همطراز با گاندی
رضا سلیمان نوری
کارشناس‌ارشد ایرانشناسی و خراسان‌پژوه
یکی از عیوب بد ما آدم‌ها فراموش‌کاری است. این فراموش‌کاری وقتی دردناک می‌شود که کسی آن را به رخ ما بکشد و اگر آن فرد بیگانه باشد، درد بیشتر خواهدبود. نمونه بارز این امر، سخنان قمر غفار، ریاست دانشگاه زبان و ادب فارسی دهلی‌نو است. او چندسال پیش در جمع اندیشمندان گفت: «در هند دو شخصیت تأثیرگذار ایرانی وجود دارد؛ اول سیدعلی همدانی که تقریبأ ۹۰ درصد اهالی کشمیر را مسلمان کرد و شخص دیگر هم ابوالحسن حافظیان که با کردار و رفتار خویش و بدون هرگونه تبلیغ مستقیم، اسلام را معرفی می‌کرد. به نظرم آنقدر که در کشمیر علامه حافظیان شناخته شده است در ایران اینطور نیست و دولت ایران باید در این مورد اقدام کند.»
حافظیان موردنظر آن استاد هندی همان بزرگواری است که در کتب مختلف راهنمای بقعه منوره امام رضا(ع) به‌عنوان بانی ضریح چهارم مرقد آن حضرت موسوم به شیر و شکر از او یاد می‌شود. همان ضریحی که از سال 1338 خورشیدى تا سال 1379 خورشیدى بر روی مرقد مطهر آن حضرت سایه انداخته بود و تصاویر فراوانى از آن وجود دارد.

پیدایش شیر و شکر
داستان ساخت شیر و شکر به سال‌هایی بازمی‌گردد که علامه حافظیان پس از پایان استبداد رضاخانی به وطن مراجعه کرده و در یکی از حجره‌های فوقانی صحن انقلاب به عبادت مشغول بود. او در آن هنگام پس از جلب موافقت مسئولان وقت ساخت ضریح جدید را در دستور کار خود قرار داد. ضریحی که هرچند سازندگان آن استادکاران اصفهانی و خراسانی بودند اما اغلب هزینه‌های آن از سوی شیعیان هند و پاکستان که به علامه ارادت ویژه‌ای داشتند، تامین شد. و بدین‌گونه بود که شیر و شکر پس از دوسال‌ونیم کار پیاپى روز نیمه شعبان سال ۱۳۷۹ قمری برابر با ۲۲ بهمن ۱۳۳۸ خورشیدى در مراسمی ویژه جانشین ضریح قبلی شد تا ۴۱سال حافظ مرقد مطهر امام مهربانی‌ها باشد.

سالیان تحصیل و تهذیب
بد نیست برای شناخت بهتر این استاد کمتر شناخته‌شده و شاگرد برجسته مکتب، کمی به عقب برگشته و نیم‌نگاهی به دوران تحصیل و تهذیب وی داشته باشیم. علامه که متولد سال ۱۲۸۲ خورشیدی در مشهد بود از همان کودکی به تعلیم علوم مختلف دینی پرداخت و در این بین در عرفان پیشرفت گسترده‌ای کرد تا آنجا که به بزرگترین شاگرد مرحوم حاج شیخ حسنعلى نخودکی، پیربزرگ عارفان معاصر تبدیل شد. شاگردی که خود دست‌کمی از استاد نداشت. البته سیدابوالحسن همزمان برترین شاگرد آیات‌ عظام آقا میرزامهدى اصفهانى غروى، سیدموسى زرآبادى، حاج سیدمظهر حسین هندی و یار شفیق آیت‌الله مجتبى قزوینى نیز بود. مقام علمی وی تا آن حد بالا بود که علامه حکیمی در کتاب مکتب تفکیک درباره‌اش نوشته‌اند: «ایشان از نوادر روزگار بودند و از اصحاب استقامت و مداومت در ریاضت مهمه شرعیّه، بدون هیچ انحرافی در سلوک- نه درعقیده، نه در عمل- و از استادان مسلم علوم غریبه بودند، از جمله اینکه ایشان هشت ماه پیش از درگذشتشان که سالم و شاد و سرحال بودند (تاریخ) مرگ خود را فرمودند.»

دوران هندوستان
او که پس از سال‌های دانش‌آموزی نزد اساتید، سرآمد عالمان زمان خود در صرف، نحو، ریاضی، طب، نجوم، هیئت، فقه واخلاق و… شده بود و ریاضت‌های او در صحن عتیق زبانزد خاص و عام بود به‌دلیل یک بیماری طولانی ذات‌الریه براساس تجویز پزشکان درسال ۱۳۱۶ به هندوستان رفت. حافظیان در این دوران ضمن دیدار از گوشه و کنار هند با مرتاضان بزرگ بسیاری گفت‌وگو کرد که تعدادی از آنان بر اثر تلاش وی مسلمان شدند. در آن روزگار عکس این عارف بزرگوار در کنار عکس گاندی در اکثر کتابفروشی‌های هند بود و بسیاری از مردم هند عکس او را در خانه ‌داشتند. حافظیان پس از استقلال پاکستان یکی از شخصیت‌های علمی و بانفوذ آن کشور شد و با حفظ ملیّت ایرانی خود، خدمات زیادی به مسلمانان کرد. آن سالک الی‌الله با اینکه اهل عرفان و معنویت بود در کراچی زندگی خود را از راه تجارت تأمین کرده و از وجوهات شرعیه هرگز استفاده نمی‌کرد.

یادگارها
از آن بزرگ‌مرد شهود و عرفان آثاری چند به جای مانده که مشهورترین آنها « لوح محفوظ» یکی از عجایب علمی جهان معاصر است که توسط آن مرد بزرگوار و عالم به اسرار اعداد در قالب جدول ۲۵×۲۵ خانه در رابطه با انسان کامل بودن حضرت ختمی مرتبت محمد (ص) تنظیم شده است. دیگر آثار مکتوب ایشان یکی کتاب «شرح و تفسیر لوح محفوظ» و نیز لوح «جُنَهَّ اَلاسماء» است که تاکنون کسی این لوح را به این صحت و کمال و زیبایی قلمی نکرده است. از حافظیان در «صوفی پور» کشمیر، که لوح محفوظ را در آنجا تصنیف کرده برج سنگی مربع شکلی برجا مانده که از هر طرف قبله را مشخص می‌کند و مردم محل آن را «آستانه» نامیده و در شب‌های نیمه شعبان جشنی باشکوه در کنارش برگزار می‌کنند.

سال‌های پایانی
حافظیان پس از مراجعت به ایران باردیگر در جوار حضرت ثامن‌الحجج(ع) عبادت و ریاضت شرعی را برنامه زندگی خود قرار داد و درعین حال در رفع مشکل دردمندان و مراجعه‌کنندگان و خدمت به بندگان خدا در نهایت تواضع و اخلاص قیام و اقدام مجدانه داشت. همت او مصروف خدمت به خلق بود و دستورالعمل‌های او برای استفاده از ادعیه و اذکار و ختوم و اسماءِ ختمیه و دستورالعمل‌های اخلاقی و اشتغالات سلوکی به منظور رفع مشکلات توسط مردم به طور کامل شرعی بود. سرانجام مرغ جان این فرزانه بی‌بدیل و استاد مسلم علوم غریبه بعد از ۷۸ سال عمر پربرکت در ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۶۰ به دیدار معبود شتافت و جسمش در دارالسرور آرام گرفت.