را مطرح کرده برمی‌گردد، نه فردی که این توصیه‌ها را می‌شنود. فقط از مادری که تازه بچه‌دار شده بپرسید آیا واقعا دوست دارد به کاری که عاشق آن بوده برگردد یا از بازاریاب رسانه‌های اجتماعی بپرسید آیا کارش هنوز هم واقعا جذاب است یا از فردی که ساعات طولانی کار می‌کند بپرسید این شیوه کار کردن باعث پیشرفت او می‌شود؟ واقعیت این است که انسان‌ها با هم فرق دارند. شاید والدین یا مربیان شما شخصا از انتخابی که شما کرده‌اید متنفر باشند؛ اما این به آن معنی نیست که شما هم باید همین حس را داشته باشید. اگر کسی انتخاب شما را زیر سوال می‌برد، اشکالی ندارد که بگویید: «واقعا تشکر می‌کنم که برای انتقال تجربه شخصی خودت وقت گذاشته‌ای. اما من گزینه‌های مختلف را با دقت بررسی کرده‌ام و از این انتخاب خودم هیجان‌زده‌ام» و سپس بحث را عوض کنید.

آنها ناخودآگاه به مسیرهای شغلی «امن» تمایل دارند

بیشتر افراد به‌طور طبیعی تمایل دارند از کسانی که دوستشان دارند حمایت کنند. این غریزه در مورد کودکان که درکی از خطرات موجود ندارند، مفید و طبیعی است. اما شما کودک نیستید؛ شما یک فرد بالغ هستید که نظرات خود را دارید. ایجاد یک مسیر شغلی مناسب اغلب ریسک مالی، قرار گرفتن در معرض طرد شدن یا شکست، اشتباه کردن و یادگیری را دربرمی‌گیرد. به‌عبارت دیگر، یک مسیر شغلی عالی یعنی در برخی موارد دچار آسیب‌هایی شوید که از این آسیب‌ها درس‌های مهم بیاموزید. توصیه‌هایی که از تلاش برای محافظت کردن از شما نشات می‌گیرند، معنای خوبی دارند، اما در نهایت با اشکال مواجه می‌شوند و به جای اینکه مفید واقع شوند، آسیب‌ می‌رسانند. به‌عنوان مثال، به یکی از مراجعین من توصیه شده بود کار دولتی را دنبال کند، صرفا به این دلیل که ثبات شغلی بیشتری دارد. اما این فرد بر اساس خلاقیت‌هایش پیشرفت می‌کرد و از بوروکراسی‌های اداری خسته می‌شد. پس این توصیه مناسبی برای او نبود. یک راه مقابله با این نوع توصیه‌ها این است که از عزیزترین و نزدیک‌ترین فردی که چنین توصیه‌ای کرده عمیقا تشکر کنید و سپس به او یادآوری کنید که هیچ شغلی ۱۰۰ درصد امنیت ندارد. به علاوه، اگر قرار باشد در حوزه‌ای کار کنید که هیچ علاقه‌ای به آن ندارید، بعید است بتوانید زمان و تلاش لازم را برای پیشرفت کردن به آن اختصاص دهید. در نهایت، به این گونه افراد یادآوری کنید حتی اگر جایی مشغول به کار شوید که چندان مناسب شما نباشد، حداقل از تجربه‌ای که می‌کنید بهره می‌برید. طبیعی است که نزدیکان و اطرافیان ما در مورد تصمیم‌های شغلی ما نظراتی داشته باشند. اما فراموش نکنید که در نهایت این زندگی شما است. شما هستید که باید با عواقب و مزیت‌های انتخاب شغلی خود سروکار داشته باشید. با در نظر گرفتن این موضوع، نظر نهایی شما است که بیشترین اهمیت را دارد.