به بهانه روز زمین پاک و هفته گردشگری سلامت
مژگان ثابت تیموری
دکترای اکولوژی،‌ عضو هیأت علمی گروه مدیریت و برنامه‌ریزی پژوهشکده گردشگری جهاددانشگاهی مشهد
متاسفانه این روزها تقویم‌ها تنها یادآور روزهای ارزشمند سال هستند، روزهایی که فراخوانی برای همیاری در بهتر شدن حال زمین است، البته نباید فعالیت گروه‌های مردم‌نهاد و سمن‌ها را از یاد برد، مخصوصا تلاش‌های برخی اقشار جوان و تحصیل‌کرده که خودجوش و یا با مدیریت دلسوزانه اساتید یا بزرگان خود کمر همت به پاکسازی محیط‌زیست و طبیعت می‌بندند برای احیای چشم‌اندازی زیبا، پاک و سالم برای ساکنان تفرجگاه‌های طبیعی، ‌جانوران و گیاهان و بازهم برای همین تفرج‌کنندگان بی‌دغدغه تولیدکننده و توزیع‌کننده زباله، ولی آنچه در توان این افراد است به تنهایی پاسخگوی هجمه مخرب و ویران‌گر گروهی عظیم از تفرج‌کنندگان بی‌برنامه و دلخوش نخواهد بود.
تابلوهای تقاضا برای عدم‌ورود و تخریب باغ‌های مثمر خصوصی که قرار است تولید آن، ‌چرخ زندگی روستاییان را بچرخاند و نیز التماس‌های دوستداران محیط‌زیست و بازهم تولیدکنندگان محصولات زراعی، باغی و دامی (آبزی و طیور) که با انتشار تصاویر دردناک جانوران مصرف‌کننده زباله‌های غیرقابل بازیافت و نیز به تله افتادن این زباله‌ها قرار است تلنگری بر ذهن تفرج‌کنندگان،‌ من و شما باشد. برخی از روستاهای پربازدید به همت دهیاران خود، برنامه دریافت ورودیه از گردشگران و تفرج‌کنندگان را در دستور کار خود قرارداده‌اند که علاوه بر اشتغال‌زایی برای برخی افراد کم‌توان مالی در روستا و در کنار آن ارائه خدمات بهداشتی و رفاهی برای مسافران و گردشگران، بهانه‌ای است برای حفظ محیط پاک روستا و مسیر کوچه باغ‌ها،‌ آن‌ها‌ گاهی با تحویل کیسه زباله به گردشگران، بخشی از ورودیه را به ازای دریافت کیسه‌های حاوی زباله‌های جمع‌آوری شده در مسیر بازگشت مرجوع می‌کنند که خود مشوقی برای حفظ پاکیزگی محیط است. اما بسیارند افرادی که از درک موضوع عاجزند و فقط به وقت‌گذرانی فکر می‌کنند. گمان می‌رود که به فرهنگ‌سازی نیاز بیشتری است، اما از کجا؟ آیا از مدرسه باید شروع کرد یا از خانواده؟‌ متاسفانه زمانی تمامی زحمات آموزش‌دهندگان برباد خواهد رفت که بخشی از اعضای یک خانواده در تضاد فرهنگی با آموزه‌ها قرار داشته باشند و یا زمانی که قشر تحصیل‌کرده و مرفه،‌ به‌عنوان نماد تمدن، پا به عرصه تفرجگاه می‌گذارند و با بروز رفتارهای ناهنجار، ذهن آموزش‌دیده را دچار سردرگمی می‌کنند. از اینجاست که مقاومت در مقابل ورود گردشگران آغاز می‌شود، ‌گردشگرانی که زمانی به‌عنوان میهمانان طبیعت و روستا مورداحترام بودند،‌ به چشم مهاجم دیده می‌شوند و به جای میزبانی محترمانه با خشم و طرد مواجه می‌شوند.

مردم، دیگر برای سلامتی خود ارزش قائل نیستند، برای گذراندن لحظاتی خلصه و از خود بی‌خودی عمری را برباد می‌دهند، طبیعت پاک و هوای سالم مملو از دود قلیان‌های سمی و غذاهایی که از دام‌هایی که با علوفه و غذای آلوده به زباله‌های از پیش رها شده همین بی‌خیالان، طبخ می‌شود، تمامی لذت لحظات زودگذر ایشان است. گردشگران سلامت به دل طبیعت و یا جاذبه‌های گردشگری طبیعی پناه می‌برند ولی در کنار همین برنامه سالم‌سازی، شاهد تخریب‌ها،‌ صدمات جسمی ناشی از مصرف مواد دخانی و نیز تولید زباله و رهاسازی آن هستند، بدون درنظر گرفتن این موضوع که انتهای مسیر زباله‌های رهاشده و یا پسماند و فاضلاب و سایر آلاینده‌ها،‌ به بدن خود و یا عزیزانمان است. درخصوص ظرفیت تحمل محیطی نیز دقیقا موضوع به همین ترتیب است؛ افرادی با بیماری‌های مختلف مخصوصا‌ بیماری‌های پوستی و یا واگیردار، بدون کنترل و توصیه پزشک و به قصد درمان به چشمه‌های آب معدنی پناه می‌برند ولی در صورت نبود برنامه نظارتی و کنترل کیفی،‌ نتیجه‌ای جز آلوده شدن منبع درمانگر،‌ کوتاه شدن عمر مفید آن و حتی دریافت نتایج معکوس از درمانگری و حتی ابتلای به بیماری‌های جدید نخواهند دید، اما نظارت وزارت بهداشت و ادارات استاندارد بر ارائه خدمات مناسب و درخور منزلت گردشگران ملی و بین‌المللی، نباید مغفول بماند. لذا توصیه مؤکد ما برای حفظ این منابع باارزش و با کارایی مطلوب و پایدار،‌ بهره‌برداری طبق برنامه و اصول توسعه پایدار گردشگری طبیعی، ضمن فرهنگ‌سازی و ارائه آموزش‌های عمومی برای بهره‌برداران از این منابع است.«این منابع، امانتی است برای نسل‌های بعدی تفرج‌کنندگان و گردشگران طبیعی».