نگاهی به آینده مبهم فوتبال ایران بعد از رفتن سرمربی محبوب
پسا کیروش
رضاخدادادی
کیروش از آخرین حربه خود برای به زانو در آوردن رقیب استفاده کرد و با کلید واژه استعفا باردیگر فوتبال ایران را با شوک بزرگی مواجه ساخت. فدراسیون فوتبال قویا استعفا را رد کرد و اتفاقات بعد از آن را هم که میدانید. فارغ از آنکه میان کیروش وبرانکو چه گذشت که کار به اینجا کشید یا ناتوانی مدیران فوتبال ایران درجمع کردن بحران،تصمیم کیروش اهالی فوتبال را باردیگر با پرسشی مهم و واقعیتی تلخ وعریان روبه رو ساخت و آن اینکه اگر قرار به اصرار و پایبندی او به این استعفا باشد تکلیف فوتبال ایران چیست و چگونه مربیای را از دست میدهد؟ منتقدان کیروش امروز داغ هستند و البته مواضع تند و تیزی را هم نسبت به رفتارهای بعضا دیکتاتورمآبانه او اتخاذ کردند.
رضاخدادادی
کیروش از آخرین حربه خود برای به زانو در آوردن رقیب استفاده کرد و با کلید واژه استعفا باردیگر فوتبال ایران را با شوک بزرگی مواجه ساخت. فدراسیون فوتبال قویا استعفا را رد کرد و اتفاقات بعد از آن را هم که میدانید. فارغ از آنکه میان کیروش وبرانکو چه گذشت که کار به اینجا کشید یا ناتوانی مدیران فوتبال ایران درجمع کردن بحران،تصمیم کیروش اهالی فوتبال را باردیگر با پرسشی مهم و واقعیتی تلخ وعریان روبه رو ساخت و آن اینکه اگر قرار به اصرار و پایبندی او به این استعفا باشد تکلیف فوتبال ایران چیست و چگونه مربیای را از دست میدهد؟ منتقدان کیروش امروز داغ هستند و البته مواضع تند و تیزی را هم نسبت به رفتارهای بعضا دیکتاتورمآبانه او اتخاذ کردند.
آنها باصراحت ازکیروش خواستند که براین استعفا بماند واز تیم ملی کنار رود، غافل از آنکه پس از کیروش سرنوشت تیم ملی ایران چه خواهد بود. نگاهی به دستاوردهای این مربی، جایگاه رفیع او در فوتبال ایران را بیشتر به رخ میکشد، دستاوردهایی که کمتر کسی توانسته به آن نزدیک شود. اصرار سختگیرانه این مربی به بالا بودن سطح کیفی امکانات برای تیم ملی باعث شده تا این تیم به یکی از اولویتهای ملی کشور تبدیل شود و بعضا دولت و مقامات بلندپایه هم از آن حمایت کنند. امروز متولیان فوتبال میدانند که تیم ملی باید روی بهترین زمین تمرین کند، بازیکنش در پرواز فرست کلاس بنشیند و بهترین برند و با کیفیت ترین لباس را بپوشد.اینها حساسیتهای کیروش است و مدیران فدراسیون به خوبی میدانند که عدم تامین خواست او میتواند بهای گزافی برای ایشان داشته باشد. اما دربعد فنی این دستاوردها به مراتب چشمگیرتر است. از تذکر و یادآوری نمایش درخشان تیم ملی مقابل آرژانتین در جام جهانی و بعد قلع و قمع حریفان آسیایی طی دو سال اخیر که بگذریم او در نسلسازی برای فوتبال ایران هم نقشی بیبدیل ایفا کرده است. به لیست بازیکنان او بعد از جام جهانی نگاه کنید.
سن و سال دارهایی مثل آندو تیموریان و خسرو حیدری را خودش کنار گذاشت و از دیگرانی مثل رحمتی و خلعتبری و عقیلی به دلایل انضباطی عبور کرد و برخی مثل دژاگه و علیرضا حقیقی به دلیل جبرزمانه و بیتیم ماندن توجیهی برای دعوتشان به تیم ملی وجود نداشت. اما دست تیم ملی با رفتن این ستاره ها هم هرگز خالی نماند. کیروش گروهی جوان را چنان چراغ خاموش ساخته و پرداخته کرد که نه تنها جای خالی هیچکدام از ایشان حس نشد که به شکلی کاملا مویرگی به ترکیب تیم تزریق شدند و کار را بهتر از اسلاف خود درآوردند. پورعلی گنجی و میلاد محمدی در دفاع درخشیدند، جلوتر حاج صفی با تدبیراو هافبک دفاعی طراح تیم ملی شد و جای آندو را پرکرد، سعید عزتاللهی هم نقش بولدوزر میانه میدان را ایفا کرد و بالاخره آن جلو که سردارآزمون ۲۰ ساله و مهدی طارمی جوان درکنار جهانبخش و قوچان نژاد دردسری شیرین رابرای چیدن ترکیب اصلی به وجود آوردند.تیمی جوان و شاداب که تمام رقبای آسیایی را از دم تیغ گذراند و غیبت هیچ بازیکنی روند روبه جلوی آن را متوقف نکرد. امضای کیروش بیشک پای بلوغ این ستارهها افتاده است و اینگونه است که وقتی بازیکنی در داخل زمین گل میزند حتی نیمکت او هم به هوا بلند میشود و تک تک بازیکنانش برای جانفشانی برای او آمادهاند. این نسل بدون سرمربی خود به کجا خواهد رفت و چه سرنوشتی انتظارش را میکشد؟
جایگزینش کیست؟
آیا کسی به دوران بعد از کیروش فکر کرده است یا به سبک و سیاق همیشگی فوتبال ایران امروز فقط به عبور از او تمرکز کردهایم؟ اصلا پیداکردن جایگزین برای او به این سادگی ممکن است؟جایگاه تیم ملی ایران درجدول و شرایطش بسیار رشک برانگیزاست و میتواند دل هرمربی ای را درجهان ببرد. تیمی که به جام جهانی قبل صعود کرده و نمایش قابل قبولی هم از خود ارائه کرده و البته حالا هم در صدر جدول گروه خود ایستاده وکار راحتی برای تکرار صعود دارد. این تیم برای هر مربیای یک لقمه حاضر آماده است. «هلوبروتوگلو» این یعنی هر مربی ای که بیاید میتواند نام خود را پای صعود ایران بنویسد و به سادگی در روسیه روی نیمکت یک تیم بنشیند. اتفاقی که میتواند به قدر و قیمت تمام مربیان بزرگ دنیا بیفزاید.اما این تغییر ریسکش برای ایران بسیار زیاد است.کیست که نداند شرایط فوتبال ایران یک شرایط خاص است و هر مربیای توان اداره موقعیت خود در آن را ندارد. کیروش یک گرگ بالان دیده بود که توانست ونبوغ او در مدیریت بحران اجازه ادامه این همزیستی را داد امااگر بعدی آمد و نتوانست چه؟ اگر ما از روی سکوی پرتاب به جام جهانی کنار رفتیم چه؟ آن وقت آن مربی بهانه آمدن از نیمه راه و نا آشنایی را خواهد داشت، اما ما چه داریم؟
مقبولیت
مقبولیت. این حلقه مفقوده بسیاری از مربیانی است که در فوتبال ایران مشغول بوده و هستند. چه بسیار بزرگانی که نامشان بلندآوازه بود و حتی در نتیجهگیری هم چیزی کم نداشتند اما نتوانستند نزد افکار عمومی به شدت فوتبالی ایران مقبولیت یابند. مقبولیتی که البته میتواند متضمن موفقیت در ایران باشد.کیروش افکار عمومی و هواداران فوتبال در ایران را در کنارخود دارد حتی با وجود اینکه در همین غائله آخر طرف حسابش سرمربی تیم پرهوادار قرمز بود، بازهم رویارویی هواداران آنها درفضای مجازی از نظر تعداد تنه به تنه هم میزد. همین مقبولیت و محبوبیت بود که به وزیر وقت که به شدت منتقد وی بود اجازه نداد دست به کیروش بزند. در واقع کمتر پیش آمده که فوتبال چند پاره ایران که مملو از چند صدایی و جنجال است این چنین درحمایت از یک فرد متحد شود و کیست که نداند از این پتانسیل میتوان استفاده شگرفی برای پیشبرد اهداف تیم ملی کرد.همین محبوبیت بود که باعث شد او هرچه بخواهد تهیه شود و حتی شخص رئیسجمهوردرحمایت از او جدیت به خرج دهد. سوال این است که رسیدن به این اتحاد و وحدت کلمه دردوران بعد از او هم به این راحتی ها ممکن است؟ آیا فوتبال ایران مردی در این قواره ها دارد که بالادستیها هوایش را داشته و هواداران دل به او بسته باشند؟
ارسال نظر