چگونه از وابستگی رها شوم؟
اختلال وابستگی یکی از رایج ترین اختلالات در جامعه ما است. گاهی میزان وابستگی افراد به حدی است که فرد علاوه بر سلامتی و زندگی، پویایی، شغل و روابط اجتماعی خود را از دست میدهد. این اختلال درد زیادی را با خود به همراه دارد و رهایی از آن را میتوان «زندگی دوباره» دانست. بسیاری از افراد در صدد یافتن راهی برای رهایی از وابستگی هستند. در این مقاله سعی داریم درباره این موضوع اطلاعاتی به شما بدهیم اما هیچ گاه فراموش نکنید که وابستگی به پروسه درمانی، راهکارهای حرفه ای، حمایت و زمان نیاز دارد اما با این وجود با توجه به درخواست شما این مقاله را برای شما تهیه کرده ایم.
اختلال وابستگی یکی از رایج ترین اختلالات در جامعه ما است. گاهی میزان وابستگی افراد به حدی است که فرد علاوه بر سلامتی و زندگی، پویایی، شغل و روابط اجتماعی خود را از دست میدهد. این اختلال درد زیادی را با خود به همراه دارد و رهایی از آن را میتوان «زندگی دوباره» دانست. بسیاری از افراد در صدد یافتن راهی برای رهایی از وابستگی هستند. در این مقاله سعی داریم درباره این موضوع اطلاعاتی به شما بدهیم اما هیچ گاه فراموش نکنید که وابستگی به پروسه درمانی، راهکارهای حرفه ای، حمایت و زمان نیاز دارد اما با این وجود با توجه به درخواست شما این مقاله را برای شما تهیه کرده ایم. خواندن این مطلب در رفع مسائل روانی و ذهنی میتواند مفید باشد اما فراموش نکنید که فقط بخش کوچکی از پروسه درمان است. ما تنها میتوانیم آنچه را که در این مسیر مفید و تاثیرگذار است به شما معرفی کنیم.
و اما بازگردیم به سوال اول، چگونه از وابستگی رها شوم؟
وابستگی را بشناسید. برای مواجهه با دشمن خود باید ابتدا اطلاعات زیادی از آن در دست داشته باشید و آن را بشناسید. اگر وابستگی را نشناسید نمیتوانید تشخیص دهید که چگونه وارد شده و در شما رسوخ میکند. شما باید اطلاعات کافی از حربهها و روشهای آن در دست داشته باشید تا بتوانید آن را مغلوب نمایید. بنابراین، سعی کنید تا جایی که ممکن است از وابستگی اطلاعات کسب کرده و آن را بشناسید. همچنین، سعی کنید که روشها و ویژگیهای آن را در خود تشخیص دهید.
مراقبت از خود را بیاموزید.
یکی از دلایلی که باعث بروز وابستگی و تشدید آن در افراد میشود این است که افراد نمیدانند چطور باید از خود مراقبت کنند. زمانی که نتوانید از خود مراقبت کنید، میل مراقبت از دیگران در شما تشدید میشود و کارهایی که باید برای خود انجام دهید را هم برای دیگری انجام میدهید. در این زمان، مراقبت شما رنگ و بوی پرستاری، شیفتگی و وابستگی به خود میگیرد. مراقبت از خود را میتوان به نوعی دستیابی به موفقیت دانست. موفقیت چیست؟ موفقیت یعنی اینکه شما در تمام جنبههای زندگی خود در حد تعادل و در سطح مطلوب قرار بگیرید. موفقیت یعنی هم از لحاظ روانی، هم از لحاظ ذهنی و از لحاظ جسمی، شغلی، جایگاه اجتماعی، روابط اجتماعی، رابطه زناشویی، دانش، مادیات و.. در سطح متعادل و خوبی قرار بگیرید. سایر موفقیتها زیر مجموعه این مفهوم گسترده هستند. شما اگر از خود مراقبت نکنید سطح زندگی شما در بسیاری از جنبههای زندگی پایین میآید و در این صورت چارهای ندارید جز اینکه زندگی انگلی را شروع کنید و از دیگران تغذیه کنید. در مراقبت از خود، شما اعتماد به نفس و عزت نفس خود را تقویت میکنید، حد و مرز در روابط تان تعیین میکنید، ارزشهایتان را میشناسید و برای خود اصولی طبق آن ارزشها تعریف میکنید. همچنین، یاد میگیرید که چگونه خود را دوست بدارید، عادات، باورها و بینشهای اشتباه را در خود اصلاح میکنید، ورزش میکنید، به جسم خود بها میدهید و از آن مراقبت میکنید. برای خود دانش و مهارت کافی کسب کرده و متناسب با آن شغل مناسبی ایجاد میکنید و...
هوش هیجانی خود را تقویت کنید.
تقویت هوش هیجانی هم دو موردی را که در بالا ذکر شد پوشش میدهد و هم باعث میشود که شما با هیجانات خود آشنا شده، یاد بگیرید که چطور بر هیجانات خود مسلط شوید و اینکه چطور رفتارهای خود را مدیریت کنید. فردی که به وابستگی دچار است تمام واکنشهایش بر اساس هیجانات و ترسهایش است. بنابراین، باید هوش و هوشمندی را در خود تقویت کند تا بتواند رفتارهای تکانشی خود را مدیریت نماید. زمانی که افراد وابسته قادر میشوند واکنشهای خود را مدیریت کنند و بیشتر به فردی کنشگرا به جای فردی واکنش گرا تبدیل شوند، آنگاه عزت نفس آنها نیز تقویت میگردد و برای خود ارزش قائل خواهند شد. بنابراین، با آگاهی و خرد فکر میکنند، رفتار خود را انتخاب میکنند و تصمیم میگیرند که به آن عمل کنند.
ترسهای خود را بشناسید و آن را رفع نمایید.
شناخت ترسها به بهبودی اختلال وابستگی کمک شایانی میکند زیرا وابستگی مستقیما وابسته به ترسهای درون است. ترسهایی که از دوران کودکی در فرد شکل گرفتهاند نیاز به کاوشی عمیق دارند، بنابراین، میتوان گفت که بخشی از پروسه درمان صرف شناسایی ترسها در سطوح مختلف سطحی و عمیق میشود. «تمام احساسات منفی و رفتارهای منفی ما ریشه در ترسهای ما دارند و ترس را میتوان مادر سایر هیجانات منفی دانست. (میترا فتحی)» نمونههای این ترسها میتوانند ترس از تنهایی، ترس از طرد شدن، ترس از بد بودن، ترس از پذیرفتنی نبودن، ترس از متعلق نبودن، ترس از خوب نبودن، ترس از نتوانستن و دهها ترس دیگر باشد. اگر ترسهای خود نشناسید، آنها بر شما غالب خواهند شد.
نکته روز
حفظ رابطه زناشویی
اگر همسر (خانم) شما بهانههای مختلف میآورد و شکایت میکند، در اکثر مواقع مشکل او آن چیزی که بیان میکند نیست، بلکه آن چیزی است که در پس کلمات او پنهان شده و به زبان نمیآورد. آن پیام این است که: «من توجه تو را میخواهم، میخواهم احساس کنم که برای تو مهم و خاص هستم، به من توجه کن، صدای من را بشنو.» از آنجایی که سیستم کلامی خانمها بر خلاف آقایان بر اساس صحبت غیر مستقیم و اشارهای است، گاهی و برخی از خانمها آنچه میگویند در اولویتهای بعدی برایشان قرار دارد و اصل قضیه چیز دیگری است. بنابراین، تلاش کنید که با صبر، همدلی و سوالات قدرتمند به عمق ذهن او راه یابید تا هم احساس کند که به او توجه میکنید و هم موضوع اصلی ناراحتی او را متوجه شوید.
رهایی از ترسهای خود را میتوانید با شرکت در کارگاه یک روزه «رهایی از ترس» شروع کنید.
شماره تماس جهت کسب اطلاعات: ۰۹۱۰۶۶۱۱۲۱۸
ارسال نظر