میزان موفقیت ازدواج های گران

طبق اطلاعاتی که از منبع خبری «براید مگزین» به دست آمده است، هر زوج به‌طور میانگین در سال ۲۰۱۳ با ازدواج خود مخارجی در حدود ۳۰ هزار دلار انجام می‏داد. اگر در تونل زمان به عقب برگردیم و تا ۵۵ سال پیش برسیم، تعداد اقلام مورد نیاز برای ازدواج نصف حال حاضر بود و به ۲۲ عدد می‏رسید و با دو ماه وقت صرف کردن این هدف قابل دستیابی بود. حتی رفتار در مورد نحوه انتخاب حلقه و جواهرات نیز تغییر کرده است و محدود به یک کشور نیز نیست. پیش از جنگ جهانی دوم، ۱۰ درصد از تمام عروس‏ها حلقه الماس داشتند درحالی‌که در سال ۲۰۰۰ با رشدی چشمگیر این رقم به ۸۰ درصد افزایش یافته است.

یک گروه از محققان با بررسی هزینه‏های مرتبط با ازدواج و طلاق برای بیش از ۳ هزار فرد ازدواج کرده دریافتند که در ازدواج‏هایی که هزینه عروس در ازدواج بیش از ۲۰ هزار دلار بود، احتمال طلاق ۵/ ۳ برابر بیش از ازدواج هایی بود که هزینه آنان بین ۵ تا ۱۰ هزار دلار بود. این تحقیق نشاندهنده شواهد تجربی جالبی است که از رویکرد اقتصاد رفتاری مورد توجه و بررسی قرار می‏گیرد. در این تحقیق که از سوی استادان اقتصاد دانشگاه امروی انجام شده است، یک یافته کلیدی دیگر وجود داشت و آن اینکه مردانی که بین ۲ تا ۴ هزار دلار را صرف حلقه‏های نامزدی می‏کردند، ۳/ ۱ برابر احتمال بیشتری داشت تا ازدواج آنها نسبت به مردانی که بین ۵۰۰ تا ۲ هزار دلار برای این کار هزینه می‏کردند، به طلاق ختم شود. به‌طور شگفت‏انگیزی مخارج هزار دلار یا کمتر برای حلقه با کاهش احتمال طلاق همراه بود درحالی‌که مخارج بسیار کم برای حلقه نامزدی به نظر می‏رسید که نتیجه معکوس داشت؛ آن دسته از افرادی که کمتر از ۵۰۰ دلار خرج این کار می‏کردند، نرخ طلاق بالاتری را تجربه می‏کردند. به نظر نویسندگان این مقاله، ارتباط بین هزینه‏های بالای حلقه نامزدی و ازدواج و طلاق ممکن است با فشار مالی وارد شده بر عروس‏ها و دامادهایی که می‏خواهند روز کاملی داشته باشند، ارتباط داشته باشد؛ چه آنها واقعا از پس این مخارج بتوانند بربیایند و بار مالی آن را تحمل کنند و چه خیر.

در همین تحقیقات مشخص شده است زنانی که حلقه‏هایشان بیش از ۲ هزار دلار ارزش داشته ۳ برابر بیشتر از سایرین امکان داشته است که در مورد فشار مربوط به بدهی‏های ازدواج شکایت کنند. از سوی دیگر، آن دسته از افرادی که مخارج عروسیشان کمتر از هزار دلار بوده است ۸۲ تا ۹۳ درصد احتمال کمتری داشت که تحت فشار مالی مربوط به ازدواج قرار گرفته باشند. این به معنای آن است که انجام مخارج گزاف بدون اینکه قادر به حل مسائل مالی آن باشیم، می‏تواند فشارها و استرس مالی غیر لازم را به زندگی وارد کند. پس چرا این کار را می‏کنیم؟ محققان معتقدند تا حدودی می‏توان صنعت ازدواج را مقصر دانست که در ۵۰ سال اخیر از طرق مختلفی همچون تبلیغات، مجلات و هزینه‏های سنگین برای تشویق عروس‏ها و دامادها نسبت به خرج کردن هر چه بیشتر دست به این اقدامات زده‏ و استاندارد جدیدی برای این امر ایجاد کرده‏اند. این محققان معتقدند پیام کلی صنعت ازدواج مبنی بر موفقیت ازدواج‏های گران اعتبار چندانی ندارد. با این حال در همین تحقیق داشتن مهمانان بیشتر (و نه لزوما مخارج بیشتر) و داشتن ماه عسل منجر به ازدواج‏های طولانی‏تری شده‏اند. اما در ادامه می‏توان به گونه دیگری نیز به وقایع جدید نگاه کرد.

اقتصاد رفتاری و ازدواج به سبک جدید

اگر به کارهای اقتصاددان معروف و برنده جایزه نوبل، گری بکر توجه کنیم، درمی‏یابیم که خانواده از نظر وی در مقاله سال ۱۹۸۱ نوعی واحد تولیدی فرض شده است و دو دهه کار وی بر این موضوع بر تقسیم کار میان مردان و زنان تاکید می‏کرد. در آن زمان، بیشتر مردان کار می‏کردند درحالی‌که زنان «متخصصان امور خانگی» محسوب می‏شدند که خانه را مدیریت کرده و از فرزندان مراقبت می‏کردند. بکر معتقد بود که مردان و زنان یکدیگر را در بازار ازدواج انتخاب می‏کنند که همانند سایر بازارها در آن شاهد عرضه و تقاضا هستیم. مردان و زنانی که به یکدیگر درخواست ازدواج می‏دهند بر مبنای ارزشی این کار را می‏کنند که در زندگی آنها نقش و مشارکت دارد. اکنون این مشارکت‏ها و نقش‏ها تغییر کرده است. در وضعیت جدید برای زنان ساده‏تر است تا تصمیم بگیرند چه زمانی بچه داشته باشند. این امر به آنها اجازه می‏دهد وارد حرفه‏ها و مشاغلی شوند که زمان‏بر بوده و میزان پرداخت دستمزد بالاتری دارند. متعاقبا، یک دسته جدید از زنان تبدیل به نوعی همسران متفاوت شده‏اند. آنان در بازارهای ازدواج ارزش بیشتری دارند و مهارت‏های خانه‏داری کمتری به دست آورده‏اند، همسر عصر جدید به نوعی یک همراه و همدم محسوب می‏شود.

در واقع ازدواج به نوع متفاوتی از واحد اقتصادی تبدیل شده است. در بسیاری از خانوارها، هر دو شریک زندگی در حال کسب درآمد بوده و هر دو در کارهای خانه مشارکت می‏کنند. راه‏یابی ماشین‏های شست‌وشو، ظرفشویی، مایکروویو و سایر وسایل نیز کارهای دشوار خانه را راحت کرده است و اثرگذاری خاص خود را بر این واحد دارد. با تغییر تقسیم کار، این نهاد نیز دچار تغییراتی شده است. همان‌طور که اقتصاددانانی نظیر جاستین ولفرز و بتسی استیونسن اشاره می‏کنند، در دنیای امروز بیشتر ازدواج‏ها در جهت همراهی هستند تا داشتن فرزند و همین امر و تغییرات می‏تواند هزینه‏های ازدواج را کاهش داده و احتمال طلاق را افزایش دهد. به رغم اینکه هیچ‌کس از رابطه ازدواج‏ها و طلاق‏های گران مطمئن نیست اما اقتصاددانان به انگیزه‏های موجود اشاراتی کرده‏اند. تصمیم‏گیری در مورد نحوه زندگی، ازدواج و طلاق، از دید اقتصاددانان به این امر ربط دارد که زوج‏ها در مقایسه سودهای ازدواج و تنها ماندن کدام را انتخاب کنند. در زمانه فعلی که شرایط تغییر کرده است این الگو نیز با گذشته تفاوت‏هایی کرده است.